چطور اقتصاد خانواده را مدیریت کنیم؟
شهرام شیرکوند: ارسطو اقتصاد را علم خانهداری میدانست اما هنر اقتصاد خانواده به معنی برقراری تعادل میان منابع محدود درآمدی و مخارج است و تأمین اقتصادی یکی از رموز بقای خانوادههاست.
اقتصاد خانواده را میتوان چگونگی سازماندهی و مدیریت منابع خانه تعریف کرد. میتوان فهرست کاملی از زمان، پول، فضای زندگی و. تهیه کرد. شاید اقلام این فهرست متفاوت بهنظر برسد، ولی همه آنها دارای یک ویژگی مشترک هستند. ویژگی همه این اقلام در زندگی امروز این است که کمیاب هستند. حتما شنیدهاید که مردم میگویند ای کاش وقت بیشتری داشتم، ای کاش خانه بزرگتری داشتم، ای کاش پول بیشتری داشتم و. . هرچند که خانواده به غیراز منابع مادی، منابعی نظیر عشق، وحدت خانواده، خاطرات خوش، لحظههای شادمانه خانوادگی و. در اختیار دارد که قابل تبدیل به پول نیست اما نقش منابع مادی هم آن قدر اهمیت دارد که کارشناسان مدیریت اقتصاد، خانواده را یکی از ارکان تحقق رویای خوشبختی و موفق عنوان میکنند.
شیوه مدیریت اقتصادی خانوادهها، امروزه بخش عمدهای از هویت آنان را تشکیل داده، رونق و شکوفایی اقتصادی، رشد و ترقی خانواده را در پی خواهد داشت.
انتخاب، قلب اقتصاد خانواده
خانواده دوست دارد بهترین نوع غذا را مصرف کند، زیباترین لباسها را برای اعضای خود تهیه کند، در بهترین نقطه شهر و در بهترین منزل زندگی کند، بهترین وسایل و امکانات را در اختیار داشته باشد، بهطور مکرر سفر برود، بهترین آموزشها را برای فرزندان خود فراهم کند و. واقعیت این است که اگرچه این درخواستها به وسیله همه خانوادهها مطرح میشود اما واضح است که فقط درصد کمی از خانوادهها قادر به تأمین همه این خواستهها هستند. درآمد یک خانواده متوسط فقط میتواند تعداد محدودی از این خواستهها را برآورده کند؛ از اینرو خانواده باید از میان خواستههای خود انتخاب بهعمل آورد. نیاز به انتخاب در تمامی طول و سطوح مختلف زندگی وجود دارد.
حتما بارها پیش خود فکر کردهاید اگر این کالا را بخرم، نمیتوانم بچهها را آخر هفته به رستوران ببرم، اگر مسافرت نوروزی بروم، شهریه کلاس زبان بچهها را نمیتوانم بپردازم، اگر برای خود پالتویی را که دوست دارم بخرم، برای دخترم نمیتوانم پالتو بخرم و. در زندگی روزمره با صدها مورد از این نوع مواجه هستیم که باید تصمیم بگیریم و انتخاب کنیم.
اینکه چه و چه قدر مصرف کنیم، چه کسی کار کند، چند ساعت کار کند، در کجای شهر زندگی کنیم، آپارتمان داشته باشیم با چند اتاق و. پرسشهایی است که هر روز در خانوادهها مطرح است. پاسخ به همه پرسشهای بالا مستلزم تصمیمگیری و انتخاب است و به همین دلیل انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.
چگونگی توزیع منابع برای رسیدن به مطلوبیت
چگونگی توزیع منابع در دسترس خانواده، بین اعضای آن بسیار مهم است. واضح است اگر یکی از اعضای خانواده قسمت بیشتری از درآمد خانواده را بهخود اختصاص دهد، سهم کمتری برای دیگری میماند. در اینجا یک راهحل طلایی برای حل مسئله توزیع مناسب منابع خانواده پیشنهاد میکنیم: لیستی از خواستههای افراد خانواده تهیه کنید. انتخابهای ممکن را بنویسید. انتخابها را آنقدر با هم عوض کنید که به بهترین انتخاب با توجه به درآمدتان دست یابید. توجه کنید که هر خانواده سازمانی است که تولید و توزیع کالا را انجام میدهد، ولی مثل خط تولید یک کارخانه نیست، سیستم جوی دنیا هم نیست بلکه مکانی است که در آن گروهی زندگی، کار و بازی میکنند و عمل هریک بر دیگری اثر میگذارد.
بهترین و اقتصادیترین انتخاب برای خانواده، انتخابی است که بیشترین رضایت خاطر (خشنودی) را برای خانواده به بار آورد. اقتصاددانان به جای رضایت خاطر از یک اصطلاح علمی به اسم مطلوبیت استفاده میکنند. آنها میگویند بهترین انتخاب، انتخابی است که بیشترین مطلوبیت را برای خانواده ایجاد کند.
راهکارهای موفقیت در اقتصاد خانواده
اقتصاد خانواده تنها محدود به خانوادههای مرفه و ثروتمند نیست. این علم برای اقشار کمدرآمد که اتفاقا دخل و خرجشان همخوانی ندارد کاربردهای بیشتری خواهد داشت. از نکات قابل توجه در اقتصاد خانواده این است که افزایش درآمد، به معنی بهبود معاش خانواده نیست بلکه افزایش درآمد افزایش هزینهها را بهدنبال کتاب علم ثروت افزا خواهد داشت بلکه مدیریت هزینههاست که هنر گردانندگان اقتصاد خانواده را آشکار میکند. خانوادهها نمیتوانند هنگام مواجهه با کمبود بودجهشان یک متمم بودجه بیاورند و هزینههای اضافی را حذف کنند بنابراین باید قادر باشند هزینهها را مدیریت کنند.
