امیدواریم که این مقاله براتون مفید واقع شده باشه❤️
روش معاملاتی اسکالپینگ چیست و آیا برای شما مناسب است؟
اسکالپینگ یکی از روشهای معاملهگری برای معتادان آدرنالین و علاقهمندان به هیجان است. هدف از اسکالپ کسب سود از حرکات کوچک قیمت است. در واقع سود چشمگیر از هر معامله مدنظر معاملهگر نیست و سودهای کوچک اما به تعداد زیاد او را راضی خواهد کرد. اگر همهچیز در اسکالپینگ درست پیش برود، بهمرور حساب معاملاتی افراد رشد خواهد کرد. در این روش اغلب از اهرم (Leverage) و تعیین حد ضرر با بازههای بسیار کوچک استفاده میشود.
آیا فکر میکنید که میتوانید به نمودارهای یکدقیقهای خیره شده و بر اساس آنها تصمیم بگیرید؟ و یا پیش از آنکه هر سرمایهگذاری به خود آمده و بازار را بررسی کند، وارد معاملهشده و حتی از آن خارج هم شوید؟ اسکالپینگ ممکن است استراتژی معاملهگری مناسب برای شما باشد! تنها کافی است تا آن را بهتر شناخته و اساس آن را بشناسید. در ادامه میتوانید در مورد این شیوه تحلیل بازار بیشتر بدانید.
مقدمهای بر اسکالپینگ
اسکالپینگ معمولاً در استراتژی معاملات کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع اسکالپینگ رایجترین استراتژی ترید روزانه است. این روش شامل در نظر گرفتن بازههای زمانی کوچکتر، تصمیمگیری سریع و لحظهای و انواع متنوعی از ابزارهای تحلیل تکنیکال و تحلیل نمودار است. در نتیجه ، بسیاری از معاملهگران حرفهای روزانه، بخشی از فعالیتهای معاملاتی خود را به اسکالپینگ اختصاص میدهند.
استراتژیهای اسکالپینگ در بازارهای مختلف مالی کاربردی است، برای مثال، افراد زیادی از این روش در بازار سهام، معاملات فارکس و رمزارزها استفاده میکنند.
اسکالپینگ چیست؟
همانطور که گفتیم، اسکالپینگ یک استراتژی معاملهگری برای کسب سود از حرکات قیمتی نسبتاً کوچک است. معاملهگران در این روش به دنبال سودهای چشمگیر نیستند. در عوض هدف آنها کسب سودهای کوچک اما با تکرار زیاد معاملات است.
به همین ترتیب، معاملهگران ممکن است در یک دوره کوتاه، معاملات زیادی را انجام دهند و به دنبال حرکات قیمتی اندک بازار باشند. معاملهگران در این روش معتقدند که سودهای ناچیز طی زمان کمکم جمعآوریشده و میزان سود در طول این دوره زمانی به مقدار قابلتوجهی افزایش پیدا میکند.
با توجه به اینکه این روش شامل بازههای زمانی کوتاه مدت است، اسکالپرها اغلب بر اساس تحلیل تکنیکال معاملات خود را پیش میبرند. در واقع ازآنجاییکه رویدادهای بنیادین اغلب طی مدت طولانیتری رخ میدهد، اسکالپرها به ندرت خود را با تحلیل بنیادین درگیر میکنند.
هرچند کماکان موضوعات بنیادین میتوانند در تصمیمگیری یک تریدر تأثیر زیادی داشته باشد. بهعنوانمثال ممکن است سهم یا سکه یک پروژه به خاطر یک رویداد بنیادین یا اخبار مثبت پیرامون آن، ناگهان مورد استقبال قرار بگیرد و حجم معاملاتی و نقدینگی آن حداقل برای مدت کوتاهی افزایش یابد. این درست زمانی است که یک اسکالپر وارد عمل شده و از افزایش نوسانات ایجادشده سود کسب میکند.
اسکالپرها به جای انتظار برای تغییرات بزرگ قیمت، از نوسانات هر روزه بازار به نفع خود استفاده میکنند. این استراتژی لزوماً برای همه ایده آل نیست. زیرا نیازمند درک عمیق از سازوکار بازار و توان تصمیمگیری سریع و تحتفشار است.
اسکالپرها چگونه کسب درآمد میکنند؟
برای پاسخ به این سؤال ابتدا باید بررسی کرد که کدام عوامل تکنیکال بیشتر مدنظر اسکالپرها است؟ حجم معاملات، پرایس اکشن، خطوط حمایتی و مقاومتی و الگوهای نمودار شمعی، معمولاً برای شناسایی و تنظیم یک معامله مورد استفاده قرار میگیرد. برخی از متداولترین اندیکاتورهای تکنیکال مورد استفاده این معاملهگران، شامل میانگین متحرک (Moving Average)، شاخص مقاومت نسبی (RSI) ، بولینگر باند، VWAP و ابزار اصلاح فیبوناچی است.
بسیاری از اسکالپرها از شاخصهای پیچیده استفاده کرده و همچنین دفتر سفارشها در زمان واقعی، مشخصات حجم، و تعداد قراردادهای آتی را تجزیهوتحلیل میکنند. علاوه بر این، اسکالپرها شاخصهای شخصیسازیشده خود را ایجاد کرده تا نسبت به بازار برتری پیدا کنند. مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، یافتن یک مزیت منحصربهفرد نسبت به بازار، برای موفقیت حیاتی است.
اسکالپینگ عبارت است از یافتن فرصتهای کوچک در بازار و بهرهبرداری از آنها. معمولاً اسکالپرها در مورد روشهای معاملهشان بسیار محافظهکارند چرا که اگر عموم از کار آنها سر در بیاورند، روش آنها عملاً سوددهی خود را ازدستداده و بدون استفاده میشود. برای همین بسیار مهم است که روش و استراتژی منحصربهفرد خود را ایجاد و امتحان کنید.
همانطور که پیشتر اشاره کردیم ، اسکالپینگ معمولاً در بازههای زمانی کوچکتر اتفاق میافتد. این نمودارها ممکن است نمودار ۱ ساعته ، ۱۵ دقیقهای ، ۵ دقیقهای یا حتی نمودار ۱ دقیقهای باشند. حتی برخی از اسکالپرها بازههای زمانی کمتر از یک دقیقه را هم بررسی میکنند.
اگرچه در نظر گرفتن چنین بازههای زمانیای در حوزه رباتهای تریدر با فرکانس بالاست و ممکن است از لحاظ توانایی برای یک انسان آنقدر هم امکان پذیر به نظر نرسد. در واقع ماشینها میتوانند به سرعت دادههای زیادی را پردازش کنند، اما بیشتر انسانها در تحلیل نمودارهای ۱۵ ثانیهای به مشکل برمیخورند.
