روانشناسی در بورس | بررسی بازار بورس از بُعد روانشناختی سهامداران
بسیاری از مردم چیزی درباره ابعاد مختلف سرمایهگذاری در این بازار سرمایه نمیدانند و مبنای خرید و فروشهای خود را احساسات قرار میدهند. اما برای سرمایهگذاری مطمئن و البته موفق در این بازار باید تصمیمات خود را عاقلانه بگیرید. به همین خاطر بخشی در بازار سرمایه به نام روانشناسی وجود دارد که بسیاری از آن بیخبر هستند. روانشناسی در بورس، تمام جوانب سرمایهگذاری در این بازار سرمایه و حتی فرابورس را نیز شامل میشود که یک سرمایهگذاری مطمئن و البته موفق را برای شما به همراه خواهد داشت. به همین خاطر در این مطلب قصد داریم تا به تمام جوانب مختلف روانشناسی در بورس و شیوه یادگیری آن بپردازیم.
روانشناسی در بورس؛ موضوعی که کمتر کسی درباره آن میداند
در بازارهای سرمایه مانند بورس و فرابورس بسیاری از مردم دوست دارند که در مدتی کوتاه به سودی بالا دست پیدا کنند. این در حالی است که بیشتر بازارهای سرمایه، سود را به افرادی میبخشند که تمایل دارند سرمایهگذاری بلندمدت انجام دهند.
در بسیاری از مواقع با این مورد مواجه میشویم که ارزش یک سهام به میزان زیادی بالا رفته است و فرد دارنده آن تلاش میکند تا با نگهداشتن سهام مورد نظر، سود بیشتری کسب کند. غافل از اینکه در همین حین ناگهان سهام مورد نظر روند نزولی به سهامدار بلند مدت باشید خود پیدا میکند و دارنده سهام تمام سودهای کسبشده خود را از دست میدهد.
در بازار بورس موارد دیگری نیز اتفاق میافتند که به دنبال آنها، سهامداران تصمیمات احساسی زیادی میگیرند. به همین خاطر در این مطلب قصد داریم تا کاری کنیم که تا حد امکان از این نوع تصمیمات دوری کنید.
کنترل احساسات در بعد روانشناختی بازار سرمایه
روانشناسی در بازار بورس به شما این امکان را میدهد تا بتوانید با کمک آن احساسات خود را بهخوبی کنترل کنید. در واقع، روانشناسی بازار سهام میتواند کاری کند که میزان سود شما چندین برابر شود. چرا که تنها تحلیل سهامها در بازار بورس ملاک نیست.
اگر قصد دارید در بازار بورس موفق شوید، آموزش روانشناسی بازار بورس یکی از آن مواردی است که حتما باید روی آن تمرکز کرده و تمام جوانب آن را بیاموزید. البته، این مسیر می تواند به تنهایی طولانی، سخت، پیچیده و گهگاه نتیجه معکوس بدهد. به همین دلیل ما در دورههای مختلف آموزش روانشناسی بازار بورسی که تهیه کرده ایم، علاوه بر توضیح 0 تا 100 همه جوانب روانشناختی دخیل در معامله با زبان ساده و همه فهم، به شیوه ای تکنیک محور روانشناسی در بورس را به شما یاد می دهیم. یعنی شما می توانید در همان ابتدا روانشناسی را رکنی اساسی در معاملات خود دانسته و تاثیر آن را در رشد معاملات خود ببینید.
تاثیری که دانش روانشناسی روی عملکرد ما در بورس میگذارد
در نظر داشته باشید که بازار بورس در کنار تمام مزایا و معایت خود به شما این امکان را میدهد تا با سرمایهگذاری هوشمندانه، به سود مناسبی دست پیدا کنید. اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که دانش روانشناسی خویشتن در بازار بورس شاید پروسه یادگیری کمی سختی داشته باشد، اما مطمئن باشید، پس از اینکه این دانش را یاد گرفتید، سرمایهگذاری موفق و البته سودی بالا را کسب خواهید کرد.
تصور کنید که یک سهام دائما دارای نوسان است. اینجاست که سهامداران احساس تصمیم به خرید یا فروش این ارز میگیرند. این در حالی است که اگر شما نسبت به دانش روانشناختی تسلط داشته باشید، ابتدا سهام را ارزیابی میکند و ممکن است در این میان حتی بخواهید سهام مورد نظر را نگهداری کنید. به همین خاطر و عملی کردن یک سهامدار بلند مدت باشید تصمیم عاقلانه، این امکان برای شما وجود خواهد داشت که به سود بالاتری دست پیدا کنید. به طور کلی شرایط مختلفی میتواند در بازار سرمایه بورس و فرابورس رخ بدهد که در ادامه قصد داریم تا به آنها بپردازیم.
شرایط مختلف بازار سرمایه در دانش روانشناسی
به طور کلی میتوان گفت که اگر در بازار سرمایه فعالیت داشته باشید، با شرایط مختلفی روبهرو میشوید که از جمله آنها میتوان به شاخص کل بورس، شاخص هر سهم و البته ارزش آنها اشاره کرد. این در حالی است که در موارد ذکر شده نیز ممکن است شرایط خاصی پیش بیاید که در هرکدام باید اقدام متفاوتی انجام داد. در دوره های مختلف آموزش نکات روانشناسی بازار بورس ما به این موقعیت ها پرداخته میشود.
سهامهایی که در حال حاضر در پرتفوی خود دارید
در بسیاری از مواقع اقدامات احساسی را برای سهامهایی که در حال حاضر داریم، انجام میدهیم. این کار باعث میشود که در بسیاری از مواقع نه تنها سود نکنید، بلکه بابت کار خود ضرری را هم پرداخت کنید. لازم به ذکر است که برای سهامهایی که در حال حاضر در پرتفوی خود دارید، سه نوع شرایط وجود دارد که در ادامه به بعد روانشناختی این شرایط میپردازیم.