آنچه اقتصاد خانواده را منحصر به فرد میکند وجود ارتباطات درونی بین نقشهای شغلی و خانوادگی است. با این وجود نباید فعالیتهای اقتصاد خانواده را شوخی و سرگرمی دانست بلکه باید با جدیت و برنامهریزی دقیق آنها را پیگیری کرد. این بدان معناست که تمام اعضای خانواده موظفند از سیاستهای اقتصادی خانواده در جهت پیشبرد اهداف آن تبعیت کنند. مدیریت اقتصادی خانواده در شرایط عادی باید براساس میزان درآمدهای هر یک کتاب علم ثروت افزا از اعضای خانواده و هزینهها تنظیم شود. همان طور که در خانواده، والدین باید مدیریت عاطفی، روانی و اجتماعی را اعمال کنند، در بحث هزینهکردن و ایجاد تعادل بین دخل و خرج نیز نیاز به مدیریت است.
راهکارهای پیشنهادی برای دوام و قوام اقتصاد خانواده
1- برنامهریزی برای آینده اقتصاد خانواده
بیشک برنامهریزی برای آینده زندگی در تمامی خانوادهها مطرح است. در بطن یک مدل سیستمی اقتصاد خانواده، خانواده و اقتصاد آن را نمیتوان از هم مجزا کرد، بنابراین زمانی که برای هر یک از آنها برنامهریزی میکنیم، ناگزیریم دیگری را نیز مدنظر قرار دهیم. توجه به نیازهای آتی خانواده و همچنین شناخت فرصتها و تهدیدهای اقتصاد خانواده در این راستا اهمیت دارد. این کار برای تمام اعضای خانواده مفید خواهد بود. میتوان جلسات خانوادگی را روی این موارد متمرکز کرد.
2- انجام مشاورههای اقتصادی
بعضاً خانوادهها در مدیریت اقتصادی خود از توان لازم برخوردار نیستند و یا اینکه با مسائل و مشکلاتی مواجه میشوند که به تنهایی از عهده آنان بر نمیآیند. امروزه منابع و مراجع بسیاری با موضوع اقتصاد خانواده وجود دارد. برگ برنده، شناخت مرجع شایسته و مراجعه به آن و کسب مشاوره صحیح است. از منابع بالقوه اطلاعات و مشاوره میتوان به دوستان و آشنایان، اقوام، اعضای خانواده، همکاران شغلی و. اشاره کرد.
3- افزایش سطح دانش اقتصادی خانواده
ابتداییترین مرجع برای افزایش سطح دانش و آگاهی و به روزماندن، کتابها و نشریات است. ارائه آموزشهای لازم به فرزندان و ارتقای سطح عمومی دانش اقتصادی خانواده میتواند زمینه خوبی برای تصمیمگیریهای صحیح اقتصادی باشد.
4- روحیه همکاری بین اعضای خانواده
تعامل مناسب بین اعضای خانواده و همچنین اولویتبندی نیازهای اقتصادی سبب تقویت و سلامت اقتصاد خانواده میشود.
جایگاه فرزندان در اقتصاد خانواده
نقش کودکان و فرزندان بهعنوان یکی از مصرفکنندگان عمده در خانوادهها از یک سو و همچنین جایگاه آنان در آتیه اقتصاد خانوادهها از سوی دیگر لزوم توجه به آموزش صحیح و هدایت آنان را ایجاب میکند. با رهبری صحیح و بهجا در اقتصاد خانواده، خصوصیات جمعگرایی، صداقت، دلسوزی، صرفهجویی، مسئولیتپذیری و دیگر خصوصیات مثبت رشد و پرورش مییابد. هدایت فرزندان در مسیر شناخت مسائل، مشکلات، کمبودها و محدودیتهای اقتصادی خانوادهها میتواند در اصلاح رفتار مالی و همچنین واقعیتنگری آنان نقش مهمی ایفا کند.
زنان و مدیریت اقتصاد خانواده
زنان در مدیریت و برنامهریزی الگوهای مصرفی در خانواده نقش اصلی را دارند و در جوامع سنتی این نقش در مسیر قناعت در خانواده پر رنگتر بود.
برخی از کارشناسان مصرف را کلید فهم تحولات اجتماعی بیان میکنند چرا که بر این اساس واقعیت خانواده را بهتر میتوان شناخت. با توجه به اینکه سطح زندگی افراد در جامعه دچار تغییرات اساسی است نگاه امروز به اقتصاد در جامعه نگاهی وسیع و گسترده است.
در قدیم مصرف صرفاً یک رفتار اقتصادی بیان میشد بهطوری که افراد غنی به لحاظ درآمد بالا، از کالاهای بیشتری هم مصرف میکردند، حال آنکه امروزه مصرف وسیلهای شده که افراد شخصیت خود را با آن به دیگران نشان میدهند؛ در واقع مصرف به یک رفتار اجتماعی تبدیل شده است.
با توجه به جایگاهی که زن در خانواده بهعنوان مادر و فردی که در انتقال ارزشهای اخلاقی به نسل بعد مؤثر است، میتواند در اصلاح الگوی مصرف نقشی بسیار مهم داشته باشد.
