درک مفهوم سود ناخالص


چیزی که برای یک تحلیلگر بنیادی مهم است، سود(EPS) آینده سهم است نه سود فعلی!

هوش مالی چیست ؟ همه چیز درباره هوش مالی

هوش مالی چیست

هوش مالی نوعی هوش تجاری است که شامل دانش و مهارت‌های به دست آمده از طریق درک اصول مالی و حسابداری در دنیای تجارت و درک نحوه صحیح استفاده از پول است.

به انگلیسی financial IQ فرایندی است که از آن به عنوان بهترین روشی یاد می‌شود که در نتیجه باعث می‌شود تا اوضاع مالی بهبود یابد.

تعریفی دیگر که در پاسخ به سوال هوش مالی چیست ارائه داده‌اند، این است که هوش مالی تنها یک مهارت ذاتی نیست بلکه مجموعه‌ای از مهارت‌هاست که می‌تواند در همه سطوح توسعه یابد خصوصاً در زمینه‌های مالی و به همین دلیل است که امروزه بسیاری از سازمان‌ها برنامه‌های هوش مالی را در برنامه‌ریزی‌های توسعه رهبری خود گنجانده‌اند.

کسانی که با اصطلاح هوش مالی آشنا هستند حتماً باید رابرت‌کیوساکی را بشناسند. کیوساکی را می‌توان یکی از مشهورترین و محبوب‌‌ترین افراد در این زمینه دانست، چرا که این فرد در زمینه ی هوش مالی کتاب محبوبش را تحت عنوان “پدر پولدار پدر بی پول” به دنیا عرضه کرده و در این کتاب به تعریف مفاهیم، کلیات و چگونگی تقویت هوش مالی پرداخته است.

در حال حاضر این کتاب یکی از بهترین منابع در دسترس به منظور درک و فهم هر چه بیشتر این اصطلاح است. همچنین برای مطالعه تخصصی هوش مالی در ایران بهتر است تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.

مفهوم دقیق هوش مالی چیست؟

مفهوم هوش مالی معمولاً به توانایی مدیران و کارمندان در درک و اجرای اصول حسابداری اشاره دارد. بر اساس این تصور، مدیران و کارکنانی که به طور رسمی در زمینه امور مالی یا حسابداری تحصیل نکرده‌اند باید قادر باشند تا اصول اساسی مالی را درک کنند. این امر به این دلیل است که وقتی آن‌ها با اطلاعات حسابداری روبرو می‌شوند قادر باشند تا بهترین اقدامات ممکن را انجام دهند.

امروزه دیگر هوش مالی به اصطلاحی رایج در بازار پول، مدیریت ، تجارت و بنگاه‌های اقتصادی تبدیل شده است. می‌توان گفت که مفهوم آن در توانایی فرد در درک مسائل مالی و نحوه تفکر در مورد آن‌ها و قدرت تجزیه و تحلیل امور مالی و درک آثار آن است.

مفهوم هوش مالی

اهداف اصلی هوش مالی

  • توانایی مدیریت و توسعه موفقیت آمیز پروژه‌های تجاری.
  • ایجاد پروژه های سودآور، یعنی دستیابی به سود واقعی پس از تأمین نیاز در بازار.
  • توسعه توانایی‌های ذهنی و هوش مالی در ایجاد شرکت و پروژه‌های موفق.

انواع هوش مالی

کتاب هوش مالی پدر پولدر پدر بی پول” یکی از معروف‌ترین کتاب‌های موفقیت مالی است که نوشته رابرت کیوساکی است. رابرت کیوساکی در این کتاب یک سری راهنمایی به منظور افزایش هوش مالی ارائه داده است.

همچنین کیوساکی هوش مالی را به پنج نوع هوش تقسیم کرده و معتقد است که برای دستیابی به هوش مالی باید این حوزه ها را بهبود بخشید. در ادامه هر یک از از این حوزه‌ها و یا انواع هوش مالی را برایتان توضیح خواهیم داد.

چیزی که مردم متوجه آن نیستند این است که آن‌ها تنها به واسطه‌ی کسب درآمد می توانند به مرور میلیاردر شدن را تجربه کنند نه با ذخیره کردن پول. هر کس با استفاده از شیوه‌هایی متفاوت می‌تواند روند صحیح کسب درآمد را به شکل درستی یاد بگیرد.

رای ثروتمند شدن شما ابتدا باید مشکلاتی که مانع از رسیدن شما به درآمد مورد نظرتان می‌شوند را شناسایی کنید و با آن‌ها مقابله کنید.

هنگامی که موفق شدید از طریق یک راه مشخص به عنوان مثال کسب درآمد اینترنتی کداشته باشید باید به آن شیوه پایبند بمانید و از آن محافظت کنید.

همچنین کیوساکی در ادامه حرف‌هایش در این زمینه می‌گوید که هفت مورد وجود دارند که باید همیشه مراقب آن‌ها باشید: بانکداران، واسطه‌ها، صاحبان شرکت‌ها، طرف مقابل در روابط عاطفی و زناشویی و همسران، بستگان و در آخر نیز وکلا.

در هر زمینه کاری که قصد دارید موفق شوید باید بدانید که داشتن سطح بالای هوش مالی می‌تواند بسیار کمک کننده باشد و همیشه شما را دو قدم جلوتر از رقبایتان نگه می‌دارد. کیوساکی عقیده دارد مقدار پولی که شما پس از صرف هزینه‌ها تحت عنوان پس انداز برای خود کنار می‌گذارید به میزان هوش مالی شما بستگی دارد.

  • بهبود و توسعه بخشیدن به اطلاعات مالی

داشتن اطلاعات مالی فقط به معنای دانستن مفاهیم اساسی مالی نیست، بلکه به معنای داشتن آگاهی دقیقی از سرمایه گذاری های انجام شده است. شما باید از جدیدترین و مدرن‌ترین اطلاعات روز دنیا در این زمین با‌ خبر باشید و همچنین به قوانین حاکم بر سرمایه گذاری نیز تسلط کافی داشته باشید.

مدیریت هوش مالی

چگونه هوش مالی خود را تقویت کنیم؟

حال که متوجه شدید هوش مالی چیست بهتر است به فکر تقویت آن باشید.اگر شما نیز جزو آن دسته از افرادی هستید که تصمیم گرفته‌اید درآینده‌ای نزدیک پولدار شوید باید بدانید که ایجاد تغییر در طرز فکرتان درباره مسائل مالی می تواند امری بسیار کمک کننده باشد.

اگر تاکنون به زندگی ثروتمند ترین افراد جهان توجه کرده باشید حتماً متوجه این نکته شده‌اید که آن‌ها همواره در طی رعایت کردن یکسری استراتژی‌ها و برنامه ریزی‌های خاص توانستند به این موقعیت و جایگاه دست پیدا کنند. حال اگر شما نیز قصد دارید تا میلیونر یا میلیاردر بعدی باشید در ادامه این مقاله ما به شما ۵ نکته معرفی خواهیم کرد که موجب تقویت هوش مالی شما می‌شود:

  1. در زمینه امور مالی اطلاعات بیشتری کسب کنید

بسیاری از افرادی که قصد دارند تا اطلاعات بیشتری در زمینه امور مالی به دست آورند به منظور افزایش هوش مالی کتاب “پدر پولدار پدر بی پول” نوشته رابرت کیوساکی و “میلیونر خودکار” نوشته دیوید باخ را مطالعه می‌کنند.

