مهم ترین تفاوت های تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تفاوت تحلیل بنیادی با تحلیل تکنیکال و فاندامنتال به زبان ساده
هرکسی که قصد دارد پول خود را در بازارهای سهام سرمایه گذاری کند باید با مفهوم تحلیل بازار آشنا شود. چنانچه فرد با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شود بهتر می تواند موقعیت مالی خود در بازار را ارزیابی کند. این دو تحلیل با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در این مقاله به آنها می پردازیم. چنانچه قصد سرمایه گذاری در بازارهای سهام را دارید ابتدا باید با مفاهیم تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی آشنا شده و تفاوت های آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال یا Technical Analysis به شیوه پیشبینی قیمت یک دارایی مبتنی بر گذشته قیمت و حجم معاملات آن در بازار بر طبق علم نمودارخوانی می گویند. در این شیوه فرآیندهای تحلیل مبتنی بر نمودارهای مختلف در خصوص یک دارایی صورت میپذیرد.
تحلیل بنیادی چیست؟
تحلیل بنیادی یا Fundamental Analysis به شیوه ای برای پیدا کردن ارزش واقعی یک دارایی گفته میشود. در این روش از همه ی ابزارهایی که برای رسیدن به این هدف وجود دارد، استفاده می گردد. بررسی وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه و نیز اقتصاد خرد در این شیوه مورد تحلیل قرار می گیرد.
بررسی تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
این دو تحلیل، سیستم های کاملا متفاوتی هستند، اما این دو را می توان تکمیل کرد. در هر صورت، این دو تحلیل نقطه حمایتی هستند که شما در حال حاضر برای باز یا بسته شدن موقعیت ها در بازار سهام دارید. جای تعجب نیست که آنها از این به بعد امنیت بیشتری را در عملیات به شما می دهند. همانطور که ممکن است در سرمایه گذاری خود تجربه کرده باشید، یک پروفایل کاربر وجود دارد که تجزیه و تحلیل فنی را بر مبانی ترجیح می دهد و بالعکس. شما یک یا چند سیستم تجزیه و تحلیل را بر اساس اولویت های خود انتخاب می کنید. در اصل، تجزیه و تحلیل نه از دیگری بهتر و نه بدتر است. از این نظر، بسیار مهم است که شما انتظارات خود را برای انتخاب مناسب ترین و درست ترین تحلیل انتخاب کرده باشید.
جامع ترین آموزش تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال
نقد و بررسی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال لزوما اولین و مهمترین سیستم تجزیه و تحلیل نیست، بلکه یک تحلیل فنی است. تجزیه و تحلیل فنی اساساً شامل تعیین وضعیت واقعی سهام یا سایر دارایی های مالی است.
جای تعجب نیست که مطالعه عملکرد بازار عمدتا از طریق استفاده از نمودارها برای پیش بینی رفتار آن در جلسات معاملاتی بعدی انجام می شود. در نتیجه این ویژگی مهم، شکی نیست که تحلیل تکنیکال بهترین سیستم برای اطلاع از میزان ورود و خروج در هر بازار مالی است. تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول برای معاملات کوتاه مدت استفاده می شود و برای تعدیل قیمت ضروری است. در معاملات خرید و فروش شما چاره ای ندارید جز اینکه آنها را با نمودار و تحلیل تکنیکال تجسم کنید. جایی که تنوع گسترده ای از ارقام، سطوح و مناطق نشان داده شده است تا به شما کمک کند بهتر بفهمید که در مورد سهام چه می گذرد. به ویژه در معاملاتی که مدت زمان کوتاه تری را هدف قرار می دهند.
تحلیل تکنیکال در خرید کمک می کند
بدون شک، آموزش تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی یک پشتیبانی برجسته برای انجام سفارشات خرید شماست. سطح قیمت جایی است که باید وارد بازارهای مالی شوید ؛ زیرا در میان دلایل دیگر به شما کمک می کند تا از قابلیت اطمینان بالایی برخوردار باشید.
شما تضمین بیشتری برای دستیابی به این اهداف دارید، به ویژه اگر آن را با سایر سیستم های تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده تر مقایسه کنید. تا جایی که می توانید یوروهای زیادی را در هر یک از معاملات انجام شده تحت این سیستم اساسی ذخیره کنید. با این حال، شما همچنین باید بدانید که این یک برنامه کاملاً بی خطا نیست. نه چندان کم.
بررسی بهترین ارزش های لحظه ای با تحلیل تکنیکال
البته، شما چاره ای جز داشتن دانش در این تکنیک تجزیه و تحلیل نخواهید داشت. همانطور که ممکن است از ابتدا حدس بزنید، این فراتر از ملاحظات اساسی دیگر است. در هر صورت، دانش به دست آمده از تجزیه و تحلیل فنی شما را آماده تر می کند تا بتوانید خود را ارتقا دهید. تحلیل تکنیکال به شما می گوید که بهترین ارزش های لحظه ای چیست و بنابراین باید موضعی در مورد آنها داشته باشید. یا برعکس، زمان ایده آل برای بازپس گیری موقعیت ها را ترسیم می کند. این تحلیل همچنین می ویژگی های سهام بنیادی گوید که آیا به عنوان مثال اوراق بهادار بیش از حد خریداری شده است؟
بررسی روند سهام
اگر تجزیه و تحلیل تکنیکال و فنی مشخص شود، به قدرت پیش بینی بالا متکی خواهید شد. یعنی این تحلیل نشان می دهد که روند واقعی یک شاخص سهام، صنعت یا سهام چیست. اگر در حال افزایش یا سقوط باشد، اطلاعات مهمی را در اختیار شما قرار می دهد تا بتوانید تصمیمات خود را در بازارهای سهام بگیرید.
به یک معنا، در نظر گرفتن این رویکرد برای سرمایه گذاری منطقی است. از این نظر، اگر عملیات در کوتاه ترین زمان نگهداری انجام شود، با مزیت خاصی بازی خواهید کرد.
