به طور کلی، احساسات و پول به خوبی با هم ترکیب نمیشوند. به همین دلیل معاملهگری یکی از سختترین راهها برای کسب درآمد آسان است
معامله گران ناآگاه
اجازه بدهید پیش از شروع، به دو ماه و اندی پیش برگردیم؛ زمانی که چهارمین نشست کانون نهادهای سرمایه گذاری در تاریخ هفتم مرداد با عنوان بررسی وضعیت بازار و تغییرات شاخص برگزار شد.
در پایان جلسه جناب آقای دکتر عبده به منظور جمع بندی مطالب، از حاضران خواست که هرکس نسبت به آینده بازار و شاخص نگران است، اعلام نماید. نتیجه شگفت انگیز بود! از جمع نود نفری حاضر- که عمدتا مدیران عامل شرکت های سرمایه گذاری و کارگزاران بورس بودند- حتی یک دست هم به نشانه نگرانی بلند نشد! طبعا من نیز دستی به نشانه نگرانی بلند نکرده بودم؛ اما نمی دانم چرا با دیدن این صحنه بلافاصله یاد یک جمله معروف افتادم: «بازار درست
برخی از خدمات سایت، از جمله مشاهده متن مطالب سالهای گذشته روزنامههای عضو، تنها به مشترکان سایت ارایه میشود.
شما میتوانید به یکی از روشهای زیر مشترک شوید:
در سایت عضو شوید و هزینه اشتراک یکساله سایت به مبلغ 700,000ريال را پرداخت کنید.
همزمان با برقراری دوره اشتراک بسته دانلود 100 مطلب از مجلات عضو و دسترسی نامحدود به مطالب روزنامهها نیز برای شما فعال خواهد شد!
پرداخت از طریق درگاه بانکی معتبر با هریک از کارتهای بانکی ایرانی انجام خواهد شد.
پرداخت با کارتهای اعتباری بینالمللی از طریق PayPal نیز برای کاربران خارج از کشور امکانپذیر است.
به کتابخانه دانشگاه یا محل کار خود پیشنهاد کنید تا اشتراک سازمانی این پایگاه را برای دسترسی همه کاربران به متن مطالب خریداری نمایند!
چهارده استراتژی مورد استفاده معامله گران برای فعالیت در بورس
معاملهگران بازارهای مالی، حداقل از یک استراتژی معاملاتی استفاده میکنند تا زودتر و بهتر به مقاصد و اهداف سرمایه گذاری خود دست یابند. برخی از سرمایه گذاران اهدافی کوتاه مدت دارند. آنها در نظر دارند تا در یک بازه زمانی کوتاه و مشخص، سود قابل قبولی کسب نمایند. در مقابل سرمایه گذارانی با اهداف بلند مدت وجود دارند. برای این اشخاص، ضرر های موقتی که در کوتاه مدت رخ میدهند، کم اهمیت است و در واقع هدف آنها سود قابل توجهی است که در بلند مدت نصیبشان خواهد شد.
از طرفی برخی از سرمایه گذاران روحیه ریسک گریزی دارند و به دنبال یک سرمایه گذاری امن تر هستند. در حالی که سرمایه گذاران ریسک پذیر با قبول کردن ریسک زیاد، خواهان کسب سود بیشترند. با توجه به نکات گفته شده، در ادامه چند استراتژی معاملاتی مشهور، معرفی شده است.
1. استراتژی گلهای یا تقلیدی
در بسیاری از موارد انسان ها مانند دیگر موجودات نوعی رفتار تقلیدی یا گله ای دارند. به عنوان مثال ممکن است یکی از اعضای داخل گله، غذای مناسبی پیدا کند و در همان حال گله شروع به حرکت و جابهجایی میکند. دیگر اعضای گله با این که نمیدانند چرا گله دارد جابهجا میشود، غذای خود را رها میکنند و به دنبال بقیه گله حرکت میکنند!