پس باید به شما بگویم که با توجه به محبوب بودن موضوع هوش مالی و کاربردی بودن آن، تاکنون کتاب‌های زیادی در این باره نوشته و منتشر شده است که می‌توانند بسیار در این راه به شما کمک کنند تا بتوانید به واسطه الهام گرفتن از آن‌ها روش‌های جدیدی برای پول دراوردن ابداع کنید.

اگه در راه محاسبه میزان حقیقی ثروت‌تان تنها میزان درآمدهای خود را در مد نظر گرفته باشید قطعاً اینگونه فکر خواهید کرد که در طی هر سال و هر یا هر ماه ثروتمندتر از گذشته خود شده‌اید، در حالی که واقعیت اصلاً اینگونه نیست.

میزان درامد شما حتی اگر بیشتر از درآمد‌ پارسالتان هم باشد درصورتی که تمام آن را خرج کنید به هیچ وجه به رشد ثروت شما کمک نخواهد کرد.

شما تنها با پیگیری کردن و دانستن ارزش خالص‌تان از طریق تفریق میزان دارایی‌ها از بدهی‌ها است که می‌توانید به میزان رشد و ثروت حقیقی خود دست پیدا کنید.

اگر شما حتی برای مدت کوتاهی بیایید و هزینه‌های خود را محاسبه کنید و پیگیر نحوه چگونه خرج کردن آن‌ها باشید و سعی کنید تا برای مدتی این عادت خود را پایدار نگه دارید، خواهید فهمید که پول شما اکثرا در چه زمینه‌هایی خرج خواهد شد.

شما می‌توانید خریدهای خود را یادداشت کنید و یا از تاریخچه تراکنش‌های کارت بانکی خود استفاده نمایید تا بفهمید که هر ماه چه مقدار پولی را صرف غذا، سرگرمی و یا سایر وسایل مورد نیاز خود خواهید کرد.

در نهایت فهمیدن این هزینه ها به شما کمک می کند تا بتوانید بهتر از پیش آنها را مدیریت کرده و هزینه های غیر ضروری خود را حذف کنید.همچنین می توانید مقاله چگونه کمتر خرج کنیم را هم مطالعه کنید.

  1. از یک مشاور مالی و یا برنامه ریز مالیاتی کمک بگیرید

بسته به وضعیت مالی که دارید استفاده از یک مشاور مالی و یا برنامه ریز مالیاتی میتواند مزایای خاص خود را برای شما داشته باشد. این افراد می‌توانند همواره شما را با برخی از راهکارها یا استراتژی‌های مفید مالی که با آن آشنا نیستید آشنا سازند.

همچنین این افراد به شما بر اساس اطلاعات مالی خود کمک خواهند کرد تا در طول تجارت خود کمترین صورتحساب مالیاتی ممکن را پرداخت کنید بدون اینکه هیچ قانونی را نقض نمایید، همچنین به شما کمک خواهند کرد تا مالیات سال آینده خود را به حداقل برسانید.

  1. تمرکز خود را صرف مسائلی کنید که قادر به کنترل آن هستید

شما علاقه‌مندان به مبحث تقویت هوش مالی باید این نکته را بدانید که همیشه ممکن است اتفاقاتی در زندگیتان رخ دهد که شما هیچگونه کنترل و تسلطی روی آن نداشته باشید.

مخصوصا اگر در زمینه‌ی پول و مسائل مالی باشد. شما حتی اگر اطلاعات فراوانی در زمنیه ی مدیریت پول و شیوه‌های نوین کسب درامد هم باشید باز هم نمی‌توانید آن‌چه در بازار سهام اتفاق می‌افتد را کاملا کنترل کنید و یا اینکه مانع پایین امدن ارزش ملکتان شوید.

اما با دانستن این نکته نباید ناامید شوید؛ زیرا شما با تمرکز و تمرین داشتن در هر زمینه ای خصوصا مالی قادر خواهید بود تا وضعیت ممکن را بهتر کنید به عنوان مثال، شما نمی‌توانید افت و خیزهای بازار سهام را تغییر دهید، اما شما می‌توانید میزان سرمایه گذاری خود را کنترل کنید.

معرفی کتاب های موفقیت مالی و ثروت مند شدن

معرفی برترین کتاب‌ها و اساتید

امروز دیگر در جهانی که تحولات اقتصادی با سرعت فراوانی اتفاق می‌افتند، داشتن هوش مالی و فرهنگ استفاده از آن از طلا ارزش بیشتری پیدا کرده است. پس اگر هنوز شما با بحران‌های مالی دست و پنجه نرم می‌کنید و به درآمد متناسب با اهداف خود نرسیده‌اید، نیازمند این هستید تا میزان آگاهی خود از انواع هوش مالی را توسعه دهید.

پس از اینکه متوجه شدید هوش مالی چیست شناخت چند کتاب هوش مالی می‌تواند پر از ایده‌ها و تجربیاتی باشد که بدون شک به شما کمک خواهند کرد تا سطح آگاهی مالی خود را به طرز چشمگیری توسعه دهید و فرهنگ کارآفرینی ایجاد کنید.

همچنین اگر قصد دارید تا انواع هوش مالی را بشناسید بهتر است تا شناختی از اساتید هوش مالی که تاکنون موفق به نوشتن برترین کتاب‌ها در این زمینه شده‌اند را نیز بهتر بشناسید. در ادامه ما شما را با تعدادی از این کتاب‌ها و اساتید آشنا خواهیم کرد.

  • درباره ثروتمند شدن فکر کنید – تپه ناپلئون

به نظر من همه باید این کتاب را بخوانند تا بتوانند نوع نگاه خود به زندگی و تفکرات مثبت خود را بهبود ببخشند. این کتاب اولین بار در سال 1937 منتشر شد و به یکی از موفق‌ترین کتاب‌ها در زمینه معرفی انواع هوش مالی تبدیل شد.

این کتاب یکی از بهترین کتاب‌های هوش مالی است که بسیاری از افراد موفق آن را خوانده‌اند. این کتاب تفاوت بین فرد ثروتمند و فقیر و نوع تصمیماتی که هر یک از آن‌ها می‌گیرند را نشان می‌دهد.

این کتاب اصول صحیح کار با پول را به شما می‌آموزد و توسط جورج کلاریسون نوشته شده است و در این کتاب به شیوه‌ای ساده و آسان نگاهی تازه به امور مالی شده است.

این کتاب توسط توماس استنلی و ویلیام دانکو نوشته شده است. این دو نویسنده بزرگوار در راه نوشتن این کتاب با تعدادی از افراد ثروتمند دنیا مانند وارن بافت محاسبه کردند تا بتوانند یکسری وجه اشتراک بین آن‌ها پیدا کنند.

