تفاوت بین واگرایی و تائید
12 45 بررسی سواد ارزشیابی معلمان در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک زبان خارجی: تاثیر پیشینۀ تحصیلی
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 اعتباریابی پرسشنامة بازاریابی رسانه های اجتماعی در ورزش
عباس نقی زاده باقی
نسرین عزیزیان کهن
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 بررسی میزان واگرایی سرفصل دروس و سوالهای آزمون با استفاده از آزمون نیکویی برازش و شاخص جِفری (نمونه موردی: سوالهای درس آمار آزمون تحصیلات تکمیلی 1397-1393)
مصطفی رستگار آگاه
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 ساخت و اعتبار یابی مقیاس ارزیابی شایستگی تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول شهر تبریز
محمد اصل محمد علیزاد
حمیدطاهر نشاط دوست
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه شکوفایی پرما
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 هنجاریابی پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار یانگ در بین دانشجویان شهر تهران
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 ویژگیهای روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی – ویراست دوم (BRIEF-2)در دانش آموزان 13 تا 18 سال
حمیدرضا حسن آبادی
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 ساختار عاملی و ویژگیهای روانسنجی مقیاس عمومی فابینگ
مصطفی حسن اصفهانی
2021-09-23 10.22054 فصلنامه اندازه گیری تربیتی 2252-004X 2252-004X
12 45 ساخت و بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس رفتارهای آسیبزای تحصیلی در دانشآموزان
اندیکاتور چیست و چه کاربردی دارد؟
اگر از جمله معامله گران و افراد فعال در بورس باشید حتما می دانید که تحلیل تکنیکال روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با استفاده از نمودارها و دادههایی مانند قیمت و حجم معاملات است. این نوع تحلیل سعی دارد از نمودارها و سایر ابزارها برای تشخیص الگوها استفاده کند و پیشنهادهایی برای آینده ارائه دهد. در این مطلب به بررسی انواع اندیکاتور و کاربردشان میپردازیم.
اندیکاتور چیست ؟
اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی بر روی قیمت سهم و حجم معاملات آن، اطلاعات بسیار خوبی در مورد آن سهم، ازجمله شتاب قیمتی، روند حرکتی و سایر معیارهای مهم ارائه میدهند. معمولاً از اندیکاتورها برای تائید و اعتبارسنجی روند سهم استفاده میشود که در نهایت و با بهکارگیری اندیکاتورهای دیگر، منجر به سیگنال خرید و فروش میگردد. اندیکاتورها به دو دسته پیشرو (leading) و دنبالهرو (lagging) تقسیم میشوند.
اندیکاتورهای پیشرو بهطور معمول همراه با نوسانات قیمت و اندیکاتورهای دنبالهرو معمولاً با تأخیر، پس از حرکت قیمت و جابجایی بازار، هشدار و پیشبینی لازم را اعلام میکنند.
موارد استفاده از اندیکاتورها
بهطورکلی از اندیکاتورها در بازارهای مالی بر اساس تغییرات گذشته قیمت، به سه شکل استفاده میشود:
۱- هشدار: اندیکاتورها در برخی مواقع و بر اساس شرایط، قبل از تغییر روند یا همزمان با آن، علائم بازگشت روند را نمایش میدهند. پس یکی از مهمترین کاربردهای اندیکاتور، اعلام هشدارهای مناسب تغییر روند و جهت حرکتی قیمت است.
۲- پیشبینی: یکی دیگر از موارد استفاده از اندیکاتورها، پیشبینی قیمت مناسب برای ورود به سهم است.
۳- تایید: مهمترین استفادهای که از اندیکاتورها میشود، برای گرفتن تایید از تشخیص درست روند و جهت آن است. این روش معمولاً زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که تحلیلگر بر اساس دادههای تکنیکالی یا بنیادی، جهت و قیمت ورودی مناسب در بازار را پیشبینی کرده و از اندیکاتور برای تاییدگرفتن استفاده میکند.
معرفی چند اندیکاتور پرکاربرد
اندیکاتور باندهای بولینگر (Bollinger Bands)
باندهای بولینگر که توسط جان بولینگر توسعه داده شده، شامل دو نوار نوسانی است که در بالا و پایین یک میانگین متحرک حرکت میکند. زمانی که میزان نوسانات افزایش یابد، باندهای این اندیکاتور پهنتر میشوند و زمانی که نوسانات کاهش مییابد، فاصله باندها از هم کمتر میشود. در برخی مواقع، کمتر شدن فاصله بین باندها بهعنوان سیگنال تغییر جهت روند سهم به شمار میآید. ذات پویای باندهای بولینگر باعث شده تا از آن همراه با تنظیمات استاندارد، برای تحلیل انواع اوراق بهادار استفاده شود.
ساختار باندهای بولینگر:
۱ – میانگین متحرک ساده: این میانگین متحرک معمولاً در بازه زمانی ۲۰ روزه تنظیم میشود.
۲ – باند بالایی: با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده میشود که از میانگین متحرک ساده بیشتر هستند.
۳ – باند پایینی: با استفاده از ۲ انحراف معیاری تخمین زده میشود که از میانگین متحرک ساده کمتر هستند.
کاربردهای باندهای بولینگر:
- باندهای بولینگر پایین را میتوان بهعنوان محدوده حمایت در نظر داشت. برخورد قیمت به باندهای پایین، حاصل افزایش فشار فروش بوده و در این محدوده معمولاً تمایل به خرید سهم در بازار افزایش پیدا میکند.
سطح مقاومت احتمالی را نیز میتوان از باندهای بولینگر تشخیص داد. - از طرفی برخورد قیمت به باندهای بالایی نشاندهنده افزایش تقاضاست و معمولاً پس از برخورد قیمت به باند بالایی، تمایل به فروش در بازار افزایش مییابد.
- ترکیب این اندیکاتور با اسیلاتورهایی تفاوت بین واگرایی و تائید مانند RSI باعث کارایی بیشتر تحلیل میشود.
اندیکاتور ابر ایچیموکو (Ichimoku Cloud)
اندیکاتور ابر ایچیموکو که با نام «ایچیموکو کینکو هیو» نیز شناخته میشود یک اندیکاتور همهکاره است که برای تشخیص حمایت و مقاومت، تشخیص روند قیمت، سنجش شتاب و در نهایت یافتن سیگنالهای معاملاتی به کار میرود. این اندیکاتور توسط یک روزنامهنگار ژاپنی به نام «گیوچی هوسودا» توسعه داده شده و در کتاب هوسودا در سال ۱۹۶۹ انتشار یافته است. ایچیموکو کینکو هیو (Ichimoku Kinko Hyo) به معنی “نمودار تعادلی در یک نگاه” است، چون در یک نگاه، تحلیلگر تکنیکال میتواند روند را تشخیص دهد و سیگنالهای احتمالی را در آن روند بیابد.
شاید اندیکاتور ابر ایچیموکو روی نمودار به نظر کمی پیچیده باشد، اما در واقع یک اندیکاتور ساده و بسیار کاربردی است، در مجموع این اندیکاتور دارای مفاهیم ساده و قابل درک بوده و سیگنالها نیز کاملاً تعریف شده هستند.