این مثال شباهت زیادی به رفتار برخی از سرمایه گذاران دارد! افراد ناآگاهی که حتی پیش از خرید و فروش سهام، اطلاعاتی راجع به آن نمیدانند! آنها فقط به دنبال رفتار بقیه، عمل میکنند. این سرمایه گذاران همیشه در کنار بقیه در صف میایستند و یا قصد خرید دارند و یا میخواهند هر چه دیروز در صف خریدهاند را امروز بفروشند. این افراد معمولا استراتژی معاملاتی مشخصی در سرمایهگذاری ندارند و ممکن است تصادفی سود ببرند و یا متحمل زیان شوند. (خطرناک ترین اتفاقی که می تواند برای یک سرمایه گذار مبتدی بیفتد، تصادفی سود کردن یا گله ای سود کردن است. معامله گران مبتدی به صورت تصادفی خرید می کنند و اگر در اولین معاملاتشان سود خوبی کنند، مغرور شده و با حجم پول بیشتری وارد می شوند و ممکن است تمام پس انداز خودشان را متوجه یک ضرر بزرگ کنند).
2. استراتژی خرید و نگه داری
شاید این جمله را شنیدهاید که هر چیزی در بلند مدت گران میشود. این جمله با توجه به تورم موجود در کشور، به یک باور تبدیل شده است. برخی سرمایه گذاران بدون این که بخواهند نوسانگیری کنند و یا به فروش دارایی خود فکر کنند، تنها میخرند و نگه میدارند! حتی شاید ندانند تا چه زمانی قرار است این دارایی را نگه دارند!
اکثر این افراد به دنبال یافتن چیزی برای سرمایه گذاری میگردند که ارزش زیادی داشته باشد ولی قیمت بازار آن پایینتر از ارزش ذاتی باشد. آنها میدانند که در گذر زمان، بقیه پی به ارزش کالا یا سهام سرمایهگذاری شده آنها خواهند برد. برخی از ملاکان و مجموعه داران نیز این گونه عمل میکنند.
3. استراتژی پیش فروش و پیش خرید (سرمایه گذاری بلندمدت-کوتاه مدت)
بهتر است تا با یک مثال این استراتژی معاملاتی را توضیح دهیم. فرض کنید یک کشاورز محصول بادام دارد. چغاله بادام قیمت بالاتری نسبت به بادام تازه دارد و بادام تازه نیز، بهای بالاتری نسبت به بادام مانده دارد. روز به روز از ارزش محصول این کشاورز کاسته میشود و او آزرده خاطر است زیرا نتوانسته است تا محصولات خود را برداشت کند.
از طرفی او قصد خرید برنج دارد. بهای برنج بر خلاف بادام، روز به روز افزوده میشود. در اینجا او دست به یک استراتژی میزند. برنج را به صورت نسیه برای یک تاریخ مشخص پیش خرید میکند. از طرف دیگر، بادام را نیز در همان سررسید پرداخت نسیه، پیش فروش میکند. بنابراین، با گران شدن برنج، او سود خود را برده است و با ارزان شدن بادام نیز، متحمل زیان نمیشود زیرا قبلا آن را به بهای بیشتری فروخته است. بیشتر سرمایهگذاران کوتاه مدتی از این استراتژی استفاده میکنند. (این استراتژی بیشتر در بازار مشتقه استفاده می شود)
4. استراتژی تکانهای
گاهی نیاز است تا کالا یا سهام گرانی را خریداری نمایید ولی قصد گرانتر فروختن آن را داشته باشید. البته، بهتر است کالاهایی را به این روش خریداری نمایید که نگهداری آنها در فاصله زمانی خرید تا فروش هزینهبر نباشد.
5. استراتژی متنوع سازی
به جای خرید تنها یک سهم و در حجم زیاد بهتر است سهمهای متنوعی خریداری نمایید و ریسک معاملاتی خود را کم کنید. اگر چه میتوانید متنوع سازی خود را به صورت افقی و عمودی نیز انجام دهید ولی باید به هزینههای خرید و فروش نیز توجه داشته باشید. در استراتژی متنوع سازی افقی، تمامی سهام خریداری شده شما مربوط به یک صنعت خاص است و در استراتژی متنوع سازی عمودی نیز، صنایع مربوط به سهام خریداری شده به نوعی با یکدیگر ارتباط عمودی دارند و به یکدیگر وابسته هستند. در استراتژی متنوع سازی هستهای نیز، بزرگترین سهم سبد سرمایه گذاری، مربوط به یک صندوق مشترک شاخص میباشد و سهمهای دیگر نیز، بقیه سبد سرمایه گذاری را پر میکنند.