در اینجا موضوع دیگری نیز وجود دارد که حتماً باید در نظر گرفت و آن این است که سیگنالها و سطوح زمانی بزرگتر معمولاً از سیگنالهای چارچوب زمانی کوچکتر قابلاطمینانترند. به همین خاطر اکثر اسکالپرها ابتدا ساختار بازار را در بازه بزرگتر موردبررسی قرار میدهند. در واقع ابتدا سطوح مهم در چارچوب زمانی بزرگ ترسیمشده و سپس با بزرگنمایی و تمرکز بر این نقاط، موقعیتهای معاملات اسکالپینگ نمایان میشوند. این نشان میدهد که داشتن یک بازه زمانی بزرگ از ساختار بازار میتواند حتی در مورد معاملات کوتاه مدت هم بسیار مفید باشد.
بااینحال، استراتژیهای معاملاتی و سرمایهگذاری میتوانند به طور اساسی میان معاملهگران مختلف شکل متفاوتی داشته باشند. قوانین سختگیرانهای در مورد اسکالپینگ وجود ندارد، اما دستورالعملهایی هست که میتوان در هنگام تنظیم قوانین خود، از آنها کمک گرفت.
استراتژیهای معاملاتی اسکالپینگ
میتوان معاملهگران اسکالپر را در دو دسته تقسیم کرد: معاملهگران اختیاری و معاملهگران سیستماتیک.
- معاملهگران اختیاری همانطور که بازار پیش روی آنها قرار دارد تصمیمات معاملات خود را “درجا” میگیرند. شرایط موجود تصمیم آنها را مشخص میکند و ممکن است حتی قانون خاصی برای زمان وجود یا خروج نداشته باشند. به عبارت دیگر میتوان گفت که معاملهگران اختیاری عوامل مختلفی را در نظر گرفته اما قوانین سختگیرانه کمتری را دنبال کنند و بیشتر به شهود و احساس خود اعتماد میکنند.
- معاملهگران سیستماتیک رویکرد دیگری دارند. آنها یکروند و سیستم معاملاتی کاملاً مشخصی را دنبال میکنند که اساساً نقاط ورود و خروج را برای آنها ایجاد میکند. اگر شرایط خاصی از مجموعه قوانین در معامله صدق کند، آنها وارد آن معاملهشده و یا از آن خارج میشوند. معاملات سیستماتیک به نسبت معاملات اختیاری با اولویت رویکرد داده محور پیش میروند. معاملهگران سیستماتیک کمتر به بینش و شهود خود اعتماد میکنند و بیشتر بر اساس دادهها و الگوریتمها تصمیمگیری میکنند.
این طبقهبندی در مورد سایر معاملهگران نیز صدق میکند. هرچند وقتی صحبت از استراتژیهای کوتاه مدت میشود، تمایز این دو روش مشخصتر است. بههرحال، معاملات اختیاری ممکن است در بازههای زمانی بالاتر به طور مداوم کارساز نباشند.
برخی از اسکالپرها از استراتژیای به نام ترید محدودهای یا Range Trading استفاده میکنند. آنها منتظر میمانند تا محدوده قیمتی ایجادشده و سپس در آن محدوده معاملات خود را آغاز کنند. این روش بر این باور استوار است که تا شکسته شدن محدوده، کف محدوده به عنوان حمایت و سقف محدوده به عنوان مقاومت عمل میکند. هرچند که بههیچعنوان این روش تضمینشده نیست اما میتواند یک سازوکار موفقیتآمیز در اسکالپینگ باشد. البته معاملهگران حرفهای با تعیین حد ضرر، خود را برای شکستن محدوده آماده میکنند.
یکی دیگر از تکنیکهای اسکالپینگ استفاده از شکاف قیمت پیشنهادی خریدوفروش است. اگر بین بالاترین پیشنهاد و کمترین درخواست تفاوت قابلتوجهی وجود داشته باشد ، اسکالپرها میتوانند از این طریق سود کسب کنند. هرچند که این نوع استراتژی برای معاملات الگوریتمی یا معاملات Quantitative مناسبتر است. چرا؟ چون انسانها به اندازه ماشینها در یافتن ناکارآمدیهای کوچک در بازار قابلاعتماد نیستند. در نتیجه ، این قسمت به شدت با رباتهای معاملهگر اشباع شده است. بنابراین کسانی که میخواهند این استراتژی را در پیش بگیرند ، معمولاً باید با الگوریتمها رقابت کنند و رقابت بسیار نابرابر و سختی را در پیش دارند.
اسکالپینگ معمولاً شامل استفاده از اهرم (Leverage) است. از آنجایی که سود موردنظر، درصد نسبتاً کمی را برای معاملهگر به ارمغان میآورد، اسکالپرها با تکیه بر اهرمهای بزرگ، اندازه موقعیت معاملاتی خود را افزایش میدهند. به همین دلیل است که اسکالپرها اغلب از ساختارهای معاملات مارجین، قراردادهای آتی و دیگر انواع محصولات مالی که معاملات اهرمی را ارائه میدهند، استفاده میکنند. بااینحال ، ازآنجاییکه اسکالپرها قصد دارند از حرکتهای کوچکتر با موقعیتهای بزرگتر سود ببرند ، باید نسبت به پدیده لغزش یا افت شدید (Slippage) آگاه باشند.
آیا باید از معاملهگری به سبک اسکالپینگ استفاده کنید؟
پاسخ این سؤال کاملاً به سبک معاملاتی شما بستگی دارد. برخی از معاملهگران بههیچعنوان دوست ندارند در حالی که یک معامله یا سرمایهگذاری همچنان باز است و نتیجه نامشخصی دارد، به خواب بروند. بنابراین استراتژیهای کوتاه مدت را انتخاب میکنند. معاملهگران روزانه و معاملهگران کوتاه مدت از این جمله افراد هستند.
از طرف دیگر ، معاملهگران بلندمدت دوست دارند تصمیماتشان بر اساس مدتزمان طولانی باشد و هیچ مشکلی با داشتن موقعیتی که ماهها باز و بلاتکلیف باشد، ندارند. آنها ممکن است فقط نقطه ورود، اهداف سود و حد ضرر را تعیین کرده و گه گاه به موقعیت خود سر بزنند. معاملهگران Swing معمولاً در این گروه قرار میگیرند.
بنابراین، اگر میخواهید تصمیم بگیرید که آیا از معاملات اسکالپینگ استفاده کنید یا خیر، ابتدا باید سبک معاملاتی مناسب خود را پیدا کنید. همچنین باید یک استراتژی معاملاتی متناسب با شخصیت و میزان ریسکپذیری خود پیدا کنید تا بتوانید با اجرای آن به صورت مداوم سود کنید. به طور طبیعی، شما میتوانید چندین استراتژی را امتحان کنید و ببینید که کدام روش مناسب شما است.