اگر در خانوادهای مصرف و استفاده از کالاهای مصرفی توسط مادر خانواده مدیریت نشود اقتصاد خانواده دچار مشکل میشود. همان طور که نقش زن در جامعه سنتی در قناعت، بسیار چشمگیر بوده است، در جوامع مدرن هم در گرایش یا عدمگرایش افراد خانواده به مصرف گرایی بسیار مؤثر است.
زن با استفاده از جایگاه ویژهای که از لحاظ احساسات و عواطف در خانواده دارد نیز میتواند روی الگوی مصرف و نظام اقتصادی خانواده تأثیر مستقیم داشته باشد.
افزایش بهرهوری در خانواده
برای کاهش هزینه خانواده، قبل از استفاده از هر روشی، قیمت روشهای مختلف را با هم مقایسه کنید. آنگاه از روشی استفاده کنید که ضمن تحقق خواسته نهایی و ایجاد مطلوبیت در خانواده، پایینترین هزینه را داشته باشد. مثلا در انتخاب وسایل زندگی با توجه به قیمت انواع کالا و در نظر گرفتن کیفیت هر کدام، موردی را انتخاب کنید که در عین ارزانتر بودن، هدف شما از بهکارگیری آن وسیله را هم به نحو مطلوبی محقق میسازد.
در زندگی خانوادگی باید تصمیمات مختلفی اتخاذ شود. میتوان بودجه خانواده را به کالای مصرفی بادوام مثل یخچال، تلویزیون، اتومبیل، مسکن یا. اختصاص داد یا آن را برای کالای مصرفی بیدوام مثل رستوران رفتن، صرف کرد. این موضوع در مورد تعداد فرزندان، بین کیفیت آموزش، بهداشت یا کمیت (تعداد) نیز صادق است؛ یعنی ما همواره باید حواس خود را جمع کنیم تا انتخابی را انجام دهیم که اولاً بین در آمد و هزینهها تعادل برقرار باشد؛ یعنی امکانپذیر باشد ثانیا با توجه به تفاوت در ترجیحات، سلیقه، فرهنگ حاکم در جامعه و خانواده انتخابی را داشته باشیم که وقتی به آن انتخاب دست یافتیم، بهمنظور تغییر آن، تلاش دوبارهای انجام نشود.
اهمیت زمان و برنامهریزی در اقتصاد خانواده
زمان، منبعی در اختیار همه افراد است. این منبع مهم دارای ویژگیهای خاص خود است که از سایر منابع که نزد فرد و خانواده قرار دارد، متمایز است. زمان منبعی محدود است که نه قابل ذخیره کردن است و نه برگشتپذیر. آهنگ آن را نمیتوان تندتر یا کندتر کرد. لذا منبعی است که باید در قبال آنچه به دست میآید، صرف شود. از آنجا که انسان در قبال هرچه که در اختیار دارد، مسئول است، در مقابل زمان نیز مسئول است. با این نگرش نسبت به زمان، برنامهریزی زمان برای خود و خانواده از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع برنامهریزی خانواده بهمنظور استفاده بهینه از زمان، نخستین قدم در راه برنامهریزی اقتصادی خانواده است.
خانواده بدون برنامه مثل سازمانی است که به حال خود رها شده است. اهداف تشکیلدهندگان خانواده محقق نمیشود مگر آنکه رئیس و مدیر خانه برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان با شناخت کافی از امکانات و منابع در اختیار، برنامهریزی داشته باشند. نخست باید چارچوب اهداف کلی خانواده تعیین شود، آنگاه کل برنامه به برنامهها و هدفهای کوچکتر برای رسیدن به هدف اصلی تقسیم شود. از اینرو برنامهریزی در 3 افق زمانی بلندمدت، میان مدت و کوتاه مدت ضرورت دارد. در برنامهریزی بلندمدت خانواده، با توجه به منابعی نظیر ثروت و درآمد و زمان که در اختیار دارد، اهداف بلندمدت خود را تعیین میکند.
طبیعی است اهدافی مثل به دانشگاه فرستادن بچهها نمیتواند یکشبه تحقق پیدا کند بلکه احتیاج به پیش زمینههایی دارد. از اینرو به همراه برنامههای بلندمدت، خانواده باید برنامههای کوتاه مدت و میان مدت هم تهیه کند. در برنامه میان مدت که در راستای برنامه بلندمدت تنظیم میشود خانواده باید نیازها و امکانات خود را شناسایی کرده تا بهترین شیوه را اتخاذ کند. مثلا در مثال دانشگاه رفتن بچهها، خانواده باید زمینه تحصیل در محیطهایی مناسب پیش از دانشگاه، در دوره ابتدایی و دبیرستان را برای فرزندان در برنامه میان مدت فراهم کند. به همین ترتیب لازم است که برای دستیابی به اهداف برنامه میان مدت، چند برنامه کوتاه مدت نیز پیش روی خانواده قرار بگیرد.
کارشناسان اقتصادی معتقدند پس از این مرحله، یعنی برنامهریزی و انتخاب خطمشی برای تحقق اهداف این برنامهها، موفقیت به روی خانوادهها لبخند میزند و فقط کافی است زنگار خودخواهی، خودرایی و منیت را از دلهای اعضا بشوییم و چشممان به جمال فداکار، با صداقت، همراه و همدل و جمعگرای اعضای خانوادهها روشن شود.
جشنواره پژوهشی امام محمد باقر (ع)
تذکر: جهت آشنایی بیشتر در زمینه هر یک از بخشهای ساختار مقاله به فایل «راهنمای تدوین مقاله علمی» در سایت یا کانال جشنواره مراجعه شود.