رشد مثبت سهام
در بسیاری از مواقع یک سهامدار با این مورد مواجه میشود که سهام او در حال رشد بسیار است. اگر شما چیزی از بعد روانشناسی در بورس ندانید، در این مورد یک تصمیم کاملا احساسی میگیرید و این موضوع باعث میشود که در آینده سودی که از رشد سهام بهدست آوردهاید را به عنوان یک ضرر بزرگ بفروشید.
یک سهام را در نظر داشته باشید که دائما در حال سوددهی است. اگر در این موقعیت طمع کنید، سهام را نخواهید فروخت تا سود بیشتری نصیب شما شود. حال اگر به سود نسبتا کم قانع باشید، این اطمینان را خواهید داشت که سود سهام شما ثابت باقی خواهد ماند. حال بسیاری از افرادی که سهام خود را نفروختهاند، در آینده وارد فاز منفی سهام خود میشوند. در این موقعیت دائما قصد دارند سهام خود را بفروشند تا از سود آنها کم نشود، اما دیگر برای این کار دیر است و نمیتوان به این راحتیها سهام مورد نظر را فروخت.
نوسان و ارزش ثابت در سهام
در بسیاری از مواقع نیز با این مورد مواجه میشود که سهام مورد نظر شما دارای تغییرات ریز میشود که به طور متوسط ارزش آن ثابت است. در این صورت، بسیاری سهام خود را میفروشند و بسیاری هم تصیم بر نگهداری آن میگیرند. اما کدامیک میتواند یک تصمیم عاقلانه و غیراحساسی باشد؟
اگر شما درباره روانشناسی بورس ایران بدانید، متوجه این موضوع میشوید که در این موقعیت حتما باید شاخص آن سهام مورد بررسی و ارزیابی قرار بگیرد. پس از بررسی دقیق سهام، نوبت به این میرسد که شما تعیین کنید که آیا باید آن سهام را فروخت، نگه داشت یا میزان بیشتری از آن را خریداری کرد. در این موقعیت دیگر خبری از یک تصمیم احساسی نیست و کاملا دقیقا و عاقلانه سرمایهگذاری خود را انجام خواهید داد.
روانشناسی در بورس درباره سهامهایی که رشد منفی دارند
با توجه به حال و هوای امروزی بورس، بیشتر مواقع شاهد این هستیم که سهامها با افت ارزش مواجه میشوند. در این صورت بسیاری از سهامداران برای جلوگیری از ضرر بیشتر اقدام به فروش سهام خود میکنند. اما آیا واقعا این کار، کار درستی است؟
در نظر داشته باشید که در بعد روانشناسی در بازار بورس ممکن است که در بسیاری از مواقع فروش سهمهای در حال ضرر کار درستی باشد، اما نباید بدون بررسی دقیق این کار را انجام دهد. اگر روانشناسی در بورس را بلد باشید، ابتدا سهام خود را ارزیابی میکنید. چرا که ممکن است از فردا آن سهام شروع به رشد مثبت کند. در این صورت تمام ضررهای شما جبران میشوند. به همین خاطر است که میگوییم حتما باید از تصمیمات احساسی در فروش سهام جلوگیری کنید.
بعد روانشناسی درباره خرید سهام در بازار سرمایه بورس
در بسیاری از مواقع دیگر نیز با این مورد مواجه میشویم که یک سهام دارای میزان رشد یا سقوط بسیاری هستند و بهتر است که کاری درباره آنها انجام دهیم. در این موقعیت تصمیمات احساسی بسیاری وارد تفکر شما میشوند، اما باید از تمام آنها دوری کنید.
اگر یک سهام دائما درحال رشد است، این رشد در یک روز تبدیل به نزول میشود و یک تصمیم احساسی ممکن است کاری کند که شما در همان روز آخر رشد، سهام مورد نظر را خریداری کنید. خلاف همین مورد برای یک سهام در حال نزول نیز ممکن است رخ بدهد و باید با یک تصمیم عاقلانه تعیین کنید که چه زمانی آن سهام را خریداری کنید که بهجای ضرر، سود را برای شما به همراه داشته باشد.
انواع سرمایهگذاری در بورس و ارتباط آنها با روانشناسی
یک اصطلاح درباره بازار سرمایه بورس وجود دارد و آن این است که بورس سرمایه را سهامدار بلند مدت باشید از افراد عجول میگیرد و در جیب افراد صبور میگذارد. این اصطلاح به صورت غیر مستقیم به این مورد اشاره دارد که شما نباید به بورس به عنوان یک سرمایهگذاری کوتاهمدت نگاه کنید.
شاید درباره برخی از سهامها بتوان گفت که باری سرمایهگذاری کوتاهمدت مناسب هستندف اما تعداد این نوع سهامها بسیار محدود است و برای سود مناسب باید بیشتر به سرمایهگذاری بلندمدت توجه داشته باشید. البته که برای سرمایهگذاری بلندمدت نیز باید حتما باید به این موضوع توجه شود که در سرمایهگذاری بلندمدت نیز باید سهامهایی را به صورت عاقلانه خریداری کرد و به هیچ عنوان یه احساسات متکی نبود.
بازار بورس؛ بازاری که افراد صبور در آن سود بیشتری میکنند
بازار سرمایه، بازاری است که به شما این امکان را میدهد تا با سرمایهگذاریهای کوتاهمدت و بلندمدت، درآمد کسب کنید. برای سرمایهگذاری مناسب و موفق در این بازار سرمایه، همواره باید از تصمیمات احساسی دوری کنید. به همین خاطر امروزه دورههای مختلفی با عنوان روانشناسی بورس ایران وجود دارند که به شما تمام نکات در این باره را آموزش میدهند. نکته قابل توجه در مورد بسیاری این دوره ها تنها به بعد روانشناسی پرداخته و بیشتر راجع به روانشناسی صحبت می کنند تا بورس. آکادمی بورس دکتر درخشی اما به شیوه ای نوین، بورس و روانشناسی را شانه به شانه هم به شما آموزش داده و نه تنها شرایط مختلف این بازار را در نظر میگیرد و به شما آموزش میدهد که باید در هر شرایط چهکاری انجام دهید، بلکه همراه با شما در حین انجام دادن معامله می آید تا در ابتدای کار سوای دانش روانشناسی، از سوپرویژن نیز برخورددار باشد. برای دسترسی به دوره مذکور، کافی است روی عبارت دوره پیشرفته بورس کلیک کنید.