کاربرد اندیکاتور ابر ایچیموکو:
- شناسایی تفاوت بین واگرایی و تائید روند سهم
- شناسایی نقاط حمایت و مقاومت
- شناسایی جهت و قدرت روند
- کسب اطلاعات مهم از سهم در بازه زمانی کوتاه
- سیگنالهای ورود و خروج از سهم
- تعیین حد ضرر
- شناسایی نقاط برگشت قیمت سهم
اندیکاتور میانگین متحرک (Moving Average)
اندیکاتور میانگین متحرک، از اندیکاتورهای روندی است که از دادههای قیمت بهره میبرد. در نظر داشته باشید که اندیکاتور میانگین متحرک قیمت آینده را پیشبینی نمیکند، بلکه مسیر فعلی را مشخص مینماید. تحرک و نوسان تفاوت بین واگرایی و تائید میانگینهای متحرک نسبت به قیمت کمتر است؛ زیرا بر اساس میانگین قیمتهای گذشته رسم میگردند. پس میانگینهای متحرک کمک میکنند تا حرکات قیمت بهصورت نرم و هموارتر مشاهده شوند و نویزهای قیمت نیز گرفته شود.
این اندیکاتور پایه و اساس برخی اندیکاتورهای دیگر نظیر باندهای بولینگر، مکدی و … هستند. اندیکاتورهای میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی، دو نوع میانگین متحرک پرطرفدار به شمار میآیند. این میانگینهای متحرک معمولاً برای تشخیص مسیر قیمت، روند و تفاوت بین واگرایی و تائید یافتن مناطق احتمالی مقاومت و حمایت به کار برده میشوند.
بهطور خلاصه میانگین متحرک، یک اندیکاتور پیرو روندی است و به همین خاطر در سیگنال دهی با تأخیر عمل میکند. شاید در نگاه اول برای بسیاری از معاملهگرانی که به دنبال سیگنالیابی هستند، چنین ویژگی خیلی خوشایند نباشد؛ اما اگر شما هم جزو افرادی هستید که با روند معامله میکنند، میانگین متحرک میتواند اطلاعات مفیدی در اختیار شما قرار دهد. میانگینهای متحرک شما را مجاب خواهد کرد که همراه با روند معامله کنید. همانند اکثر اندیکاتورهای تکنیکال نباید از اندیکاتور MA بهتنهایی استفاده کنید، شاید ترکیب میانگین متحرک با اندیکاتور RSI بتواند سیگنالهای بهتری صادر کند. سعی کنید در کنار اندیکاتور یا سبکی که برای تحلیل و معامله استفاده میکنید، میانگین متحرک را هم اضافه کنید. بهمرور زمان به مزایای استفاده از میانگین متحرک پی خواهید برد.
برخی از اندیکاتورهای دیگر
اندیکاتور MACD
این اندیکاتور (از نوع اسیلاتورها) مربوط به تعقیب روند و مقدار حرکت است و بین دو بازه نوسان میکند. به عبارتی بالای خط بودن آن، نشانگر روندی صعودی و قوی است و معمولاً پایین بودنش بیانگر روندی نزولی و فروش است. نقطه چرخش از فاز مثبت به منفی و بالعکس، نشانه تغییر روند در سهم است.
اندیکاتور RSI
اندیکاتور RSI (از نوع اسیلاتورها) نشانگر قدرت روند بوده و بین صفر تا صد نوسان میکند. معمولاً اگر این اندیکاتور زیر عدد ۳۰ باشد، نشانه اشباع در فروش و اگر بالای ۷۰ باشد، نشانه اشباع در خرید است.
اندیکاتور COT
این اندیکاتور مورد استفاده در بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری بوده و بازده سالیانه سرمایه را نشان میدهد. این اندیکاتور موقعیت پیشین و فعلی بازار را ترسیم میکند.
تفاوت اندیکاتورها با اسیلاتورها در چیست؟
۱. اسیلاتورها در اکثر مواقع در پنجرهای جدید زیر چارت نمایان میشوند نظیر مکدی، آر اس آی، استوکاستیک، cci و….
۲. اسیلاتورها دارای دو محدوده اشباع خرید و اشباع فروش میباشند که معمولاً عددی بین ۰ تا ۱۰۰ را شامل میشود، بهعنوان مثال اسیلاتور RSI که اگر زیر خط ۳۰ قرار گرفته باشد، به معنی اشباع فروش است. همین مورد یک سیگنال بسیار عالی برای وارد شدن به یک پوزیشن خرید است، جالب این است که تنها در اسیلاتورها این قابلیت وجود دارد.
۳. یکی دیگر از تفاوتهای میان اندیکاتورها و اسیلاتورها در تشخیص دادن واگرایی است. توجه داشته باشید که فقط در Oscillator ها میتوان واگرایی را تشخیص داد. از کاربردیترین اسیلاتورها برای تشخیص واگرایی میتوان به RSI و MACD اشاره کرد.
نکته: در نظر داشته باشید که حتماً باید از این دو ابزار در کنار یکدیگر استفاده کنید. تشخیص اینکه ترکیب کدام یک از اندیکاتورها و اسیلاتورها با یکدیگر بازدهی بالایی دارد را باید با تجربه چندین ماهه و گاهی چندساله به دست آورد. در مجموع میتوان اندیکاتور و اسیلاتور را در کنار هم به کار برد و تائید ورود و خروج از سهم را بسیار قویتر کرد.
نتیجه گیری
در این مطلب به بررسی برخی از اندیکاتورهای پرطرفدار و ویژگیهای آنها پرداختیم. همینطور در انتهای مطلب، به تفاوتهای میان اندیکاتورها و اسیلاتورها اشاره شد. این ابزارها در بیشتر نرمافزارهای تحلیل تکنیکال موجود هستند (ازجمله نرمافزار تحلیل تکنیکال تحت وب آسا) و میبایست در زمان و موقعیت مناسب به کار گرفته شوند.
کندل چیست؟ + مهمترین انواع کندل ها
نمودارهای کندل استیک (شمعی – ژاپنی) یکی از پرکاربردترین نمودارها در تحلیل تکنیکال هستند. کندلها (Candle) به عنوان اجزای اصلی این نمودارها حاوی تمام اطلاعات قیمتی موردنیاز در آن تایم فریم خاص میباشند. اهمیت کندل (معنی فارسی: شمع) در تحلیل تکنیکال زمانی مشخص میشود که شما صرفا با دیدن نمودارهای شمعی و یافتن الگوهای کندل استیک (CandleStick) روند قیمتی را پیشبینی میکنید. وجه تمایز کندلها در ارائه هیجانات و احساسات معاملهگران بصورت بصری است. بیشترین اطلاعات قیمتی در کندلها گنجانده میشود به طوری که با تحلیل آنها میتوان رفتار آینده بازار را پیشبینی کرد. اگر گام صفر آموزش تحلیل تکنیکال را یادگیری مفهوم کندل و انواع آن بدانیم اغراق نکرده ایم!
سرفصل آموزشی
نمودار کندل استیک در تحلیل تکنیکال
طبق اولین اصل تحلیل تکنیکال “قیمت، همه چیز است!” در واقع تکنیکالیستها معتقدند تمامی عوامل موثر بر تغییرات قیمت در خود قیمت مستتر است. در واقع فقط کافی است با استفاده از تحلیل نمودار، روند قیمتی را پیشبینی کنیم. بنابراین “نمودارهای قیمتی” نقش مهمی دارند چرا که نمودار با اطلاعات کاملتر و بهتر، میتواند باعث بهبود کارایی تحلیل شود. سه نوع نمودار در تحلیل تکنیکال وجود دارد:
- نمودار خطی: از اتصال نقاط قیمت پایانی بدست میآید. اطلاعات زیادی در این نمودار از بین میرود.
- نمودار میلهای: اطلاعات قیمت بصورت یک خط عمودی (میله) شامل 4 پارامتر اصلی قیمت یعنی قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت است.
