استراتژی چیست و ضرورت استفاده آن برای کسب و کارها
استراتژی یا راهبرد، به خط مشی سازمانها درجهت شناسایی مهارتها و منابع موجود در جهت ورود به بازار و متمایز شدن از رقیبان گفته میشود. در این مقاله علاوه بر پاسخ دادن به سؤال راهبرد چیست، به تعریف انواع راهبرد در کسب و کار نیز پرداختهایم.
احتمالا بارها سؤال استراتژی چیست را در محیط کار و یا از دهان دوستان و همکارانتان شنیدهاید و بهدنبال پاسخی روشن برای آن هستید. اگر صاحب کسب و کار خودتان هستید، قطعا بیشتر از هر شخص دیگری اهمیت داشتن برنامه راهبردی در کسب و کارتان را درک خواهید کرد. کسانی که بهتازگی تصمیم به تأسیس کسب و کار خود گرفتهاند، شاید نتوانند تعریف درستی از این مفهوم داشته باشند. شاید بیشتر این افراد تصور میکنند که تنها به یک مورد از انواع راهبرد نیازمندند درحالیکه هر سازمان به راهبردهای مختلف و متعددی نیاز دارد. در این مقاله ما به تعریف راهبرد در کسب و کار و تأثیر آن در موفقیت سازمانها پرداختهایم. همچنین مراحل خلق یک برنامه استراتژیک موفق را برایتان توضیح دادهایم که قطعا برایتان مفید خواهد بود.
استراتژی چیست و چگونه میتوان آینده کسب و کارها را براساس آن مشخص کرد؟
قبل از هرچیز بهتر است تعریف دقیقی از راهبرد داشته باشیم. نظریهپردازان حوزه تجارت و رهبران بزرگ تجاری سالهاست که به تحقیق در مورد این مفهوم پرداختهاند و جواب درستی پیدا نکردهاند. دلیل این است که افراد مختلف به روشهای متفاوتی در مورد این اصطلاح فکر میکنند. برای مثال عدهای بر این باور هستند که بهترین راهبرد کسب و کار این است که با تجزیه و تحلیل دقیق بازار فعلی و حوزهای که در آن فعالیت میکنند، به پیشبینی آینده بازار بپردازند. آنها معتقدند که از این طریق میتوان خود را برای آینده و اتفاقات پیش رو بهخوبی آماده کرد. این در حالیست که مخالفان این دیدگاه، آینده را غیرقابل پیشبینی میدانند و بر حسب شرایط دست به تغییرات میزنند.
گری جانسون و کوان اسکولز (Gerry Johnson & Kevan Scholes) نویسندگان کتاب Exploring Corporate Strategy جواب روشنی به سؤال استراتژی چیست دادهاند. از نظر آنها راهبرد هر شرکت، مسیری که یک شرکت در دراز مدت طی میکند را بهخوبی نشان خواهد داد.
به عقیده نویسندگان این کتاب، مسیر هر شرکت باید به نحو جامع و قانعکنندهای پاسخگوی نیازهای سهامداران و البته بازاری که خدمات خود را در آن عرضه میکنند، باشد.
وجود راهبرد در کسب و کار همانند نقشهای است که نشان میدهد منابع موجود در یک شرکت، مهارتها و امور رقابتی آن چگونه مدیریت و در چه جهتی برنامه ریزی شوند. درواقع در سایه یک استراتژی خوب و تخصیص کارآمد امکانات موجود، میتوان سهمی بزرگ در بازار رقابتی موجود داشت.
در این راستا مطالعه خلاصه کتاب رقابت با ماهی بزرگ نوشته آدام مورگان توصیه میشود.