آن‌ها در طول نگارش این کتاب متوجه شدند که افراد ثروتمند اغلب کمتر از میزان توان مالی خود خرج می‌کنند و همچنین اجازه می‌دهد تا فرزندانشان به به طور کاملاً مستقل به موفقیت برسند.

نکاتی مهم درباره هوش مالی

هر اندازه افراد پول بیشتری کسب کنند درک مفهوم سود ناخالص و راه ­های جدیدتری برای کسب درآمد پیدا کنند، هوش مالی بالاتری دارند. رابرت کیوساکی معتقد است که بسیاری از مردم نمی­توانند که ثروتی برای خود بسازند و درآمد بیشتری کسب کنند زیرا آن ها پول را بدون کار کردن می­ خواهند.

چیزی که مردم معمولی نمی­دانند این است که این فرایند یادگیری سرمایه گذاری است که آن ها را به درآمد بالاتر می­رساند. در این مورد ریچارد برانسون معتقد است که به ثروت اندوزی فکر نکنید به ایجاد تغییر یا استفاده از هوش مالی فکر کنید.

با پرداخت مالیات کمتر به سادگی می­توانید سود خالص سالانه بیشتری داشته باشید، به این صورت شخصی که درامد خالص بیشتری دارد از هوش مالی بالاتری برخوردار است برای مثال شخصی که سالانه یک میلیارد تومان درآمد دارد و 900 میلیون آن را هزینه می­کند هوش مالی بالایی ندارد و فردی که هزینه کمتری می­پردازد هوش مالی بالاتری دارد.

اشتباه نکنید شما می­توانید خوب زندگی کنید. برخی توصیه می­کنند که پایین تر از سطح مالی یتان زندگی کنید این اشتباه است دو راه برای پس انداز بیشتر وجود دارد یکی اینکه درآمدتان را افزایش دهید و یا اینکه هزینه هایتان را کاهش دهید که کیوساکی در این باره معتقد است که افزایش درآمد در بلند مدت راه حل بهتری است.

  • بودجه بندی و برنامه ریزی برای پول

بودجه بندی درست یکی از نشانه های بارز هوش مالی بالا ست.رابرت کیوساکی معتقد است که با نگاه کردن به اینکه شخصی چگونه پول و زمان خود را صرف می­کند، می­توان آیند آن شخص را پیش ­بینی کرد. کیوساکی معتقد است پول و زمان دارایی­ های بسیار مهمی­هستند هوشمندانه آن­ها را خرج کنید.

اهرام کردن پول مهم ترین نکته در کشوری با اقتصاد دارای درک مفهوم سود ناخالص رکود مانند ایران است. اهرام کردن پول یعنی بتوانید با سرمایه کمتر سرمایه گذاری­های بزرگتر انجام دهید.

مثلا با داشتن صد ملیون تومان در یک سرمایه گذاری یک میلیاردی شرکت کنید یا با گرفتن وام و قرض در قدرت پول نقدرا افزایش دهید به این معنا که با داشتن یک سرمایه 100 میلیونی و گرفتن 200 میلیون وام یک سرمایه گذاری 300 میلیونی انجام دهید و از شرایط رکودی برای افزایش سرمایه در مقابل قدرت پول نقد استفاده کنید.

شما قبل از هر سرمایه گذاری باید بر روی افزایش آگاهی خود سرمایه گذاری کنید. در دنیای امروز، با پیشرفت تکنولوژی و وجود ابزارهای مختلف، منابع بسیاری برای افزایش دانش مالی وجود دارد.

ویژگی هر دوره اقتصادی را بدانید و آن را ارزیابی کنید زیرا این دانش شما است که شما را ثروتمند می­کند نه دارایی شما و اگر شخص پولدار راه­های درست مصرف کردن و افزایش سرمایه را نداند امکان از دست دادن پول بسیاربالا است.

نتیجه‌گیری

سعی کردیم در این مقاله به صورت جامع به شما بگوییم هوش مالی چیست.همانگونه که در این مقاله برای شما توضیح دادیم،فرآیندی است در آن یک فرد این قابلیت را دارد تا به حل مشکلات مالی خود و یا حتی اطرافیانش بپردازد و این کار را به نحو احسن انجام دهد.

همچنین در این مقاله برای شما توضیح دادیم که چگونه و از چه راه‌هایی می‌توانید به تقویت آن بپردازید و به منظور تقویت هوش مالی کتاب، رسانه و یا از مشاورین و برنامه ریز‌های مالیاتی کمک بگیرید. حقیقت این است که برای داشتن هوش مالی نیازمند داشتن تحصیلات اولیه در دانشگاه‌ نیست، بلکه تنها به پیگیری و تلاش پی در پی شما بستگی دارد.

همچنین شما می‌توانید به منظور سنجیدن میزان هوش مالی خود از تست‌های هوش آنلاین موجود در اینترنت استفاده کنید؛ برای مطالعه بیش‌تر در خصوص اهمیت هوش مالی می‌توانید مقاله چرا هوش مالی مهم است ؟ را بخوانید.

حسابداری شرکتهای پخش مواد غذایی + نقش آن در سودآوری

این مطلب با توجه به مصداق‌های نقش واحد حسابداری در شرکت‌های پخش مواد غذایی و به طور خاص محصولات تند مصرف (FMCG ) تهیه و تنظیم‌ شده است.

آموزش حسابداری شرکتهای پخش برای حسابداران این شرکتها امری ضروری است. کار کردن در سایر حوزه های صنعت پخش اگر چه کمک شایانی به درک مفهوم حسابداری پخش مویرگی خواهد کرد اما داشتن سابقه مرتبط و کار در شرکتهای صنایع غذایی از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا کدینگ حسابداری شرکتهای پخش و ثبت حسابداری شرکتهای پخش مواد غذایی با نحوه حسابداری شرکتهای پخش دارو متفاوت است.

حسابداری شرکتهای پخش مواد غذایی

عارضه یابی شرکتهای پخش مواد غذایی در سودآوری

با توجه به اهمیت روزافزون اطلاعات و کنترل داده ها جهت تشخیص درست بودن مسیر حرکت سازمان در تشخیص سودده بودن فعالیت‌های سازمان، نحوه حسابداری شرکتهای پخش مواد غذایی نقش بسیار مهمی را در این امر ایفا می کند.

در سال‌های اخیر با وجود احداث و افتتاح فروشگاههای زنجیره ای مدرن، از قبیل هاپیر استار، هاپیر سان، جانبو، کورش، سلامت، رفاه، اتکا … به علت ضعیف بودن ساختار شرکت های پخش و توزیعی، همچنان نقش دلالان در اکوسیستم بازار پر رنگ است. این مسئله باعث آفت توسعه برند و کاهش اعتماد به شبکه پخش و توزیع شده است.