سخن پایانی
با توجه به همه آنچه گفته شد به سادگی میتوان دریافت که اسکالپینگ بیش از هر چیزی به انضباط، دانش بازار و تصمیمگیری سریع نیاز دارد.
آیا اسکالپینگ یک استراتژی مناسب برای شماست؟ اگر مبتدی هستید، میتوانید بیشتراستراتژیهای استراتژی تعیین حجم معامله بلندمدت مانند معاملات نوسانی یا Swing را دنبال کنید و یا از روش خرید و نگهداری (Buy and Hold) استفاده کنید. اما اگر دارای تجربه کافی هستید، اسکالپینگ ممکن است برای شما مناسب باشد. هرچند صرفنظر از آنچه در بازارهای مالی انجام میدهید، همیشه در نظر گرفتن اصول مدیریت ریسک ، مانند استفاده از حد ضرر و بینش درست درباره یک موقعیت، بسیار حائز اهمیت است.
۵ استراتژی تعیین حد ضرر در معاملات
حد ضرر (stop loss) ابزاری است که شما هنگام ورود به معامله، از آن برای تعیین زمان مناسب خروج از معامله و جلوگیری از ضرر کنترل نشده استفاده میکنید. حد ضرر ابزاری است که شما از آن برای پیشگیری از تبدیل ضرری کوچک به ضرری بزرگ استفاده میکنید. این یکی از مهمترین اصول در معاملات شماست؛ زیرا ضررهای بزرگ علت اصلی معاملات بدون بازده هستند. تمام معاملات شما باید فقط به یکی از چهار روش زیر منجر شود:
1. بردی بزرگ
2. بردی کوچک
3. تساوی سود هزینه معامله – هی به هی (Break even)
4. باختی کوچک
هیچ معاملهای نباید هرگز منجر به ضرری بزرگ شود و حد ضرر همان ابزاری است که برای حذف این ضررهای بزرگ از معاملاتتان به کار میرود. حد ضرر باید به اندازه کافی از محدوده عادی قیمت در تایم فریم معاملاتی شما فاصله داشته باشد اما این فاصله نباید آنقدر زیاد باشد که نتواند مانع از ضررهای بزرگ شود. مطمئناً حجم معاملاتتان با حد ضررتان ارتباط دارد و حجم معامله شما نباید آنقدر بزرگ باشد که حتی درصورت فعال شدن حد ضررتان نیز باز هم ضرر بزرگی مرتکب شوید. در اینجا، پنج استراتژی پبشنهادی حد ضرر براساس پرایس اکشن یا حرکات قیمت (Price Action) را برایتان نقل میکنیم:
1. خروج بر اساس شکست یک میانگین متحرک مهم
اگر در حال معامله در روند صعودی هستید و میانگین متحرک به عنوان حمایت از دست رفت و قیمت در زیر این میانگین بسته شد، باید از معامله خارج شوید.
2. خروج بر اساس درصد ضرر نسبت به سرمایه اولیه
اگر سهامی را خریداری کردید و قیمت سهام بیش از ۵ درصد نسبت به قیمت اولیه آن کاهش یافت، میتوانید از معامله خارج شوید. مثلا اگر آن را ۱۰۰ دلار خریدید، میتوانید حد ضررتان را زیر ۹۵ دلار قرار دهید.
3. خروج براساس حد ضرر زمانی
اگر شما براساس استراتژی معاملاتی سوئینگ وارد یک معامله خرید در قیمت ۱۰۰ دلار و با حد سود ۱۱۰ دلار شدید و سه هفته بعد قیمت همچنان با قیمت ۱۰۱ دلار معامله میشد، یکی از استراتژیها این است که از بازار خارج شوید و سرمایه خود را برای شکار فرصتهای بهتر آزاد کنید؛ چراکه این معامله نتوانسته است اهداف شما را در یک بازه زمانی منطقی برآورده کند. البته این به پارامترهای سیستم معاملاتی شما بستگی دارد.
4. خروج براساس سیگنال اندیکاتورهای تکنیکال
حد ضرر میتواند بر اساس شکست یک سطح کلیدی در شاخص RSI یا تجاوز از باندهای بولینگر یا تلاقی خطوط MACD تعیین شود. همچنین میتوان از اندیکاتورهای تکنیکال به عنوان ابزاری برای تعیین نسبتهای خوب ریسک به ریوارد و تعیین سطح خروج بر اساس ریسک استفاده کرد.
5. خروج براساس تلاطم بازار (Volatility stop)
اگر بازار یا سهام موردنظر شما حرکتی بزرگ نسبت به متوسط دامنه قیمت روزانه خود داشته باشد یا به اندازه دامنه نوسان روزانه خود در خلاف جهت انتظار شما حرکت کند، میتوانید حجم معاملات خود را کاهش دهید یا به دلیل افزایش ریسک نوسانات کلا از معامله خارج شوید. اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR) روشی برای تعیین کمیت این استراتژی است.
روش های زیادی وجود دارد که با کمک آنها بتوانید ریسک را به حداقل برسانید و بفهمید که چه زمانی دیگر معامله شما احتمالاً نتیجهای نخواهد داشت. به یاد داشته باشید که هر سیستم معاملاتی خوب باید علاوه بر تعیین نقاط ورود خوب، از استراتژیهای خروج مناسب نیز برخوردار باشد تا ضررهایتان را محدود نگه دارد.
امیدواریم که این مقاله براتون مفید واقع شده باشه❤️
شاید بارها واژه ی استراتژی به گوش شما خورده است! اگر به تازگی وارد بازار معاملات مالی شده اید و هنوز با مفهوم این واژه آشنایی ندارید، خواندن این مقاله برای شما مفید خواهد بود.
بسیار هستند افرادی که علیرغم داشتن آموزشهای کافی، شناخت ابزارهای مختلف و آشنایی خوب با مفاهیم اساسی معامله گری و . ، نمی توانند سود مد نظر خود را از بازار بگیرند. این افراد اگر بخواهند برآوردی از عملکرد خود در بازه ی زمانی بلندمدت داشته باشند، بیشتر ضرر کرده اند تا سود. این مسئله در نتیجه ی نداشتن استراتژی صحیح است.
استراتژی (strategy) به معنای نقشه ی مقابله است. وقتی وارد بازار می شویم در حقیقت وارد یک نبرد شده ایم که سلاح ما فقط داده هایی است که از بازار بدست می آوریم. در صورتی که در یک نبرد استراتژی مناسبی نداشته باشیم و از دیتای بازار درست استفاده نکنیم، قطعا شکست خواهیم خورد. پس قبل از ورود به معامله باید بدانیم کجا و بر چه اساسی باید وارد شویم، و برای خروج در صورت کسب سود یا در صورت ضرر باید کجا و بر چه اساسی خارج شویم تا ضرر بیشتری از لحاظ مالی و زمانی متحمل نشویم. البته این تصمیمات باید قبل از انجام یک معامله صورت گیرد چرا که بعد از ورود به بازار دیگر کنترل سرمایه ی شما نه در دست شما که در دست بازار است.