تعریف استراتژی در کسب و کار با بیانیه مأموریت آغاز میشود
شاید تا اینجا، تا اندازهای به پاسخ سؤال استراتژی چیست رسیده باشید. در حقیقت وجود استراتژی در کسب و کار باعث میشود که شرکتها بتوانند پیشبینی معقولی از آینده داشته باشند و بر آن اساس موقعیتهای جدیدی را برای خود خلق کنند. برای مثال یک سازمان بزرگ تجاری را درنظر بگیرید. در این سازمان بر اساس استراتژی مشارکتی، تمامی اعضا باید بر تصویر بزرگی که در جهت اهداف شرکت تداعی شده، متمرکز شوند. صرفنظر از اینکه چه بخشی عهدهدار چه وظایف و مسئولیتهایی است، استراتژی مشارکتی، یک خط تصویر بزرگتر یا هدفی مشترک را برایشان به تصویر میکشد.
استراتژی مشارکتی همانند پلتفرمی است که شامل همه ذینفعان یک مجموعه میشود. تمامی فعالیتهای شرکت اعم از نوآوری و خلاقیت، قیمتگذاری و یا حفظ مشتری میبایست براساس این پلت فرم تنظیم شود. در زیرمجموعه این پلتفرم، استراتژی تجارت قرار داد. هر واحد تجاری باید با توجه به بخشی که تحت مدیریت آن است، اصولی را بهکار گیرد تا در صحنه رقابت با دیگر رقیبان متفاوت عمل کند. درنهایت استراتژی تیمی، فعالیت روزانه افراد موجود در یک سازمان را تحت پوشش قرار میدهد.
اگر بخواهیم بهصورت کلی و سادهتر در مورد استراتژی کسب و کار صحبت کنیم، باید گفت که هر شرکت دارای یک استراتژی کلی است که بهصورت یک بیانیه مأموریت تعریف میشود. سرمایهگذاران اصلی یک سازمان بر اساس این بیانیه اهداف کلی آن را برای بخشهای زیرمجموعه خود تعریف کرده و آنها را از هدف اصلی سازمان مطلع میکنند. در بخش بعدی، واحدهای تجاری باید براساس بیانیه مأموریت به تأمین نیاز مشتریان، پیدا کردن راههای رقابتی و یا خلق روشهای نوین و ابداعی برای ارائه محصولات و خدمات بپردازند. درنهایت در بخش عملیاتی، از طریق استراتژی تیمی، افراد موظف هستند که اهداف تعریف شده را به مرحله اجرا بگذارند. بنابراین با مثالی که ذکر شد میتوان به جواب درستی از سؤال استراتژی چیست، رسید.
انواع استراتژی در کسب و کار هدف واحدی دارند.
حال که جواب سؤال استراتژی چیست، را تا اندازهای درک کردید، خوب است که دلیل اهمیت استراتژی در کسب و کارها را نیز توضیح دهیم. طبیعی است که هر سازمان و شرکتی با توجه به موقعیت و زمینه فعالیتشان از انواع استراتژی سود میبرند. بااینحال در حالت کلی، انواع استراتژی اهداف مشترکی دارند. از طریق ایجاد یک راهبرد خوب، میتوان چشماندازی از آینده کسب وکارتان داشته باشید. درواقع از طریق ایجاد راهبردهای اصولی مسیر حرکت شما روشن شده و میدانید که به کدام سمت در حال حرکت هستید.
راهبردها، دامنه فعالیتهای شرکتها را نیز مشخص میکند، بهعبارتی این بینش را به افراد خواهد داد تعریف استراتژی که در چه نوع بازارهایی به رقابت بپردازند و چگونه از دیگر رقبا سبقت بگیرند. علاوه بر این اهمیت استراتژی کسب و کار در تخصیص درست منابعی است که دراختیار دارید. برای مثال از طریق استراتژی به درک روشنتری در زمینه تخصیص سرمایه، امکانات، مهارتها و تواناییهای خود خواهید رسید. همچنین در انواع استراتژیهای کسب و کار به ارزشها و انتظارات ذینفعان یک سازمان هم توجه بسیاری میشود. درواقع انواع استراتژی در کسب و کار به بررسی این موضوع میپردازد که چه عوامل درونی و بیرونی میتواند در پیشی گرفتن شما از رقبا و خدماترسانی بالا به مشتریانتان دخیل باشند.