واسطه ها بدون انجام کاری با ارزش افزوده، محصولات را با قیمت بالاتری عرضه می نمایند و این زنجیره تا جایی پیش می‌رود که کمترین حاشیه سود برای فروشگاه داران ایجاد گردد.

فروشگاه ها با داشتن هزینه‌های زیاد و سربار سود چندانی نصیبشان نمی گردد نمونه این نوع واسطه گری را می توان در صنعت لبنیات (خیابان محمدی- اعدام در تهران) مشاهده کرد.

با افزایش و توسعه سازمان های پخش و مباحث مالیاتی برخی از این عمده فروشان و واسطه ها با ایجاد شرکت های کوچک پخش، سعی کردند ن سهمی از این بازار را برای خود بردارند.

این نقص در زنجیره عرضه محصول باعث شکل‌گیری سازمان‌های کوچک خصوصی جهت توزیع محصولات شد که برخی از آن‌ها طی سال‌های اخیر به دلیل کمبود نقدینگی و سوء مدیریت تعطیل و یا ورشکسته شدند.

در بازار رقابتی امروز تنها فروش محصول باعث سود آوری نمی گردد بلکه فعالیت های مربوط به نحوه خرید و تأمین کالا ضامن سودآوری سازمان‌های پخش مواد غذایی است.

با توجه به عدم مکانیزه بودن سازمان های پخش مواد غذایی به تجهیزات و لجستیک پیشرفته، هزینه های انبار داری و نگهداری و توزیع کالا با هزینه بیشتری نسبت به شرکت های توزیع و پخش سایر همسایگان در ایران در حال انجام است.

کاهش حاشیه سود شرکت‌های پخش مواد غذایی به دلیل افزایش هزینه‌های توزیع و پخش بر اهمیت روزافزون کنترل فرایندهای کاری و پی بردن به سودده بودن فعالیت‌ها افزوده است.

شرکت پخشی که بعد از یک سال فعالیت تازه متوجه عمق زیان خود شده است در صورت تعیین شاخص های حسابداری داخلی و عبور از مرز شاخصها می توانست جلوی زیاد خود را بگیرد. زیان شرکت می تواند ناشی از دلایل زیر باشد

  • افزایش محصولات دپو شده
  • کاهش تاریخ
  • افزایش هزینه های انبار داری
  • ضایعات ناشی از نگهداری
  • خواب سرمایه به دلیل کند فروش بودن محصول

چندی پیش که برای مشاوره تخصصی نزد یکی از شرکتهای پخش مواد غذایی رفته بودم با بررسی فروش محصولات شرکت پی بردم در طول یک سال فقط 16 درصد از سبد محصولات ارائه شده دارای سود بودند و 84 درصد سایر محصولات در سبد عرضه زیان ده قرار داشتند.

بخشی از این زیان ناشی از موارد زیر بود

  • بی‌تدبیری در انتخاب کالا و میزان خروجی آن
  • انتخاب کالاهای کم سود
  • عدم فروش به‌ موقع کالا

در این شرایط شرکت مجبور به ارائه تخفیف بیشتری از قیمت حاشیه سود کالای خریداری شده بود و به این ترتیب شرکت زیان ببشتری جهت فروش آن متحمل می شد.

وظایف واحد حسابداری در شرکتهای پخش مواد غذایی

واحد حسابداری در جهت اطمینان دادن به سهامدار شرکت در خصوص انجام کنترل کافی و مناسب عملیات و فرایندهای زیر نقش اساسی در حیات سازمان دارد

  1. امور مالی
  2. فروش شرکت
  3. ثبت اطلاعات
  4. مجوز های معاملات
  5. کنترل دسترسی
  6. تائیدهای مالی در حوزه خرید، فروش، وجوه نقد و رسید

فردی که در این واحد فعالیت می‌نماید، باید مستقل، دارای توانایی فنی، ذی‌صلاح و دارای شناخت کافی از سازمان باشد.

گزارش‌ این واحد به مدیر ارشد سازمان، اعضای هیات مدیره و کمیته حسابداری ارسال می‌گردد.

حسابداری داخلی عموماً به شناسایی ریسک‌های ذاتی، کنترلی وحسابرسی و نیز کشف تقلبات و اطمینان به صحت فرایندهای عملیاتی می‌پردازد.

از طرفی با توجه به درگیری‌های روزمره مدیران ارشد و عدم تسلط بر مسائل مالی، به جهت کمک به تحلیل روزانه سود و زیان شرکت، این واحد به تجزیه‌ و تحلیل سبد خریداری‌ شده، حاشیه درآمد و درصد سود محصولات نیز می‌ پردازد.

اهداف واحد حسابداری در شرکتهای پخش مواد غذایی

اهداف واحد حسابداری در شرکتهای پخش مواد غذایی عبارت است

1-سنجش میزان اجرایی رویه‌ها و سیاست‌های تعیین‌شده از سوی مدیریت.

2-حفاظت از دارایی‌ها .

3-اطمینان از صحت و قابل‌اتکا بودن اطلاعات و ثبت حسابداری

فعالیت این واحد در زمان‌ تغییرات محیط عملیاتی ، ساختار منابع انسانی و یا ورود به بازارهای جدید از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا احتمال افزایش ریسک مالی بسیار زیاد است.

نحوه حسابداری داخلی در شرکتهای پخش مواد غذایی

در سازمان‌های پخش و توزیع مواد غذایی حسابداری داخلی در در سه مرحله انجام می شود

1- مرحله ورودی

خرید محصولات، مجوزها، ثبت اطلاعات، تخفیفات

2- مرحله فرایند

مجوز تخفیفات، اعطای پروموشن‌ها ، قراردادها ، وصول مطالبات، بدهکاران، فرایندهای ثبت ورود و خروج محصولات، نحوه محاسبه بهای تمام‌شده، قیمت‌ گذاری محصولات، ثبت ضایعات و..

3- مرحله خروجی

فروش محصولات، دریافت برگشتی کالا و ثبت ضایعات، بدهکاران ….) وارد می شود و

کنترل کردن این مراحل به جهت صحت و اطمینان به فرایندهای داخلی و کشف تقلبات و یا کاهش ریسک است.

مصداق های حسابداری داخلی در شرکتهای پخش

  • فروش محصول با تخفیف بدون داشتن مجوز.
  • ثبت ضایعات با قیمت بالاتر.
  • تقلب و یا اشتباه در قیمت‌ گذاری کالا.
  • اعطای تخفیفات بیشتر از حد توافق شده.
  • تقلب در وضعیت بدهکاران سیستم و نحوه تسویه‌ حساب.
  • فرایندهای اشتباه درفروش محصولات.
  • نداشتن تضمین کافی از مشتریان.
  • نداشتن قراردادهای مشخص و شفاف با مشتریان.

اهمیت واحد حسابداری در سودآوری شرکتهای پخش مواد غذایی

گاهی سؤال می‌شود، که چرا باوجود محصول زیان ده هنوز شرکت به عرضه این محصول می‌پردازد، که اگر از نگاه صرف مالی به مسئله نگاه شود، این مسئله غیر عقلایی است.