یک استراتژی خوب چه ویژگیهایی دارد؟
در نوشتن یک استراتژی کارآمد، باید تمام قوانین را در نظر بگیریم و از اقدامات شتابزده پرهیز کنیم. استراتژی در حقیقت نقشه ی راه برای یک معامله گر است و باید برای هر معامله گری، چه حرفه ای چه تازه کار کاملا ساده و قابل فهم باشد؛ زیرا هر چقدر ساده تر به بازار نگاه کنیم سود بیشتری کسب خواهیم کرد. استفاده ی زیاد از اندیکاتورها، اوسیلاتورها، فیلترها و ابزارهای مختلف روی نمودار فقط باعث گیجی و سردرگمی بیشتر ما خواهد شد و در نهایت چیزی جز ضرر عاید ما نخواهد کرد. هر چقدر یک استراتژی ساده تر و قابل فهم تر باشد همان قدر بیشتر و بهتر به ما سود می دهد. بهترین حالت این است که چند روش کاربردی را بلد باشیم و در نهایت روشی را که به نظر خودمان برای ما سودمند تر است بکار بگیریم.
نباید استراتژی را با تحلیل تکنیکال یکی بدانیم. با تحلیل تکنیکال می توانیم نقطه ی ورود و خروج و حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنیم ولی در استراتژی باید علاوه بر داشتن مهارت در تحلیل تکنیکال در روانشناسی بازار و مدیریت ریسک هم مهارت کافی داشته باشیم.
مدیریت ریسک و سرمایه چه اهمیتی در معاملات دارد؟
چهار رکن اصلی بازارهای مالی عبارتند از تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، روانشناسی بازار و مدیریت ریسک و سرمایه که مدیریت سرمایه از اهمیت بالاتری نسبت به بقیه برخوردار است؛ زیرا باعث تقویت استراتژی شده، استراتژی و تحلیل تکنیکال ضعیف را پوشش می دهد و پس از یک بازه ی زمانی معامله گر را به سوددهی می رساند.
استراتژی ها به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ی اول استراتژی هایی هستند که winning ratio یشان بالاست و دسته ی دوم استراتژی هایی که risk to reward بالایی دارند.
winning ratio یعنی درصد برد معاملات. برای بدست آوردن این عدد تعداد معاملات برنده را تقسیم بر کل معاملات کرده، نتیجه را در صد ضرب می کنند. risk to reward که به اختصار به آن R/R می گویند نسبت سود یک معامله به میزان ریسکی ست که آن معامله برای شما داشته است.
رابطه ی بین این دو آیتم در نمودار زیر آمده است:
این دو استراتژی را نمی توان هیچگاه به موازات یکدیگر بکار برد چرا که از لحاظ مفهومی این دو در جهات مخالف حرکت می کنند.
برای اینکه به زبان ساده تری به شرح این مفهوم بپردازیم لازم است ابتدا کمی راجع به سبد سرمایه صحبت کنیم. همانطور که در بازار سنتی نیز سرمایه گذاری های امن و کم ریسک مانند املاک و طلا و اوراق قرضه داریم (که البته با اینکه احتمال ضرر در آنها بسیار کم است ولی هیچگاه صفر نیست)، در بازار کریپتو کارنسی نیز سه نوع سبد داریم: سبد کم ریسک (مثل بیت کوین و اتریوم)، سبد با ریسک متوسط و سبد پرریسک (رمزارزهای جدید). هرچقدر بیشتر ریسک کنیم و از منطقه ی امن خود دورتر شویم، به همان نسبت سود بیشتری خواهیم داشت و به همان نسبت احتمال ضرر نیز بالاتر می رود. در نتیجه نباید کل سرمایه مان را داخل سبد پرریسک قرار دهیم، چرا که ممکن است با یک معامله ی اشتباه تمام دارایی خود را از دست بدهیم. از طرفی اگر همه ی سرمایه مان را در سبد کم ریسک قرار دهیم احتمال اینکه سود خوبی از بازار بدست بیاوریم بسیار پایین می آید. پس باید بین سبد پرریسک و کم ریسکمان تعادلی ایجاد کنیم و نسبت معقولی را بین میزان ریسک و میزان سودمان رعایت کنیم.
هرچقدر سرمایه ی اولیه ی ما بیشتر باشد باید سبد کم ریسکتری را انتخاب کنیم و باید فقط یک قسمت از سرمایه مان را وارد سبد پرریسک کنیم. در سرمایه گذاری روی سبدهای پرریسک باید میزان سرمایه گذاری به قدری باشد که در صورت ضرر کردن، آن میزان ضرر ضربه ی زیادی به سرمایه ی کلی ما نزند و باز هم بتوانیم در بازار باقی بمانیم. این مسئله را هم در نظر داشته باشیم که هرچند در صورت برد در معامله ی پر ریسک سود خیلی بالایی عاید ما خواهد شد ولی هیجان زیاد و یا کمالگرایی افراطی فقط برای ما ضرر بیشتری در پی خواهد داشت و باعث خواهد شد سرمایه ی خود را در بازار از دست بدهیم. مدیریت سرمایه رمز ماندگاری یک معامله گر در بازارهای مالی است و جلوی اقدامات هیجانی و شکست معامله گر را در بازار می گیرد.
روانشناسی بازار یعنی چه؟
یک معامله گر باید بتواند احساسات خود را در بازار مدیریت کند. تعداد افرادی که به خاطر ترس از باخت و از دست دادن سرمایه وارد بازارهای مالی نمی شوند بسیار زیاد است. یعنی ترس مانع از حرکت و ورود آنها به این بازار می شود. البته ترس تا جایی که منطقی باشد هیچ ایرادی ندارد و حتی ضامن سلامتی و نشانه ی داشتن عقل و منطق سالم است؛ ولی معامله گری را تصور کنید که به خاطر ترس از ضرر وارد بسیاری از معاملات که می توانست او را به سود سرشاری برساند نمی شود.
در نقطه ی مقابل معامله گری را تصور کنید که بدون بررسی های لازم و بی مهابا روی نمادهای مختلف سرمایه گذاری می کند. همانطور که حدس می زنید نتیجه ی اینگونه معاملات چیزی جز ضررهای پی در پی و در نتیجه از دست دادن کل سرمایه و حذف از بازار نیست.
یک استراتژی خوب به ما کمک می کند که احساسات خود را مدیریت کنیم و بین ترس افراطی و بی پروایی مفرط تعادلی ایجاد کنیم تا با حجم سرمایه ی مناسب و در زمان مناسب وارد پوزیشن شویم، از بازگشت قیمت نترسیم و در تا رسیدن به حد سود مناسب در معامله بمانیم یا در صورت ضرر بدون داشتن امید واهی به بالا رفتن قیمت، در حد ضرر معقول از معامله خارج شویم.