سهامبازی را کنار بگذارید!
سهامداری و سهامبازی دو مقوله جدا از هم است. فرق سهامدار با سهامباز به صبر ایشان است.
سهامداران بسیار صبورند و سهامبازان بسیار عجول، اما شما جزو کدام دسته هستید؟
بدانید انهایی که در بورس سودهای خوب نصیبشان می شود بیشترین ضررها را داشتهاند و با تجربیاتی که کسب کردهاند توانستهاند تمام نقاط ضعف خودشان را پوشش دهند و حالا از ثمره زحماتشان سود میبرند.
پس خودتان دست بکار شوید و اطلاعاتتان را تقویت کنید.
نکات زیر به شما کمک میکند تا در بازار بورس موفقیت بیشتری کسب کنید:
1- قبل از قدم گذاشتن در بازار خوش خط و خال بورس استراتژی خود را تعیین کنید:
- نوسانگیری
- کوتاه مدت (تا 3 ماه)
- میان مدت (3 تا 6 ماه)
- بلند مدت از 6 ماه به بالا
2- تحلیل تکنیکال را بیاموزید، البته تحلیل تکنیکال به خودی خود کافی نیست ولی لازم هست که بدانید. پس از همین الان شروع کنید اطلاعات جمع آوری کنید تجزیه و تحلیل کنید خطا کنید اشتباه کنید تا ورزیده شوید.
3- حتما در هر خرید حد ضرر مشخصی برای خود تعیین کنید مثلا 10% و بر این حد ضرر کاملا پایبند باشید، رویای سودهای چشمگیر میتواند به ضررهای فاجعهآور هم بیانجامد. فرضا روند قیمتی سهمی را در 20 روز گذشته بررسی کنید ببینید کمترین قیمت چند بوده است و بیشترین قیمت را ببینید بعد ببینید ریسک ورودتان خوب ارزیابی می شود یا بد. بر اساس آن استراتژی، قیمت ورود خود را تنظیم کنید.
4- سعی کنید صحبتهای کسانی که حتی به آنها اعتماد صد در صد هم دارید فقط گوش کنید ولی سریع اجرا نکنید. با شخصیت و استراتژی خودتان تجزیه و تحلیل کنید و تطبیق دهید، حد ضرر را در نظر بگیرید سپس اجرا کنید. دلیل این کار اینست که شاید استراتژی آنها بلند مدت باشد ولی شما به دنبال کسب سود در کوتاه مدت یا میان مدت و حتی نوسانگیری هستید، بنابراین استراتژی، میزان ریسکپذیری و ذهنیت افراد با هم متفاوت است.
5 – به سهم هایی که در گروههای تلگرام و شبکههای اجتماعی بشدت روی آنها تبلیغ می شود سعی کنید وارد نشوید. اگر وارد شدید کاملا مواظب باشید به استراتژی تان در هر حالت و موقعیتی پایبند بمانید. سیگنالهای خرید و فروش که دیگران میدهند را زیاد جدی نگیرید ولی درباره آنها تحقیق کنید.
6 – همیشه 30% سرمایه گذاریتان را بصورت پول نقد داشته باشید. امتحان کنید حاشیه امنیت بالایی برای شما ایجاد خواهد کرد سعی کنید تا ورزیده نشدید و زیر و بم کار را یاد نگرفتید هرگز تک سهم نشوید. تک سهم شدن مخصوص سرمایهگذاران بسیار حرفهای است.
7 – در سهامی که رشد شارپی دارند اگر تحلیل تکنیکال و فاندامنتال نمی دانید در اولین منفی، 50% سهام را بفروشید و اگر دوباره منفی خورد 100% خروج کنید. منتظر نباشید که قیمت سهم برگردد، بهتر است سهام بهتری برای سرمایهگذاری انتخاب کنید.
8 – هرگز فکر نکنید که اگر امروز نخریدم دیگر سودی نخواهم کرد. صدها شرکت در بورس در حال معامله شدن هستند، بنابراین اگر از سود یک شرکت جا ماندید، هیچ مشکلی نیست و فرصتهای سودآوری همیشه در آینده و همین حالا وجود دارد. در ابتدای کار ورود به بورس، همین که ضرر نکنید یک پیروزی محسوب میشود، پس عجله نکنید. اگر پول داشته باشید همیشه میتوانید سرمایهگذاری کنید و خریدهای خوب همیشه وجود دارد. بنابراین آرامش و خونسردی خود را حفظ کنید.
9 – به هیچ عنوان روی هیچ سهمی تعصب نداشته باشید. حتی اگر بزرگترین سرمایهگذار تاریخ آنرا به شما پیشنهاد داده و همه دادهها و اطلاعات نشان از صعودی بودن روند سهم دارد، نباید به هیچ سهمی وابسته شوید و نسبت به آن تعصب نشان دهید.
10 – آخرین مرحله خرید یک سهم با اراده خود فرد است پس قبل از هر خرید فکر کنید، مسئولیت و عواقب خریدتان را از همین ابتدا بر عهده بگیرید. سعی کنید به این اصل پایبند باشید. مطمئن باشید اگر این اصول را مد نظر قرار دهید تصمیمهای منطقیتری خواهید گرفت. هیچکس مسئول زیان احتمالی شما نیست، نه سهامدار عمده، نه مدیریت شرکت، نه سازمان بورس و نه هیچ شخص حقیقی و حقوقی دیگری.