در تعریف استراتژی باید به جایگاه و موقعیت فعلی شرکتتان توجه کنید.
همانطور که توضیح دادیم، وجود استراتژی ضامن دوام یک شرکت و جهت یابی درست آن در مسیر پیش روست. تعریف استراتژی در کسب و کار با تعیین اهداف سازمان و موقعیتی که در بازار تجاری دارد پیوند خورده است. بنابراین در جواب سؤال استراتژی چیست، هدف و جایگاه سازمان نیز از مواردی هستند که باید در جواب گنجانده شوند.
هر کسب و کاری باید براساس بیانیه مأموریت و جایگاهی که در میان دیگر رقبایش دارد، سیاستها و تصمیماتی را بهاجرا بگذارد. وجود این سیاستها یا همان استراتژی در دراز مدت باعت تأثیربخشی عملکرد سازمانها شده و بهتدریج بقای آن را تضمین میکند.
اهداف هر کسب و کار با سایر رقیبانی که در آن حوزه فعالیت میکنند متفاوت است. برای مثال ممکن است هدف یک شرکت تنها افزایش گردش مالی باشد و شرکتی دیگر بهدنبال ایجاد خدماتی نوین و یا حتی انجام عملی خیرخواهانه باشد. برخی شرکتها نیز همزمان اهداف متفاوتی دارند که باید در راستای یکدیگر تأمین شوند. بااینحال در انواع استراتژی، اهداف ماهیتی ثابت ندارند بلکه به تدریج و براساس رشد سازمانها ممکن است تغییر کرده و یا اصلاح شوند.
برای کسانی که بهتازگی کسب و کاری را شروع کردهاند، این مرحله همانند تعیین اهداف اهمیت زیادی دارد. درواقع تعریف استراتژی در کسب و کار، به بازاری که در آن فعالیت میکنید و یا مشتریهایی که خواهید داشت نیز اشاره میکند. در این مرحله باید مشخص کنید که مشتریان شما دقیقا چه کسانی هستند و چه خدمات و محصولاتی را باید به آنها ارائه دهید. در این روند استفاده از یک استراتژی چندان مفید نیست چون شما با انبوهی از مشتریان با سلایق و نظرات متفاوت روبهرو هستید. بنابراین میتوان در مورد هر قشری از مشتریانتان از سیاستهایی خاص و مخصوص به آنها استفاده کنید.
جمع بندی
جواب دادن به سؤال استراتژی چیست میتواند کمی دشوار باشد اما یک تعریف خوب و ساده برای آن وجود دارد: استراتژی همان تعریف استراتژی چیزی است که به شما نشان میدهد در دراز مدت موفق خواهید بود یا نه؟
همانطور که در این مقاله توضیح دادیم، در کسب و کارهای مختلف استراتژیهای متفاوتی براساس اهداف کلی سازمان وجود دارد. بااینحال بیانیه مأموریت، سیاستی مشترک در همه سازمانهاست که اهداف کلی سازمان را مد نظر قرار میدهد. پس از آن در واحدهای مختلف کسب و کار سیاستهایی در رابطه با تولید محصول، پیشی گرفتن از رقبا و چگونگی تخصیص منابع و مهارتها تنظیم میشود. در نهایت اعضای یک سازمان براساس اهداف تعریف شده و استراتژیهای تعیین شده، نقش تأمین نیازهای سازمان را برعهده دارند.
همانطور که خواندید یکی از مهمترین مهارتهای هر مدیر و رهبر این است که تعیین کند که برای سازمان، بهترین استراتژی چیست؛ اما مهارتهای رهبری دیگری هم هستند. اگر میخواهید با آنها آشنا شوید مقاله چرا رهبران باید آخر از همه غذا بخوردند را مطالعه کنید.
به سیاستها و راهبردهایی که سازمانها برای پیشبرد اهداف کلی خود تعیین میکنند، استراتژی گفته میشود. هر سازمان براساس موقعیت و جایگاهی که در بازار دارد از انواع استراتژیهای مناسب با جایگاه خود سود میبرد. پیشنهاد میکنیم حتما خلاصه کتاب استراتژی خوب، استراتژی بد نوشته ریچارد روملت را مطالعه کنید.