- نمودار تفاوت بین واگرایی و تائید کندل استیک (CandleStick Chart): مشکل نمودارهای میلهای، عدم فهم سریع اطلاعات هر میله است. این مشکل در نمودارهای کندل استیک با اضافه شدن بدنه حل شد. بنابراین مزیت نمودارهای شمعی – ژاپنی فهم راحتتر و سریعتر است. در این نمودارها، کندلها (Candle) به عنوان عنصر اصلی نمودار شناخته میشوند. استفاده از نمودارهای CandleStick در بین تحلیلگران پرایس اکشن کاربرد فراوانی دارد.
کندل چیست؟
کندل در لغت به معنای شمع است و جزء اصلی نمودارهای Candlestick است. 4 پارامتر اصلی قیمت (قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت) در یک تایم فریم خاص را شامل میشود. کندلها از دو بخش اصلی تشکیل میشوند: بدنه (Real Body) و سایه (Shadow). بدنه کندل بیانگر قیمت بسته شدن (Close Price) و قیمت بازگشایی (Open Price) است. دو خطی که در ابتدا و انتهای بدنه قرار دارد به شادو یا همان سایه معروف است. سایه پایینی و بالایی به ترتیب معرف کمترین قیمت (Low Price) و بیشترین قیمت (High Price) هستند. در واقع طول سایهها بیانگر دامنه نوسان قیمت است.
با توجه به قیمت پایانی (Close) و آغازین (Open) دو نوع کندل داریم: صعودی یا نزولی. اگر قیمت پایانی بیشتر از آغازین باشد بیانگر کندل صعودی با بدنه توخالی و رنگ سفید است. همچنین اگر قیمت پایانی کمتر از قیمت بازگشایی باشد کندل نزولی خواهیم داشت که رنگ بدنه آن بصورت توپر و با رنگ سیاه خواهد بود. دقت بفرمایید که نمایش بدنه کندل صعودی و نزولی به ترتیب با رنگ سبز و قرمز رایجتر است. شکل زیر مفهوم کندل را با جزئیات تمام نشان میدهد.
مفاهیم کندل ها در یک نگاه
میتوان اولین کاربرد نمودار کندل استیک را فهم سریع و آسان نوسانات قیمت درنظر گرفت. در واقع به راحتی و صرفا با دیدن کندلها میتوانیم کل معاملات در یک تایمفریم را تحلیل کنیم. چرا که هر کندل منعکسکننده عکسالعمل و رفتار تمامی معاملهگران در یک تایمفریم خاص است. در ادامه چند تفسیر ابتدایی از کندلها را خدمتتان بیان میکنیم که صرفا با نیمنگاهی به نمودار شمعی میتوان این مفاهیم را برداشت کرد.
- بدنه مشکی و سفید به ترتیب بیانگر قدرت بالای فروشندگان و خریداران است. هر چه طول بدنه کندل بزرگتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان میدهد.
- شادو با توجه به رنگ بدنه میتواند مفاهیم مهمی را به معاملهگران گوشزد کند. برای مثال بلند بودن طول سایه بالایی در یک کندل نزولی بیانگر قدرت بالای فروشندگان و افزایش تقاضای عرضه است.
- بلند بودن طول سایه پایینی در یک کندل صعودی نیز نشان از قدرت بالای خریداران و افزایش تقاضای خرید دارد.
انواع کندل ها — مهمترین الگوهای شمعی (Candlestick)
با شناسایی واکنش بازار به قرارگیری خاص کندلها کنار یکدیگر، الگوهای کندل استیک (Candlestick Patterns) ساخته میشوند. 3 نوع کلی الگوی کندل استیک داریم. بیشتر این الگوهای برای پیشبینی تفاوت بین واگرایی و تائید بازگشت روند در سطوح حمایت و مقاومت مورد استفاده قرار میگیرند. در واقع الگوهای کمی برای تایید و ادامهدار بودن روند فعلی وجود دارند. انواع کندلهای برگشتی به 2 دسته صعودی و نزولی تقسیم میشوند.
- برگشتی صعودی
- برگشتی نزولی
- ادامهدهنده
یک دستهبندی دیگر نیز با توجه به ترتیب قرارگیری چند کندل و بررسی طول بدنه و سایه آنها وجود دارد مثل الگوهای یک، دو و سه کندلی. در ادامه مهمترین این الگوها را به شما آموزش خواهیم داد.
1. کندل مارابوزو
به یک کندل صعودی بدون سایه (بدنه سفید یا سبز)، الگوی مارابوزو سفید یا Bullish Marubozu میگویند که یک روند صعودی و بازار گاوی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح تقاضا و فشار خرید معاملهگران دارد.
به یک کندل نزولی بدون سایه (بدنه سیاه یا قرمز)، الگوی ماروبوزو سیاه یا Bearish Marubozu میگویند که یک روند نزولی و بازار خرسی را در پی خواهد داشت چرا که این الگو نشان از افزایش سطح عرضه و فشار فروش معاملهگران دارد در شکل زیر این دو الگو نشان داده شده است. در این دو الگو، هر چه طول بدنه شمع بلندتر باشد قدرت بیشتری از خرید یا فروش را نشان میدهد.
2. الگوی کندل استیک دوجی (Doji)
الگوی دوجی نیز جزء الگوهای تک کندلی است بدین صورت که بدنه کندل بسیار کوتاه و عموما بصورت یک خط نازک میباشد و به معنی یکسان بودن قیمت بازگشایی و قیمت پایانی است. الگوی دوجی در تحلیل تکنیکال بیانگر تشویش و بیتصمیمی معاملهگران است. در حالت کلی 4 نوع کندل دوجی داریم: پایه بلند، سنگ قبر، سنجاقک و چهار قیمت!
الگوی دوجی پایه بلند: بدنه نازک، سایه بلند از هر دو طرف | برابر بودن فشار عرضه و تقاضا ← تشویش و دودلی معاملهگران |
الگوی دوجی سنگ قبر: بدنه نازک، سایه بالایی بلند | قدرت زیاد فروشندگان ← سیگنال فروش در انتهای روند صعودی |
الگوی دوجی سنجاقک: بدنه نازک، سایه پایینی بلند | قدرت زیاد خریداران ← سیگنال خرید در انتهای روند نزولی |
کندل دوجی چهار قیمت: بدنه و سایه کوتاه! | بیانگر صف خرید و فروش — برابری قیمت پایانی، آغازین، بیشترین و کمترین قیمت |
همراه شدن Doji با الگوی Marubozu نتایج جالبی در پی دارد:
- اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سفید باشد نشان از تضعیف قدرت خریداران و احتمال افزایش فشار فروش دارد بنابراین کاهش قدرت روند صعودی را در پی دارد و باید با احتیاط بیشتری نسبت به خرید سهام اقدام کرد!
- اگر الگوی دوجی همراه با ماروبوز سیاه باشد نشان از تضعیف قدرت فروشندگان و احتمال افزایش فشار خرید دارد بنابراین کاهش قدرت روند نزولی را در پی دارد و احتمال توقف روند کاهشی قیمت وجود دارد!
3. الگوی مرد به دار آویخته (Hanging Man)
ویژگی الگوی Hanging Man (مرد به دار آویخته یا مرد اعدامی) عدم وجود سایه بالایی کندل یا کوتاه بودن آن میباشد همچنین سایه پایینی باید حداقل 2 برابر بدنه باشد. این الگو در انتهای یک روند صعودی و در نقاط مقاومت رخ میدهد و به علت قدرت زیاد فروشندگان و افزایش سطح عرضه، بیانگر تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه مشکی (قرمز) باشد قدرت الگوی مرد به دار آویخته بیشتر خواهد بود.