6. استراتژی پیش رفتن با ساز مخالف یا معکوس
این استراتژی معاملاتی در مقابل استراتژی گلهای قرارمیگیرد. زمانی که بیشتر سرمایهگذاران برای فروش رغبت نشان میدهند، شخص سرمایهگذار کالای سرمایهای مورد نظر را خریداری میکند و زمانی که همه خواهان خرید آن کالاهستند، او فروشنده آن کالا خواهد بود. مثال معامله گران ناآگاه فروش سکه ملموس تر است. بالا رفتن قیمت طلا سبب میشود تا مردم به سمت این بازار هجوم ببرند و سکه خریداری نمایند. در این شرایط و با بالا رفتن قیمت طلا سرمایه گذار مورد نظر ما، سکههایش را با بهای بالایی عرضه میکند. این شخص زمانی که قیمت سکه افت میکند و همه فروشنده هستند، سکه را با قیمت ارزانی خریداری میکند.
این استراتژی همان چیزی است که در بورس نیز وجود دارد. سرمایه گذارانی وجود دارند که هیچ گاه وارد صف خرید نمیشوند. آنها در زمان تشکیل صف خرید، فقط فروشندهاند. زمانی هم که صف فروش بسته میشود، سهام را با قیمت کمی خریداری میکنند.
7. استراتژی سود تقسیمی
استراتژی های قبلی تنها به قیمت سهام شرکت ها توجه دارند و به سود ساخته شده توسط آنها نمیپردازند. در این استراتژیها تنها بالارفتن بهای کالا و یا سهام اهمیت دارد. در بازار بورس، علاوه بر قیمت سهام، سود تقسیمی نیز حائز اهمیت است. حتی برخی از سرمایه گذاران با پیشبینی ميزان سود یک شرکت، اقدام به سرمایه گذاري در آن شركت ميكنند. اين افراد براي خود يك بازه و بهره مورد انتظار مشخص ميكنند.
8. استراتژی دریپ يا برنامه سود مجدد تقسيمي
اين اصطلاح در بازار سرمایه رواج زيادي دارد. فردي را تصور كنيد كه با پول حاصل از فروش گندم، قطعهاي زمين خريداري ميكند. با اين كار، اگر قيمت زمين بالا رود، سود خواهد برد. همچنين، اگر زمين ارزان شود، زمين بيشتري را خريداري ميكند. او در رابطه با نوسان قيمت زمين، متحمل هيچ زياني نميشود.
9. استراتژي خريد پلكاني
اين استراتژي بيشتر در زمانهايي استفاده ميشود كه نسبت به بالا رفتن يا پايين آمدن قيمت مطمئن نيستيد. ممكن است يك سهم سودآور باشد و يا شما را دچار زيان كند. در استراتزي پلكاني، شما تمام سرمايه خود را وارد بازار نميكنيد. براي مثال هر بار تنها ده درصد آن را به خريد سهم اختصاص ميدهيد و در صورت مساعد بودن شرايط سهم و كسب سود، مقدار سهم بيشتري خريداري خواهيد كرد. با اين كار ضمن كسب سود كمتر، با ريسك كمتري بابت كاهش قيمت سهم مواجه خواهيد شد.
10. استراتژي ميانگينگيري ريالي
يك استراتژي وجود دارد كه تعيين ميكند تا در ماه، مقدار مشخصی از درآمد خود را به خرید سهام اختصاص دهید. ممكن است شما به سهم به خصوصي توجه داشته باشيد. اگر در ماه بعد، ارزش آن سهم كمتر شود، ميتوانيد آن ماه تعداد بيشتري از اين سهم بخريد و اگر قیمت افزايش يابد نيز، تعداد كمتري سهم خريداري ميكنيد. حتي اگر قيمت آن تغييري نكند نيز، ميتوانيد به همان اندازه مجددا سهم بخريد.