- شیوه آدرس دهی به منابع در متن و پایان مقاله
آدرسدهی متن مقاله به روش پانوشت بوده و مشخصات کتابشناسی با عنوان منابع و مآخذ در پایان مقاله قرار گیرد. شیوه های آدرس دهی به منابع مختلف عبارتند از:
* روش ارجاع به کتاب:
پاورقی متون: نام خانوادگی نویسنده، عنوان کتاب، شماره مجلد، شماره صفحه مورد نظر.
مثال: طوسی، التهذیب، ج3 ، ص123.
در منابع : نام خانوادگی نویسنده، نام نویسنده، عنوان کتاب، تحقیق یا تصحیح یا ترجمه: نام و نام خانوادگی محقق یا مصحح یا مترجم، محل نشر: مرکز نشر، شماره چاپ، تاریخ انتشار.
مثال: مفید، محمّدبنمحمدبننعمان عکبرى، المقنعة، تحقیق علی اکبر غفاری، قم: کنگرۀ جهانى هزارۀ شیخ مفید، چ1، 1413ق.
* روش ارجاع به مجلات:
پاورقی متون: نام خانوادگی نویسنده، عنوان مقاله، عنوان مجله، شماره مجله، صفحه مورد نظر.
مثال: جواهری، القراءة الجديدة للنصوص الدينية، مجلة فقه اهلالبيت(بالعربيه)، ج44، ص190.
در منابع: نام خانوادگی نویسنده، نام نویسنده، عنوان مقاله، عنوان مجله، شماره مجله، محل نشر، مرکز نشر،تاریخ انتشار مجله.
مثال: حائری،کاظم، عیوب موجب فسخ در نکاح، مجله فقه أهلالبيت (فارسی)، ش41، قم: مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامى بر مذهب اهلبيت، [بیتا].
* روش ارجاع به پایان نامه:
پاورقی متون: نویسنده، عنوان پایان نامه، صفحه مورد نظر.
در منابع: نام خانوادگی نویسنده، نام نویسنده، عنوان پایان نامه، مرکز منتشر کننده، رتبه علمی، سال دفاع، محل دفاع.
مثال: علوی، حسن، حکم فقهی اختلاف زوجین در فرزند دار شدن، مرکز مدیریت حوزه های علمیه قم، سطح سه، سال 95، قم.
* روش ارجاع به سایتها:
پاورقی متون: نام سایت، عنوان صفحه، تاریخ مشاهده در سایت، آدرس اینترنتی.
ویکی پدیا(دانش نامه آزاد)، آب اصلاح شده، 6/دسامبر/2018، https://fa.wikipedia.org/wiki.
در منابع: نام سایت، عنوان صفحه، تاریخ انتشار، آدرس اینترنتی، تاریخ مشاهده در سایت.
ویکی پدیا(دانش نامه آزاد)، آب اصلاح شده، 6/دسامبر/2018م، https://fa.wikipedia.org/wiki، 10/10/1396ش.
اسامی کتب در متن
اسامی کتب در پاورقی
انگلیسی در پاورقی
الف) متن علمی تا حدّ ممکن باید مختصر و مفید باشد. به همین جهت لازم است از آوردن نقل قولهای غیرضروری و حجم افزا، تفننهای شاعرانه و ذوقی، بیانهای عاطفی واحساسی و گزافه نویسی اجتناب شود.
ب) از آوردن عبارتهای مبهم، مغلق و پیچیده و واژههای نامأنوس باید احتراز گردد.
ج) باید از ذکر بندهای طولانی و جملههای بلند خودداری شود.
د) مطالب باید ساده، روان، جذاب و به گونه ای صریح و روشن بیان گردد.
ر) در نقل مطالب، ضروری است امانت داری را با ذکر مشخصات دقیق منبع رعایت نمود. هر چند در این باب نباید به دام افراط و تفریط – که حمل بر فضل فروشی یا سهل انگاری است- افتاد.
ش) هر بخش از نوشته که شامل یک اندیشه و مطلب خاصی است، باید در یک بند (پاراگراف) آورده شود.
ص) باید از به کاربردن کلمات مترادف به جهت افزایش حجم اجتناب شود.
ط) باید از به کاربردن افراطی حروف اضافه و حروف ربط در متن پرهیز گردد.
ع) باید از به کاربردن تعبیرهای نامناسب و عامیانه و استعمال الفاظ ناروا، رکیک و غیراخلاقی احتراز شود.
نکات پیشنهادی درباره تایپ مقاله
امروزه تقریباً اکثر مجلات علمی، مقالات خود را به صورت تایپ شده میپذیرند. از این رو بیان برخی از اصول تایپ مفید فایده است:
الف) عنوان مقاله در وسط سطر و با فاصله چهارسانتیمتر از بالا با قلم یا فونت شماره ۱۶ تایپ میشود.
ب) نام مؤلف در زیر عنوان و در وسط سطر و با فاصله ۵/۱ سانتیمتر تایپ میشود.
ج) رتبه علمی و محل خدمت مؤلف یا مؤلفان با علامت ستاره یا شماره در پاورقی همان صفحه تایپ میگردد.
د) ابتدای هر پاراگراف یا بند با کمی تورفتگی (اشپون) با فاصله ۵/۰ سانتیمتر آغاز میگردد.
ز) فاصله بین سطرهای متن ۵/۱ سانتیمتر و فاصله آنها از عنوانهای فرعی دو سانتیمتر است.
ح) فاصله حاشیه صفحهها از هر طرف دو سانتیمتر و از بالا و پایین نیز دو سانتیمتر و فاصله آخرین سطر با پاورقی یک سانتیمتر است.کتاب علم ثروت افزا
ط) نقل قول مستقیم در داخل گیومه تایپ میگردد.