تست یک استراتژی
بعد از ساخت استراتژی، مدیریت ریسک و سرمایه و روانشناسی بازار نوبت به گرفتن بک تست است. بک تست (back test) فرآیندی است که در آن معامله گر نحوه ی عملکرد یک استراتژی را در گذشته بررسی می کند. بک تست گرفتن با این فرض انجام می شود که یک استراتژی موفق در گذشته، در آینده هم می تواند سودآور باشد. بدین منظور معامله گر از تمامی قوانین استراتژی پیروی می کند تا از این طریق یک دید عینی نسبت به عملکرد استراتژی پیدا کند و آن استراتژی به دقیق ترین شکل ممکن تست شود. بک تست گرفتن یکی از مراحل مهم در بهینه سازی عملکرد در بازارهای مالی است. در نتیجه ی بک تست استراتژی به دقت توسط معامله گر ارزیابی شده، ذهنش به استراتژی و میزان سود و ضرر آن قبل از ورود به بازار واقعی عادت می کند.
برای این کار روی یک بازه ی زمانی خاص (شش ماهه، یک ساله، سه ساله و . ) با آن استراتژی رفتار نمادها و سهم های مورد نظرمان را روی نمودار بررسی می کنیم تا ببینیم این استراتژی در این بازه ی زمانی چقدر به ما سود و چقدر ضرر داده است. اگر یک استراتژی در یک بازه ی زمانی نسبتا طولانی سودآور باشد، می توانیم امیدوار باشیم که در آینده نیز همینطور خواهد بود. بک تست گرفتن به مهارت و دقت بالایی نیاز دارد و باید بازه ی زمانی مناسب و قابل تطبیق تری با شرایط فعلی بازار برای بک تست انتخاب شود.
دو نوع بک تست داریم: بک تست دستی و بک تست اتوماتیک.
در بک تست دستی نمودارها و داده های گذشته و میزان سود و زیان و سایر فاکتورهای مد نظرمان را به طور دستی تحلیل و گزارش می استراتژی تعیین حجم معامله کنیم. در بک تست اتوماتیک تمام این فرآیندها به طور اتوماتیک توسط نرم افزارها و کد نویسی انجام می شود.
شکل زیر بک تست اتوماتیک با زبان pine script را نشان می دهد که قسمت آبی رنگ نشان دهنده ی میزان سود دهی استراتژی است.
برای تهیه ی گزارش از عملکرد یک استراتژی توسط بک تست، می توان از شیتهای اکسل و گوگل استفاده کرد. این گزارشات شامل اطلاعات مهمی استراتژی تعیین حجم معامله از جمله پلتفرم معاملاتی، طبقه ی دارایی، دوره ی زمانی معامله، تعداد معاملات سود ده و زیان ده، نسبت شارپ، سود خالص و . می باشند.
برای اطمینان از کارایی یک استراتژی باید به میزان زیادی بک تست انجام داد. بعد از انجام بک تست های متعدد و تهیه ی گزارشات دقیق نوبت به تفسیر نتایج و ارزیابی استراتژی به دور از تعصبات می رسد.
وقتی یک استراتژی از مرحله ی بک تست نیز سربلند بیرون آمد باز هم نباید به یکباره تمام دارایی خود را با این استراتژی وارد بازار کنیم؛ زیرا ممکن است یک استراتژی در شرایط خاصی از بازار در گذشته، سود خوبی به داده باشد ولی در شرایط حال حاضر ضرر بدهد. بهتر است یک درصد پایینی از سرمایه مان را وارد بازار واقعی کنیم و این بار استراتژی مد نظرمان را در بازار واقعی ارزیابی کنیم؛ در هر مرحله سود و ضرر تمام پوزیشنهای خود را به دقت یادداشت کرده، وین ریت، میزان دقیق سود و افت سرمایه و . را محاسبه کنیم. همچنین باید هزینه های معاملات، واریز و برداشت و سایر هزینه های احتمالی را نیز در نظر بگیریم. سپس سعی کنیم نقاط ضعف استراتژی خود را برطرف کنیم و استراتژی خود را قبل از وارد شدن به معاملات بزرگ ارتقا ببخشیم.
همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که بک تست گرفتن مانند هر تحلیل دیگر نموداری، با احتمالات سر و کار دارد و هیچ تضمینی وجود ندارد که نتایجی را که در بک تست بدست آورده ایم، در بازار واقعی نیز تجربه کنیم. بک تست گرفتن فقط یافتن تاییدی بر کارایی و اعتبار یک استراتژی در گذشته است و هیچ تضمینی از بازار آینده به ما نمی دهد و به همین دلیل است که همیشه باید مدیریت ریسک و سرمایه داشته باشیم.
در پایان این مقاله لازم است چند نکته ی مهم را مطرح کنیم:
هر استراتژی یک سیکل سوددهی و یک سیکل ضرردهی دارد و تمام استراتژی ها هم می توانند به ما سود دهند و هم حتما ضرر خواهند داشت چون کسی نمی تواند همیشه نقاط چرخش بازار را درست حدس بزند. وقتی یک استراتژی برای خود تعیین می کنیم باید به آن وفادار بمانیم و طبق آن وارد معاملات شویم. اگر یک استراتژی وین ریت خوبی داشته باشد قطعا در درازمدت به ما سود خوبی خواهد داد و برآیند یک دوره ی مالی مشخص می کند که روی سود هستیم یا ضرر. پس نباید دائما استراتژی های مختلف را با هم مقایسه کنیم و همواره در حال عوض کردن استراتژی مان و از این شاخه به آن شاخه پریدن باشیم. چیزی که برای ما باید مهم باشد برآیند آن استراتژی در یک دوره ی زمانی خاص است.
پس هیچگاه گمالگرا نباشیم چرا که کمالگرایی در معاملات مالی در نهایت باعث شکست ما خواهد شد و فراموش نکنیم که هیچ معامله گری تا بحال وجود نداشته که در معاملاتش فقط سود کرده باشد زیرا هیچ استراتژی ای وجود ندارد که فقط سود ده باشد و هیچگاه باعث استراتژی تعیین حجم معامله ضرر نشود.
ساعت کار فارکس: بهترین ساعات ترید در فارکس + جدول زمانی بازار فارکس
اگر با کمی ارفاق معامله گری و سهامداری را یک شغل و کسبوکار حساب کنیم، این شغل در دسته تجارتهایی قرار میگیرد که معمولاً زمان شروع و پایان مشخصی دارد. این زمان شروع و پایان بستگی به بازار سرمایهای دارد که در آن معامله میکند. مثلاً معاملهگران بازار بورس ایران هر روز صبح ساعت ۹ تا ۱۲ و نیم مشغول معامله و خرید و فروش هستند؛ اما در مورد ساعت کار فارکس کمی داستان فرق میکند. ساعت کار فارکس به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته (شنبه و یک شنبه تعطیل است) میباشد.