تفکر استراتژیک نشاندهنده تشخیص درست و هوشمندانه صاحبین کسب و کارها در پیشبینی آینده بازار است. در تفکر استراتژیک، افراد قادر هستند که موقعیت سازمان در بازار را تجزیه و تحلیل کرده و با اتخاذ تصمیماتی هوشمندانه، موفقیت کسب و کار خود را در دراز مدت تضمین کنند.
راهبرد یا استراتژی طرحی اصولی و جامع برای مشخص کردن مسیر کلی یک سازمان است. درواقع وجود راهبرد مشخص میکند که کسب و کار شما در چه مسیری قدم میگذارد و دامنه فعالیتهای آن به چه صورت باید باشد.
استراتژی معاملاتی چیست؟
مهمترین هدف برای طراحی یک استراتژی معاملاتی، دوری از معاملات احساسی است.
معاملهگران از برای یافتن بهترین نقطه ورود و خروج، زمان معامله، حجم معامله و بقیه موارد موردنیاز برای یک معامله استفاده میکنند.
وظیفه اصلی یک معاملهگر یافتن استراتژی همسو با تفکرات و روانشناسی خود است و این موضوع مشخص نمیشود مگر اینکه مدتی را با آن استراتژی معامله کند. پسازاینکه استراتژی موردنظر خود را یافت باید دائم در حال بهینه کردن آن باشد تا بتواند تغییرات بازار را تشخیص دهد و همواره سود ده بماند.(در ادامه مقاله بهبود روش معامله را هم بخوانید)
در انتخاب و استفاده از استراتژی معاملهگر باید پذیرش این موضوع را نیز داشته باشد که با توجه به اینکه بازارها تغییر میکنند گاهی ممکن است استراتژی نیاز به تغییر اساسی و یا حتی کنار گذاشته شدن دارد.
در زیر انواع استراتژی های معاملاتی در بورس و سایر بازارهای مالی را به شما معرفی میکنیم البته این تقسیمبندی با نظر شخصی خودم ایجادشده و میتواند بسته به نظر هر معاملهگری متفاوت باشد.
انواع استراتژی معاملاتی
استراتژیهای معاملاتی به ۴ دسته تقسیم میشوند:
- ابزار محور(اندیکاتوری، اسیلاتوری)
- محاسباتی
- ترکیبی
۱٫استراتژیهای ابزار محور (اندیکاتوری و اسیلاتوری)
اندیکاتورها و اسیلاتورها مجموعهای از فرمولها و ابزارهای ریاضی هستند که بهصورت خطوط یا اعداد روی نمودار ظاهر میشوند و به تحلیلگر کمک میکنند تا روند بازار را تشخیص دهند.
اندیکاتورها انواع مختلف دارند که در اینجا از بسط این موضوع خودداری میکنم.
در پلتفرمهای معاملاتی اندیکاتورها و اسیلاتورهای زیادی تعبیهشده و هرکدام کار مشخصی انجام میدهند. برای استفاده از آنها معاملهگر باید بهصورت دقیق با طرز کار آن آشنا باشد تا بتواند بهدرستی از آنها استفاده کند.
استفاده از اندیکاتور و تفسیر آن بر روی قیمت کار سادهای است. به همین دلیل است که بسیاری از معاملهگران تازهکار از آن استفاده میکنند.
ولی نکات پنهانی در آن است که باید حتماً به آنها توجه کنید.
درصورتیکه شما از طرفداران استراتژیهای اندیکاتوری هستید، حتماً به نکات زیر توجه کنید:
- اندیکاتورهای با استفاده از اطلاعات گذشته، تفسیری از آینده به شما میدهند و این یعنی خطا. چون هرگونه تفسیری از آینده بر مبنای گذشته با خطا همراه است.