4. کندل چکش (Hammer) در تحلیل تکنیکال
در این الگو، سایه پایینی 2 تا 3 برابر بدنه کندل است و سایه بالایی نداریم یا خیلی کوتاه میباشد. این الگو در انتهای یک روند نزولی و در نقاط حمایت رخ میدهد و نشان از افزایش سطح تقاضا و شکلگیری روند صعودی دارد. رنگ بدنه اهمیت زیادی ندارد اما رنگ سفید (سبز) بدنه، بیانگر قدرت بیشتر الگو برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی خواهد بود. این الگو به پین بار صعودی نیز معروف است.
الگوی چکش معکوس (Inverted Hammer) از نظر رفتاری مشابه کندل چکش است با این تفاوت که سایه بالایی 2 برابر بدنه است و سایه پایینی خیلی کوتاه میباشد. دقت بفرمایید که این الگو از اعتبار کمتری برای بازگشت و تغییر روند نزولی به صعودی برخوردار است.
5. الگوی ستاره دنباله دار (Shooting Star)
این الگو که به پین بار نزولی معروف است در انتهای روند صعودی شکل میگیرد. سایه بالایی حداقل 2 برابر بدنه و کندل فاقد سایه پایینی (یا خیلی کوتاه) است. الگوی شوتینگ استار (ستاره ثاقب) بیانگر افزایش تقاضای فروش و در نتیجه تغییر روند صعودی به نزولی است و اگر رنگ بدنه سیاه باشد (نزولی – بدنه قرمز) قدرت بازگشت روند بیشتر خواهد بود. اگر بعد از تشکیل الگوی ستاره دنباله دار، یک کندل پایینتر از کف قیمتی شکل بگیرد میتوان آنرا سیگنال قوی فروش دانست.
6. الگوی ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover)
جز الگوهای دو کندلی و بازگشتی است که تغییر روند صعودی به نزولی را در پی دارد بدین صورت که در یک روند صعودی ابتدا یک شمع سفید با بدنه نسبتا بلند و سپس کندلی با رنگ سیاه تشکیل خواهد شد شمع قرمز باید حداقل 50% بدنه کندل سبز را شامل شود و سقف قیمتی آن باید بالاتر از سقف شمع سیاه باشد. تشکیل این الگو در نقطه مقاومت باعث قدرت بیشتر آن در تغییر روند خواهد بود.
7. الگوی اینگالف نزولی (Bearish Engulfing)
این الگو که به پوشای نزولی نیز معروف است در بازار خرسی و هنگام تغییر روند صعودی به نزولی تشکیل میشود بدین صورت که یک کندل قرمز، یک یا چند شمع قبلی خود را شامل میشود! و پوشش بیشتر کندلها باعث افزایش قدرت بازگشتی آن خواهد شد. کندل سیاه باید شمع سفید قبل خود را کامل پوشش دهد بدین صورت که قیمت آغازین و پایانی آن باید بیشتر از قیمت پایانی و آغازین کندل سبز قبلی باشد.
8. الگوی اینگالف صعودی (Bullish Engulfing)
این کندل صعودی در بازار گاوی و انتهای روند نزولی شکل میگیرد. بدینصورت که یک کندل سبز، یک یا چند شمع قبلی خود را پوشش میدهد و هر چه کندلهای بیشتری را شامل شود قدرت بازگشت آن بیشتر خواهد بود. کندل سفید باید شمع سیاه قبل خود را کامل بپوشاند. شناسایی الگو اینگالف صعودی در نقاط حمایتی معتبر میتواند به عنوان سیگنال خرید تلقی شود. Engulfing به الگوی پوششی یا پوشا نیز معروف است.
9. الگوی ستاره صبحگاهی در تحلیل تکنیکال (Morning Star)
از الگوهای سه کندلی و برگشتی صعودی است بدین صورت که در پایان یک روند نزولی، یک شمع سیاه بلند تشکیل میشود که روند نزولی فعلی را تایید میکند سپس شمع دوم با بدنهای کوچک و پایینتر از بدنه شمع اول شکل میگیرد. رنگ بدنه شمع دوم اهمیت ندارد! آخرین کندل در بالای بدنه شمع دوم و با رنگ سفید ظاهر میشود و باید حداقل 50% بدنه شمع اول را پوشش دهد. دقت بفرمایید که کوچک بودن بدنه شمع دوم و شباهت آن با ستاره! دلیل نامگذاری این الگو است و به شمع میانی، ستاره نیز میگویند.
10. الگوی ستاره عصرگاهی (Evening Star)
نقطه مقابل الگوی قبلی است! یعنی در پایان یک روند صعودی شکل میگیرد و نشان از برگشت روند صعودی دارد و جزء الگوهای قوی برگشتی است. در این الگو شمع اول بصورت یک کندل بلند سفید، شمع دوم با بدنهای کوچک و بالاتر از شمع اول و نهایتا آخرین کندل در زیر بدنه ستاره و با رنگ سیاه ظاهر میشود که قیمت پایانی آن زیر خط میانی بدنه شمع اول است. ستاره عصرگاهی سیاره زهره است که قبل از تاریکی هوا ظاهر میشود! برخلاف ستاره صبحگاهی (سیاره عطارد) که نشانه طلوع آفتاب است!
11. الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
یکی از الگوهای پرقدرت تحلیل تکنیکال جهت تغییر روند صعودی به نزولی است سه کندل سیاه با اندازههای تقریبا یکسان، سیگنال کاهش قیمت را صادر میکنند! این الگو بیانگر فشار عرضه و فروشندگان قوی است. در مقابل این الگو، الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) قرار دارد که 3 شمع سبز پشت سر هم نوید یک روند صعودی و افزایش قیمت را میدهند.
12. الگوی عشق: عشق بورزید، پرواز کنید!
اگر قصد یادگیری 0 تا 100 مبحث آموزش تحلیل تکنیکال را دارید به شما توصیه میکنیم مقالات آموزشی زیر را به تفاوت بین واگرایی و تائید ترتیب مطالعه بفرمایید، به مرور مقالات جدیدتر پیرامون آموزش تحلیل تکنیکال در سایت درج خواهد شد حتما پیگیر پارسسهام باشید.
کاشانی مصدق از همگرایی تا واگرایی
در مسأله نفت ایران در دهه بیست، دوبال، همراه همدیگر همکاری داشته و موجب سربلندی ایران وسرانجام ملی شدن صنعت نفت گردید. این دو بال عبارت بود از آیة ا. کاشانی ودکتر مصدق. تا زمانی که این دوبه همکاری و همگرایی خود در موضوع نفت ومسائل مربوط به آن ادامه دادند، تفاوت بین واگرایی و تائید این مسأله با موفقیت همراه بود، ولی به مجرد بروز واگرایی میان آنها، جامعه و ملت ایران شاهد عدم موفقیت وحتی شکست نیز بوده است. در این نوشتار سعی شده این مسأله بازخوانی و در این بازخوانی با توجه به اسناد ومدارک عنوان خواهد شد که نقش نیروهای مذهبی وجناح کاشانی در پیروزیهای پی در پی بسیار چشمگیر بوده و تا زمانی که این جناح در بعد هدایتی وحمایتی باقی مانده بود، همگرایی وجود داشته است و در زمانی که به عنوان یکی از کانونهای قدرت تبدیل گردید، واگرایی میان کاشانی ومصدق آغاز گردید وسرانجام این واگرایی به کودتای ۲۸ مرداد وشکست نهضت ملی منجر گردید.