اما چرا باید یک بازار سرمایه مانند فارکس که در آن ارزهای جهانی مبادله میشوند ساعت کاری پیوسته و شبانه روزی داشته باشد؟ اگر بخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم و علت ۲۴ ساعته بودن ساعت کار فارکس را توضیح دهیم باید به مورد یا چیزی که در ان در حال خرید و فروش است نگاه کنیم.(در ادامه مقاله آیا بیت کوین قانونی است و استراتژی نوسان گیری ارز دیجیتال را هم بخوانید)
بازار فارکس بر اساس خرید و فروش جفت ارزها ایجاد شده است؛ یعنی در آن ارز یک کشور بر اساس ارز کشور دیگر خرید و فروش میشود؛ بنابراین مهمترین عاملی که در این بازار تأثیرگذار است، قیمت تکتک ارزهای داخل آن است؛ اما قیمت هر ارز نیز غالباً تحت تأثیر بانکهای همان کشور است؛ یعنی باید بانکهای آمریکا روز کاری خود را شروع کنند تا قیمت دلار مشخص شود و در همین حین باید منتظر ماند تا چند ساعت دیگر قیمت ارز استرالیا مشخص شود.
بنابراین از آن جایی که بازار فارکس یک بازار جهانی محسوب میشود و به سبب تفاوتهای زمانی میان نقاط مختلف زمین ساعت کار فارکس باید ۲۴ ساعته باشد؛ اما از آنجایی که تمام کشورهایی که ارز آنها در بازار فارکس وجود دارد، روزهای شنبه و یک شنبه تعطیل هستند، ساعت کار فارکس به صورت ۲۴ ساعته در ۵ روز هفته میباشد.
ساعت کار فارکس را دقیقتر بررسی کنیم
اما ساعت کار فارکس که به صورت ۲۴ ساعته است بدین معنی نیست که بی در و پیکر میباشد. این بازار نقطه شروع و پایانی دارد که نقطه شروع آن، ساعت شروع بازار استرالیا و نقطه پایان آن با زمان بسته شدن بازار نیویورک آمریکاست. در کلام بهتر ساعت کار فارکس به وقت ایران از ساعت ۱٫۳۰ دقیقه بامداد شروع میشود و تا ساعت ۱٫۳۰ دقیقه بامداد روز بعد ادامه پیدا میکند،یعنی این ساعت، ساعت بسته شدن بازار فارکس می باشد.
این رنج ساعت کار فارکس یعنی از شروع بازار استرالیا تا زمان اتمام بازار آمریکا دو بورس مهم دیگر (بورس ژاپن و انگلستان) را در بر میگیرد؛ بنابراین اگر بخواهیم ساعت کار فارکس را به صورت جدول زمانی بازار فارکس شده نشان دهیم میتوانیم بگوییم:
ساعت کاری بازار فارکس به وقت ایران
زمان باز شدن بازار فارکس به وقت تهران به صورت جدول زیر می باشد:
بازار | باز شدن | بسته شدن |
بورس سیدنی استرالیا | ۰۱:۳۰ به وقت تهران | ۱۰:۳۰ به وقت تهران |
بورس توکیو ژاپن | ۰۳:۳۰ به وقت تهران | ۱۲:۳۰ به وقت تهران |
بورس لندن انگلیس | ۱۱:۳۰ به وقت تهران | ۲۰:۳۰ به وقت تهران |
بورس نیویورک آمریکا | ۱۶:۳۰ به وقت تهران | ۰۱:۳۰ به وقت تهران |
اما یک نکته مهم دیگر فارغ از جدول زمانی بازار فارکس در مورد ساعت کار فارکس وجود دارد و آن این است که زمان مبدأ این بازار چه ساعتی است. یعنی شما به عنوان یک تریدر و معاملهگر نیاز دارید که بدانید زمان مبدأ محاسبه شده در بازار چند است. زمان مبدأ در ساعت کار فارکس معمول بستگی به بروکرها دارد. اصولا بروکر ها بر اساس منطقه زمانی اروپای شرقی یا بر اساس گرینویچ مبدأ زمانی ساعت کار فارکس را قرار میدهند.
بر فرض مثال اگر بروکر شما آلپاری باشد، مبدأ زمانی ساعت کار فارکس بر اساس اروپای شرقی یا همان EET قرار میگیرد؛ بنابراین ساعت کار فارکس به وقت ایران در این حالت یک و نیم ساعت عقبتر از ساعت تهران محسوب میشود. البته میدانید که فارغ از مسئله ساعت کار فارکس، ساعت تهران در ۶ ماهه اول و ۶ ماهه دوم سال تغییر میکند. از این رو این مورد را حتماً در معاملات خود در نظر داشته باشید.
وضعیت بازار در ساعت کار فارکس
اما سؤال دیگری که مطرح میشود این است که آیا ساعت کار فارکس در بازار تأثیر دارد یا نه؟ یعنی مثلاً ساعت ۱ و نیم صبح با ساعت ۴ بعد از ظهر از نظر معاملهگری فرقی میکند؟
از نظر قانونی و تکنیکالی هیچ فرقی در تایم بازار فارکس وجود ندارد. شما به عنوان یک معامله در هر ساعت از بازار این اختیار را دارید که دست به معامله بزنید. به معنای بهتر معامله شما در تمام ساعت کار فارکس معتبر بوده و هیچکس نمیتواند آن را لغو کند.
اما مسئلهای که میتواند در ساعت کاری فارکس تفاوت ایجاد کند، حجم معاملات است. معمولاً در ساعت کار فارکس بازار قیمتهای واقعیتری دارد که حجم معاملات بیشتری در بازار اتفاق میافتد؛ یعنی تعداد خریداران و فروشندگان بیشتری در آن ساعت کار فارکس در بازار حضور دارند. در این صورت میتوان گفت که قیمتها به عدد واقعی نزدیک هستند. خب یک معاملهگر معقول که به دنبال ریسک کمتر و سود منطقیتر است باید در ساعت کار فارکس وارد بازار شود که حجم معاملات در بازار در بیشترین حالت ممکن خود قرار دارد.
اما کدام ساعت کار فارکس معاملات در بیشترین حجم خود قرار دارند؟ اصولا بازارهای موازی اصلیترین فاکتور در این زمینه محسوب میشوند؛ یعنی این که کدام بازار الان در کنار ساعت کار فارکس فعالیت دارد تأثیر مستقیم در بازار دارد. البته همانطور که در ساعت کار فارکس بر اساس بازارها در جدول بالا مشخص است در ساعاتی از روز، بازارها روی یکدیگر قرار میگیرند. مثلاً بازار انگلستان و آمریکا ما بین ساعت ۴ و نیم بعد از ظهر تا ۸ و نیم شب به وقت ایران همزمان فعالیت میکنند.