چرا مدیران باید روی رشد بلندمدت تمرکز کنند
مترجم: بهاره صفوی منبع: world economic forum *تهیه شده در موسسه معنا : فشارهای والاستریت، مدیران ارشد را وادار کرده است تا در برنامهریزیها روی سه ماهه بعدی کار خود تمرکز کنند. با این روش، آنها میتوانند مطابق با انتظارات کوتاهمدت عمل کنند. اما همانقدر که رسیدن به اهداف کوتاهمدت اهمیت دارد، باید بر اهداف بلندمدت نیز تاکید کرد. مدیران ارشدی که مطابق با استراتژیهای بلندمدت عمل میکنند، میتوانند به کمپانیهای خود کمک کنند. این کمپانیها پرسودتر هستند و سرمایهگذاران و کارمندان شادتری دارند. مدیرانی که اهداف بلندمدت دارند، شهروندان سازمانی بهتری هستند.
میشائیل اوسیم، یکی از نویسندگان کتاب «ریسک کنید: چرا تفکر بلندمدت بهترین استراتژی کوتاهمدت شماست»، به همراه برایان دومین، موسس و سردبیر شرکت رسانهای High Water Press، معتقدند «مدیرانی که اهداف بلندمدت تنظیم میکنند، میتوانند به جامعه خود خدمت کنند و در نهایت دنیای بهتری بسازند.» این کتاب در مورد نحوه مدیریت برخی از مدیران ارشد برجسته است. به بیان دیگر در این کتاب متوجه میشوید که چگونه مدیران برجسته همزمان، استراتژیهای مدیریت کوتاهمدت و بلندمدت خود را اجرا میکنند. اوسیم و دومین در مصاحبهای با [email protected] در مورد کتاب صحبت کردهاند:
برایان دومین: یکی از دلایلی که مدیران ارشد در آکادمی در مورد مدیریت بلندمدت نگران هستند، فشار زیاد مدیریت کوتاهمدت است. ما در وال استریت فعالانی داریم که همین الان به دنبال نتیجه و بازده هستند. آنها بهجای سرمایهگذاری بلندمدت در بخش تحقیق و توسعه، خرید متقابل و افزایش سود سهام را ترجیح میدهند (البته استثنائاتی نیز وجود دارد). هر شرکتی که میخواهد در طولانیمدت پیشرفت کند، باید سرمایهگذاریهای بلندمدتی داشته باشد. اما بهعنوان یک مدیر اجرایی ارشد، گاهی اوقات احساس میکنید که سرمایهگذاران والاستریت مرتبا شما را پیگیری میکند و بیشتر به دنبال نتایج کوتاهمدت و سه ماهه هستند.
چرا تفکر بلندمدت بخشی از تعهدات سرمایهگذاران امروزی نیست؟ چه چیزی باعث این تغییرات شده است؟
دومین: بخشی از این مساله به این دلیل است که گروه کوچکی از سرمایهگذاران با خرید درصدی از سهام شرکت میتوانند عملکرد و فعالیت یک مدیر اجرایی را کنترل کنند. آنها به هیاتمدیره فشار وارد میکنند و تلاش میکنند تغییرات ایجاد شده را تصویب کنند. اما این تغییرات لزوما به نفع اهداف بلندمدت شرکت نیست.
بهعنوان یک مدیر اجرایی ارشد، شما احساس میکنید که مدام زیر نظارت و درخواست نتایج کوتاهمدت سه ماهه قرار دارید.طبق یافتههای مطالعه مکنزی، ۷۵ درصد سهام در اختیار سرمایهگذاران بلندمدت (صندوقهای سرمایهگذاری بزرگ و کمکهای دانشگاهها) است، اما فعالان و دیگر سرمایهگذاران کوتاهمدت تمام سودهای ویژه را جمعآوری میکنند. در این حالت، مدیران ارشد برای پاسخدهی به این سرمایهگذاران تحتفشار هستند؛ زیرا بخشی از سهام شرکت دست این افراد است.بخشی از این فرآیند، پیدا کردن سهامداران بلندمدت در شرکت و نزدیک شدن به آنها است. شما باید حمایت آنها را به دست آورید و چشمانداز بلندمدت خود را بهصورت روشن و متقاعدکننده بیان کنید. سپس زمانی که در مقابله با سرمایهگذاران کوتاهمدت هستید، سرمایهگذاران بلندمدت از شما حمایت میکنند. در نتیجه میتوانید برای چشماندازهای بلندمدت خود برنامهریزی کنید. همچنین بهتر است به خودمان یادآوری کنیم که بازارهای سهامدار بلند مدت باشید سرمایه متنوع هستند. حالا چه کسانی در این بازارها حضور دارند؟ فعالان و سرمایهگذاران بلندمدتی که پول خود را در صندوقهای شاخص میگذارند (تقریبا برخلاف کنشگران).
آیا نوع تفکر کوتاهمدت از سوی سرمایهگذاران خارجی بر مدیران تحمیل میشود؟ یا هیاتمدیران و تیمهای مدیریتی این تحمیلها را بر خود اعمال میکنند؟
دومین: ما کشف کردهایم که بیشتر فشار واردشده، از طرف خود مدیران ارشد تحمیل میشود. مدیران ارشد اجرایی بر خود فشار وارد میکنند و گرفتار تفکر کوتاهمدت میشوند.شواهد و دادهها نشان میدهد که بلندمدت یا آیندهنگر شدن در طولانی مدت به سهامداران پاداش میدهد. یکی از مطالعات مکنزی (که ما در این کتاب به آن اشاره کردیم) نشان میدهد شرکتهایی که برای بلندمدت برنامهریزی میکنند، سریعتر رشد میکنند، سودآوری بالاتری دارند و شغلهای بیشتری ایجاد میکنند. بنابراین داشتن اهداف و برنامههای بلندمدت فقط به معنای حس خوب در مدیریت نیست، بلکه یک اثر پایدار واقعی ایجاد میشود.