س) شماره صفحات در پایین صفحه تایپ میگردد.
ک) مقاله فقط باید بر یک روی صفحه تایپ شود.
ل) در تایپ مقاله باید از به کار بردن قلمهای متنوع و متفاوت پرهیز کرد.
نکات ویرایشی
از آنجا که در جملات مکتوب، عواملی همچون مکث، تکیه، آهنگ و لحن کلام یا اشارهها -که در سخن گفتن استفاده میشود- وجود ندارند تا گوینده را در انتقال مقصودش یاری دهند، برای رفع ابهام و روشن ترکردن مقصود نویسنده و روان خواندن نوشته، از علایم نقطه گذاری استفاه میشود. استفاده از علایم ویرایش، بیشتر تابع لحن کلام و سبک نویسنده است، با وجود این، گاهی از اصول و قواعدی پیروی میکند که سعی میشود موارد مهم آنها بیان گردد.
- ویرگول (،): ویرگول نشانه مکث کوتاه است که با توجه به نوع متن و نوع مخاطب، برای درست و روان خواندن نوشته، در حد اعتدال به کار برده میشود. در برخی موارد استفاده از آن ضرورت دارد که به برخی از آنها اشاره میگردد:
الف) در بین دو کلمه که احتمال دارد خواننده آنها را به هم اضافه کند: امام، امت اسلام را زنده کرد.
ب) در دو طرف عطف بیان و بدل نیز معمولاً به کار میرود: شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان، درباره مسائل جاری گفت…
ج) بین چند کلمه یا گروه که در کنار هم بیایند و از نظر دستوری دارای یک نقش باشند، از ویرگول استفاده میشود و دو واحد آخری با «و» به هم عطف میشوند: مردی مؤدب، فروتن، مهربان و نیکوکار بود.
د) میان عبارتها و جملههای غیرمستقل یا وابسته: معمولاً پیش مردم ظاهربین، دانشمند واقعی کسی است که…
ر) برای جداکردن اجزای آدرسها:/// قم، بلوارامین، روبروی راهنمایی و رانندگی، مؤسسه پژوهشی حوزه و دانشگاه.
س) برای جداکردن ارقام در جمله: به این موضوع در صفحههای ۷۰، ۹۵، ۱۱۵ و ۴۲۰ اشاره شده است.
ص) بعد از کلمهها و عبارتهای ربطی مانند: با این همه، به هر حال و… و قیدی، مانند: اولاً، ثانیا، بلی، خیر و…
- نقطه ویرگول (؛): نقطه ویرگول برای مکثهای طولانی تر و حدّفاصل بین ویرگول و نقطه است و به نقطه نزدیکتر است که موارد کاربرد آن به شرح زیر است:
الف) قبل از کلمهها و عبارتهای توضیحی مانند: (مثلاً، یعنی، اما و… ) اگر به مفهوم جمله قبل برگردد:
شیخ الرئیس گفته است که: «از گاو میترسم؛ برای کتاب علم ثروت افزا اینکه گاو شاخ دارد و عقل ندارد»؛ یعنی اینکه از قدرتمند کم عقل باید گریخت.
ب) اجزای وابسته به یک موضوع کلّی، هرگاه به صورت جملههای متعددِ ظاهرا مستقل بیان شود:
فراق، کوه را هامون کند؛ هامون را جیحون کند؛ جیحون را پرخون کند؛ پس با این دل ضعیف چون کند؟
ج) هرگاه در بین اجزای قسمتهای مختلف یک جمله، ویرگولهای متعدد به کار رفته باشد، نقطه ویرگول برای جدا کردن مجموعه آن قسمتها از یکدیگر به کار میرود:
محمد، احمد، حسن؛ علی و محمود را زدند.
د) هرگاه موضوع یک جمله کامل، فهرست وار دسته بندی شده باشد، پس از پایان هر دسته، نقطه ویرگول، و در آخرین دسته، نقطه میآید؛ مانند:
ساختمان واژههای فارسی، چند صورت است:
1) ساده: گل، دل، خرد؛
2) پیشوندی: همدل، بینوا، نادان؛
۳) پسوندی: کارگر، شنونده؛
۴( مرکب: گلخانه، دلنواز، سخنگو؛
۵( گروهی: بی دست و پا، آب از سرگذشته.
- نقطه : (. ) نشانه مکث کامل است که در پایان جملههای خبری و امری میآید و موارد کاربرد آن کتاب علم ثروت افزا به شرح زیر است:
الف) پس از توضیحات پاورقیها، جدولها، نمودارها.
ب) در پایان جمله و پس از ذکر مشخصات منابع که در متن استناد شده است؛ مانند: (مطهری، ۱۳۷۷، ص ۲۵).
ج) برای مشخص کردن حرفهای اختصاری، لازم است پس از هر حرف (به جز حرف آخر) نقطه گذاشته شود؛ مانند: ه. ق (کتاب علم ثروت افزا هجری قمری)، ق. م (قبل از میلاد)
- دونقطه (:): نشانه توضیح است و به جای کلمهها و عبارتهای توضیحی (نظیر، مانند، مثل، ازقبیل و… ) به کار میرود، بدین معنی که آنچه بعد از دونقطه آمده توضیح مثالِ قبل است؛ مانند:
تنها ره سعادت: ایمان، جهاد، شهادت.
الف) قبل از نقل قولها دو ْنقطه میآید: او در کتاب خود گفته است: «شما بودید که رفتید… ».