تحلیل تکنیکال؛ ضمانت موفقیت بیشتر
تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک پشتیبان بسیار منطقی برای شماست تا بتوانید تصمیمات خود را با ضمانت های موفقیت بیشتر تحقق بخشید. هزاران سرمایه گذار کوچک و متوسط را در نظر بگیرید که این سیستم را برای ساختار و مدیریت سرمایه گذاری های خود انتخاب کرده اند. به یک معنا، این برنامه ای برای شماست که پول را با ترسیم یک نمودار به بازار سهام واریز کنید.
مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال
تجزیه و ویژگی های سهام بنیادی تحلیل بسیار متفاوت دیگر، تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال بوده ؛ زیرا در این مورد خاص، ساختار تجاری شرکت ذکر شده است که مورد توجه قرار می گیرد. از آنجا که تجزیه و تحلیل بنیادی اساساً قبل از هر چیز یک روش بسیار خاص برای تجزیه و تحلیل بازار سهام است ؛ تعیین ارزش واقعی امنیت یا اقدام، ارزش بنیادی نامیده می شود.
تحلیل بنیادی و فاندامنتال، بدهی، ارزش دفتری یا بسیاری دیگر از اطلاعات مربوطه وضعیت شرکت در بازارهای سهام را نشان می دهد. این روش تحلیل بسیار پیچیده تری است.
در هر صورت، باید به خاطر داشته باشید که سیستم تجزیه و تحلیل بنیادی نیاز به دانش بسیار بیشتری نسبت به سیستم فنی دارد. همه سرمایه گذاران در موقعیت کاملی برای تفسیر داده های این تجزیه و تحلیل جامع نیستند.
خطرات تحلیل بنیادی
بر خلاف تجزیه و تحلیل فنی، تحلیل بنیادی و فاندامنتال برای معاملاتی که هیچ سررسیدی ندارند مفیدتر است. مکانی که در آن می توانید سرمایه گذاری های خود را در شرایط دلخواه در هر زمان نگه دارید. از این منظر، نمی توانید با گفتن اینکه تجزیه و تحلیل بنیادی بسیار کامل تر از تحلیل تکنیکال است، اشتباه کنید. پیچیده ترین موضوع این است که می توانید آن را به درستی تفسیر کنید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که استفاده از تحلیل بنیادی به همراه دارد این است که می توانید اشتباه کنید. بنابراین ممکن است برخی از معاملات را در بازار سهام انجام دهید که می تواند برای منافع شخصی یا حرفه ای شما بسیار مضر باشد. این یکی از بزرگترین خطرات است که می توانید با پیاده سازی این سیستم بسیار خاص داشته باشید.
آگاهی از میزان سهام شرکت
تحلیل بنیادی و فاندامنتال در نهایت یک روش است که سعی می کند ارزش واقعی یک اوراق بهادار را محاسبه کند. از طریق تجزیه و تحلیل ترازنامه و با ارزش بازار مقایسه می شود. به این ترتیب، شما در بهترین شرایط هستید تا دریابید که قیمت برخی از سهام ارزان یا گران است. زیرا به لطف تحلیل بنیادی، واسطه های مالی اطلاعاتی را ارائه می دهند که به اندازه قیمت هدف سهام مهم است و هر از گاهی به روز می شود. در هر صورت، این اطلاعاتی است که به شما کمک می کند میزان سهام شرکت را بدانید.
استفاده از هر دو روش تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی
همانطور که می بینید، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی روش های متفاوتی هستند که بسته به نمایه ای که ارائه می دهید، قابل استفاده اند. اما در مورد دانش، شما باید هر دو روش تحلیل را تفسیر کنید. به طور شگفت انگیزی، این چیزی است که احتمال دارد برای سرمایه گذاران کوچک و متوسط متفاوت باشد. زیرا عجیب نیست که برخی از کاربران یک روش را بر سایر روش ها ترجیح می دهند. سرانجام، چیزی که شما باید در نظر بگیرید این است که چگونه هر دو تحلیل باعث صرفه جویی پس انداز با ضمانت های موفقیت بیشتر شما می شوند. این یکی از اهداف اصلی سرمایه گذاری در بازار سهام، فراتر از ملاحظات دیگر در تفسیر بازارهای سهام است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال چیست؟
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد معاملات سهام از تجزیه و تحلیل بنیادی یا تکنیک های تجزیه و تحلیل تکنیکال (یا اغلب هر دو) استفاده می کنند. تجزیه و تحلیل بنیادی سعی می کند ارزش ذاتی سهام را با استفاده از داده هایی مانند درآمد، هزینه، چشم انداز رشد و … محاسبه کند. با این حال، تفاوت بین تحلیل بنیادی و فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را می توان به دلایل زیر به وضوح ترسیم کرد؛
تجزیه و تحلیل بنیادی یک روش بررسی امنیت برای تعیین ارزش ذاتی آن برای فرصت های سرمایه گذاری بلند مدت است. تجزیه و تحلیل تکنیکال روشی است برای ارزیابی و پیش بینی قیمت وثیقه های آینده بر اساس عملکرد قیمت و حجم معاملات. این روش تعیین می کند که سهام در آینده چه خواهد کرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی و فاندامنتال از زمان های طولانی تری برای تجزیه و تحلیل سهام در مقایسه با تجزیه و تحلیل بنیادی استفاده می کند. بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی توسط سرمایه گذاران انجام می شود که می خواهند در سهامی سرمایه گذاری کنند که ارزش آنها در چند سال افزایش می یابد. برعکس، تحلیل تکنیکال زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که تجزیه و تحلیل تجاری فقط کوتاه مدت باشد.
تفاوت زمانی بین این دو تحلیل نه تنها در رویکرد آنها بلکه در هدف آنها نیز تجربه می شود. همانطور که اکثر معامله گران از تجزیه و تحلیل بنیادی برای خرید یا نگهداری سهام شرکت استفاده می کنند، معامله گران دیگر برای دستیابی به سود کوتاه مدت به تجزیه و تحلیل تکنیکال تکیه می نمایند.
هدف تجزیه و تحلیل بنیادی تعیین ارزش واقعی یک سهام است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال برای تعیین زمان ورود یا خروج از بازار استفاده می شود.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، تصمیم گیری بر اساس اطلاعات موجود و ارزیابی آماری است. برعکس، تصمیم گیری در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس روند بازار و قیمت سهم است.