چه چیزی این مدیران ارشد را از مدیرانی که در متعادلکردن اهداف بلندمدت و کوتاهمدت نسبت به فشارهای کوتاهمدت آسیبپذیرترند، متمایز میکند؟
اوسیم: جک ولچ، مدیرعامل سابق شرکت جنرال الکتریک و بسیاری از مدیران ارشدی که به دانشکده یا آکادمی مدیریت اجرایی ما میآمدند، همیشه بیان میکردند که بهعنوان یک مدیر اجرایی در یک شرکت یا حتی در یک بیمارستان، باید در مدت سه ماهه پیشرو عالی عمل کنید و به جلو بروید. شما باید استراتژیک باشید و درک کنید بازار به چه سمتی حرکت میکند. در واقع باید هر دو استراتژی بلندمدت و کوتاهمدت را داشته باشید. مدیران موفق و بلندمدت طرحی دارند که به آنها اجازه میدهد، محصولات را بفروشند و از طریق تمام روشهای پنج ساله به مشتریان خود دست یابند. این افراد به خوبی میدانند که آینده با حال متفاوت است.
به گفته جک ولچ «مدیریت اهداف بلندمدت و کوتاهمدت یکی از ویژگیهای یک مدیر اجرایی خوب است. یک مدیر اجرایی موفق میتواند اهداف کوتاهمدت و بلندمدت را مدیریت کند.»
دومین: ویژگی دیگری که مدیران بلندمدت را از دیگر مدیران متمایز میکند، توانایی فروش چشمانداز بلندمدتشان است. آنها در بیان این چشمانداز، روشی بسیار متقاعدکننده را پیش میگیرند، به روش خود پایبند هستند و سعی میکنند در سازمان خود با همه از جمله سرمایهگذاران سازمان ارتباط برقرار کنند. اما با پیشگرفتن این روش، کسبوکار در طولانی مدت در جهت درستی حرکت میکند.
اوسیم: این دو گروه از مدیران دو روی یک سکه هستند. اگر شما استراتژی بلندمدت نداشته باشید، احتمالا نمیتوانید به سمت اهداف بلندمدت حرکت کنید. بهطور مشابه، اگر نتوانید از استراتژی خود با سرمایهگذاران، تحلیلگران سهام، کارمندان خود و مشتریان حمایت کنید، باز هم نمیتوانید به سمت اهداف بلندمدت حرکت کنید. بخشی از راه حل موجود پیدا کردن سهامداران بلندمدت، نزدیک شدن به آنها، جلب حمایت آنها و ارائه یک چشمانداز بلندمدت متقاعدکننده و روشن به آنها است.
حد ضرر چیست؟ چگونه حد ضرر تعیین کنیم؟
حتماً شنیدهاید که میگویند: «جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است». از آنجا که هدف همه مردم از انجام سرمایهگذاری کسب سود و منفعت است و عمومآً بازار بورس را یکی از بازارهای جذاب برای سرمایهگذاری و رسیدن به این هدف میشناسیم، برای حفظ اصل سرمایه و همچنین کسب سود مورد نظرمان باید علاوه بر انتخاب سهم خوب و سودده با مبحث حد ضرر در بورس هم آشنا شویم.
نوسانات قیمتی در بازار احتیاج به تصمیمگیری صحیح و بهموقع برای خروج یا ادامه مسیر سرمایهگذاری دارد و گاهی اوقات تعلل، ممکن است به اصل سرمایهمان خلل وارد کند. هنگامی که قیمت برخلاف توقع ما در حال حرکت است خارج شدن بهموقع از بازار باید در اولویت کار قرار گیرد تا بتوانیم از گسترش زیان خود کم کنیم و در نهایت زیانهای بالاتری را تجربه نکنیم.
حد ضرر چیست؟
بهتر است بدانیم در بورس هیچ سهامداری ضرر نمیکند مگر اینکه خودش بخواهد! در حقیقت زمانی ضرر میکنیم که سهم خودمان را با قیمت پایینتر از قیمت خرید بفروشیم و چون ماهیت بازار بورس در میانمدت و بلندمدت سودآور است. اگر زمان ورود و خروج خود از سهمی را درست تشخیص دهیم این بازار برایمان سودآور است.
در واقع فروش به موقع سهام توسط سهامدار میزان سود و ضرر را مشخص میکند. حال این سؤال پیش میآید که زمان مناسب برای فروش چه موقع است؟ با شناسایی حد ضرر برای خود و اینکه مشخص کنیم یک سهم را تا چه زمان نگهداری کنیم به جواب این سؤال خواهیم رسید.
حد ضرر یا استاپلاس در تعریف ساده به معنی توقف زیان است. برای سهم زمان فروشی را بر اساس درصد زیانی که متحمل شدهایم مشخص میکنیم و منتظر میمانیم تا در زمان مشخص شده آن را بفروشیم.
زمانی که قیمت سهم به حد ضرر تعیین شده رسید، سهام موردنظر را باید سریع فروخت تا از ضرر بیشتر جلوگیری شود. به تعبیر دیگر حد ضرر احتمالی، ابزاری است که سرمایهگذاران به کمک آن میتوانند درصورتیکه سود دلخواه را کسب نکردند، از ضرر بیشتر و از بین رفتن اصل سرمایه خود جلوگیری کنند.
در حقیقت کم شدن سود هم نوعی ضرر است. به گمان اینکه در روزهای منفی بازار، از میزان سود خود در ضرر هستیم نباید سهلانگاری کنیم.
اگر بخواهیم بدون هیچ برنامهای در بورس بمانیم باید ریسک بالایی را بپذیریم، سرمایهگذار حرفهای آن است که با بررسی کامل سهم را میخرد و با تعیین حد ضرر، مشخص میکند زمانی که سهام به سود رسید و یا از محدوده مقاومت خود عبور کرد، آن سهم را نگهداری کند یا بفروشد و زمانی هم که سهام بجای رشد، افت قیمت پیدا کرد و به حد ضرر رسید، بلافاصله از آن سهم خارج شود. بهنوعی میتوان گفت حد ضرر در بورس مانند ابزاری عمل میکند که چنانچه انتظار سرمایهگذار محقق نشد میتواند به کمک آن جلوی از بین رفتن اصل سرمایه خود را بگیرد.