● ملی شدن نفت و جناح کاشانی
جریان ملی شدن صنعت نفت از مرداد ۱۳۲۳ آغاز شد ونمایندگان مجلس مخالفت خود را با دادن هر نوع امتیاز به کشورهای خارجی اعلام کردند، ولی روند اصلی آن پس از شروع به کار مجلس شانزدهم در ۱۳۲۸.۱۱.۲۰ آغاز گردید. منصور که در این وقت نخست وزیر شده بود، قرارداد الحاقی را مطرح کرد وهمزمان از آیة ا. کاشانی تبعید در لبنان ومنتخب مردم دعوت به بازگشت به میهن نمود. آیة ا. کاشانی پس از ورود به ایران طی اعلامیه ای در ۱۳۲۹.۳.۲۸ مسأله نفت را با صراحت تمام بیان کرد. اطلاعیه مذکور توسط دکتر مصدق در مجلس شورای ملی قرائت شد، فرازهایی از پیام آیة ا. کاشانی به شرح ذیل است: «تفاوت بین واگرایی و تائید وظیفه دینی و ملی خود دانستم . مخالفت مردم را با قرارداد یا عملی که مشعر بر تثبیت و تائید عقد اکراهی غیرنافذ ۱۳۱۲ شمسی مطابق با سال ۱۹۳۳ میلادی باشد اظهار نمایم . نفت متعلق به ملت ایران است وبه هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند و قرارداد غیر قانونی که با اکراه واجبار تحمیل شود، هیچ نوع ارزش قضایی ندارد و نمی تواند ملت ایران را از حقوق مسلم خود محروم کند.»
آیة ا. کاشانی با استفاده ازپایگاه مذهبی خود در میان توده مردم، از ملت ایران می خواهد در مسأله ملی کردن صنعت نفت به یاری رهبران این نهضت بپیوندند وطی اعلامیه ای نمایندگانی را به شهر های گوناگون فرستاد تا مردم را به حمایت از نهضت وا دارند. از جمله این پیامها، پیام به مردم قزوین است. ایشان در این پیام از مردم آن شهر برای همیاری وهمکاری دعوت می نماید؛ البته با این فرض که این همکاری جهاد در راه خداست: «بر اهالی قزوین فرض است در این جهاد با عموم ملت ایران هماهنگ شده وبا تمام قوا برای ملی کردن صنعت نفت بکوشند که از وظیفه مقدس و دینی و اجتماعی غفلت نکرده باشند.»
همکاری آیة ا. کاشانی ودکتر مصدق از آغاز رسمی مباحث ملی شدن بنیان گذاشته شد واین روند در جریانهایی مثل ترور رزم آرا، مساله حکومت قوام، قیام سی ام تیر، سفر مصدق به نیویورک و. ادامه داشت.
به نظر می رسد در بعد داخلی اگر حمایتهای آیة ا. کاشانی، فدائیان اسلام، مجمع مسلمانان مجاهد، آیة ا. خوانساری و. نبود، نهضت ملی شدن صنعت نفت به پیروزی نمی رسید، نتیجه همگرایی میان نیروهای مذهبی و نیروهای ملی و نمایندگان مجلس، اثر خود را در خلع ید انگلیس از نفت ایران کاملا هویدا وآشکار نمود. همگرایی این دو رهبر در نهضت ملی مقاله ای جداگانه می طلبد؛ ولی این همگرایی از سال ۱۳۳۱ به این سو تغییر پیدا کرد و سرانجام به واگرایی و شکست نهضت انجامید.
● واگرایی مصدق و کاشانی
از ابتدای همکاری و همگرایی آیة ا. کاشانی و مصدق، بسیاری پیش بینی می کردند که این همگرایی، سرانجام به واگرایی منجر خواهد شد، زیرا بنا به گفته کاتوزیان «از میان بردن نفوذ انگلستان در سیاست ایران عمده ترین دلیل اتحاد کاشانی با مصدق هنگام ملی شدن صنعت نفت بود. بعد ها این دو به دلایل شخصی و عقیدتی از یکدیگر جدا شدند.»
● دلایل واگرایی
الف) عقیدتی
آیة ا. کاشانی ومصدق از لحاظ عقیدتی با همدیگر متمایز بودند. کاشانی در یک خانواده مذهبی وتحصیل کرده علوم دینی بزرگ شده بود، حال آنکه مصدق در یک خانواده با نفوذ و متمکن متولد شده و از لحاظ مادری به فتحعلی شاه قاجار می رسید. بدین سان، دور از انتظار نبود که این دو رهبر در نهایت به واگرایی برسند. لذا مصدق و پیروان او در جبهه ملی، اعتقادی به «مداخله روحانیون در امور سیاسی ومملکت» نداشتند، ولی بر این باور بودند که روحانیت باید به بسیج توده ها در جهت پشتیبانی از سیاستمداران بپردازد. سپهر ذبیح براین باور است که اصولاً «مصدق در روابط خود با علمای شیعه وقت، با دشواریهای زیادی روبرو بود، زیرا وی اساسا یک سیاستمدار غیر مذهبی و لیبرال به شمار می رفت و عقیده داشت روحانیت باید به طور کامل در بسیج مردم برای حمایت از حکومت جبهه ملی شرکت کند، اما طالب کسب قدرت خصوصاً در قسمت اجرایی حکومت نباشد.»، در دوره ای که مصدق با حمایت آیة ا. کاشانی به نخست وزیری رسید، در مجلس عده ای از نمایند گان طرحی را برای تحریم فروش مشروبات الکلی تقدیم مجلس کردند، ولی دولت مصدق با این طرح مخالف بود، وزیر دارایی خود باقر کاظمی را به مجلس فرستاد و وی در مخالفت با طرح مذکور ادعا کرد دولت با این طرح از ۲۵۰ میلیون ریال درآمد سالیانه محروم می شود. هر چند با آمار وارقام وزیر دارایی تغییری در دیدگاه نمایندگان ایجاد نگردید و طرح مذکور تصویب نشد و یک مهلت شش ماهه به دولت برای اجرا دادند، ولی دولت مصدق این قانون را اجرا نکرد و این مسأله باعث واگرایی شدید میان وی وگروه کاشانی شد.
ب) انتخاب آیة ا. کاشانی به ریاست مجلس
پس از قیام عمومی مردم درسی تیر ماه ۱۳۳۱ و زمامداری مجدد مصدق، سید حسن امامی از ریاست مجلس استعفا داد و عازم اروپا گردید. مصدق با پشتیبانی آیة ا. کاشانی و توده مردم، بدون هیچ مانعی قدرت را به دست گرفت و از سوی دیگر قوه مقننه بی رئیس مانده بود. در این زمان، عده ای از نمایندگان مجلس از جمله حائری زاده، میلانی، انگجی، شبستری، خلخالی، شایگان، سنجابی و حبیبی نزد آیة ا. کاشانی می روند از وی درخواست می نمایند که ریاست مجلس را بپذیرد، ولی ایشان چهار نفر را به عنوان رئیس معرفی می کند اما مجلس به آنها رای نمی دهد و سرانجام آیة ا. کاشانی، مجبور به پذیرش ریاست مجلس می شود. محمد ناصر قشقایی در خاطرات خود درباره پذیرش ریاست از سوی آیة ا. کاشانی از زبان ایشان می نویسد: «من ابداً طالب نیستم و شأن من هم نبود. برای اینکه در مجلس تشنج نباشد، قبول کردم.»