ب) برای جداکردن رقمهای جزئی از کلی نیز از دونقطه استفاده میکنند (در متنهای فارسی رقم کلی در سمت راست و رقم جزئی سمت چپ میآید)، مثلاً جلد سوم صفحه چهل و یک، را به صورت، «۳:۴۱» نشان میدهند.
ج) گذاشتن دونقطه پس از عنوانهای کتاب، مقاله، عنوان اصلی، فرعی و امثال آن لازم نیست.
- علامت سؤال (؟): در پایان جملههای پرسشی مستقیم، علامت سؤال میآید؛ همچنین موارد دیگر استفاده از علامت سؤال عبارت است از:الف) پس از جملههای استفهام انکاری: چه کسی میداند چه خواهد شد؟ب) بعد از کلمهها یا عبارتهایی که به جای جمله پرسشی بیایند: کدام بهتر است: علم یا ثروت؟ج) برای بیان مفهوم تردید یا استهزا این علامت در داخل پرانتز (؟) استفاده میگردد: آقای محمدی، استاد نمونه دانشگاه تهران (؟) به مشهد رفته است.
د) هرگاه چند جمله سؤالی پشت سر هم قرار گیرند، معمولاً در پایان تک تک آنها نشانه پرسش میآید: هیچ معلوم نیست از کجا آمده اند؟ چه آورده اند؟ به کجا میروند؟
ر) اگر در ضمن جلمه خبری، جمله ای پرسشی نقل شود، باید جمله پرسشی حتما در داخل گیومه قرار گیرد: طفیلی را پرسیدند که «اشتها داری؟»؛ گفت: منِ بیچاره در جهان همین متاع دارم.
- گیومه «»: نشانه ای است که برای «مشخص کردن» در موارد زیر به کار میرود:
الف) هرگاه عین عبارت نویسنده یا گوینده ای نقل شده باشد: او پرسید «آیا کتابخانه ملی را دیده ای؟»
ب) هرگاه برای تأکید یا به دلیل دیگر خواسته شود کلمه یا عبارتی در متن مشخص و متمایز شود مانند:
گفتم «کتاب» را بیاور.
ج) آوردن عنوان مقالهها، سخنرانیها، فصلها، مجلهها، اشخاص، کتابها و… در متن- جایی که در چاپ حروف کج (ایرانیک) به کار نرفته- در داخل گیومه میآید.
- پرانتز (): برای جداکردن توضیحهای نسبتا اضافی به کار میرود؛ توضیحهایی از قبیل:
الف) عبارتهای تکمیل کننده و توضیح دهنده: امامان معصوم علیهم السلام احکام دینی را گاهی از راه الهام (نه وحی که خاص پیغمبر است) میگرفتند.
ب) معنای لغتها و کلمهها: جلد پنجم و ششم فرهنگ معین به اعلام (اسمهای خاص) اختصاص دارد.
ج) تاریخها: صائب (۹۸۶-۱۰۸۱ ه ق) از برجسته ترین شاعران سبک هندی است.
د) ذکر مثالها: روشهای تحقیق به کار گرفته شده (مثل پیمایشی) در متن…
ر) ارجاعها و ذکر منابع در متن: (جوادی آملی، ۱۳۷۷، ص ۵۴.)
س) برای آوردن علایم اختصاری در متن: (ق. م)؛ (ره)
- خط فاصله (-): نشانه جداسازی است و بیشتر در دو طرف جمله یا عبارت معترضه میآید تا آن را از متن اصلی جمله جدا کند، خط فاصله در جداکردن، از ویرگول قوی تر و از پرانتز ضعیف تر است؛ به این معنی که خواننده حتما مطلب بین دو ویرگول را باید بخواند، ولی مطلب دو خط فاصله را میتواند نخواند. تفاوت آن با پرانتز در این است که عبارت بین دو خط فاصله، جزء جمله به شمار میرود و در روال طبیعی جمله میتوانیم آن را بخوانیم، ولی عبارت داخل پرانتز، توضیحی زاید بر متن است و ممکن است از نظر ترتیب کلمات به گونه ای نباشد که بتوانیم آن را بخوانیم:
نهضت بیداری مسلمانها در بسیاری از کشورهای اسلامی – برخلاف آنچه که تصور و تبلیغ میشود- فرزند انقلاب نیست، برادر آن است.
الف) در آغاز بندهای کوتاه فرعی که بدون شماره گذاری یا دسته بندی عددی و حرفی بعد از دو نقطه قرار میگیرند: کارمند خوب کسی است که: – اهداف کارش را بداند؛ – نیازهایش را بشناسد و…
چطور هر چیزی را یاد بگیریم و از یادگیری آن لذت ببریم؟
شرط می بندم از زمانی که خودتان را شناخته اید کارهای زیادی بوده که آرزوی یاد گرفتنشان را داشته اید، اما همیشه مانعی برای حرکتتان وجود داشته است؛ گاهی اوقات هم این موانع فقط تفکرات منفی خودتان بوده اند. یادگیری هر مهارتی مثل سفر به یک سرزمین ناشناخته است که از آن دستِ پر برمی گردید. هیجان انگیز است، مگر نه؟ اگر برای شروع سفرتان فقط به یک تلنگر احتیاج دارید حتما این متن را بخوانید تا بدانید برای داشتن یک سفر عالی چه کاری باید انجام بدهید و چطور هر چیزی را یاد بگیرید و از یادگیری آن لذت ببرید.
تا حالا این داستان برای شما اتفاق افتاده است؟ سوار ماشینتان می شوید، استارت می زنید و گاز می دهید، اما حرکت نمی کند. خب معلوم است، ترمز دستی را نکشیدهاید!