11. استراتژی معاملاتی روزانه
قبل از هر چيزي در سيستم معاملاتي، يك تحليل روند انجام دهيد. تايم فريم را بر روي يك ساعت تنظيم كنيد و چارت را بزرگ نماييد. با پي بردن به روند، تايم فريم را كوچك كنيد. با بررسي سهام مختلف ببينيد که آيا ميتوانيد الگوي مشخصي برای خرید پيدا كنيد یا خیر.
به عنوان مثال می توانیم منتظر بمانيم تا در جهت مخالف روند يك پولبك پيدا كنيم. البته براي يافتن كاهش ريسك و يا افزايش نسبت سود به ريسك، به ابزاري نياز داريد تا به بررسي حركتهای مخالف روند، بپردازید. دقت کنید زمانی که روند، پولبک گرفت و متوقف شد، به سرعت وارد بازار شوید.
12. استراتژی کنترل ریسک با حد ضرر
قبل از ورود به هر سهم، باید حد ضرر سهم را مشخص نمایید و در صورتی که شرایط سهم خوب نبود و به حد ضرر رسید، باید سریع از معامله خارج شد. به عنوان مثال در زمان خرید، میتوانید حد ضرر را در زیر حداقل قیمت کندل قبلی قرار دهید. فراموش نکنید که در یک معامله، به محض شکسته شدن روند، به سرعت از معامله خارج شوید.
13. استراتژی دبل تاپس یا دوقلوی سقف یا دو قله
تحلیل تکنیکال کمک زیادی به سرمایهگذاران میکند. بعضی از الگوهای نموداری در کسب درآمد، عالی عمل میکنند. با پیدا شدن یک شکل مشخص، میتوان معامله را با ریسک کمی شروع کرد. استراتژی دوقلوی سقف یکی از سودآورترین الگوها میباشد. به محض معامله گران ناآگاه دیدن این الگو میتوانید وارد معامله فروش شوید.
این الگو و الگوی بعدی که راجع به آن صحبت خواهیم کرد، از زیرمجموعه الگوهای بازگشتی هستند. الگوی دوقلوی سقف از دو قله که در یک سطح قرار دارند، تشکیل شده است. خط گردن یا نک لاین خطی است که بر کف دو قله رسم میشود و بهتر است برای تایید الگو، منتظر شکسته شدن خط گردن توسط قیمت باشید.
برای پیدا کردن دوتایی بالا و پایین در یک نمودار، یک بار نمودار را در یک تایم فریم بالا و بار دیگر، در تایم فریم پایین تر بررسی میکنیم. انتخاب تایم فریم بستگی به زمانی دارد که معامله شما به طول میانجامد. به عنوان مثال کسانی که میخواهند از استراتژی سویینگ یا نوسان گیری استفاده کنند، می توانند از تایم فریم 30 دقیقهای استفاده کنند.
14. استراتژی دبل باتم یا دوقلوی کف
این الگو برعکس روش قبلی می باشد. در این الگو دو دره در یک سطح قرار گرفتهاند. خط گردن در اینجا خطی است که بر روی دو دره رسم میشود و بهتر است قبل از شکسته شدن خط گردن وارد معامله شوید. سعی کنید حد سود و ضرر خود را مشخص کنید و به شکل منطقی از آنها استفاده نمایید. همه چیز را به دقت یادداشت کنید. آمار این یادداشتها را بررسی کنید. نتایج را تطبیق دهید. اشکالات خود را پیدا کنید و سعی کنید تا در معاملات بعدی آنها را اصلاح نمایید.
جمع بندی
برای معامله در بورس یا سایر بازارها، استراتژیهای بیشمار دیگری نیز وجود دارند؛ اما در این مطلب، به ذکر همین چند مورد اکتفا میکنیم. به عنوان مثال استراتژی معاملاتی برخی از معامله گران، ممکن است استفاده از رسم کانال در نمودار قیمت، سطوح فیبوناچی و یا اندیکاتور ایچیموکو باشد. چیزی که اهمیت دارد این است که استراتژی مورد استفاده شما هم سود ده باشد و هم باعث به هم ریختن آرامش روانی شما نشود.