در سازمان‌های پخش و توزیع، نقاط اهرمی وجود دارد، که با تمرکز بر این نقاط و تعیین استراتژی عملیاتی می‌توان سازمان را در پیشبرد اهداف به‌ خوبی جلو برد و از زیان جلوگیری کرد.

1- تعیین درصد سودآوری هر محصول و میزان اهمیت و اولویت وزنی و ریالی آن در سبد عرضه (به طور مثال محصولی امکان دارد که از وزنی پایینی برخوردار باشد اما از ریال بالایی برخوردار باشد).

2- تعیین درصد حاشیه سود ناخالص محصولات خریداری‌شده و فروخته‌ شده.

3- تعیین درصد هزینه‌های سازمان پخش و توزیع و نسبت آن به فروش.

4- فاصله شاخص‌های فعالیت و سودآوری با نُرم صنعت.

5- تفکیک هزینه‌ها در قالب سرفصل‌های هزینه‌ای و درصد گیری از کل هزینه و مشخص نمودن سهم هر هزینه و مقایسه با نُرم صنعت.

6-کنترل فرایندهای خرید- مالی- فروش و صحه‌گذاری بر روش انجام کار.

واحد حسابرسی داخلی در برخی از سازمان‌ها پخش و توزیع، بیشتر با نگاه کنترل اسناد و دفاتر فعالیت می‌کنند و کمتر به حوزه تحلیل عملکرد جهت تصمیم گیری مدیران ارشد در سازمان می پردازند و یا با خلق سناریو صرفا مالی باعث شکل‌گیری تصمیمات نابجا، نادرست، غیر صحیح و یک جانبه در برخی از مقاطع در سازمان می‌شود.

سود عملیاتی و اهمیت آن در تحلیل بنیادی سهم

سود عملیاتی

سود عملیاتی چیست و چه اهمیتی در تحلیل بنیادی دارد؟ همان گونه که می‌دانید تحلیل بنیادی سهام یکی از روش های تحلیلی برای بررسی یک سهم می‌باشد که تحلیلگران بنیادی زیادی از این روش برای تحلیل سهم استفاده می‌کنند. یک معامله گر موفق الزاما یک تحلیلگر بنیادی نیست اما عدم توجه به بنیاد سهم در بازار بورس میتواند ریسک سرمایه گذاری شما را افزایش دهد. موضوعات مختلفی در تحلیل بنیادی سهم مورد بررسی قرار می‌گیرد که یکی از مهم ترین آن سود عملیاتی شرکت‌های بورسی است. در این مقاله قصد داریم به معرفی این پارامتر و اهمیت آن در بررسی بنیادی یک سهم بپردازید. با ما همراه باشید.

سود عملیاتی چیست؟

هر شرکتی در یک زمینه خاص فعالیت میکند که موضوع فعالیت آن، هنگام تاسیس شرکت به وضوح در اساسنامه شرکت قید شده است. شرکت از این فعالیت ها که میتواند تولیدی، واسطه گری، سرمایه گذاری، خدماتی و غیره باشد، درامدی کسب میکند. اما طبیعتا هزینه هایی را نیز متحمل خواهد شد. این هزینه ها میتواند شامل حقوق کارمندان، هزینه های جانبی، مواد اولیه و غیره باشد. کلیه درآمدهایی که شرکت‌ها از طریق انجام فعالیت اصلی خود کسب نمایند، درآمدهای عملیاتی شرکت نامیده میشود. زمانی هزینه های جاری شرکت را از این درامد کم کنیم، سود عملیاتی شرکت بدست می آید. در واقع سود عملیاتی برابر است با درآمد عملیاتی شرکت منهای هزینه های شرکت. اما در اینجا توجه به مفهوم حاشیه سود نیز اهمیت دارد.

سود عملیاتی به ازای هر سهم پس از کسر مالیات

تا اینجا با سود عملیاتی شرکت‌ها آشنا شدیم. اگر سود عملیاتی شرکت را پس از کسر مالیت، بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، سود عملیاتی به ازای هر سهم مشخص میشود. این سود با اصطلاح EPS یا همان سود سهم شناخته می‌شود. تمامی این مفاهیم را میتوان برای تعیین ارزیابی قیمت سهام یک شرکت مورد استفاده قرار داد. در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

حاشیه سود چیست؟

حاشیه سود عملیاتی، (Operating Profit Margin) این نسبت از تقسیم سود عملیاتی به در آمد بدست می‌آید. این نسبت معیار قوی‌تری برای ارزیابی سودآوری و فروش است. با در نظر گرفتن سود شرکت قبل از کسر مالیات، حاشیه سود عملیاتی منعکس‌کننده موفقیت مدیریت شرکت در ایجاد سود از عملیات و فعالیت‌های جاری شرکت است. در واقع این پارامتر نشان دهنده این موضوع است که فعالیت شرکت توجیه اقتصادی دارد یا خیر و به طور کلی پارامتری است که میتوان شرکت‌های مختلف را به کمک آن با یکدیگر مقایسه کرد.

سود غیر عملیاتی چیست؟

معمولا در کنار سود عملیاتی، مفهوم سود غیر عملیاتی وجود دارد که در تحلیل بنیادی استفاده میشود. البته این پارامتر اهمیت کمتری برای سرمایه گذاران بورسی دارد. دلیل آن را در ادامه ذکر خواهیم کرد. سود غیرعملیاتی ناشی از فعالیت‌های غیرمرتبط با موضوع اصلی فعالیت شرکت است. معمولاً سود غیرعملیاتی مربوط به سود حاصل از فروش دارایی‌های غیرمنقول، سود حاصل از سرمایه‌گذاری‌ها و سهام، سود حاصل از اوراق مشارکت یا سپرده بانکی می‌باشد که ممکن است بخشی یا کلی از آن به صورت مستمر اتفاق نیافتد و تنها در یک زمان محقق شود. البته به این نکته توجه کنید که یک شرکت سرمایه گذاری، سود ناشی از سرمایه گذاری، سود عملیاتی محسوب میشود. این غیر مستمر بودن سود عملیاتی است که از اهمیت آن میکاهد. البته این به منظور بی اهمیت بودن آن نیست.

یک مثال برای سود غیر عملیاتی یک شرکت

در اینجا برای روشن شدن موضوع به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید یک شرکت ساختمانی که در زمینه ساخت و ساز ساختمان فعالیت میکند، بخشی از سرمایه خود را در سال‌های گذشته زمینی به بهای تمام شده 1 میلیارد تومان خریداری و در دفاتر شرکت بهای تمام شده تاریخی آن به همین عدد نیز ثبت‌ شده است. حال بعد از چندین سال زمین مذکور توسط شرکت به مبلغ 2 میلیارد تومان به‌ فروش می‌رسد، این سود 1 میلیارد تومانی همان سود غیرعملیاتی ناشی از فروش زمین است که در صورت‌های مالی سود و زیان در سر فصل درآمد‌های غیرعملیاتی و متفرقه ثبت می‌شود. نکته این است که این سود در سال بعد قرار نیست تکرار شود. از این رو نباید مانند سود عملیاتی در ارزش گذاری سهام شرکت محاسبه شود.