مزیت تعیین حد ضرر
افراد حرفهای و آشنا به بازار مطمئناً برای خود، اهداف قیمتی تعیین میکنند. اهدافی مانند: قیمت خرید، قیمت فروش، مقدار سود و مقدار زیان احتمالی. ممکن است قیمت سهم شما بعد از مدتی ضرر به قیمت بالای حد ضرر برگردد اما خواب سرمایه شما را از بین میبرد.
زمانی که سرمایه از خواب برخوردار شود از سودهای دیگر بازار عقب میماند، به شما توصیه میکنیم حتماً حد ضرر سهامی که خریداری کردهاید را یادداشت کنید و خود را ملزم به اجرای آن کنید و به خواب سرمایه خود و میزان سود و زیانی که بر اثر گذشت زمان ممکن است بر رشد یا افت سرمایهتان تاثیر گذارد دقت داشته باشید.
چند نکته کلیدی در تعیین حد ضرر
- باید توجه داشت هنگامیکه قیمت سهام بالا میرود حد ضرر را نیز باید متناسب با قیمت افزایش داد.
- بیشتر از ۱۰ درصد مبلغ خرید را برای حد ضرر قرار ندهید این بدان معنی است که شما لازم نیست بیشتر از 10 درصد ضرر کنید. در واقع؛ حد ضرر نباید فاصله زیاد یا کمی با قیمت خرید داشته باشد.
- دیدگاه زمانی یک سرمایه گذار در تعیین حد ضرر بسیار مهم است. تعیین حد ضرر در بورس با دیدگاه میانمدت با دیدگاه بلندمدت تفاوت دارد. به تعبیر دیگر ضرر در بورس از نظر ماهیتی به ضرر مالی و ضرر زمانی طبقهبندی میشود پس باید به این نکته دقت کافی داشت.
- در معاملات کوتاهمدت حد ضرر را روی محدوده حمایت در موج نزولی قبل قرار دهید.
- در خرید سهام با دیدگاه زمانی میانمدت و بلندمدت، محدوده حمایتی معتبر را شناسایی کنید و در آن محدوده حد ضرر را قرار دهید. (بین 10 تا 20 درصد پایینتر از قیمت خرید)
- درصورتیکه مقاومت یک سهم شکسته شود و قیمت سهم در بالای محدوده مقاومتی ثابت شود، حد ضرر را روی مقاومت شکسته شده قرار دهید.
- بدون دلیل فنی و منطقی حد ضرر خود را تغییر ندهید، ممکن است این کار در بعضی مواقع جلوی زیان شما را بگیرد ولی در بلندمدت نتیجه خوبی نخواهد داشت.
- به حد ضرر خود پایبند باشید تا اسیر باتلاق ضرر و زیان نشوید. گاهی سهامدار از صبر برای رشد یک سهم خسته میشود و سهم را با ضرر میفروشد تا سهم دیگری که به نظر مناسب است خریداری کند اما باز در تله ضرر گرفتار میشود. در حالیکه با پایبندی به حد ضرر و سود دچار این گردابها نخواهد شد.
حد ضرر را چگونه تعیین کنیم؟
در واقع هیچ فرمول و قاعده و قانون مشخصی برای تعیین حد ضرر نداریم و این به سبک سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری معاملهگر بستگی دارد. زیرا همانطور که گفته شد تعیین حد ضرر یک نوسانگیر با معاملهگری که دید سرمایهگذاری بلندمدت دارد کاملاً متفاوت است ولی بهصورت کلی چند روش متداول در بررسی حد ضرر وجود دارد که در زیر به بررسی آنها میپردازیم.
روشهای متعددی برای محاسبه حد ضرر در معامله وجود دارد. برخی از این روشها با توجه به فاصله قیمتی از نقطه خرید سهام است و برخی توسط اندیکاتورها و ابزار تحلیل تکنیکال تعیین میشود. در ادامه به بررسی چند مورد از پرکاربردترین روشهای محاسبه حد ضرر میپردازیم.
- تعیین حد ضرر به روش ثابت: در این روش معاملهگر مقدار مشخص و ثابتی بهعنوان حد ضرر برای خودش در نظر میگیرد و به آن پایبند است. بهطوریکه هر زمان قیمت به آن نقطه رسید، سهم را میفروشد. در این روش باید به عواملی چون؛ وضعیت کلی بازار بورس، خصوصیات فردی و روحی سرمایهگذار سهام، مقدار ریسک، میزان سرمایه، قصد از سرمایهگذاری، انتظارات از سهم، تاریخچه نوسانات آن سهم توجه داشت.
- تعیین حد ضرر به روش مکانیکال: در این روش برای تعیین حد ضرر از اندیکاتورها استفاده میشود. اندیکاتورها از طریق محاسبات ریاضی که بر روی یک سهم انجام میشود و بهوسیله نرم افزارهای تحلیل تکنیکال محاسبه و رسم میشوند.
- تعیین حد ضرر به روش تکنیکال و رسم نمودار: داشتن علم و دانش کافی از تحلیل تکنیکال برای دستیابی به نقطه توقف یا حد ضرر از نکات کلیدی به شمار میرود در این روش معاملهگر از ابزارهای ترسیم نمودار تکنیکال استفاده میکند و با رسم نمودار و تحلیلی که از سهم مدنظر دارد حد ضرر را مشخص میکند. در این روش باید به عواملی چون؛ خط روند حمایت، امواج الیوت، الگوهای نموداری، کف دوقلو، الگوی سرو شانه، فیبوناچی و… توجه داشت.
اندیکاتور حد ضرر
اندیکاتورها ابزارهایی هستند که با محاسبات ریاضی و آماری میتوانند اطلاعات تحلیلی خوبی را در اختیار ما قرار دهند و ما را از روند سهمهای مختلف مطلع کنند. تعیین حد ضرر در معاملات بورس به کمک برخی از اندیکاتورها قابل اجرا است.