- اکثر اندیکاتورها و اسیلاتورها دارای پارامترهای ورودی هستند مثلاً پارامتر Period در میانگین متحرک و یا Deviation در باندهای بولینجر
این پارامترها مقادیر مختلفی را به خود میگیرند و معاملهگر باید پارامترهای مناسب را برای محصول و تایم معاملاتی خود انتخاب کند. در صورت انتخاب نادرست، معامله با خطا انجام خواهد شد و نتیجه آن زیان است.(در ادامه مقاله نحو ترسیم خطوط حمایت و مقاومت را هم بخوانید)
- اندیکاتور، مشتقی از قیمت است یعنی اندیکاتورها بعد از حرکت قیمت، حرکت میکنند و این موضوع تأخیر در تصمیمگیری را به وجود میآورد.
- استفاده از تعداد زیادی از اندیکاتورها بهمنظور تائید بیشتر، تأخیر در ورود ایجاد میکند و این باعث میشود از حرکت اصلی قیمت جا بمانیم و مقداری از حرکت قیمت را از دست بدهیم
- درصورتیکه بیش از یک اندیکاتور استفاده میکنید، باید حتماً دقت کنید که مفهوم هر اندیکاتور چیست، یا برای چه منظوری استفاده میشود؟
مثلاً: اگر از روی چارت قیمت خود میانگین متحرک و مکدی را دارید، باید بدانید که مکدی از ۲ میانگین متحرک تشکیلشده و اگر از مکدی برای تشخیص روند یا تائید روند استفاده میکنید، توجه داشته باشید هر دو اندیکاتور (اسیلاتور) شما حرف تقریباً مشابهی میزنند. در این صورت شما نهتنها ابزار تأییدی به تحلیل خود اضافه نکردید، بلکه تنها باعث تأخیر در ایجاد سیگنال شدهاید.
(توضیح: از مکدی برای تشخیص واگرایی هم استفاده میشود)
۲٫استراتژی پرایس اکشن
علاقهمندان این سبک، فقط بر روی قیمت تمرکز میکنند و عقیده دارند تمام مفاهیم و احساسات و عملکرد معاملهگران در چارت قیمتی خلاصه میشود. آنها اعتقاد دارند هر ابزاری را روی نمودار بیندازند باعث تأخیر در تصمیمگیری میشود و مقداری از سود را از دست میدهند.
این سبک و استراتژی علاقهمندان بسیاری در سراسر دنیا دارد و ازنظر من هم جزو کاراترین استراتژیهای معاملاتی است.
در پرایس اکشن با حال بازار کارداریم. در این روش سؤال این نیست که چه اتفاقی خواهد افتاد، سؤال اصلی این است که چرا این اتفاق دارد میافتد؟
این روش تحلیل میکند چرا سوینگها در بازار شکل میگیرد، چرا قیمت یک حمایت یا مقاومت را میشکند، یا چرا نمیشکند.
با پاسخ به این سؤالها و سؤالهای بسیار دیگر، رفتار مناسب را برای پاسخ به آن چرا ها، اتخاذ میکنند.
۳٫استراتژیهای محاسباتی
این استراتژیها بر اساس فرمولهای ریاضی ایجاد میشوند و نیازی به تحلیل ندارند.
استراتژیهایی مانند مارتینگل و استراتژی گرید، از این نوع استراتژیها هستند. با جستجوی در اینترنت میتوانید درباره این استراتژیها مطالعه کنید.
این استراتژیها به دلیل سادگی و عدم نیاز به تحلیل، طرفداران زیادی دارد ولی معایبی دارد که در زیر به بیان آنها میپردازیم:
- نیاز به محاسبات سریع دارند و محاسبات دستی معمولاً سرعت و دقت کافی ندارند
- مدیریت سرمایه و مدیریت پوزیشنهای باز در آنها بسیار مهم است و در صورت رعایت نکردن این دو مورد زیانهای سنگینی بهحساب وارد میکند.