اهمیت سود عملیاتی در تحلیل بنیادی

آموزش گام به گام تحلیل بنیادی برای انتخاب سهم مناسب

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تحلیل بنیادی روی لینک زیر کلیک کنید.

آیا میخواهید در بورس به موفقیت برسید؟ آیا نمیدانید چگونه یک سهم را از منظر بنیادی تحلیل کنید؟ نبود منبع آموزشی مناسب در زمینه تحلیل بنیادی انگیزه ای شد تا در یک کتاب آموزشی به زبانی کاملا ساده و کاربردی، به کمک تصاویر گویا و آموزش گام به گام، روش انتخاب یک سهم را بر اساس نکات بنیادی آموزش داده ایم. قطعا این روش آموزشی را در هیچ کجا پیدا نخواهید کرد! این کتاب الکترونیکی را به تمام کسانی که می خواهند در بازار بورس به موفقیت مستمر برسند توصیه میکنیم .

در تحلیل بنیادی سهام، سود عملیاتی جایگاه مهمی دارد. چرا که سود آوری حال و آینده شرکت رابطه مستقیمی با ارزش سهام یک شرکت دارد. همان طور که میدانید نسبت P/E یا همان قیمت بر سود سهم، پارامتر مهمی برای یک سهم به شمار می‌رود. اگر با مفهوم نسبت P/E آشنا نیستید پیشنهاد میکنم ابتدا مقاله نسبت P/E در بورس چیست و چگونه محاسبه می‌شود را مطالعه کنید.

همان گونه که ذکر شد، EPS سود هر سهم است که از تقسیم سود عملیاتی (پس از کسر مالیات) بر تعداد سهام شرکت بدست می‌آید. در نسبت P/E در درک مفهوم سود ناخالص واقع E همان EPS است. بنابراین افزایش سود عملیاتی شرکت به معنی کاهش نسبت P/E است که باعث می‌شود ارزش سهام بیشتر شود.

سود سهم EPS

چیزی که برای یک تحلیلگر بنیادی مهم است، سود(EPS) آینده سهم است نه سود فعلی!

مثالی برای تاثیر سود سهم بر قیمت سهم

اجازه بدهید کل مطلب بالا را با زبانی ساده بیان کنیم. فرض کنید یک شرکت (با EPS معادل 100 تومان) گزارش میدهد و اعلام میکند سود عملیاتی شرکت یک باره 200 تومان به ازای هر سهم شده است. فرض کنید نسبت P/E سهم پیش از این 8 بوده است. با سود جدید، این نسبت 4 خواهد شد. برای اینکه دوباره این نسبت به 8 برسد، طبیعتا قیمت سهم نیز باید به همان نسبت رشد کند. به عبارتی اگر قرار باشد نسبت P/E ثابت بمونه، قیمت نیز باید دو برابر شود. یعنی اگر قیمت سهم 800 بوده است (8=P/E=800/100) حال باید قیمت سهم به 1600 تومان برسد (P/E=1600/200=8). بنابراین می‌بینیم سود عملیاتی یک شرکت میتواند تا چه حد اهمیت داشته باشد. حال این مسئله را برای سود غیر عملیاتی بررسی میکنیم.

تاثیر سود غیر عملیاتی بر قیمت سهم

حال دوباره مثال بالا را در نظر بگیرید با این تفاوت که فرض کنید سود عملیاتی شرکت تغییری نکرده است ولی شرکت توانسته است 100 تومان درک مفهوم سود ناخالص سود غیر عملیاتی به ازای هر سهم بسازد. خوب در این صورت تغییری در نسبت P/E حاصل نمیشود زیرا که E تغییری نکرده است. حال چگونه باید این سود عملیاتی خودش را در قیمت سهم نشان دهد؟ خیلی ساده است. باید این سود را به قیمت فعلی سهم اضافه کرد تا ارزش سهم مشخص شود. بنابراین در مثال بالا که قیمت سهم 800 تومان بوده، با خبر سود غیر عملیاتی 100 تومانی، قیمت سهم باید 900 تومان شود. این جاست که تفاوت اهمیت سود عملیاتی و غیر عملیاتی در تحلیل بنیادی مشخص می‌شود.

جمع بندی

در این مقاله به بررسی سود عملیاتی و اهمیت ان در تحلیل بنیادی پرداختیم. همان طور که دیدیم سود عملیاتی رابطه مستقیمی با ارزش گذاری سهام شرکت دارد. همچنین سود غیر عملیاتی را بررسی کردیم و آن را با سود عملیاتی و تاثیر آن بر قیمت سهم مقایسه کردیم.

در مثال بالا دیدیم که افزایش 100 تومانی سود عملیاتی، قیمت سهم را به دو برابر قیمت قبلی، ارزش گذاری کرد اما 100 تومان سود غیر عملیاتی تنها میتواند 100 تومان به ارزش سهم بیافزاید.

چیزی که باید بدانید، سود عملیاتی آینده شرکت اهمیت دارد نه سود عملیاتی فعلی! در واقع این مسئله ای است که یک تحلیلگر بنیادی باید بتواند با بررسی برآورد هزینه ها و نرخ فروش، شرایط اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر، سود سازی شرکت را در آینده تخمین بزند. قیمت سهام بورسی شرکت‌ها آینه‌ای از آینده اقتصادی آنها است.

آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته در بورس

برای دانلود کتاب آموزش گام به گام تابلوخوانی پیشرفته روی لینک زیر کلیک کنید.

تابلوخوانی در کنار تحلیل بنیادی و تکنیکال، بعد سوم بورس است. همه چیز در تابلوی معاملات سهم وجود دارد، اطلاعاتی که شاید در نگاه اول کسی متوجه آنها نشود اما با یادگیری تکنیک های تابلو خوانی و بازار خوانی می توانید به اطلاعات زیادی دست پیدا کنید و بر این اساس معاملات پر سودتری داشته باشید. در کتاب آموزش تابلو خوانی پیشرفته به مطالبی خواهیم پرداخت که در هیچ کلاس یا کتابی به شما آموزش نمی دهند. تکنیک هایی که حاصل سالها تجربه در بازار سرمایه است.

چرا تحلیل نرخ بازده داخلی (IRR) در سرمایه گذاری اهمیت دارد؟

تحلیل IRR (Internal Rate of Return)

فرض کنید یک ایده‌ی عالی به ذهنتان رسیده است که می تواند درآمد خوبی برای سازمان همراه داشته باشد یا هزینه‌های سازمان را کاهش دهد. اما آیا این ایده ارزش سرمایه گذاری دارد؟ در مطلب قبل درباره یکی از تحلیل های اقتصادی (NPV) صحبت شد.

در این مقاله برآنیم، به بررسی یکی دیگر از روش های محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، یعنی محاسبه نرخ بازده داخلی (IRR) بپردازیم.