تجزیه و تحلیل بنیادی داده های تاریخی و جاری را در نظر می گیرد ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال فقط داده های تاریخی را در نظر می گیرد.
تجزیه و تحلیل بنیادی بر اساس صورتهای مالی است ؛ در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس جداول حاوی تغییرات قیمت صورت می گیرد.
در تحلیل بنیادی، حقوق صاحبان سهام، صورت سود و زیان، ترازنامه، صورت جریان وجوه نقد، حاشیه سود، بازده حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به درآمد و غیره با تجزیه و تحلیل قابل تشخیص است. همچنین الگوی تداوم و الگوی معکوس، حرکت قیمت، شاخص فنی، مقاومت و پشتیبانی، تجزیه و تحلیل روندهای آینده قیمت در نقطه مورد نظر بررسی می شوند.
در تحلیل بنیادی و فاندامنتال، قیمت آتی اوراق بهادار، عملکرد گذشته و حال و سودآوری شرکت تصمیم گیری می شود. در مقابل، قیمت های آینده در تجزیه و تحلیل تکنیکال بر اساس نمودارها و شاخص هاست.
تجزیه و تحلیل بنیادی توسط معامله گران موقعیت بلندمدت انجام می شود، در حالی که تجزیه و تحلیل تکنیکال توسط معامله گران نوسان و معامله گران روزانه کوتاه مدت انجام می شود.
سخن آخر
به طور کلی در یک جمع بندی می توان گفت که در تجزیه و تحلیل بنیادی، سهام زمانی خریداری می شود که قیمت بازار سهام کمتر از ارزش واقعی سهام باشد. در مقابل، در تجزیه و تحلیل تکنیکال، معامله گران وقتی سهام را خریداری می کنند که انتظار دارند با قیمت نسبتاً بالاتری به فروش برسد. رسا بورس با ارائه بهترین آموزش های ارز دیجیتال، فارکس و… در خدمت شما عزیزان می باشد.
تحلیل بنیادی و تاریخچه تحلیل فاندامنتال
تحلیل بنیادی یکی از روشهای ارزیابی اوراق بهادار است. در این روش با در نظر داشتن تمامی عوامل موثر در اقتصاد و عوامل کمی و کیفی، ارزش ذاتی محاسبه و اندازهگیری میشود. یک تحلیلگر بنیادی حرفهای تمام عوامل موثر بر ارزش اوراق بهادار نظیر نیروهای اقتصاد کلان و موارد خاصی همچون مدیریت و شرایط مالی شرکت را شناسایی و مطالعه میکند.
هدف از انجام این نوع تحلیل، رسیدن به ارزشی است که سرمایهگذار آن را با قیمت کنونی مقایسه و در نهایت با توجه به نتیجهی مقایسهی صورتگرفته، در شرایط مختلف برای سرمایهی خود تصمیمگیری کند.
تاریخچه تحلیل بنیادی
نام دیگر این تحلیل، تحلیل فاندامنتال است. بهتر است قبل از ورود به بحثهای جدی در مورد تحلیل فاندامنتال، ابتدا مروری بر تاریخچهی آن داشته باشیم.
بنجامین گراهام اقتصاددانی آمریکایی است که با لقب «پدر علم تحلیل بنیادین» در سطح جهان شهرت یافته است. وی متولد سال 1894 در کشور انگلستان است. در دوران کودکی گراهام، خانوادهاش در آمریکا ساکن شدند. او موفق به اخذ بورس تحصیلی از دانشگاه کلمبیا شد و با پایانیافتن دوران تحصیل در وال استریت شروع به کار کرد. او در 25 سالگی، هر سال بهطور تقریبی 500,000 دلار درآمد داشت. در سال 1929 بازار سهام با سقوطی ناگهانی روبهرو شد که در نتیجهی آن گراهام تقریبا تمام سرمایهی خود را از دست داد. اما در ازای آن تجربههای ارزشمندی به دست آورد. او این تجربیات را به همراه دیوید داد در کتابی تحت عنوان «تحلیل اوراق بهادار» (Security Analysis) در اختیار همگان قرار داد.
تحقیقات بنجامین گراهام پایههای ایجاد تحلیل بنیادی فاندامنتال بود. همچنین روش سرمایهگذاری ارزشی توسط او ایجاد شد. بر اساس این روش عوامل یک شرکت همچون دارایی، درآمد و پرداختهای سود سهام میتوانند فرد را به سمت ارزش ذاتی سهام هدایت کنند که آن را با ارزش بازار مقایسه کند. کتاب دیگر او با عنوان سرمایهگذار هوشمند (Intelligent Investor) راهنمایی ارزشمند برای تحلیلگران بنیادی است.
چرا تحلیل بنیادی؟
عمده دلایلی که افراد به خاطر آن از این تحلیل حمایت میکنند:
- از آنجایی که روشها و راهکارهای اجرایی در تحلیل فاندامنتال بر اساس اطلاعات مالی است، کسی نمیتواند تعصب و ادعای شخصی خود را تحمیل کند.
- این روش تحلیلی، شرایط اقتصاد در بلندمدت، آمارهایی از جمله مصرفکنندگان و تمایلات آنها و تکنولوژی را نیز مدنظر دارد. گسترهی بسیار وسیعی از دادهها در تحلیل بنیادی قابل تحلیل است.
- با محاسبهی درست سیستماتیک ارزش دارایی، ارزش بهطور دقیق مشخص میشود. در نتیجه آن سرمایهگذاران میتوانند تصمیمات دقیقتری برای معاملات خود بگیرند.
- درک بهتر، حسابداری دقیق و تحلیل صورتهای مالی در این تحلیل موجب اندازهگیری بهتر همهچیز میشود.
تحلیل بنیادی بورس شامل چند بخش است؟
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی از سه بخش اصلی تشکیل شده است که عبارتاند از تحلیل اقتصادی یا Economic Analysis، تحلیل صنعت یا Industry Analysis و تحلیل شرکت یا Company Analysis.