- در صورت پذیرفتن ریسک بالا میتوان انتظار سوددهی خوبی از آنها داشت در غیر این صورت من اصطلاح “قلک” را برای آن انتخاب میکنم و در صورت رعایت مدیریت ریسک و سرمایه سختگیرانه میتوان رقم محدودی از آنها انتظار سوددهی داشت.
- بهترین راه برای استفاده از این نوع استراتژیها، استفاده از اکسپرت یا معاملات خودکا ر است که هر معاملهگری توان آن را ندارد.
۴٫استراتژیهای ترکیبی:
این استراتژیها ترکیبی از استراتژیهای فوق هستند که معاملهگر میتواند با سلیقه خود آنها را باهم ترکیب کند. مثلاً میتواند از چند اندیکاتور و یا ابزار خاص در استراتژی پرایس اکشن استفاده کند.
و یا میتواند با تحلیلی که در استراتژی معاملاتی در بورس و سایر بازارهای مالی خود دارد از استراتژیهای محاسباتی استفاده کند.
مثلاً من در یکی از استراتژیهای معاملاتی خودم که بالای ۹۰ درصد صحت معامله دارد (از هر ۱۰۰ معامله ۹۰ تای آن با سود بسته میشود) از استراتژی مارتینگل (محدود) در پوزیشنهای زیان ده خود استفاده میکنم.
استفاده از این روش، یعنی ترکیبی، نیازمند این است که بر همه روشهای فوق مسلط باشید و بتوانید نقطهضعف یک روش را با روش دیگر برطرف کنید.
ما در این مقاله بیشتر مورد انواع استراتژی معاملاتی و تعریف استراتژی معاملاتی چیست پرداختیم، شما میتوانید نظرات و تجربیات خود را در این زمینه با ما و سایر دوستان به اشتراک بگذارید.
جهت مطالعه بیشتر این مطلب را مطالعه کنید.
در اخر به شما علاقه مندان به بازارهای مالی توصیه میکنم دوره استاد موسوی به نام دوره روانشناسي معامله گري را حتما تهیه کنید.
مقاله تعریف استراتژی
دانلود کتاب و کتاب صوتیهای مرتبط با مقاله تعریف استراتژی
دانلود کتاب استراتژی چیست و چطور در کسبوکارها شما را به هدف میرساند؟
- از: مهران منصوری فر
- موضوع: کتابهای علوم اقتصادی، کتابهای علوم اجتماعی
- ۱۳ صفحه تعریف استراتژی
- کتاب استراتژی چیست و چطور در کسبوکارها شما را به هدف میرساند؟ نوشتهی مهران منصوری فر ، شما را با مفهوم استراتژی، مزایا و فواید آن و همچنین روش تنظیم یک استراتژی مؤثر و کارآمد آشنا میکند. به خاطر داشته باشید که همگی مؤلفههای مرتبط با.
- برچسبها: دانلود کتاب برای موبایل، استراتژی فروش، انواع استراتژی های بازاریابی، استراتژی، استراتژی در بازاریابی، تفکر استراتژیک، طرح استراتژیک، استراتژی فروش pdf، استراتژی چیست pdf، مقاله تعریف استراتژی، تعریف استراتژی pdf، استراتژی + pdf، انواع استراتژی، انواع استراتژی pdf، اجرای استراتژی چیست
دانلود رایگان کتاب با کتاب سبز
کتاب سبز بزرگترین مرجع رایگان دانلود کتاب الکترونیکی با بیش از ۱۰،۰۰۰ کتاب، کتاب صوتی و رمان است. با کتاب سبز در تمامی موضوعات مانند داستان و رمان، مجله، موفقیت و روانشناسی، تاریخی، کامپیوتر، علمی، دانشگاهی، کتاب صوتی و. کتاب برای دانلود قرار داده شده است. دانلود کتابها با فرمت PDF یا MP3 است. تمامی کتابهای موجود با در نظر گرفتن حقوق مولفان برای دانلود رایگان انتشار یافتهاند. تمامی مولفان میتوانند کتابها و مقالات با ارزش خود را برای انتشار رایگان به کتاب سبز ارسال کنند.