احتمالا الان دارید فکر می کنید که روشن کردن ماشین چه ربطی به یاد گرفتنِ (تقریبا) همه چیز دارد؟
اگر ترمز دستی را نکشیده باشید یادگیری برایتان سخت می شود. ترمزها در واقع همان عقاید و تعصبات منفی ما هستند. وقتی آنها را شناسایی کنیم و از شرشان خلاص شویم، یاد گرفتن آسان می شود.
ذهن انسان یک ماشین است که دائما در حال یادگیری است. یک کودک نوپا را تجسم کنید؛ در یک بازه ی زمانی کوتاه دو مهارت خیلی پیچیده را یاد می گیرد: راه رفتن و حرف زدن. جالب اینجاست که کودک هر دوی آنها را با هم می آموزد. حتی می تواند دو یا چند زبان را با هم یاد بگیرد.
یاد گرفتن هر چیزی درست مثل یک سفر به سرزمینی پر از ناشناخته ها است. برای اینکه آسانتر یاد بگیریم باید این ۴ سوال را به وضوح پاسخ دهیم:
- چه کسی قرار است در این سفر رانندگی کند؟
- ترمز دستی را کشیده اید؟
- مقصدتان کجاست؟
- نقشه ی راه دارید؟
بیایید به هر یک از این سوالات به نوبت رسیدگی کنیم.
۱. چه کسی قرار است رانندگی کند؟
این سوال انگیزه ی یادگیری تان را به چالش می کشد. آیا مهارتی که در حال برنامه ریزی برای یادگیری آن هستید برایتان یک الزام است؟ اگر این طور است، انگیزه ی شما خارجی است، یعنی توسط افراد دیگر هدایت می شود. آیا خودتان برای یادگیری این مهارت مشتاق هستید؟ در این مورد، انگیزه ی شما درونی است.
انگیزه تان باید درونی باشد، چون «بایدها» هیچ قدرتی برای یک فعالیت پایدار ندارند. اگر محرکتان بیرونی است، باید به دنبال یک انگیزهی درونی بگردید تا برنامه ی یادگیری تان را پیش ببرد. از خودتان بپرسید: این مهارت جدید چه فایده ای برای من دارد؟
۲. ترمز دستی را کشیده اید؟
آیا باورهای منفی و صحبت های شما با خودتان باعث می شود پتانسیل یادگیری شما محدود شود؟ یک راه ساده برای پیدا کردن جواب این سوال است: به آنچه فکر می کنید و می گویید گوش کنید.
در مورد خود من، متوجه شدم که ۳ باور منفی هست که نمی گذارد برای یاد گرفتن ساخت ویدئو اقدام کنم. آن باورها اینها بودند: «من در کارهای فنی خوب نیستم»، «نمی توانم کار با نرم افزارهای جدید را خوب یاد بگیرم» و «من در کارهای بصری خوب نیستم».
همان طور که پیداست، این ۳ باور منفی باعث می شد که درست کردن ویدئو تقریبا برایم غیرممکن شود. این باورها همه ی جنبه های کار را تحت تاثیر قرار داده بود: از فیلم برداری تا تدوین ویدئو و در نهایت هم انتشار آن در اینترنت. وقتی متوجه شدم این کار چه تاثیری روی من دارد، طرز فکرم را عوض کردم. به خودم و دیگران گفتم: «من به سادگی می توانم یاد بگیرم که با دوربین کار کنم»، «من به خوبی می توانم با نرم افزارهای جدید کنار بیایم» و «قدرت چشم هایم با تمرین بهتر می شود» و نتیجه؟ خودم را هم غافگیر کرده ام. حالا مهارت های جدید را خیلی سریع تر از آنچه انتظار داشتم یاد می گیرم!
۳. مقصدتان کجاست؟
برای اینکه به سمت مقصد حرکت کنید به سوخت احتیاج دارید. اهداف واضح می توانند سوخت سفر یادگیری تان را تامین کنند. سوال اساسی اینجاست: «چرا می خواهید یک مهارت جدید را یاد بگیرید؟»
هر قدر پاسختان به این پرسش صریح تر باشد، یادگیری برایتان آسانتر خواهد بود. بیایید یک مثال را بررسی کنیم. همان طور که قبلا هم گفتم، من دارم مهارت های جدید ساخت ویدئو را یاد می گیرم. اگر هدفم را اینطور بیان کنم: «می خواهم ویدئوهای خوبی بسازم تا در سایت «چطور» از آنها استفاده شود.» در من هیچ کششی ایجاد نمیشود، چون این هدف مبهم است. در عوض هدف: «می خواهم ۵ ویدئو درباره ی شیوه ی مدیتیشن تولید کنم.» به گونهای است که یک مقصد مشخص برای سفرِ یادگیری به من میدهد.
۴. نقشه ی راهتان کجاست؟
اگر بدون نقشه ی راه عازم سفرتان شوید، حتی اگر مقصد داشته باشید، با مشکل مواجه خواهید شد. داشتن یک نقشه از آن جهت مهم است که به شما نشان می دهد چگونه به مقصدتان برسید. اما چطور یک نقشه درست کنیم؟ می توانیم قسمت هایی از نقشه را خودمان تنظیم و بعد با کمک یک مربی جزئیات را تکمیل کنیم.
نقشه ی اولیه باید شامل این موارد باشد:
- سوالات شماره ی ۱-۴ را پاسخ بدهید.
- یک مربی پیدا کنید.
- رفیق همراه پیدا کنید.