تحلیل فاندامنتال با چه روشهایی صورت میگیرد؟
بهطور کلی، این تحلیل به دو طریق قابل انجام است:
1. مدل اول: روش بالا به پایین در تحلیل بنیادی
در روش بالا به پایین یا Top-Down تمرکز اصلی بر چگونگی تاثیرگذاری اقتصاد کلان بر بازار و در پی آن ارزش سهام است. باید دانست که در روش بالا به پایین، صنایع نیز از چشم سرمایهگذاران دور نمیماند. زیرا به باور آنان اگر صنعت یک کمپانی رو به پیشرفت باشد ارزش سهام آن نیز در آیندهای نزدیک رشد خواهد کرد. در حقیقت افرادی که از این روش استفاده میکنند عملکرد وسیع اقتصاد را مدنظر قرار داده و سپس صنایعی که فرایند خوبی را طی میکنند انتخاب و در مناسبترین فرصت در آنها سرمایهگذاری میکنند.
بهطور معمول در تحلیل سرمایهگذاری به روش بالا به پایین، مواردی همچون پیشرفت اقتصادی، سیاستهای پولی بانکها نظیر کاهش یا افزایش نرخ بهره، تورم و ارزش کالاها، قیمت ارز و بیکاری شناسایی و بررسی میشوند.
در نتیجهی این روش، سرمایهگذاران پیش از آنکه ویژگیهای یک کمپانی را بررسی کنند به بررسی عوامل اقتصاد کلان میپردازند. آنها موقع انتخاب سهام به شرایط بازار و شرایط اقتصادی برای پورتفولیوی خود توجه میکنند.
2. مدل دوم: روش پایین به بالا در تحلیل بنیادی
در روش پایین به بالا یا Bottom-Up، تحلیلگران فاندامنتال بدون توجه به موجهای بازار، بنیاد یک سهام را مطالعه و بررسی میکنند. به بیان دیگر آنها تمرکز کمی روی شرایط بازار، شاخصهای اقتصاد کلان و اصول صنعت خواهند داشت. اما بهجای آن با تمرکز بسیار زیادی یک شرکت در یک صنعت را انتخاب و آن را با سایر شرکتها در همان صنعت مقایسه میکنند.
در واقع در تحلیل پایین به بالا روی موارد زیر تمرکز میشود:
- نسبتهای مالی (قیمت هر سهم نسبت به سود هر سهم و نسبت جاری)، بازده سهام و حاشیه سود خالص
- افزایش درآمدها مانند درآمد پیشبینیشده آینده
- افزایش درآمد و میزان فروش
- تحلیل مالی اظهارنامههای مالی یک شرکت مانند ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد
- تولیدات شرکت، تسلط و سهم آن در بازار
- توانایی و سابقهی اعضای هیئت مدیره شرکت
برای تصمیمگیری منطقی طبق اصل سرمایهگذاری پایین به بالا در تحلیل بنیادی، ابتدا باید شرکتی را انتخاب و سپس قبل از سرمایهگذاری بررسیهای کاملی روی آن انجام شود. برای نمونه، سرمایهگذاری که قصد دارد از روش پایین به بالا استفاده کند ابتدا شرکتی را انتخاب میکند و بعد به بررسی سلامت مالی، میزان عرضه و تقاضا و سایر آیتمها آن، در طول یک بازهی زمانی معین میپردازد.
در نتیجه سرمایهگذاران در این روش، موقع تصمیمگیری بیشتر از عوامل اقتصاد خرد بهره میبرند. این نوع سرمایهگذاران ساختار اساسی یک شرکت را برای تصمیم درمورد سرمایهگذاری یا عدمسرمایهگذاری بررسی میکنند.
جمعبندی
در بازار سرمایه دو نوع تحلیل برای ارزیابی اوراق بهادار وجود دارد که عبارتاند از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال. این دو از جهات مختلفی با هم متفاوتاند. ما در این مقاله ضمن بیان تاریخچه تحلیل فاندامنتال یا بنیادی، در مورد روشهای انجام آن نیز توضیحاتی دادیم.
چگونه بورس اوراق بهادار را تجزیه و تحلیل کنیم؟ (تحلیل تکنیکال)
در ادامه ی مقاله با تحلیل تکنیکال بورس اوراق بهادار در بازار بورس با شما هستیم. همینطور ابزار مورد نیاز تحلیلگران تکنیکال بازار بورس را با هم بررسی می کنیم.
تجزیه و تحلیل تکنیکال
قیمت ها در بازارها با توجه به شرایط عرضه و تقاضا در نوسان است. تحلیل تکنیکال نوعی تحلیل است که در آن پیش بینی های آینده نگرانه بر اساس این فرض انجام می شود که حرکت های قیمتی گذشته نیز، در آینده رخ خواهد داد.
در بررسی های تجزیه و تحلیل تکنیکال؛ از نمودارهای قیمت / زمان استفاده می شود. این نمودارها نشان دهنده واکنش خریداران و فروشندگان به قیمت های مختلف در طول زمان است. هیچ اطلاعاتی در مورد آینده نمی دهد. پیش بینی آینده تنها با ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال امکان پذیر است.
نتایج، که شامل عواملی است که بر شکل گیری قیمت در بازارها تأثیر می گذارد، با کمک روش های آماری به صورت نمودار به سرمایه گذاران ارائه می شود.
تحلیلگران فنی و تکنیکال؛ با استفاده از :
نظریه های مبتنی بر تشکیلات قیمت/ عرضه/تقاضای گذشته و
تکرارهای آینده در شرایط مشابه، پیش بینی هایی در مورد قیمت های آینده، عرضه می کنند.
در حالی که می توان با استفاده از ابزارهای تحلیل بنیادی پیش بینی های بازار میان مدت و بلند مدت را انجام داد. اما بدون در نظر گرفتن روانشناسی بازار در کوتاه مدت و میان مدت نمی توان از قبل خرید و فروش داده را در نظر گرفت. در تجزیه و تحلیل تکنیکال، سعی می شود با در نظر گرفتن تجزیه و تحلیل اساسی و داده های ساختاری، نتایج کارآمد بدست آید.