5 رویکرد در تعریف استراتژی
واژه استراتژي ( Strategy ) از ريشه يوناني Strategema به معناي فرمانده ارتش، مركب از stratos به معني ارتش و ago به معناي رهبر گرفته شده است. مفهوم استراتژي ابتدا به معناي فن هدايت تطبيق و هماهنگسازي نيروها جهت نيل به اهداف جنگ در علوم نظامي بكار گرفته شد. با ورود اين واژه به فرهنگ دانش مديريت صاحبنظران اين رشته تعاريف متعددي از آن ارائه كردهاند.
جدای از اینکه استراتژی تعاریف مختلفی به خود گرفته است، استراتژيها به گونههاي مختلفي تقسيمبندي ميشوند. برخي از آنها بسيار كلي بوده و معياري براي تدوين برخي از استراتژيهاي جزئيتر در سازمان ميباشند. امروزه استراتژی از حوزه استراتژی برند و برندسازی گرفته تا استراتژی در واحد جزئی در یک سازمان بکار می رود.
از نگاه مينتزبرگ، مفهوم استراتژي ناشي از نظريات و نگرشهاي مختلفي است كه در خصوص استراتژي مطرح شده و بر مبناي مكاتب استراتژي توسعه يافته است. اين در حالي است كه برخي از اين تعارف با مكتوبات و تعاريف سنتي استراتژي كه از ادبيات نظامي يا تجاري سرچشمه سرچشمه گرفته است، متفاوت مي باشد. بر اساس نظريه مينتزبرگ تعريف استراتژي را از پنج ديدگاه مي توان مطرح ساخت كه عبارتند از :
1-استراتژي بعنوان طرح
2-استراتژي بعنوان نيرنگ
3-استراتژي بعنوان الگو
4-استراتژي بعنوان موقعيت
5-استراتژي بعنوان نگرش
شايان ذكر است واژه استراتژي در طول ساليان دراز، بر اساس ديدگاهها، نظريات و تئوريهاي مختلف مديريت و برنامه ريزي استراتژي، به طرق مختلفي تعريف و تفسير شده و مورد استفاده قرار گرفته است، از آنجا كه بررسي و ارائه كليه تعاريف در اين نوشتار امكانپذير نمي باشد، لذا جهت ارائه دركي روشن و احساسي ملموس از استراتژي، به تعاريف ارائه شده از جانب مينتزبزگ می پردازیم. تعاریف ارائه از استراتژی را می توان در 5 گروه ، دسته بندی کرد:
1-استراتژي بعنوان طرح:
عبارت از نوعي كار آگاهانه و يا مجموعه اي از رهنمودها است كه براي مقابله با وضعيت و يا رخدادي خاص در آينده، پيش بيني مي شود . استراتژيها با اين تعريف داراي دو ويژگي اساسي اند: استراتژيها پيشاپيش نسبت به اتفاقات ساخته مي شوند و نيز توسعه آنها آگاهانه و هدفمند است. تعداد زيادي از تعاريف ارائه شده براي استراتژي در زمينه هاي مختلف، با اين ديدگاه همخواني دارد:
در ارتش: استراتژي مرتبط با ايجاد طرحي مقدماتي براي جنگ، شكل دهي عمليات منفرد و تصميم گيري براي نبردهاي منفرد است . در مديريت استراتژي: يك طرح يكپارچه، جامع و منسجم است كه براي اطمينان از دستيابي به اهداف اصلي سرمايه گذاري طراحي شده است.
2-استراتژي بعنوان نيرنگ:
علاقمندان به اين تعريف معتقدند كه استراتژي ضمن اينكه مفاهيم مطرح در تعريف قبل را دارا مي باشد، داراي ويژگي خاصي است كه منجر به نيرنگ و مانوري زيركانه در مقابل رقبا مي شود.