تفاوت ضمیر ناخودآگاه با خودآگاه در معاملات فارکس
رحمان امیرآبادی معامله گر بازارهای مالی به نکات مهمی درباره معاملات پرداخته است.
رحمان امیرآبادی؛ بازار: یک معامله گر با روانشناسی کاربردی و باز بینی ضمیر ناخودآگاه و بررسی عادات صحیح، می تواند به حداکثر راندمان مالی در معامله گری بازارهای مالی برسد.
فضا و شغل معامله گری دنیای عجیبی است، شما پس از کمی مطالعه یا گذراندن یک دوره وارد یک دنیای جدید، نامحدود، ساده اما پیچیده، عجیب و غریب و پر از ترس و طمع و بسیار خطرناک میشوید.
جایی که به خودی خود ترسناک نیست اما این رفتار خودمان است که آن را ترسناک میکند. خودمان هستیم که خرابش می کنیم .درک این موضوع کمی سخت است و خیلی زمان میبرد تا متوجه شویم که این خود تریدر هست که جلوی سود کردن خود را می گیرد.
شاید خنده دار باشد مگر میشود کسی جلوی پیشرفت خودش را بگیرد؟ مگر کسی از پول بیشتر بدش می آید؟ اما در معامله گری این واقعیت دارد و بزرگترین مانع بر سر راه شما متاسفانه خودتان هستید و نه هیچ معامله گران ناآگاه کس دیگر و نه بازار . و تا زمانی که نتوانید با این واقعیت روبرو شوید و این مشکل را شناسایی کنید و در جهت رفع آن عمل نمایید، موفقیت مستمری نخواهید داشت.
ضمیر ناخودآگاه و تفاوت آن با ضمیر خودآگاه
یکی از موارد مهمی که یک معامله گر باید بداند ضمیر ناخودآگاه و ارتباط و تفاوت آن با ضمیر خود آگاه است. شاید در مورد ضمیر ناخودآگاه چیز زیادی ندانید و یا فقط اسم آن را شنیده باشید. ولی چیزی که لازم است بدانید این است که شما در معامله گری با ناخودآگاهتان سرو کار دارید و آن است که کنترل شما در هنگام معامله کردن را در دست دارد.
شاید کمی تعجب آور باشد ولی در هنگام معامله کردن ،شما هیچ کنترلی روی خودتان ندارید.(منظور از خود همان خودآگاه شماست که همه از آن به عنوان ذهن یاد میکنند) و عکس العمل شما و تصمیماتی که میگیرید توسط ناخودآگاه شما کنترل میشود.
و شما مانند رباتی می مانید که دستورات ناخود آگاه را اجرا میکنید.تمام ترس ها و طمع هایی که روی تصمیم گیری شما تاثیر میگذارد از همان ناخودآگاه شما می آید.
به طور کلی، احساسات و پول به خوبی با هم ترکیب نمیشوند. به همین دلیل معاملهگری یکی از سختترین راهها برای کسب درآمد آسان است
بررسی شکست و نحوه کنار آمدن با شکست در یک معامله
بسیاری از تریدرها حتی حاضر نیستند به معاملات شکست خورده خود دوباره نگاه کنند؛ اما این معاملات کلید موفقیت شما در تریدینگ هستند.صد درصد برای شما پیش آمده که بعد از یک معامله و یا در وقتی دیگر با خود فکر کنید که چرا من در هنگام باز بودن یک موقعیت معاملاتی آن کار اشتباه را انجام دادم؟،چرا با آن حجم وارد معامله شدم؟،چرا حد ضررم را تغییر دادم ؟ سوالاتی از این موارد ..
شما غلط بودن این کارها را در هنگام معامله کردن تشخیص نمیدهید
چرا که این ها فقط در ذهن خودآگاه شما به عنوان کارهای نادرست برچسب خورده اند و متاسفانه این خود،در آن هنگام هیچ گونه نقشی ندارد..