هنگام ارزیابی یک اوراق بهادار با توجه به تجزیه و تحلیل تکنیکال، بررسی داده های اقتصادی ضروری نیست. حوزه تحلیلگر فنی مستقیماً به:
قیمت اوراق بهادار
حرکات مقدار معامله
مربوط می شود. به تعبیر بیشتر، تحلیلگران تکنیکال، نگران عملکرد سهام این شرکت در بازار سهام هستند. نه کاری که شرکت ها انجام می دهند. تمرکز تحلیلگر تکنیکال و فنی بر عرضه و تقاضا است.
پرکاربردترین ابزار تجزیه و تحلیل گرافیک است. با کمک بسیاری از روش های تحلیلی و ریاضیاتی که در نمودارها ارائه شده است، تحلیلگران فنی و تکنیکال پیش بینی هایی در مورد روند سهام یا قیمت های بازار و جهت روند بازار بورس در آینده، ارائه می دهند.
ابزار تجزیه و تحلیل تکنیکال
تجزیه و تحلیل فنی یا تکنیکال، که به منظور تخمین ارزش آینده اوراق در بورس اوراق بهادار انجام می شود، با ابزارهای مختلف انجام می شود. در اینجا ابزارهای مورد استفاده در تجزیه و تحلیل فنی را بررسی می کنیم..
مفهوم حمایت و مقاومت
نقطه پشتیبانی سطحی است که در آن قیمت ها در حال سقوط هستند. جایی که سقوط متوقف می شود و روند صعودی با تقاضای ورودی آغاز می شود. از طرف دیگر، نقطه مقاومت به سطحی اطلاق می شود که در آن عرضه ای که مانع صعود می شود اتفاق می افتد و در حالی که قیمت ها در حال افزایش هستند، افزایش متوقف می شود.
حجم معاملات نیز در نقاط پشتیبانی و مقاومت زیاد است. حمایت ها و مقاومت ها روند صعودی را در بازارهای نوظهور دنبال می کنند. شکستن نقاط پشتیبانی یا مقاومت نقش آن نقاط را تغییر می دهد.
خطوط ترند همچنین به عنوان پشتیبانی یا مقاومت عمل می کنند. شکستن نقاط به دو عامل بستگی دارد. اولین عامل: حجم معامله است. دوم، بازه زمانی است که در این سطح قیمت معامله می شود.
قیمت ها در بازار مطابق با یک روند حرکت می کنند. عرضه و تقاضا عواملی هستند که جهت این روند را تعیین می کنند. طبیعتاً جهت این روند به سمت بالا، پایین یا افقی خواهد بود. در نتیجه این وضعیت، روند صعودی بازار (روند گاو نر)، نزولی (روند خرس) و بازار افقی (روند ماهی) ظهور خواهد کرد.
روندها از نظر مدت زمان؛
روند اصلی (روند طولانی مدت) اگر ۱ سال یا بیشتر طول بکشد
روند میان مدت برای ۱ – ۳ ماه
اگر کوتاه تر از ۱ ماه باشد، به عنوان روند کوتاه مدت به سه تقسیم می شود.
روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال
این نوع تحلیل که با روش های مختلف انجام می شود، تخمین قیمت اوراق در بازار سهام را آسان می کند. روشهای تجزیه و تحلیل فنی را می توان به شرح زیر ذکر کرد.
تشکیلات قیمت
الگوهای تغییر روند
الگوهای تداوم
میانگین متحرک
پاکت / نوار
گروههای بولینگر
شاخص های قیمت
MACD (میانگین همگرایی / واگرایی متحرک)
حرکت
نوسان ساز تصادفی
شاخص مقاومت نسبی (RSI)
حرکت جهت دار (ADX)
امواج الیوت
اعداد فیبوناچی
گرافیک ترکیبی
شاخص MACD
باندهای بولینگر
میانگین متحرک
شکل گیری مثلث و فیبوناچی
به عنوان متداول ترین روش های تجزیه و تحلیل تکنیکال برجسته و شناخته شده هستند.
مزایای تحلیل اوراق در بورس اوراق بهادار چیست؟
هنگام معامله سهام در بورس اوراق بهادار، مهمترین ابزاری است که سرنوشت معاملات شما را تعیین می کند. عملکرد گذشته و اخیر شرکتهای معامله شده در بورس اوراق بهادار است. که باید مورد توجه قرار گرفته و هرگونه تحلیل بنیادی یا فنی مناسب باید در مورد شرکت مورد نظر صورت گیرد.
تجزیه و تحلیل هایی که مزایای زیادی برای سرمایه گذار دارد، سیگنال هایی را درباره پتانسیل درآمد اوراق در بورس اوراق بهادار ارائه می دهد. سهام که یکی از ابزارهای برگزیده در بورس اوراق بهادار است، حداقل به اندازه سایر ابزارهای سرمایه گذاری به تجزیه و تحلیل نیاز دارد.
سرمایه گذاری در شرکت
اگر در اوراق بهادار سهام شرکت سرمایه گذاری کرده باشید، می دانید که ممکن است هر از چندگاهی افزایش یا کاهش داشته باشد. در اینجا، به اندازه صحیح حدس خود در مورد موضوع، درآمد کسب می کنید.
با تجزیه و تحلیل درست بازار، سرمایه گذاران می توانند به روش عملی تر در سهام سرمایه گذاری کنند. به هر حال، شما به همان اندازه موفق هستید که می توانید بدون در نظر گرفتن اینکه چه ابزاری برای سرمایه گذاری دارید، به طور دقیق پیش بینی کنید که این نوع روند قیمت در آینده ادامه خواهد داشت یا نه.
پیش بینی آینده، که اساسی ترین شرط کسب درآمد در بازارهای مالی است، با تجزیه و تحلیل امکان پذیر است. در این مرحله، ابزارهای مورد استفاده سرمایه گذاران به ما امکان می دهد تا اثرات هر رویداد یا داده اقتصادی منتشر شده بر سهام را بررسی کنیم.