از آن جایی که این دو بازار بعد از فارکس بیشترین حجم معاملات را دارند، میشود گفت که تعداد معاملهگران این بازارها نسبت به سایر بورس ها بیشتر است. پس زمانی که این دو بازار همزمان فعال هستند بیشترین حجم بازار فارکس رخ میدهد؛ بنابراین ساعت کار بازار فارکس به وقت ایران بین ۴ و نیم ظهر تا ۸ و نیم شب، بیشترین حجم بازار را دارد و میتواند برای یک تریدر معمولی و کسی که به دنبال معاملههای منطقی است کاملاً مناسب باشد. (در ادامه توصیه میکنم مقاله تریدرهای تازه کار را بخوانید.)
بهترین ساعت کار فارکس برای یک تریدر ایرانی چه زمانی است؟(ساعت باز شدن بازار فارکس)
اما این که کدام ساعت کار فارکس میتواند برای یک تریدر مناسب باشد باید فاکتورهای مختلفی را در نظر گرفت. مهمترین فاکتوری که باید در نظر بگیریم استراتژی خودمان در بازار است. ما میخواهیم چگونه در بازار فارکس معامله داشته باشیم.
این استراتژی به ما نشان میدهد که ما به دنبال چه چیزی هستیم. اگر استراتژی ما میانمدت و بلندمدت باشد و به دنبال سودهای بزرگ در طول زمان هستیم باید با قیمت واقعیتر وارد معامله شویم. در این حالت بهترین ساعت کاری فارکس میتواند همان ساعتهای پیک حجمی که در بالا گفتیم باشد؛ اما اگر استراتژی ما به نحوی است که به دنبال نوسان گیری یا همان اسکالپ هستیم، به نظر در زمآنهای کم حجم بازار موقعیتهای بهتری نصیب ما میشود. البته در استراتژیهای مختلف میتوان روشهای مختلفی استفاده کرد که همه اینها میتواند ما را وادار به انتخاب ساعت کار فارکس برای خودمان کند.
فاکتور مهم دیگر که میتواند مشخص کند در کدام ساعت کار فارکس وارد معامله شویم، جفت ارزی است که میخواهیم آن را معامله کنیم، این که بازار کشورهای این جفت ارزها قرار است در چه ساعتی باز شود بیشترین تأثیر را در انتخاب تایم بازار فارکس برای ما میگذارد؛ زیرا قیمت واقعی و اصلی جفت ارزها بر اساس بازار آن کشورها تعیین میشود. از آنجایی که بیشتر تریدرها دوست دارند با جفت ارزهای اصلی (جفت ارزی که یک سمت آن دلار است) وارد معامله شوند، بنابراین ساعت فعالیت بازار آمریکا که بین ۴ و نیم عصر تا یک و نیم بامداد است میتواند انتخاب مناسبی ساعت کار فارکس محسوب میشود.
اما همچنان نکات دیگری نیز در این مورد وجود دارد که سعی میکنیم در ادامه به آنها بپردازیم و آنها را بیشتر مورد بررسی قرار دهیم.
با تاکتیکهای مدیریت سرمایه در بورس با حداقل ریسک سرمایهگذاری کنید !
هدف اصلی مدیریت سرمایهگذاری در بورس را میتوان حداقل ضرر و حداکثر سود عنوان کرد. به همین دلیل در بسیاری از منابع علمی به مدیریت سرمایه در بورس مدیریت ریسک در بورس نیز گفته میشود. از نظر اهمیت این مبحث باید گفت که با فراگرفتن این مهارت قادر خواهید بود که نرخ ریسک مشخصی را متقبل شوید و با توجه به ریسک مورد انتظار، به خرید و فروش سهم اقدام کنید.
فعالیت در بازار بورس ریسک بالایی به همراه خود دارد؛ اما آنچه که تضمین کنندهی سود سرمایه شماست قبل از هرچیز مدیریت سرمایه در بورس است. شاید این سوال برای شما پیش آمده باشد که اصلا مدیریت سرمایه در بورس به چه معنی است؟ چه اهمیتی دارد و یا چطور میتوان تکنیکهای آن را فراگرفت؟ باید بگوییم که مدیریت سرمایه در بورس در واقع دانشی است که به شما مهارت سرمایهگذاری امن با حداقل ریسک و حداکثر بازدهی در این بازار سرمایهگذاری را خواهد آموخت.
بنابراین هدف اصلی مدیریت سرمایهگذاری در بورس را میتوان حداقل ضرر و حداکثر سود عنوان کرد. به همین دلیل در بسیاری از منابع علمی به مدیریت سرمایه در بورس مدیریت ریسک در بورس نیز گفته میشود. از نظر اهمیت این مبحث باید گفت که با فراگرفتن این مهارت قادر خواهید بود که نرخ ریسک مشخصی را متقبل شوید و با توجه به ریسک مورد انتظار، به خرید و فروش سهم اقدام کنید.
اهمیت مدیریت سرمایهگذاری در بورس
بشر از ابتدای حیات برای رفع نیازهای خود به خرید و فروش میپرداخت، و این معاملات اصولا در بازار انجام میشد. بازارهای بورسی اما زمانی به وجود آمد که در اروپا بازرگانان تصمیم گرفتند سود و ضرر خود را با تجار دیگر شریک شوند. این روند موجب افزایش تمایل به سرمایهگذاریها و بهبود بازار و افزایش معاملات مخصوصا برای فعالیتهای بزرگتر اقتصادی شد.
اولین شرکت سهامی رسمی در سال 1353 میلادی و در روسیه شکل گرفت. سابقهی فعالیت در بازار بورسی ایران چندان زیاد نیست و تاریخ تاسیس آن به سال 1346 بر میگردد اما در سالهای اخیر روند صعودی مناسب آن پای بسیاری از سرمایه گذاران خرد و کلان را به آن باز کرده است. این بازار در ایران و در همه جای دنیا همیشه دستخوش فراز و نشیبهای حاصل از حوادث سیاسی، طبیعی، اقتصادی و. بوده است. اما با این حال با مدیریت سرمایه در بورس میتوان صحیحترین استراتژی معاملاتی را تبیین نمود. از این رو میتوان از ضرر و زیانهای سنگین جلوگیری کرد و همچنین به مرور باعث افزایش سرمایه نیز شد. مدیریت سرمایه در بورس به عنوان یک دانش نیاز به فراگیری دارد. به طور کلی باید این اصل را در نظر داشته باشیم که خرید و فروش و فعالیت در بازار بورس همیشه با احتمالات سر و کار دارد.