خیلی از افراد هم هستند که میگویند اگر وارد پوزیشن بعدی شوم دیگر کارهای غلط گذشته را تکرار نمیکنم اما کافی است که پشت سیستم بشینند و همان کارهای غلطی را که حتی یک ساعت پیش از آنها بیزار بودند را تکرار میکنند بدون آنکه بدانند چرا؟!
شما باید بدانید که اصلاح این قبیل رفتارها را باید در ناخودآگاهتان انجام دهید و تا زمانی که این اصلاح درآنجا صورت نگیرد هر گونه تلاش برای بهبود شرایط در خودآگاه بی فایده است.
بگذارید مثالی بزنم :شما در هنگام رانندگی هیچ وقت به تعویض دنده و یا ترمز کردن فکر نمیکنید چرا که آنها در ناخودآگاه شما نقش بسته اند.در اینجا هم ترس و طمع و . به مثابه همان ترمز کردن در رانندگی است.شما اگر میخواستید توسط خود آگاه به ترمز کردن فکر کنید و تصمیم بگیرید قطعا تا الان چند نفر را راهی بیمارستان کرده بودید!
این ناخودآگاه شماست که معامله گران ناآگاه با قدرت بسیار زیاد خود این اعمال را به بهترین نحو ممکن انجام میدهد.ناخودآگاه وجودتان را در یابید. ، به طور کلی، احساسات و پول به خوبی با هم ترکیب نمیشوند. به همین دلیل معاملهگری یکی از سختترین راهها برای کسب درآمد آسان است.
درآمد و بدست آوردن پول از یک معامله رابطه مستقیمی دارد با ذهنیت و افکار شما در ارتباط با پول؛ شاید می گویید خب مقدار سود هر معامله به حجم آن و حد سود ما وابسته است .بله این درست است .در لایه های بالاتر فکری عواملی وجود دارند که شما هیچ نشانه ای از آنها نمی بینید اما آنها هستند که این مقدار سود را مشخص میکنندو به طور نامحسوسی بر روند سود گیری شما از بازار دخیل هستند .
شما هنگامی که برای یک معامله حد سودی متصورید تا چه حد به آن پایبند هستید؟و یا بهتر است بپرسم تا چه حد می توانید به آن پایبند بمانید؟ چه عواملی میتواند روی شما تاثیر بگذارد که این پایبندی را فراموش کنید؟ چرا شما زمانی که یک حجم ۶ لاتی را باز میکنید این پایبندی برای شما سخت تر میشود نسبت به زمانی که با یک حجم ۲ لاتی وارد شده اید.حتی اگر مدیریت سرمایه را هم رعایت کرده باشید؟
ببینید دوستان ریشه همه ی این مشکلات در ناخود آگاه شما نهفته است. رویکرد فکری شما نسبت به پول و بسته به اینکه در زندگی غیر معاملاتی شما چه چیزهایی در مورد پول در ذهن شما است،نقش اصلی را در این مشکل ایفا می کند.
مثلا فردی که در زندگی غیر معاملاتی خود درآمد محدودی داشته است و مثلا ماهیانه ۵ میلیون تومان درآمد دارد، درون خود نسبت به این مبالغ حساسیت ویژه ای دارد و چون این ارقام برای آن شخص مهم هستند پس در هنگام معامله کردن هم نسبت به این ارقام حساس است.
برای کسی که دو میلیون تومان پول مهم است ،هنگامی که به ۲۰۰ دلار سود می رسد،ناخودآگاه سریع عکس العمل نشان میدهد و دیگر اجازه رشد به آن سود را نمیدهد و از پوزیشن معامله خارج میشود.
چرا که اگر آن شخص در زندگی معمولی خود ۱ تا ۲ میلیون از دست بدهد دچار آشفتگی میشود و همین امر باعث می شود با خود فکر کند که بهتر است از معامله خارج شود و همان ۲۰۰ دلار سود را بگیرد. هرچند که حجم معامله را رعایت کرده باشد ،هر چند که اگر معامله را تا حد سود باز میگذاشت به جای ۲۰۰ دلار،۵۰۰ دلار سود می کرد .اما سریع دست و پایش میلرزد و معامله را میبندد و به همین مقدار سود متاسفانه اکتفا می کند. تا زمانی که ۱ دلار برای شما بی اهمیت و بی ارزش نشود شما به ۱۰ دلار نمیرسید و تا زمانی که ۱۰ دلار برای شما بی اهمیت نباشد نمیت وانید به ۱۰۰ دلار برسید و .