اگرچه تجزیه و تحلیل بنیادی و تجزیه و تحلیل تکنیکال اساساً زمینه های مختلف را بررسی می کند، هر دو برای دستیابی به یک نتیجه کار می کنند. فقط روشی که آنها استفاده می کنند متفاوت است. گاهی ادعا می شود که این دو تکنیک رقبای یکدیگر هستند و گاهی مکمل یکدیگرند.
گرچه تصور می شود فردی که به تازگی با بورس آشنا شده است، در استفاده از تجزیه و تحلیل کاملا موفق نخواهد بود. اما در واقع روش های ساده ای هستند. به عنوان مثال:
تجزیه و تحلیل تکنیکال به توانایی تفکر تحلیلی شخص مربوط می شود.
تحلیل بنیادی در مورد پیش بینی جهت بازار است.
تحلیل ویژگی های سهام بنیادی اوراق معامله شده در بورس اوراق بهادار شاخص مهمی برای بازده احتمالی است. این تضمین می کند که سرمایه گذاری های سالم تری انجام می شود تا از خطرات بازار جلوگیری شود.
سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار
قبل از سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار، موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارد باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. مثلا؛ اگر قرار است در سهامی سرمایه گذاری شود، ابتدا باید شرکتی که سهام به آن تعلق دارد بررسی شود.
این هدف مشترک همه است که از طریق سرمایه گذاری در اوراق بهادار که در بورس سهام ارزش کسب می کنند، سود کسب کنند. موسساتی که اوراق به آنها تعلق دارند باید در تاریخ بعدی ارزش خود را افزایش دهند تا سهام نیز ارزش گذاری شود.
سرمایه گذارانی که در سهام سرمایه گذاری می کنند باید شناخت خوبی از شرکت داشته باشند. باید در مورد شرکت و بخشی که شرکت به آن تعلق دارد تحقیق کرد و نمودار فعالیت شرکت مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین، می توان ایده ای در مورد سرمایه گذاری در آن سهم داشت.
اگر این شرکت از گذشته تا به امروز تحولات مثبتی داشته باشد، می توان در اوراق آن شرکت سرمایه گذاری کرد. علاوه بر این، علاقه به سهام و شرکت اطلاعاتی را در مورد سرمایه گذاری یا عدم ارائه فراهم می کند.
تحلیل بنیادی، نوعی تحلیل مورد استفاده در بازارهای مالی؛ در حالی که بیشتر مبتنی بر پیگیری بازار، بخش و شرکت است. تجزیه و تحلیل فنی، تحلیلی است که شامل داده های ریاضی بیشتری است. هر دو روش مورد استفاده در تحلیل اوراق بهادار در بازار بورس هستند. هر سرمایه گذاری بسته به علاقه و توانایی خود می تواند از دو نوع تحلیل استفاده کند.
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادین چیست ؟
برای سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال و یا سهام شرکت ها باید مهارت پیش بینی قیمت گذاری آنها را داشته باشید. به نوعی باید از قواعد بازی در ترید کردن آگاه باشید. برای این کار تکنیک های گوناگون طراحی شده است که تحلیل فاندامنتال یکی از بهترین و شاید اساسی ترین تکنیک های تحلیل بازار است.
تحلیل فاندامنتال یا تحلیل بنیادین
تحلیل فاندامنتال را گاهاً با نام تحلیل بنیادین می شناسند. زیرا در این تکنیک به دنبال بررسی قدرت شرکت صاحب سهام و یا قدرت مالی ارزهای دیجیتالی هستیم. به نوعی می خواهیم بررسی کنیم که در حال حاضر هر جریان در بازار سرمایه در اختیار چه نوع شرکت هایی با چه میزان قدرت مانور مالی هستند.
مبانی تحلیل فاندامنتال
تحلیلی که به ارزش ذاتی سهام در کل بازار سرمایه گذاری اشاره دارد. در این روش به دنبال بررسی نرخ تغییرات ناگهانی قیمت سهام و یا ارز دیجیتالی نیستیم. بلکه در قدمی فراتر، به دنبال بررسی جایگاه ذاتی سرمایه هدف می گردیم. اینکه سهام مورد نظر ما تا چه اندازه قدرت مانور مالی و پشتوانه های سرمایه گذاری شده دارد.
منظور از تحلیل بنیادی چیست؟
در تحلیل بنیادین همان طور که از نام آن پیداست، در تلاش برای پیدا کردن ارزش بنیادین سهام هستیم. تمام فاکتورهای تکنیکی تلاش می کند تا ارزش کنونی هر سهم و یا ارز دیجیتال را با ارزش بنیادین آن مقایسه کند. در نهایت تصمیم می گیرد که آیا سهم مذکور ارزش حقیقی دارد و یا از جایگاه بنیادین کمی برخوردار است.
با کمک این تحلیل به ارزش ذاتی سهم پی می بریم و می توانیم آن را با قیمت فعلی ای که دارد مقایسه کنیم. حالا بهتر می توانیم جریان ترید کردن برای خرید و یا فروش سهم و شاید ارز دیجیتال را ارزیابی کنیم. با استفاده از تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال ، قاعده سرمایه گذاری ما هم مشخص می شود.
پیش بینی بازار ارز دیجیتال
اما تحلیل فاندامنتال از بررسی پیش بینی آینده بازار با نگاهی جامع در روند گذشته قیمت سهام و یا ارز دیجیتال است که اطلاعات تحلیلی خود را استخراج می کند. برای این کار از انواع ابزارها مانند چارت های قیمتی، تعیین نمودن محدوده حمایت ها، بررسی مقاومت ها و… استفاده می کنیم. به طور کلی در تحلیل ارزش شاخص قیمت گذاری سهام، هر جا که قرار است در محدوده اطلاعات استخراج شده از مقاومت ها تا حمایت ها باشیم، در حال بررسی تحلیل بنیادی هستیم. در این میان نگاهی عمیق بر ماهیت شرکت پشتوانه سهام نیز داریم تا از ارزش ذاتی آن هم اطلاع کافی داشته باشیم.