یکی از مهمترین اندیکاتورها در این زمینه، اندیکاتور Parabolic SAR است. این اندیکاتور در دسته اندیکاتورهای پیرو قرار میگیرد و میتواند در روندهای صعودی حد ضرر تریلینگ را برای سهمهای مختلف مشخص کند. ATR نیز اندیکاتور دیگری است که میتوان در تعیین حد ضرر از آن استفاده کرد. به این صورت که اگر عدد نشان داده شده در این اندیکاتور را در دو یا سه ضرب کنیم و از قیمت ورود کم کنیم، حد ضررمان مشخص میشود.
تبعات رعایت نکردن حد ضرر سهام
علاوه بر ضرر مالی، رعایت نکردن حد ضرر یا استاپلاس منجر به صدمات و لطمات روحی و ناامیدی و سلب اطمینان سهامدار از بازار خواهد شد. به همین دلیل شاید بهتر است سهامدار پس از اینکه سهمش را در موقعیت ضرر دید با رعایت حد ضرر آن را بفروشد و مدتی وارد بازار نشود.
این کار زمانی کارآمد است که سهامدار نسبت به آینده سهم خود مطمئن نیست در غیر این صورت لزومی ندارد هر بار سهمی در آستانه نزولی شدن قرار گرفت سهامدار سهم خود را بفروشد. سهامداری یک سهم خوب و مطمئن در میانمدت و بلندمدت باعث میشود نه تنها از زیان خارج شوید بلکه سودهای خوبی به دست بیاورید.
سخن آخر
در این مقاله در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که برای موفقیت در بورس لازم است استراتژی معاملاتی داشت تا با کنترل هیجانات، ریسک سرمایهگذاری را کاهش داد. مسلماً استراتژیهای هر معاملهگر به میزان ریسکپذیری او وابسته است اما با رعایت چند نکته به ظاهر کوچک ولی بسیار مهم مانند؛ تعیین حد ضرر و یا متنوع کردن سبد سهام و تشکیل پورتفوی و… میتوان جلوی رفتارهای هیجانی را گرفت و تحت تأثیر گفته دیگران یا هیجانات خود عمل نکرد.
بازار گاوی و خرسی در بورس چیست؟
بازار گاوی و بازار خرسی دو اصطلاحی است که برای مشخص کردن روند کلی بورس به کار برده میشوند. در بورس بعضی از روزها با روند صعودی روبهرو هستیم و بعضی روزها روند نزولی را تجربه میکنیم. در واقع دو اصطلاح گاوی و خرسی به ترتیب نشاندهنده دو روند صعودی و نزولی هستند؛ البته در صورتی که این روندها در مدتزمان طولانی ادامه داشته باشد. در این مقاله به معرفی بازار گاوی و بازار خرسی میپردازیم و ویژگیهای این دو بازار را برای شما شرح میدهیم.
منظور از بازار گاوی و خرسی در بورس چیست؟
به بازاری با روند صعودی، بازار گاوی میگویند. به تعبیری بهتر، هنگامی که بازار رو به رشد است، تقاضای خرید در آن بسیار است و قیمت سهام روندی صعودی دارد، بازار گاوی را شاهد هستیم. این نامگذاری دلیل دقیق و مشخصی ندارد. اما میتوان حدس زد که چون گاوها در هنگام جنگ شاخهای خود را بالا نگه میدارند به بازارهای رو به بالا یا صعودی بازار گاوی میگویند. در بازار گاوی روند صعودی نشاندهنده افزایش قیمت است و این یعنی همان طور که تقاضا و قیمت بالا میرود، عرضه در حال کاهش است. کم شدن عرضه یعنی هیچ سهامداری حاضر نیست سهم خود را به فروش برساند و سود بازار گاوی را از دست بدهد. در شرایط مطلوب اقتصادی و در نتیجه آرامش سیاسی بازارهای گاوی بروز میکنند. در این حالت، مردم سرمایهشان را برای خرید وارد بازار میکنند و در نتیجه آن تقاضا بالا میرود.
به بازاری با روند نزولی، بازار خرسی میگویند. عموما در نتیجه رکود اقتصادی بازار خرسی رخ میدهد؛ البته هر صعودی هم در نرخ سهام به معنای قدرت اقتصادی نیست. علت این نامگذاری این است که در گذشته عدهای دلال فروش پوست خرس که به آنها «خرسیها» میگفتند، برای آن که پوستها را با قیمت پایینتری خریداری کنند دست به پیشبینی روند نزولی قیمت میزدند و به همین علت این بازار به بازار خرسی معروف شده است. هنگامی که بازار خرسی میشود، روند برخلاف بازار گاوی حرکت میکند. قیمتها در حال کاهش سهامدار بلند مدت باشید هستند، عرضه بسیار و تقاضا کم است و رمقی برای خرید باقی نمانده است. این بازار اغلب در شرایطی شکل میگیرد که بورس ریزش کرده است و سرمایهگذاران متحمل ضرر شدهاند.
در این بازار ارزش سهام بر اساس تصمیمگیری و رفتار سرمایهگذاران شکل میگیرد و اگر سهامدار تحت تأثیر جو بازار اقدام به فروش سهام خود کند، حتی اگر آن سهم ارزش ذاتی و بنیادی هم داشته باشد، روند نزولی خواهد داشت. در شرایطی که بازار خرسی رخ میدهد، به طور کلی شرایط متزلزل و ناپایدار میشود و چون اوضاع به گونهای است که تا مدتی این جریان تداوم دارد، احتمالا در عرصه اقتصادی کلان نیز با رکود، تعدیل نیرو، اخراج کارگران و افزایش نرخ بیکاری مواجه خواهیم بود.