متاسفانه در معامله گری ذهن شما باید مانند آدم های پولدار رفتار کند هر چند که در زندگی معمولی وضعیت خوبی نداشته باشید .
تا زمانی که این اتفاق درون شما نیفتد به سود های زیاد قطعا نمی رسید .داشتن موجودی حساب بالا هم هیچ کمکی به شما نخواهد کرد چرا که اینقدر قدرت این فکر در ذهن شما بالاست که انرژی هایی از قبیل مدیریت سرمایه و . توهمی بیش نیستند.
فردی که روی یک حساب ۱۰۰۰ دلاری، پنج صدم حجم میزند و با رسیدن قیمت به هدف،از کم بودن سود خود راضی نیست اگر موجودی حساب ۲۰۰۰۰ دلار شود میتواند با حجم ۲۰ برابر به هدف خود پایبند باشد؟
نتیجه گیری
در انتها باید بگویم اگه به طرح و پلن معاملاتی خود پایبند باشید،بازار به شما احترام می گذارد و اگر به قوانین و پلن معاملاتی خود پایبند نباشید، بازار هم شما را تنبیه خواهد کرد، به اندازه بی احترامی به بازار شما هم تنبیه می شوید، بسیاری از معامله گران به دلیل عدم احترام به بازار، سیلی از بازار می خورند که تا سال های سال دیگر نمی توانند بر روی پا بایستند( در مدت زمان کوتاه چند ده هزار دلار پول را صفر می کنند) و قید هر نوع معامله گری را تا آخر عمر می زنند.
کتاب «معاملهگری با ضمیر ناخودآگاه» به کتابخانه سازمان بورس رفت
معاملهگری با ضمیر ناخودآگاه، نگاهی عمیق به چالش هایی دارد که هنگام دست و پنجه نرم کردن در معاملات با آنها مواجه میشویم.
به گزارش پایگاه خبری بازارسرمایه (سنا)، کتاب «معاملهگری با ضمیر ناخودآگاه» تالیف مارک داگلاس و ترجمه حسن رضایی در ۲۳۲ صفحه توسط انتشارات آراد کتاب به چاپ دوم رسیده است. در بخشی از این کتاب آمده است: چرا بیشتر کسانی که در سایر مشاغل بسیار موفق هستند، در سمت معاملهگری به طرز مصیبتباری شکست میخورند؟ آیا معاملهگران موفق، موفق زاده شده اند و این مهارت را از بازار کسب نکرده اند؟
به عقیده مارک داگلاس نویسنده این کتاب، چنین چیزی به هیچ وجه صحت ندارد. او می گوید که شخص باید ذهنیت یک معامله گر را پیدا کند. این امر آسان به نظر می رسد، اما در واقع، این ذهنیت در مقایسه با شیوه ای که تجربه زندگی به ما آموخته تا آنگونه در مورد جهان فکر کنیم بسیار غریب است.
معامله گری با ضمیر ناخودآکاه نگاهی عمیق به چالش هایی دارد که هنگام دست و پنجه نرم کردن با معامله گری با آنها مواجه می شویم. مبتدیها تنها چالش معاملهگری را آموختن راه هایی برای کسب درآمد می دانند.
هنگامی که معاملهگر مبتدی می آموزد که نکات، مشاوره های کارگزاران و راه های دیگر تحلیل برای خرید و فروش همواره کارآمد نیستند، در می یابد که باید یا خودش یک استراتژی قابل اعتماد برای معامله بسازد یا این استراتژی را از دیگران بخرد. به احتمال زیاد پس از آن معاملهگر آسان می شود. باید از قوانین پیروی کنید تا پول به جیب هایتان سرازیر شود. معاملهگر مبتدی، اگر در مراحل قبل متوجه نشده باشد، رد این مرحله در می یابد که معامله میتواند ناامید کننده ترین تجربه ای باشد که تا به حال با آن مواجه شده است.