برای بررسی توجیه اقتصادی یک پروژه یا یک ایده روش های مختلفی وجود دارد که مدیران با استفاده از این روش ها می توانند امکان سنجی پروژه را بررسی کنند. یکی از این روش ها که سود و زیان یک پروژه را را بررسی می کند، نرخ بازده داخلی (IRR) است.

تعریف (Internal Rate of Return) :

1): IRR بدین معنا است که با انجام یک پروژه یا یک سرمایه گذاری، شرکت سالانه و به طور متوسط چقد بازدهی دارد.

2): IRR در واقع نرخ تنزیلی است که ارزش فعلی خالص (NPV) تمام جریان های نقدی یک پروژه خاص را برابر صفر می کند.

فرمول نرخ بازده داخلی(IRR):

برای محاسبهIRR از فرمول NPV استفاده می شود و در آن NPV را مساوی صفر قرار داده و نرخ تنزیل (R) را بدست می آوریم.

NPV= t/(1+R) t >-C0

همانطور که گفته شد در این فرمول NPV را برابر صفر قرار می دهیم و R بدست آمده همان IRR می باشد.

به این نکته توجه شود کهIRR و NPV مشابه اند ولی متغیر های متفاوتی دارند.

با کمک ارزش خالص فعلی، می‌توانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایه‌گذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریان‌های نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با hurdle rate شرکت مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری شما، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند خواهد بود.

برای درک بهتر ابتدا تعریف کلی hurdle rate را بیان می کنیم:

hurdle rate چیست؟

حداقل نرخ بازده مورد انتظار برای یک پروژه یا سرمایه گذاری است. اگر IRR از این نرخ بیشتر بود سرمایه گذاری توجیه پذیر است و اگر کمتر باشد، سرمایه گذاری توجیهی ندارد.

برای درک بهتر مفهوم IRR، یک پروژه را در نظر بگیرید که امروز 200 دلار در آن سرمایه گذاری می کنید و یک سال بعد 220 دلار دریافت می کنید. فرض کنید از شما پرسیده شود که بازده این سرمایه گذاری چقدر است؟

برای هر دلار که سرمایه گذاری کرده ایم 1.10 دلار برگشت داشته ایم بنابراین با یک حساب کتاب ساده می توانیم بگوییم بازده 10 درصد است، در حقیقت10 درصد نرخ بازده داخلی یا IRR در این سرمایه گذاری است.

آیا این پروژه با 10 درصد IRR، سرمایه گذاری خوبی است؟

واضح است که این سرمایه گذاری تنها در صورتی به صرفه است که بازده مورد نیاز (hurdle rate) ما کمتر از 10 درصد باشد. این یک درک درست است و نشان دهنده مفهوم نرخ بازده داخلی است.

براساس قانون IRR، سرمایه گذاری صرفه اقتصادی دارد که IRR آن بیشتر از بازده مورد نیاز باشد. در غیر این صورت باید رد شود.

حال فرمول NPV برای این مثال با نرخ تنزیل R برابر است با :

حال فرض کنید ما نرخ تنزیل را نمی دانیم. اما هنوز هم می توانیم بپرسیم که میزان نرخ تنزیل چقدر باشد تا این پروژه قابل قبول باشد.

زمانی که NPV برابر صفر است، بین سرمایه گذاری و عدم سرمایه گذاری در حالت بی تفاوتی هستیم.

بعبارت دیگر ، هنگامی که NPV برابر صفر است، این سرمایه گذاری از لحاظ اقتصادی در نقطه سر به سر است، زیرا نه ارزشی ایجاد شده و نه از بین رفته است.

برای بدست آوردن نرخ تنزیل سر به سر، NPV را برابر صفر قرار داده و معادله را بر حسب R حل می کنیم.

NPV = 0 = -200 + 200 = 220/(1 + R)

R = 220/200 = 1.1 – 1 R = 10%

این درصد چیزی است که ما قبلا آن را بازدهی سرمایه گذاری نامیدیم. آنچه که اکنون نشان دادیم این است که نرخ بازده داخلی سرمایه گذاری، نرخ تنزیلی است که NPV در آن برابر صفر می شود. این یک دیدگاه مهم است، بنابراین تکرار می شود:

بنابراین IRR در سرمایه گذاری بازدهی است که در صورت استفاده از آن به عنوان نرخ تنزیل NPV صفر می شود.

خوشبختانه IRR را به ‌راحتی با نرم‌ افزار اکسل یا یک ماشین‌ حساب مالی می‌توانید محاسبه کنید. حتی لازم نیست درگیر محاسبات ریاضی شوید، همه‌ این مراحل به‌صورت الکترونیکی انجام می‌شوند.

برای مقایسه چند پروژه با یکدیگر مراحل محاسبه IRR در اکسل بصورت زیر می باشد:

  1. برای باز کردن تابع IRR کافی است در یکی از سلول ها علامت مساوی را گذاشته و کلمه IRR را تایپ کنید سپس تابع را انتخاب کنید
  2. در قسمت values باید جریان های نقدی ورودی و خروجی را از سال صفر تا سال آخر وارد کنیم.
  3. در قسمت Guess شما میتوانید عددی را که فکر می کنید نزدیک به نرخ بازده داخلی است را به صورت درصد وارد کنید. گزینه اختیاری بوده و می توان آن را خالی گذاشت.
  4. بعد از نوشتن تابع، سلولی که در آن تابع را نوشته از طریق (Formatcell)به صورت درصدی در می آوریم و اعشار آنرا نیز اضافه می کنیم
  5. بدین صورت تابع را برای هر سرمایه گذاری نوشته و عدد آنرا بدست می آوریم.

شرکت‌ها چطور از نرخ بازده داخلی استفاده می‌کنند؟

شرکت‌ها معمولا برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها، از هردو فاکتور یعنی irr و npv استفاده می‌کنند. ارزش خالص فعلی، اطلاعات بیشتری درمورد بازگشت سرمایه‌ مورد انتظار به‌دست می‌دهد، اما تحلیل‌گران اقتصادی غالبا برای ارائه‌ی گزارش به افرادی که در مسائل مالی تخصصی ندارند، از نرخ بازده داخلی استفاده می‌کنند، چرا که نرخ بازده داخلی قابل درک‌تر و فهم آن آسان‌تر است.

اگر پروژه‌ای با نرخ بازده داخلی ۱۴ درصد و نرخ مانع ۱۰ درصد داشته باشیم، مخاطبان می‌اندیشند که به موفقیت دست پیدا کرده‌ایم و در این پروژه ۴ درصد بیشتر بازگشت سرمایه داریم. درحالی‌که اگر بگویید ارزش خالص فعلی این پروژه ۲ میلیون دلار است، مخاطبان از شما درمورد ارزش خالص فعلی می‌پرسند و شما توضیح می‌دهید که این مقدار یعنی ارزش فعلی جریان نقدی آینده در این پروژه، که با احتساب ۱۰ درصد نرخ مانع، سرمایه‌گذاری اولیه را به دو میلیون دلار می‌رساند.