بازار خرسی و گاوی چه ویژگیهایی دارند؟
بازار خرسی و گاوی هر یک ویژگیهای خاص خود را دارند که این ویژگیها در عرصههای مختلف خود را نشان میدهند:
عرضه و تقاضای سهام: همان طور که در تعریف آوردیم؛ در بازار گاوی تقاضا بسیار زیاد و عرضه بسیار اندک است. در این بازار سرمایهگذاران امید به رشد بیشتر قیمت سهم دارند و سهام را به این امید میخرند. برعکس بازار خرسی که سهامدار ناامید، اقدام به ثبت درخواست فروش سهمی میکند که خریداری برای آن وجود ندارد و به همین سبب، در بازار خرسی عرضه بسیار بالا و تقاضا بسیار اندک است.
روانشناسی بازار و رفتار معاملهگران: یکی از ملاکهای اصلی خرید و فروش در بازار، آشنایی با روانشناسی سرمایهگذاران است. اگر میخواهید جزو معاملهگران موفق در بازار بورس باشید، در کنار یادگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی و …، حتما باید تحلیل روانی بازار را نیز بیاموزید. برداشت سرمایهگذاران از اوضاع و واکنش آنان به شرایط و جو حاکم، به طور مستقیم بر روند بازار تاثیر میگذارد. رفتار سرمایهگذاران است که روند بازار را صعودی یا نزولی میکند. این رفتار در اغلب موارد تحت تاثیر اخبار و اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه است که سبب کنش و هیجان در رفتار سرمایهگذاران میشود. در واقع روند کلی بازار و روند روانی سرمایهگذاران روی یکدیگر اثر مستقیم و دو جانبه دارند؛ مانند رابطه اقتصاد با سیاست. تصمیمات سیاسی روی اقتصاد جامعه تاثیرگذار است و بالعکس.
تغییرات در روند فعالیتهای اقتصادی: اگر اقتصاد کلی کشور را یک مجموعه در نظر بگیریم، تمامی کسب و کارها و شرکتهایی که در بازار سرمایه هستند زیرمجموعه این اقتصاد کلان قرار دارند و کوچکترین تغییرات در فعالیتهای اقتصادی زیرمجموعهها، بر مجموعه بزرگ تاثیرگذار است. هنگامی که بازار خرسی است، شرایط اقتصادی بسیار ضعیف میشود و در بازار گاوی شرایط اقتصادی عالی است. در بازار خرسی به علت خرید کم سهامدار بلند مدت باشید از طرف مصرفکنندگان، مشاغل نمیتوانند سود زیادی به دست بیاورند و ارزش سهام بازار کاهش پیدا میکند اما در بازار گاوی برخلاف این است؛ یعنی مردم تمایل به خرید دارند و از قدرت خرید بالایی برخوردارند، در نتیجه اقتصاد قوی میشود. البته در این زمینه نمیتوان حکم کلی صادر کرد زیرا در موارد بسیاری روند صعودی بازار به معنای رشد اقتصادی نیست و عواملی مانند تورم نیز در این زمینه دخیل هستند.
عامل زمان: همان طور که اشاره شد افراد به امید کسب سود در بازار گاوی سرمایهگذاری میکنند و هنگامی که از رشد قیمت مأیوس میشوند، سرمایه خود را از بازار خرسی بیرون میکشند. نکته قابلتوجه این است که روند کلی در این بازارها بلندمدت است؛ یعنی اگر برای یک روز یا یک هفته بازار نزولی باشد به آن بازار خرسی نمیگوییم؛ بلکه بازاری خرسی است که روند کاهش در آن بلندمدت به طول بیانجامد. به عنوان مثال، ممکن است در طی دو هفته روند بازار بیانگر بازار گاوی (صعودی) باشد در حالی که در طی دو سال بیانگر بازار خرسی است. میتوان گفت قضاوت شرایط بازار تنها در بلندمدت امکانپذیر است و بازه زمانی طولانی، نکته اصلی برای تشخیص گاوی بودن یا خرسی بودن بازار است.
در بازار خرسی و گاوی چه کار کنیم؟
در ادامه به این موضوع میپردازیم که در بازار گاوی یا خرسی بهتر است چگونه عمل کنیم تا متحمل ضرر نشویم و سود بیشتری کسب کنیم. در بازار گاوی باید تمام سعی خود را بر این بگذارید که سهام ارزشمند خریداری کنید و سهام قبلی که در اختیار دارید را نیز در زمان مناسب، یعنی زمانی که قیمت به اوج خود رسیده است بفروشید. در بازار خرسی اقدام به سرمایهگذاری چندان مناسب نیست زیرا بر اثر رکود اقتصادی کالاها ارزش خود را از دست میدهند و ثبات قیمتی وجود ندارد. در این شرایط عموما مردم سهام خود را میفروشند و نقدینگی افزایش پیدا میکند. در بازار خرسی احتمال ضرر کردن بالا است. در این شرایط، بهتر است دست نگه دارید تا سهم به کف قیمتی خود برسد و بعد با دانش این که سهم از این قیمت پایینتر نمیآید، آن را خریداری کنید. در این بازار سوددهیها بیشتر به سرمایهگذاریهای بلندمدت یا سرمایهگذاری با درآمد ثابت مانند سپردهگذاری در بانکها اختصاص دارد؛ زیرا در بازار خرسی ضررها جدی است و مشخص نیست که این روند نزولی تا چه زمان ادامه خواهد داشت.
کلام آخر
هنگامی که قیمت سهام روند نزولی داشته باشد در اصطلاح بازار خرسی و هنگامی که در روندی صعودی قرار بگیرد بازار گاوی است. در هر دو حالت چه گاوی و چه خرسی این بازارها بر روند سرمایهگذاریتان تأثیر مستقیم میگذارد. البته اگر برای سرمایهگذاری خود دید کوتاهمدت داشته باشید؛ زیرا همواره در بلندمدت بازار مسیری صعودی دارد. توصیه ما این است که پیش از هر کاری در ابتدا شرایط بازار را بسنجید و استراتژی و نوع عملکردتان را در بازار گاوی یا خرسی مشخص کنید تا بتوانید در هر شرایطی بهترین سرمایهگذاری را داشته باشید.
دیدگاه شما