در تحلیل فاندامنتال به دنبال چه نوع اطلاعاتی هستیم؟
بنیادین می خواهد ماهیت ذاتی و ارزش واقعی هر سهم تا ارزهای دیجیتال را پیدا کند. به هر حال هر متغیری در بازار سرمایه، محصول شرکتی است و در پس پرده گروهی اقتصادی در حال ارتقاء جایگاه ارزشی آن هستند. حال هر اندازه مدیران تا گردانندگان، شاخص جریان مالی و تجاری قدرتمندتری داشته باشند، ارزش ذاتی سهام نیز بالاتر است. به این ترتیب معیارهای تحلیل نیز جایگاه باارزش تری را نشان می دهد.
چگونه می توانیم به ماهیت بنیادین ارزهای دیجیتالی پی ببریم؟
موارد مهمی برای ماهیت بنیادین ارزهای دیجیتال وجود دارد که ما آن ها را به ترتیب لیست کردیم
اطلاع از مدیران تا سرمایه گذاران سهام و ارز دیجیتال :
اصلی ترین معیار در تحلیل فاندامنتال ، بررسی اعضای تیم پروژه سرمایه گذاری شده است. اینکه چه کسانی در جایگاه مدیریت شرکت دارای سهام، حضور دارند؟ این افراد تا چه اندازه نسبت به مبانی بازار سرمایه اطلاع دارند؟ آیا تیم مدیریت شرکت سهام دار، یک تیم اقتصادی کاربلد است؟ از طرفی چه افراد شاخص و یا شرکت های حقوقی مطرح در آن سهام و یا ارز دیجیتالی خاص سرمایه گذاری کرده اند؟ آیا سرمایه گذارها وزنه های قابل توجه بازار هستند؟ بررسی سوابق مدیران تا سرمایه گذارها، ابزارهای مناسبی در تحلیل بنیادین هستند. زیرا وقتی یک تیم مدیریت قوی در شرکت سهام دار حاضر است و یا شرکت های حقوقی تا افراد حقیقی کاربلد در آن سهام تا ارز دیجیتال سرمایه گذاری کرده اند.
تأثیر متغیرهای بنیادی صندوقهای سرمایهگذاری بر توانایی مدیر در گزینش مناسب سهام و زمان سنجی دقیق بازار
2 استادیار گروه حسابداری، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.
چکیده
هدف:هدف تحقیق، بررسی تأثیر متغیرهای بنیادی صندوقهای سرمایهگذاری بر توانایی مدیر در گزینش مناسب سهام و زمانسنجی دقیق بازار در صندوقهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بوده است.
روش:قلمرو مکانی تحقیق، صندوقهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و قلمرو زمانی سالهای بین 1388 تا 1397 بوده است. در این تحقیق، متغیرهای بنیادی صندوقهای سرمایهگذاری(نسبت مخارج صندوق، لگاریتم گردش پرتفوی، وجه نقد صندوق و جریان صندوقهای سرمایهگذاری)، متغیر مستقل و توانایی مدیر در گزینش مناسب سهام وزمان سنجی دقیق بازار، متغیر وابسته در نظر گرفته شد. تحقیق حاضردر زمره تحقیقات کاربردی قرار دارد، چنانچه طبقه بندی انواع تحقیقات بر اساس ماهیت و روش مدنظر قرار گیرد، روش تحقیق حاضر از لحاظ ماهیت در زمره تحقیقات توصیفی قرار داشته واز نظر روش نیز در دسته تحقیقات همبستگی محسوب میگردد. بر اساس روش حذف سیستماتیک تعداد 86 صندوق به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور توصیف و تلخیص دادههای جمع آوری شده از آمارتوصیفی و استنباطی بهره گرفته شده است. به منظور تحلیل دادهها ابتدا پیش آزمون Fلیمر 1 ، آزمون هاسمن 2 و آزمون جارک– برا 3 و سپس از آزمون رگرسیون چند متغیره برای تأیید و رد فرضیههای تحقیق(نرم افزار ایویوز 4 ) استفاده گردیده است.
یافتهها: میزان تأثیرمتغیرهای بنیادی صندوقهای سرمایهگذاری برتوانایی مدیر در گزینش مناسب سهام و زمانسنجی دقیق بازار در میان صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ و با عمر طولانی، متفاوت از صندوقهای سرمایهگذاری کوچک و با عمرکوتاه است.
نتیجهگیری: به عنوان یک نتیجه گیری کلی و با در نظر گرفتن موارد اشاره شده در قـسمت ادبیـات موضـوع پـژوهش، چنـین اسـتنباط مـی شـود کـه متغیرهای بنیادی صندوق های سرمایه گذاری بر توانایی مدیر در گزینش مناسب سهام و زمانسنجی دقیق بازار تأثیر گذار است.
کلیدواژهها
- متغیرهای بنیادی
- صندوق سرمایهگذاری
- توانایی مدیر
- زمان سنجی دقیق بازار
20.1001.1.20082428.1399.5.2.11.9
موضوعات
مراجع
اصولیان، محمد ؛ نیکوسخن، معین. (1396). رابطه جریان سرمایه صندوقهای سرمایهگذاری، بازده بازار و ریسک سرمایهگذاران خرد. مدلسازی ریسک و مهندسی مالی،1(3)، 115-132.
اعتمادی، حسین؛ داغانی، رضا؛ عزیزخانی، مسعود؛ فرهبحش، سارا. (1393). زمان سنجی در ارزیابی پرتفوی سرمایهگذاری،شواهدی از بازار سرمایه. تحقیقات مالی، 16(1)، 25-36.
حبیبی دورکی، مرتضی ؛ بلگوریان، میثم. (1397). بررسی ارتباط بین عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و بازده بازار سهام در دورههای رکود و رونق. نخستین کنفرانس ملی تحقیق و توسعه در مدیریت و اقتصاد مقاومتی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و هنر https://civilica.com/doc/787758/.
رحمانی،علی؛حکمت،هانیه. (1393). بررسی ثبات در عملکرد صندوقهای سرمایهگذاری. فصلنامه بورس اوراق بهادار، 14(7)، 119-133.
رستمی، محمدرضا؛ انصاری، حجت اله؛ محمدعلی، مرضیه. (1396). ارزیابی توانایی موقعیتسنجی مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از رویکردهای شرطی و غیرشرطی. مدیریت دارایی و تأمین مالی, 5(1)، 45-60.