از این رو هر تحلیل و هر تکنیکی که در مدیریت سرمایهی خود به کار میگیرید ممکن است با درصدی از خطا روبرو باشد. در واقع پیشبینی سود و ضرر در معاملات بورسی هیچ قطعیتی ندارد. بازار بورسی میتواند برخلاف انتظار حتی بهترین تحلیلگران پیش رود، بنابراین ریسک جزء استراتژی تعیین حجم معامله استراتژی تعیین حجم معامله جدانشدنی معاملات در بازار بورس است. اما نکتهی مهم این است که مدیریت سرمایه در بورس میتواند این ریسک را به حداقل برساند. با روشن شدن اهمیت این مبحث در افزایش میزان سود معاملات این روزها توجهات بیشتری به آن جلب شده است. در ادامه مهمترین ارکان مربوط به مدیریت سرمایه در بورس را عنوان میکنیم.
مهمترین پارامترها در مدیریت سرمایه در بورس
در زیر ما مهمترین پارامترهای مدیریت سرمایه در بورس برای موفقیت هرچه بیشتر در این بازار مالی را آوردهایم:
1- تبیین استراتژی معاملاتی
داشتن استراتژی ورود به معامله به این معنی است که به طور دقیق نقطه ورود به یک معامله را مشخص کنید.
2- تبیین استراتژی حد ضرر اولیه
استراتژی حد ضرر اولیه در واقع به این معنی است که شما باید نقطهای را به عنوان حد ضرر انتخاب کنید، تا با رسیدن قیمت سهم به آن نقطه از معامله خارج شوید. حتما لازم است که قبل از ورود به معامله حد ضرر مشخص شده باشد. زیرا این عمل از ضرر بیشتر در معامله جلوگیری میکند.
3- تعیین حجم معاملات
در تعیین حجم معامله مشخص میشود که شما باید تا چه مبلغی خرید کنید. هیچگاه نباید تمامی سرمایه خود را در یک معامله صرف کنید. این اصل را حتی با کمترین میزان سرمایه نیز رعایت کنید.
4- برنامهریزی برای معاملات به صورت چند قسمتی
برای برنامهریزی معاملاتی به صورت چند قسمتی باید در نظر داشته باشید که در بازار بورس هیچگاه نباید همهی سرمایهی خود را در یک سهم صرف کنید. با هر میزان سرمایهای که دارید برای خود یک سبد سهام تنظیم کنید تا اگر در یک سهم ضرر داشتید، با سودی که در سهم دیگر نصیب شما میشود حداقل اصل سرمایه حفظ شود.
5- تبیین استراتژی حد سود و خروج از معامله
تبیین استراتژی حد سود باید با توجه به تحلیلها انجام شود. در این صورت با رسیدن به نقطه سود مورد نظر باید از معامله خارج شوید؛ زیرا بعد از آن نقطه احتمال ضرر وجود خواهد داشت و در نتیجه ریسک معامله افزایش پیدا میکند.
6- رعایت میزان سود به ضرر
استراتژی سود به ضرر به شما خواهد گفت که شما با چه میزان ریسکی میتوانید یک نماد استراتژی تعیین حجم معامله را خریداری کنید. به طور مثال اگر طبق تحلیلها میزان سود به ضرر یک معامله را 3 به 1 برآورد نمودید میزان سود آن معامله نسبت به ضرر سه برابر خواهد بود. در این صورت حتی اگر سود تا میزان 10 درصد نیز ریزش داشته باشد شما میتوانید از 20 درصد سود خود مطمئن باشید.
7- تبیین استراتژی جابجایی حد ضرر
برای تعیین حداکثر ریسک مجاز باید در نظر داشته باشید که میزان ضرر همیشه باید بین 0.5 تا 0.2 حجم کل سرمایهی شما باشد.
نکاتی برای سرمایهگذاری مطمئنتر در بورس
در ادامه ما به نکات مهمی اشاره میکنیم که بسیاری از افراد باتجربه در بازارهای بورسی برای موفقیت به آن اشاره کردهاند:
- قبل از ورود به بازار بورس استراتژی خود را تعیین کنید. همچنین استراتژی باید مدتدار باشد. استراتژی کوتاهمدت (کمتر از 3 ماهه)، میانمدت (3 تا 6 ماهه) و بلندمدت (بیشتر از سه ماهه) میتواند در سرمایهگذاری موفق تر تاثیر زیادی داشته باشد.
- برای سرمایهگذاریهای بلند مدت تحلیلهای تکنیکال را به خوبی فرا بگیرید و همچنین برای موفقیت بیشتر استراتژیهای مربوط به مدیریت سرمایه در بورس را به کار ببندید.
- میزان سود و ضرر مورد نظر را از قبل ورود به معامله تعیین کنید. به یاد داشته باشید که تعیین میزان سود و ضرر به ریسکپذیری هر فرد بستگی دارد و این مقوله در هر فرد متفاوت است.
- بازار را به صورت دقیق بررسی کنید و با توجه به شایعات اقدام به معامله نکنید. در واقع شما باید تحلیل و استراتژی خود را در انجام معاملات به کار بگیرید.
- یکی از ارکان اصلی مدیریت سرمایه در بورس این است که حجم معامله خود را مدیریت کنید. از این رو این اصل را فراموش نکنید که باید حداقل 30 درصد سرمایه خود را به صورت نقدی در اختیار داشته باشید. اگر در بازار بورس مبتدی هستید این کار باعث کاهش ریسک معاملات شما خواهد شد و حاشیه امنیت سرمایه شما را نیز بالا میبرد.
کلام آخر
برای فعالیت در بازار بورسی و موفقیت در آن آموزش حرف اول را میزند. تا جایی که میتوانید دربارهی بورس اطلاعات کسب کنید و بخوانید و گوش دهید. آموزش تحلیلهای تکنیکال و تبیین استراتژی معاملاتی برای حرفهایتر شدن میتواند بسیار کمککننده باشد. با افراد آگاه مشورت کنید اما هیچگاه به طور مستقیم با نظرات دیگران اقدام به معامله نکنید. مدیریت سرمایهگذاری در بورس را یاد بگیرید زیرا در کنار اینکه میتواند از ضرر جلوگیری کند، باعث حفظ سرمایه و به مرور افزایش آن نیز میشود. داشتن استراتژی معاملاتی به همراه یک مدیریت صحیح سرمایه میتواند تا حد بالایی تضمین کنندهی سود شما در بازار بورسی باشد.
برای آموزش بورس از صفر تا صد شما می توانید از "آموزش رایگان بورس" و یا "دوره هوش بورسی" وب سایت ماهان تیموری استفاده نمایید. در این دوره جامع تمامی موارد به خوبی توضیح داده شده و شما کمک می نماید تا به بهترین شکل ، مطمئن ترین شکل و با کم ترین ریسک در بورس سرمایه گذاری کنید.
دیدگاه شما