- سفرتان را شروع کنید.
- فواصل پیموده شده را اندازه بگیرید و به خاطر آنها جشن بگیرید.
اگر راهتان را گم کنید نقشه به کمکتان می آید. می توانید دوباره آن را چک کنید، ببینید تا کجای مسیر آمده اید و مرحله ی بعدی سفرتان را مشخص کنید.
برای اینکه از سفرتان لذت ببرید و کیف کنید، این نکات ریز را هم به یاد داشته باشید:
از مربی های خوب استفاده کنید
فرقی ندارد چه چیزی را می خواهید یاد بگیرید، در هر صورت به یک مربی نیاز دارید. این مربی ممکن است یک فرد باشد که رو در رو با شما کار می کند، یک کتاب، مقالههای اینترنتی و یا برنامه های آموزشی باشد. متاسفانه اغلب مربی ها نمی دانند چطور به تازه کارها آموزش بدهند، چون از زمانی که خودشان تازهکار بوده اند زمان زیادی می گذرد و این دوران را فراموش کرده اند. شاید مطلبی که برای یک مربی پیش پا افتاده است برای یک تازه کار کاملا دور از ذهن باشد.
نکته ی مهم: مربی ای انتخاب کنید که بتواند قدم به قدم شما را راهنمایی کند.
اگر از یک کتاب استفاده می کنید حتما مطمئن شوید که این کتاب به نحوی نوشته شده که تمامی مراحل جدید را با دقت معرفی می کند. خود من ترجیح میدهم از مربیهای در دسترس استفاده کنم -چه از طریق دیدار حضوری و چه از طریق برنامه های اینترنتی. دلیلش هم معلوم است: هر جا لازم باشد می توانم سوالاتم را از آنها بپرسم.
بعضی مواقع چون مرحله ی بعد را نمی دانیم در فرآیند یادگیری گیر می کنیم. این مشکل را میتوانیم با سوال پرسیدن از مربی حل کنیم.
مربی خوب شاید کمی پرهزینه باشد. پس همه جا را بگردید و اگر امکان دارد در یک جلسه ی آزمایشی شرکت کنید تا مطمئن شوید که به تعهداتشان عمل می کنند.
رفیق راه پیدا کنید
اگر بخواهید یک نفره مطلبی را یاد بگیرید ممکن است احساس تنهایی کنید. خیلی مهم است که نقاط قوت و ضعفتان را در مقایسه با دیگران بشناسید. یادگیری در جمع باعث می شود بتوانید خودتان را بسنجید که این مزیت یادگیری در کلاس است.
حتی اگر در محیط مجازی کار می کنید پیدا کردن یک همسفر گام مهمی است. می توانید از مربی تان درخواست کنید که فردی را به شما معرفی کند یا اینکه خودتان در فوروم ها جستجو کنید تا برای خودتان یک همسفر دستوپا کنید.
سفر یادگیری تان را همین حالا شروع کنید
به محض اینکه نقشه ی اولیه را پیدا کردید باید بدون کتاب علم ثروت افزا تاخیر سفر یادگیری تان را شروع کنید. اگر نمی دانید چطور باید شروع کنید، از خودتان بپرسید: «کوچک ترین گام در سفر یادگیری ام که همین الان می توانم بردارم چیست؟» سپس به حرکتتان ادامه دهید.
به مسیرتان ادامه دهید. تسلیم شدن راحت است. مطمئنم خیلی از ما تجربه ی تسلیم شدن را داریم. اصلا چرا تسلیم می شویم؟ شاید ترمز دستی را نکشیده ایم یا ممکن است سفر یادگیری برایمان خیلی سخت به نظر برسد.
اگر حس کردید دارید تسلیم می شوید، این سوالات را از خودتان بپرسید:
- ترمزها را کشیدهام؟
- مرحله ای که با آن درگیرم چیست؟
- هنوز روی مقصدم متمرکز هستم؟
وقتی با یک مشکل در سفر یادگیری تان مواجه می شوید احتمالا دوباره با یک دید منفی گرایانه با خودتان صحبت می کنید. باید حواستان را جمع و دیدگاه های منفیتان را با نظرات مثبت جایگزین کنید. اگر در فرآیند یادگیری با مشکل مواجه می شوید، سعی کنید با دقت منشا این مشکل را بیابید. شاید بتوانید این اشکال ها را در قالب یک سوال مطرح کنید و از مربی یا همراهتان بپرسید و یا در اینترنت جستجو کنید. اگر حس می کنید که دارید تسلیم میشوید مقصدتان را برای خودتان یادآوری کنید. برای این کار می توانید اهدافتان را روی برگه ای بزرگ بنویسید و در خانه تان آویزان کنید.
فواصل طی شده را جشن بگیرید
جشن گرفتن موفقیت ها همان چیزی است که باعث می شود حس خوبی نسبت به یادگیری داشته باشید. حواستان باشد که فواصلی را که طی می کنید ارزیابی کرده و به خاطر آنها جشن بگیرید.
از قدیم گفته اند «ز گهواره تا گور دانش بجوی». هر مهارت جدیدی که یاد بگیرید به غنی تر شدن زندگی تان کمک می کند و باعث میشود از خودتان راضی تر باشید. خوبی کار هم اینجاست که با تجربه ی یاد گرفتن یک مهارت، بعدی را آسان تر می آموزید. شما هم از سفرهای یادگیری تجربه ای دارید؟ لطفا نظرات و تجربیاتتان را در قسمت «دیدگاهها» با ما به اشتراک بگذارید.
دیدگاه شما