تنها نکته‌ی منفی در این مورد این است که نرخ بازده داخلی، مفهومی‌تر از ارزش خالص فعلی است. نرخ بازده داخلی، مقدار دقیق درآمد حاصل را مشخص نمی‌کند. مثلا فرض کنید که برای نرخ بازده داخلی، مقدار ۲۰ درصد به‌دست آمده است. این ۲۰ درصد هیچ اطلاعاتی درمورد مقدار پولی که به‌دست آورده‌اید، در اختیارتان نمی‌گذارد.

افراد در هنگام محاسبه‌ی نرخ بازده داخلی، معمولا چه اشتباهاتی مرتکب می‌شوند؟

بزرگ‌ترین اشتباه این است که منحصرا از IRR استفاده شود. بهتر است که برای تحلیل پروژه از حداقل یک روش دیگر مثلا ارزش خالص فعلی هم استفاده شود. استفاده از IRR به‌تنهایی و بدون در نظر گرفتن روش‌های دیگر، باعث می‌شود که نتوانید تصمیم گیری درستی درمورد نحوه‌ی سرمایه‌گذاری داشته باشید ‌بخصوص هنگامی که پروژه هایی را مقایسه می‌کنید که مدت زمان متفاوتی دارند.

مثلا فرض کنید دو پروژه دارید؛ یک پروژه‌ی یکساله با نرخ بازده داخلی ۲۰ درصد و دیگری پروژه‌ی 10 ساله با نرخ بازده داخلی ۱۳ درصد. اگر نرخ بازده داخلی را مبنای تصمیم‌گیری خود قرار بدهید، ممکن است پروژه‌ای را که ۲۰ درصد نرخ بازده داخلی دارد، جذابتر تشخیص دهید. اما باید به این نکته توجه کنید که نرخ مانع در شرکت شما در این مدت زمان، ۱۰ درصد است، پس بهتر است نرخ بازده داخلی شما برای ده سال، ۱۳ درصد باشد نه ۲۰ درصد برای پروژه‌ ای که یک‌ساله است.

جمع بندی

در مجموع، این اصل کلی را باید در نظر داشت که ازIRR همراه با NPV استفاده کنید تا یک تصویر کلی و دقیق از سرمایه ‌گذاری و بازگشت سرمایه‌ شرکت بدست بیاورید.

ارزش منصفانه چیست؟

احسان والیان

احسان والیان

  • اشتراک‌گذاری

ارزش بازار همان قیمتی است که در خرید و فروش در بازار آزاد مشخص می‌شود. متخصصان شروع به ارزیابی می‌کنند و در تصمیم گیری خود، ارزش بازار و مقدار ارزش خرید و فروش کالا موردنظر را لحاظ می‌کنند. اما ارزش منصفانه را با در نظر گرفتن عوامل مالی و اقتصادی به دست می‌آورند

شاید تاکنون پیش آمده باشد که کالایی یا قطعه زمینی را گران‌تر از قیمت بازار یا ارزان‌تر از آن خریده باشید. اگر این کار را بدون اطلاع انجام داده باشید، احتمالا بعد از آن حالتان متفاوت بوده است و ناراحت یا خوشحال شده‌اید. در واقع در این حالت درک مفهوم سود ناخالص این احساس به شما دست داده است که آن کالا را به قیمتی غیرمنصفانه خریده‌اید. در مورد گزینه‌های سرمایه‌گذاری هم همین طور است. ارزش منصفانه همان طور که از نامش پیدا است با ارزش بازار متفاوت است. گاهی پیش می‌آید که ارزش منصفانه دارایی شما در جهان سرمایه گذاری از آن‌چه که ارزش بازار برای دارایی شما قائل است اختلاف دارد. اگرچه در بسیاری از مواقع این دو ارزش در یک راستا قرار می‌گیرند. اما اصلا ارزش منصفانه یعنی چه؟ در ادامه بیشتر به موضوع ارزش منصفانه می‌پردازیم.

ارزش منصفانه و ارزش بازار

بهتر است برای درک بهتر به تعریف ارزش منصفانه و ارزش بازار به طور جداگانه بپردازیم. ارزش بازار همان قیمتی است که در خرید و فروش در بازار آزاد مشخص می‌شود. متخصصان شروع به ارزیابی می‌کنند و در تصمیم گیری خود، ارزش بازار و مقدار ارزش خرید و فروش کالا موردنظر را لحاظ می‌کنند. اما ارزش منصفانه را با در نظر گرفتن عوامل مالی و اقتصادی به دست می‌آورند. در واقع، ارزش منصفانه به نوعی یک برآوردی منطقی و ارزیابی بی‌طرف از قیمت بالقوه یک کالا یا خدمات یا یکی از انواع دارایی‌ها در نظر گرفته می‌شود. لازم به ذکر است که این دو نوع ارزش همیشه موازی هم حرکت نمی‌کنند.

تعیین ارزش منصفانه در سرمایه گذاری

شاید بخواهیم که تعیین ارزش منصفانه را در سرمایه گذاری خود به کار ببریم. اما باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ارزش منصفانه وابسته به فرضیات است و عدد دقیق آن چه که در آینده در مورد یک دارایی اتفاق می‌افتد را به دست نمی‌دهد. اما به هر حال بد نیست که نحوه تعیین این نوع ارزش را بدانیم. به عنوان مثال اگر سهام خاصی را مدنظر داشته باشیم باید حاصل تقسیم مقدار سود سهام سال بعد بر نرخ بازده را منهای نرخ رشد کنیم تا عدد تخمینی ارزش منصفانه آن سهام موردنظر به دست بیاید. به عنوان مثال فرض کنید که سود سهام موردنظر خود را در 5 سال گذشته در نظر گرفته‌اید و متوجه شده‌اید که سهام موردنظر به طور متوسط 6 درصد در سال رشد کرده است. به شرطی که انتظار منطقی از سهام خود داشته باشید، می‌توانید انتظار 6 درصد سود در ارزش منصفانه سهام را داشته باشید.

ارزش منصفانه برای سرمایه گذاران

ارزش منصفانه یکی از بهترین راهکارهای موجود برای سرمایه گذارانی است که به صورت انفرادی به سرمایه گذاری می‌پردازند. به دست آوردن میزان ارزش منصفانه می‌تواند به سرمایه گذار کمک کند تا در مورد سرمایه گذاری بلند مدت به نتیجه بهتری برسد و انتخاب دقیق‌تری انجام دهد. در این شرایط شاید فرد حتی بتواند دارایی‌های بیش از حد ارزش‌گذاری شده را تشخیص دهد و از دادوستد آنها اجتناب کند.

ارزش بازار همان قیمتی است که در خرید و فروش در بازار آزاد مشخص می‌شود. متخصصان شروع به ارزیابی می‌کنند و در تصمیم گیری خود، ارزش بازار و مقدار ارزش خرید و فروش کالا موردنظر را لحاظ می‌کنند. اما ارزش منصفانه را با در نظر گرفتن عوامل مالی و اقتصادی به دست می‌آورند



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.