اولین اقدام آیة ا. کاشانی در کسوت ریاست مجلس، تهیه طرح عفو خلیل طهماسبی ضارب رزم آرا بود. ایشان از طریق شمس قنات آبادی طرحی را با امضای چند نفر با قید سه فوریت به مجلس تقدیم می کند و مجلس در ۲۳ مرداد ۱۳۳۱ ماده واحده ای را به شرح ذیل تصویب می نماید: «چون خیانت حاج علی رزم آرا بر ملت ایران ثابت گردیده، هرگاه قاتل او استاد خلیل طهماسبی باشد، به موجب این قانون مورد عفو قرار می گیرد و آزاد می شود.»
طهماسبی، به وسیله دولت مصدق دستگیر و زندانی شده بود و آیة ا. از نفوذ خود استفاده کرد و با تصویب قانونی که در نهایت به امضای شاه رسید، موجبات آزادی ایشان را فراهم آورد .
آیة ا. کاشانی از موقعیت ریاست مجلس خود برای آزادی خلیل طهماسبی استفاده کرد. برای سیاستمداری کهنه کار مثل مصدق و پیروان وی این احساس به وجود آمد که ممکن است در آینده آیة ا. کاشانی از موقعیتهای خود استفاده کند و مانع اهداف آنان شود، لذا دو رهبر همگرا تا قبل از ریاست مجلس آیة ا. کاشانی، به دو رهبر رقیب تبدیل شدند، و می توان ادعا کرد که این مسأله تنزل رتبه برای آیة ا. کاشانی محسوب می شود، زیرا رهبر مذهبی نهضت به سمت پارلمانی تنزل یافته است. رهبری که به اعتراف خبرنگاران، در آن زمان نظیر نداشته است. «سیفتون دیلمر» خبرنگار روزنامه دیلی اکسپرس انگلیس درباره عظمت کاشانی، بعد از مصاحبه اش با وی می نویسد: «مصاحبه با سیاستمداری که بلاشک در این بیست سال گذشته مانندش را ندیدم. (یعنی بعد از آن که بیست سال پیش در واقعه آتش سوزی ریسختاک با هیلتر مصاحبه کرد).
رقابت و واگرایی میان کاشانی و مصدق در دوره ریاست آیة ا. کاشانی به جایی رسید که مصدق در صدد انحلال مجلس بر آمد و این مسأله با حضور آیة ا. کاشانی ممکن نبود، لذا ایشان تلاش نمودند تا کاشانی برای ریاست مجلس رای نیاورد. در اوایل خرداد ۱۳۳۲ در مجلس شورای ملی بحث ریاست مجلس آغاز شد ودر نهایت در ۱۰ تیر ماه ۱۳۳۲ ریاست مجلس دو کاندیدا داشت؛ یکی آیة ا. کاشانی و دیگری دکتر معظمی. رای گیری صورت گرفت و دکتر معظمی که طرفدار دکتر مصدق بود، با ۴۱ رای در برابر ۳۱ رای آیة ا. کاشانی به برتری رسید و ریاست مجلس در اختیار مصدق و طرفداران وی در آمد.
ج) انتصابات دکتر مصدق
دکتر مصدق در انتصابات خود از بستگان و نزدیکانش استفاده می کرد و برخی اوقات این گونه انتصابات مشکل ساز می گردید. آیة ا. کاشانی ابتدا به مصدق اندرز می دهد وسپس عنوان می کند که اگر روند انتصابات ادامه داشته با شد، به ناچار تهران را ترک خواهد کرد. سرانجام بنا به قول ناصر خان قشقایی موضع آیة ا. کاشانی این بود که با این وضع (انتصاب سرتیپ دفتری عامل انگلیس، افشار طوس و مهندس فلاح) نمی توان با ایشان همکاری کرد . ولی اگر تغییری در رویه اش بدهد، کاملاً حاضر به همراهی است. سرتیپ دفتری که عموزاده مصدق بود، پس از قیام سی تیر به فرماندهی گارد گمرکات منصوب شد. آیة ا. کاشانی می دانست که وی عامل انگلیس محسوب می شود، با انتصاب ایشان مخالف بود و با این انتصاب و انتصابهای دیگر، آیة ا. کاشانی مجبور شد اعلام نماید دیگر حاضر نیستم برای مصدق سنگ به سینه بزنم و مخالفت هم نمی کنم. اندرزهای آیة ا. کاشانی به مصدق کارساز نشد و سرلشکر زاهدی که در دوره ایشان به مقام وزارت کشور رسیده بود، و سرتیپ دفتری که در روز ۲۷ مرداد به حکم مصدق فرماندار نظامی تهران منصوب شده بود ، در روز ۲۸ مرداد و صبح هنگام از سوی مصدق ریاست کل شهربانی نیز به وی سپرده شد ، پس از کودتای ۲۸ مرداد و به پاس خدمات وی، ایشان از سوی سرلشگر زاهدی به عنوان ریاست شهربانی منصوب گردید .
عده ای نصب سرتیپ دفتری را در ۲۸ مرداد به عنوان ریاست شهربانی، دلیل بر این می دانند که کودتا با همکاری خود مصدق صورت گرفته است.
د) تمدید لایحه اختیارات
مصدق پس از قیام سی تیر ۱۳۳۱ لایحه ای تقدیم مجلس کرد که در آن خواسته بود اختیار قانونگذاری به مدت شش ماه به دولت داده شود و مجلس به واسطه جو عمومی ایجاد شده، این لایحه را با وجود مخالفت آیة ا. کاشانی در ۲۰ مرداد ۱۳۳۱ تصویب کرد (هر چند در نظر آیة ا. کاشانی این سنت سیئه ای بود که در آینده برای ایران مشکل آفرین خواهد شد). مصدق پس از انقضای مدت شش ماه، لایحه ای را با قید دو فوریت در ۱۸ دی ماه ۱۳۳۱ تقدیم مجلس کرد که در آن خواستار تمدید اختیار قانونگذاری شد. وی عنوان کرده بود: «با اینکه اعطای اختیارات مخالف قانون اساسی است، این درخواست را می کنم اگر در مجلسین به تصویب رسید به کار ادامه می دهیم والا از کار کنار می روم.»
آیة ا. کاشانی اعلام می کند که لایحه تمدید اختیارات مخالف صریح با قانون اساسی و موجب تعطیل مشروطیت و ناقض اصول ۱۱۱۳۲۴۲۵و ۲۷ از قانون اساسی و اصول ۷، ۲۷ و ۲۸ از متمم آن است» آیة ا. کاشانی در ادامه مخالفت، با صراحت اعلام می کند که تا این جانب وظیفه دار ریاست مجلس شورای ملی هستم، اجازه طرح نظیر این لوایح را که مخالفت صریح با قانون اساسی مملکت دارد، در مجلس جایز نمی دانم.» مصدق در واکنش به اظهارات کاشانی عنوان می کند که حاضر نیستم حتی واوی از لایحه پس و پیش شود. هر کس بخواهد مخالفتی با این لایحه کند، لجن مالش خواهیم کرد.
بنا به گزارش روزنامه اطلاعات آیة ا. کاشانی برای منصرف کردن مصدق از لایحه مذکور، نامه ای خطاب به ایشان می نویسد و در آن اشاره ای مجدد بر غیر قانونی بودن تمدید اختیارات می نماید. ایشان خطاب به مصدق می نویسد: «از شما تقاضا دارم قطعاً از مطالب غیر قانونی خود، دائر بر گرفتن اختیارات خودداری نمایید تا در صف ملیون مبارز شکافی ایجاد نشود. انصاف اجازه نمی دهد که در این جهاد بزرگ با آن همه فداکاری که مردم ایران نموده اند به جای پاداش آنان، دست به حقوق و آزادی آنها نموده و قانون اساسی را که ضامن حیات و بقای استقلال و ملیت آنهاست، از اعتبار بیندازیم.»