سعیدی، علی؛ سعیدی، حسین. (1391). ارتباط بین جریان سرمایه صندوقهای سرمایهگذاری و بازده بازار: شواهدی از بورس اوراق بهادار تهران. تحقیقات مالی ، 9(2)، 35-56 .
سینایی، حسنعلی؛ محمودی، ادریس ؛ ابوعلی، مجید. (1395). بررسی عوامل تأثیرگذار بر جریان سرمایه صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در ایران. بررسیهای حسابداری، 4(1)، 97-114.
مرادزاده فرد، مهدی؛ حسین پور،امیر حسین ؛مولایی نژاد، مهدی.(1394).تأثیر برخی عوامل و ویژگیهای صندوقهای سرمایهگذاری مشترک بر بازدهی این صندوقها. مدیریت دارایی و تأمین مالی، 17(5)، 79-96.
نیکومرام، هاشم؛ فراهانی، آزاده. (1397). ارزیابی مهارت زمانسنجی بازار و به گزینی اوراق مدیران صندوقهای سرمایهگذاری مشترک در ایران. دانش سرمایهگذاری، 7(25)، 61-82.
Alexander, G., Cici, J.G., Gibson, S. (2007). Does motivation matter when assessing trade performance? An analysis of mutual funds. The Review of Financial Studies, 20(1), 125–50.
Andreu, L., Mateos, L, Sarto, J. L. (2017). The Value Added by Trading Based on Valuation Criteria. International Review of Finance, 17(3), 327-352.
Berggrun, L., Edmundo Lizarzaburu, (2015). Fund flows and performance in Brazil. Journal of Business Research, 68(1), 199–207.
Bodson, L., Cavenaile, L. (2013). A global approach to mutual funds market timing ability. Journal of Empirical Finance, 20(c), 96-101.
Bradford, D, Timothy, J., Riley, B. (2015).Volatility and mutual fund manager skill”. Journal of Financial Economics, http://dx.doi.org/10.1016/j. jfineco.2015.06.012.
Brinson, G.P., Hood, L.R, Beebower, G.L. (1991). Determinants of Portfolio Performance. Financial Analysts Journal, Retrieved from: https://www. williamblairdas.com/ resource s/docs/articles_and_ books/Determinants_Article.pdf. 39-44.
Champagne, C., Karoui, A., Patel, S. (2018). Portfolio turnover activity and mutual fund performance. Managerial Finance, 44(3), 326-356.
Chen, Y., Qin, N. (2017). The Behavior of investor flows in corporate bond mutual funds. Management Science ,63(1), 1365–1381.
Etemadi, H; Daghani, R; Azizkhani, M; Farrah bakhsh, S. (2014). Timing in investment portfolio valuation, evidence of the capital market. Financial Research, 16(1), 25-36 [In Persian].
Fama, E. F., French, K. R. (2014). Size, value, and momentum in international stock returns. Journal of Financial Economics, 105(3), 457-472.
Fama, E. F, Merton H. Miller. (1972). The theory of finance, Holt, Holt Rinehart & Winstopublication, New York.USA.
Goldstein Itay , Jiang ,Hao.Ng ,David (2017).Investor Flows and Fragility in Corporate Bond Funds. Journal of Financial Economics doi: 10.1016/j.jÞneco.2016.11.007
Habibi Duraki, M; Belgurian, M. (2019). Investigating the relationship between the performance of mutual funds and stock market returns during periods of recession and boom, the first national conference on research and development in management and resistance economics, Tehran, Institute of Culture and Arts [In Persian].
Harris L.E., Samuel M., Hartzmark, D., Solomon, H. (2015). Juicing the dividend yield: Mutual funds and the demand for dividends. Journal of Financial Economics, 116(1), 433–451.
Hendriksen, E., Van Breda, M. (1981). Accounting Theory, Southern Methodist University; Illinois USA.
Jensen, M. (1968). The Performance of Mutual Funds in the Period 1945- 1964. Journal of Finance, 23(2): 389-416.
Kaur Inderjit. (2019). Effect of mutual funds characteristics on their performance and trading strategy: A dynamic panel approach. Cogent Economics & Finance, 6(1), 1-32.
Moradzadeh Fard, M; Hosseinpour, A; Molainejad, M. (2015). The effect of some factors and characteristics of mutual funds on the return of these funds. Asset management and financing, 17(5), 79-96 [In Persian].
Nicoumaram, H., Farahani, A. (2018). Assessing the skills of market timing and selecting the papers of the managers of mutual funds in Iran. Investment Knowledge, 7(25), 61-82 [In Persian].
Novy, R.M. (2013). The other side of value: The gross profitability premium. Journal of Financial Economics, 108 (1), 1-28.
Oriol ,A., Erlend, N., Muniel, T.F.) 2005). Liquidity, banking reguulation and the macroeconomy. Jel& classification: G21,G28,E58.
Osulian, M; Nikou sokhan, M. (2017). Relationship between mutual funds' capital flow, market return and risk of micro investors. Risk Modeling and Financial Engineering, 1(3), 115-132 [In Persian].
Rahmani, A; Hekmat, H. (2014). Investigating the stability in the performance of stock exchange investment funds. Stock Exchange, 14(7), 119-133 [In Persian].
Rostami, M; Ansari, H; Mohammad Ali, M (2017). Assessing the positioning ability of managers of mutual funds listed on the Tehran Stock Exchange using conditional and unconditional approaches. Asset Management and Financing, 5(1), 45-60 [In Persian].
Saeedi, A; Saeedi, H (2012). Relationship between investment funds' capital flow and market returns: Evidence from the Tehran Stock Exchange. Financial Research, 9(2), 35-56 [In Persian].
Sinai, H., Mahmoudi, I., Abu Ali, M. (2016). Investigating the factors affecting the capital flow of mutual funds in Iran. Accounting Reviews, 4(1), 97-114 [In Persian].
Treynor, J.L. Mazuy, J. (1966). Can Mutual Funds Outguess the Market? Harvard Business Review, 44(4), 131–136.
دیدگاه شما