3-استراتژي بعنوان الگو:
در اين تعريف استراتژي الگويي در جريان تصميم ها است. اين تعريف براي عملياتي نمودن مفهوم استراتژي و به عبارتي براي فراهم نمودن يك چارچوب قابل لمس و معني دار براي هدايت و مديريت مطالعات در خصوص شكل گيري استراتژي ابداع شده است. لذا بر اين اساس استراتژي بايد در برگيرنده كليه حركت ها و عملكردهاي سازمان براي دستيابي و محقق سازي طرح ها و نيرنگ ها نيز باشد.
به عبارت ديگر در اين تعريف، استراتژي، سازگاري در رفتار است، چه مورد نظر باشد، چه نباشد. اين تعريف ممكن است براي واژه اي كه كاملاً با اختيار همبستگي دارد، عجيب به نظر رسد؛ ولي حقيقت اين است كه با اينكه كمتر كسي استراتژي را به اين صورت تعريف مي كند، اما بسياري از مردم، استراتژي را به همين صورت به كار مي برند.
4-استراتژي بعنوان موقعيت:
چهارمين تعريف اين است كه استراتژي يك موقعيت است؛ خصوصاً وسيله اي براي قرار دادن سازمان در جايي كه نظريه پردازان سازماني مايلند آن را «محيط» بنامند. بر اساس ديدگاه برخي صاحب نظران، استراتژي با اين تعريف به يك نيروي ميانجي يا هماهنگ كننده بين سازمان و محيطش ـ يا به عبارتي، بين موقعيت دروني و بيروني ـ تبديل مي شود. از لحاظ اكولوژي، استراتژي يك پناهگاه است؛ از لحاظ اقتصادي، مكاني است كه پول توليد مي كند؛ از لحاظ مديريتي، استراتژي قلمرو محصول و بازار است و مكاني است در محيط كه در آن امكانات متمركز شده است.
5-استراتژي بعنوان نگرش:
تعريف چهارم استراتژي (موقعيت) سعي دارد محلي براي سازمان در محيط خارج آن بيابد و موقعيت آن را مستحكم كند؛ در حالي كه تعريف پنجم (نگرش) به درون سازمان مي نگرد. در اينجا، استراتژي يك نگرش است كه محتواي آن نه فقط از يك موقعيت منتخب، بلكه از روشي عميق و ريشه دار براي درك جهان تشكيل شده است. سازمان هايي وجود دارند كه به بازاريابي علاقمندند و يك ايدئولوژي كامل براي آن ايجاد مي كنند. مثلاً شركت هيولت پاكارد، رويكرد شركت را مبتني بر «فرهنگ مهندسي» خود توسعه داده است؛ در حالي كه مك دونالد براي «كيفيت، خدمات، تميزي و ارزش كارش» شهرت يافته است.
تعریف ساده و کاربردی استراتژی چیست؟
اولین سوالی که در ادبیات مدیریت استراتژیک بیان میشود، چیستی استراتژی است. این مفهوم که ساده و شناخته شده به نظر میرسد در عین حال میتواند بسیار مبهم باشد. این که استراتژی چه دغدغههایی دارد؟ به چه نیازهایی پاسخ میدهد؟ تعریف دقیق آن چیست؟
استراتژی در سادهترین تعریف ممکن پاسخ سوال «به چه میخواهیم برسیم؟» است. به عبارت دیگر دلایل رسیدن به یک هدف خاص را اگر بدانیم، میتوانیم استراتژی را بدین صورت تعریف کنیم: «چگونگی تحقق هدف».
نکته مهم آن است که استراتژی با هدف یکی نیست و در ذهن خودمان باید مرزی بین آنها قائل باشیم. استراتژی مقوله چگونگیهاست نه چیستیها. مسیر و مکانیزم یا نقشه راهی که ما را به هدف میرساند.
بیشتر بخوانید: درباره آموزش استارتاپ چه میدانید؟
موضوع دیگری که مهم است این مسئه است که استراتژی را باید به چشم یک پکیج ببینیم. یک بستهای از اقدامات و انتخابات که کنار هم و منسجم حرکت میکنند. انسجام به این معنا که تمامی تحرکات در کنار هم فقط و فقط برای هدفی خاص در یک جهت قرار دارند.
دیدگاه شما