با همه مخالفتهای کاشانی و دیگران، سرانجام لایحه تمدید اختیارات دولت در ۱۳۳۱.۱۰.۲۹ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و البته برای رضایت نسبی آیة ا. کاشانی و دیگر مخالفان، تبصره ای بر آن افزوده شد که پس از تصویب لوایح از طرف دولت، دولت موظف است در مدت سه ماه برای تعیین تکلیف نهایی به مجلس تقدیم نماید. پس از تصویب لایحه تمدید اختیارات و برای رفع اختلاف میان دو رهبر مذهبی و ملی، جلسه ای آشتی کنان میان آن دو برگزار گردید و در آن جلسه کاشانی دوباره بر قانونی نبودن اختیارات تأکید کرد و سرانجام گوشزد نمود که با این کارها، کم کم مردم جذب کمونیستها می شوند و مصدق نیز در پاسخ گفت اصلاحاتی که آغاز شده زمان بر است، ممکن است دو سال یا سه سال و شاید ده سال طول بکشد.
هر چند جلسه آشتی کنان مصدق و کاشانی در ۱۳۳۱.۱۰.۷ برگزار گردید، و سرانجام جلسه با دست در دست هم دادن و روبوسی و عکس دیپلماتیک به پایان رسید، ولی اختلافات این دو همچنان به قوت خود باقی مانده بود و سرانجام با تمهیدات بعدی مصدق یعنی طرح انحلال مجلس شورای ملی، بروز و حضور جدی کرد.
ه) انحلال مجلس شورای ملی
مصدق پس از در اختیار گرفتن مجدد وضع قوانین، درصدد برآمد موانع موجود بر سر راه فعالیتهای خود را بردارد و با تلاشهایی که کرد، توانست ابتدا مجلس سنا را به تعطیلی بکشاند و پس از آن مجلس شورای ملی را منحل اعلام نمود. مصدق و همفکران وی درصدد ایجاد راهکار قانونی برای انحلال برآمدند، زیرا مجلس دوره هفدهم با ۷۹ نماینده آغاز به کار کرد. طبق قانون آن زمان، تعداد کل نمایندگان مجلس شورای ملی ۱۳۶ نفر بود و بر اساس قانون، مجلس می توانست نصف به علاوه یک یعنی با ۶۹ نفر آغاز به کار نماید؛ حال آنکه در این مجلس تعداد نفرات ۷۹ نفر بودند. دولت مصدق لایحه ای طراحی کرد که تعداد نمایندگان مجلس شورای ملی به ۱۷۲ نفر افزایش پیدا کند و با این افزایش حد نصاب لازم برای رسمیت جلسات می بایست ۸۷ نفر می شد، در حالی که کل اعضای موجود در مجلس هفدهم ۷۹ نفر بودند. بدین سان، در صورت عمل به این لایحه دولت (که حق وضع قوانین را نیز داشت) عملاً مجلس از رسمیت می افتاد و خود به خود منحل می شد.
دولت مصدق برای رسیدن به اهداف خود ابتدا آیة ا. کاشانی را از ریاست مجلس برکنار کرد و سپس در ۱۳۳۲.۴.۲۴، ۲۷ نفر از نمایندگان عضو جبهه ملی از نمایندگی استعفا دادند و ۱۳۳۲.۴.۲۵نیز ۲۵ نفر بر تعداد آنها افزوده شد و مجلس از رسمیت افتاد و مصدق از فرصت پیش آمده استفاده کرده و در یک نطق رادیویی، موضوع تعطیلی مجلس را به رفراندم حواله داد. دولت مصدق کمتر از بیست روز مانده به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، یعنی ۱۳۳۲.۵.۱۲ انحلال مجلس را در تهران و در ۱۳۳۲.۵.۱۹ در شهرستانها به رفراندم گذاشت. وی پس از رفراندم، طی اطلاعیه ای کوتاه، موضوع انحلال مجلس را به اطلاع عموم رساند:
«بنابر اراده ملت ایران که به وسیله مراجعه به آرای عمومی اظهار شد، بدین وسیله انحلال دوره هفدهم مجلس شورای ملی اعلام می گردد. انتخابات دوره هجدهم مجلس شورای ملی پس از اصلاح قانون انتخابات و قانون تقسیمات کشوری که به زودی انجام خواهد گرفت، بر طبق قانون اعمال خواهد شد.»
رفتارهایی که مصدق در دوره دوم صدارت خود بروز و ظهور داد، بسیاری از نزدیکان، همفکران و بویژه آیة ا. کاشانی را از دست داد. از آنجا که در سایه اتحاد و وحدت کلمه، پیروزی به دست می آید- کما اینکه در نهضت ملی این گونه شد- در سایه تفرقه و واگرایی منفذهای نفوذ و رخنه پدیدار می شود، چنانکه در ۲۵ و ۲۸ مرداد پدیدار شد و سرانجام دولت ملی مصدق برکنار گردید و حکومت۲۵ ساله استبدادی محمدرضا ظهور پیدا کرد.
تفکر همگرا و تفکر واگرا
آن چه امروزه باعث تمایز افراد در جوامع میشود، نوع و شکل تفکر آنهاست. چرا که تفکرات افراد منشا رفتارها و برخوردهای اجتماعی آنان است و هر فرد با نوع تفکرات خود، تفاوت بین واگرایی و تائید شخصیت کاری و اجتماعی خود را ساخته و در چارچوب اعتقادات تفکری خود، بهتلاش میپردازد.
مهمترین دستاورد گیلفورد در طی تحقیقات گسترده و طولانی خود بر روی الگوی ساختار عقل، ارایه مفهوم تفکر «همگرا» و «واگر» است. او در دهه ۵۰ میلادی، این مطلب را در کتاب خود با نام «ماهیت هوش انسانی» مطرح کرد. در مسیر تحلیل کنشهای مختلف به موضوع مساله و حل مساله، این نظریه کمک شایانی به ما میکند.
تعریف
کنش اشخاص مختلف در مواجهه با مساله و تلاش برای یافتن راهحل مساله را میتوان به دو شیوهی «تفکر همگرا» و «تفکر واگرا» تقسیم نمود. سادهترین تعریفی که میتوان از این دو نوع تفکر ارایه نمود، عبارتاند از:
- تفکر همگرا: ارایه راهحلهای قدیمی در برابر یک مساله است.
- تفکر واگرا: ارایه راهحلهای جدید در حل مساله است.
تفکر همگرا نوعی از تفکر است که روی یک پاسخ مشخص، سازمان یافته و آشنا تمرکز میکند. تفکر همگرا روی سرعت، منطق، دقت تاکید میکند و روی بازشناسی تکنیکها، اصول و راهبردهای که قبل در ذهن بود تمرکز دارد.
تفکر واگرا در واقع قدرت اتصال و سازماندهی اطلاعات در ذهن و ارایه چیزی جدید میباشد. افرادی که بتوانند ارتباط بیشتری میان دادههای ذهنی خود بوجود آورند قادر هستند پاسخهای متعدد و بیشتر به یک موقعیت بدهند.
در این دو نوع کنش ذهنی متفاوت، میتوان چنین گفت که؛ در تفکر واگرا، خلاقیت بهعنوان محور اندیشه مطرح است و در تفکر همگرا، تفکر منطقی و استدلالی، محور عمل میباشد.
تفاوتهای بین تفکر واگرا و تفکر همگرا
این که بگوییم این دو تفکر در مقابل هم قرار گرفتهاند، شاید کلام درستی نباشد، اما میتوان گفت که؛ این شیوهها، تفاوتهای بنیادین با هم دارند. در اینجا به برخی از این تفاوتها اشاره میکنم:
- جهت تفکر همگرا به سمت عرف وُ عادات جامعه، راهها و افکار پذیرفته شده است، ولی تفکر واگرا از عرف وُ عادات دور میشود و سنتشکن است.
- در تفکر همگرا، امور، مربوط بههم در نظر گرفته و امور نامربوط کنار گذاشته میشوند. تفکر همگرا تلاش میکند یک رابطهی منطقی بین عناصر برقرار کند و فرد سعی میکند آن را بیابد. ولی در تفکر واگرا، بین امور نامربوط ارتباط برقرار میشود و سعی میکند، عناصر و اجزا نامربوط را بههم متصل کند.
- در تفکر همگرا، امکان اشتباه نیست و فرد سعی دارد، از اشتباه پرهیز نماید. در تفاوت بین واگرایی و تائید تفکر واگرا، به فرد فرصت اشتباه داده میشود.
- برای تفکر همگرا، جهت مشخص است، اما مسیر خاصی در تفکر وجود ندارد و مقصد مشخص نیست.
- در تفکر همگرا نتیجه تفکر از قبل معلوم است یعنی همیشه یک جواب صحیح، یا ناصحیح وجود دارد که ما تنها بهدنبال اکتشاف آن هستیم؛ اما در تفکر واگرا، جواب قطعی وجود ندارد و تعداد زیادی جواب وجود دارد که از نظر منطقی ممکن است هر کدام از جوابها به گونهای درست باشد.
- تفکر همگرا، تلاشی است برای بررسی، انتخاب یا گزینش مهمترین یا امیدوارانهترین راهها که به یک یا چند مورد ختم میشود. اما تفکر واگرا تلاشی است برای جستوُجو. جستوُجوی افکار ما، و توجه به امکانات و مسیرهای فراوان.
عناصر دخیل در تفکر واگرا
گیلفورد بیان میکند که در تفکر واگرا، میتوان سه عنصر را به عنوان مهمترین عناصر شناسایی و سنجش کرد:
- انعطافپذیری یا نرمش اندیشه
در آزمون این عنصر، غیرمعمول بودن جوابها و راهحلهای ارایه شده مورد سنجش قرار میگیرد.
در آزمون این عنصر، ارایه راهحل یا جواب تازه، بدون استفاده از میانبرهای ذهنی مهم است.
در آزمون این عنصر، تعداد گزینههای اعلام شده، در کمترین زمان حایز اهمیت میباشد.
توجه، بررسی این عناصر به آن معنیست که؛ هر چه تفکری انعطافپذیرتر، اصیلتر و سیالتر باشد، میزان واگرایی در آن بیشتر است و در اینصورت میتوان گفت؛ آن تفکر، خلاقتر است.
گیلفورد و همکارانش، آزمونهای بسیاری را برای سنجیدن این سه عنصر، استاندارد کردند. از جمله آزمون «عنوان داستان»، «استفادههای غیرمعمول» و غیره.
تفکر واگرا بهتر است یا تفکر همگرا
توسعه اندیشههای گیلفورد در سالهایی که گذشت و همچنین اهمیت یافتن موضوع خلاقیت در موفقیت دنیای معاصر، باعث شد دو اشتباه در خصوص این مساله پیش بیاید. نخست اینکه برخی افراد گمان بردند تفکر واگرا همان خلاقیت است و این دو را با هم یکی دانستند. در حالی که اگر با دقت نظر به این مساله نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد، خلاقیت یکی از محصولات و البته شاید مهمترین محصول تفکر واگرا باشد.
خطای دوم آن است که؛ با توجه امکاناتی که تفکر واگرا در حل یک مساله در اختیار افراد میگذارد و اهمیت موضوع خلاقیت در روزگار معاصر، عدهای دچار این خطا شدند که تفکر واگرا کاملا به تفکر همگرا برتری دارد و بهترین و تنها روش درست تفکر در مواجهه با حل مسایل، تفکر واگراست. در حالی که تفکر خلاق حاصل همکاری تفکر واگرا و همگراست. برای حل مساله یک فرد ابتدا باید ذهن خود را آزاد بگذارد و با تفکر واگرا راهحلهای متنوع و زیادی را بیابد. سپس با استفاده از تفکر همگرا، این محصولات فکری متنوع را از نظر علمی یا عملی و یا مفید بودن، مورد بررسی قرار دهد، بهترین آنها را انتخاب کرده و با فکری متمرکز، به اصلاح، تعدیل، توسعه و اجرای آن بیاندیشید.
بهطور خلاصه باید گفت؛ تاکید بر اهمیت تفکر واگرا به معنای نادرست بودن یا غیرمفید بودن تفکر همگرا نیست؛ بلکه به دلیل میل بیشتر ذهن ما به سمت تفکر همگرا، لازم است به سمت مقابل و تفکر آزادتر هم توجه داشته باشیم. اما هر دو اندیشه لازم، مفید و هر کدام در جای خود ضروری است.
یکی از آفتهای تفکر
واقعیت این است که؛ داشتن تفکر همگرا امری فراگیرتر است. این حالت دلایل بسیاری میتواند داشته باشد. از جمله میل زیاد ذهن با حرکت در مسیر عادتها. آن چه که تبدیل به عرف و عادت شده است، آزموده و پذیرفته شده است، بنابراین نیازی به سنجش مجدد و پذیرفتن عواقب آن نیز در میان نیست. چقدر آسانتر خواهد بود که در همان مسیر همیشگی و بدون هیچ چالش و زحمتی باشیم. بنابراین تفکر همگرا امری رایج در میان انسانهاست.
در این حالت تفکر، آفتی رخ میدهد. اینکه؛ وقتی که در مواجهه با مسالهای «یک» پاسخ به ذهن ما خطور میکند، ذهن تمام انرژی را روی آن یک فکر سرمایهگذاری میکند و راه را بهروی هر حرکتی میبندد و دیگر نمیتوانیم به پاسخهای دیگر بیاندیشیم. اگر حتی تلاش هم کنیم، پاسخهای دیگر، تفاوت ماهیتی با آن چه که نخست گفتیم، نخواهد داشت، بلکه پاسخ نخستین را در هسته و تغییرات جزیی را در پوسته ارایه میکند.
وقتی بهصورت همگرا میاندیشیم، حتی اگر در لحظهی نخست، افکار متنوع و متفاوتی هم به ذهنمان برسد، دستگاه قدرتمند پالایش و سانسور منطقی در ذهن، با سرعت و قدرت، این ایدهها را در هم ادغام و حذف میکند، تا به یک پاسخ، برای تمرکز برسد.
نکته پایانی
در پایان لازم میدانم به این نکته اشاره کنم. اگرچه این روزها در جهان بحث خلاقیت از اهمیت بسیاری برخوردار است و به تبعیت از آن در کشور ما هم این بحث مورد تاکید قرار گرفته است، بهویژه در مبحث کارآفرینی. اما واقعیت این است که گرایش به خلاق شدن اذهان نیازمند آموزش و تمرین مداوم است، تا ذهن تربیت شده، در همهی موارد و همهی مراحل، تفکر خلاقانهای داشته باشد و در مواجهه با مسایل روزمرهی زندگی که بخشی از آن موضوع کارآفرینی و کسبوُکار است، گزینههای بهتر را بهکار بندد. متاسفانه باید گفت که این نیاز آموزشی در خانواده، جامعه و نظام تربیتی پایه و عالی، اجرا نمیگردد و هنوز هم در سطح عمل، تفکر همگرا، به تنهایی روش قالب اندیشه است
دیدگاه شما