این کتاب اخیراً به مجموعه کتابهای کتابخانه سازمان بورس و اوراق بهادار افزوده شده است.
این کتابخانه فعالیت خود را از سال ۱۳۷۴ با هدف اطلاعرسانی و ارائه خدمات به دانشجویان، اساتید، سرمایه گذاران و سایر علاقمندان آغاز کرد. سیر توسعه و تکمیل منابع طی سالهای پس از آن در راستای تبدیل این کتابخانه به تخصصیترین مرکز مورد مراجعه محققان و علاقمندان به بازار سرمایه تداوم یافت.
ماحصل این تلاش گردآوری بیش از ۵۶۴۴ عنوان کتاب انگلیسی (نسخه چاپی و الکترونیکی)، ۴۶۲۷ عنوان کتاب فارسی، ۲۴۱۵ عنوان پایاننامه فارسی و انگلیسی مرتبط با حوزههای بازار سرمایه، ۶۴ عنوان نشریه تخصصی و ۶۴۱۶ عنوان مقاله فارسی و انگلیسی در نرمافزار جامع کتابخانه شد، همچنین مجموعه نرم افزارهای نور شامل ۸۱ مجموعه آثار نویسندگان برتر اسلام و ایران در دسترس محققان قرار گرفته است.
علاقه مندان جهت جستجو در منابع کتابخانه می توانند به سایت http://lib.seo.ir/faces/home.jspx مراجعه و یا با شماره تلفن های ۱۹۱-۸۴۰۸۳۱۹۰ تماس بگیرند.
آدرس کتابخانه: خیابان حافظ پایین تر از خیابان جمهوری نبش خیابان هاتف ساختمان بورس طبقه ۴.
ساختار ذهنی یک معاملهگر موفق در بازار بورس
افراد زیادی معامله در بازار بورس را آغاز میکنند به امید اینکه در مدت کوتاهی به سرمایه قابل توجهی دست یابند.
افراد امروزی به دلیل سرعت و شتابی که در زندگی وجود دارد، تصور میکنند همه چیز باید به همان سرعت و شتاب پیش برود و تصور میکنند یک معاملهگر موفق شدن در بازار بورس مانند روش کار کردن با یک اپلیکیشن موبایل است که سریعا آنرا فرابگیرند و خواسته آنها را برآورده نماید.
این تصور به صورت خودآگاه نیست و بیشتر از ناخودآگاه ما سرچشمه میگیرد و دلیل این است که ساختار ذهن به طور طبیعی همه چیز را به هم ارتباط میدهد، بنابراین ذهنی که امروز در گردباد انتقال سریع اطلاعات گرفتار شده، طبیعتا این تغییر و انتقال سریع را به همه چیز ربط میدهد. وقتی یک گوشی موبایل جدید خریداری میکنید، خیلی بعید است که پس از 1 هفته یا حداکثر 2 هفته کارکردن با آن، امکانات و قابلیتهای آنرا شناسایی نکنید.
سپس شما این سرعت در یادگیری و انتقال اطلاعات را به همه چیزهای دیگر مانند مهارت خرید و فروش سهام در بورس یا پول درآوردن هم ربط میدهید و میخواهید یک شبه پولدار شوید! اما غافل از اینکه مهارتهایی مانند معاملهگری در بازار سهام مهارتی نیست که با یک هفته یا دوهفته یا حتی چندماه بدست آید.
اساسا رفتار بازار بورس با رفتار جامعهای که در آن هستیم بسیار متفاوت است. خیلی جالب است بدانید بیشتر کسانی که در این بازار شکست میخورند، در سایر فعالیتهای اجتماعی افرادی موفق به شما میآیند.
شاید فکر کنید معاملهگری امری ذاتی است و معاملهگران موفق ذاتا معاملهگر بودهاند، ولی اینطور نیست. معاملهگری یک مهارت کاملا اکتسابی و قابل یادگیری میباشد که یک ساختار ذهنی ویژه را میطلبد. این ساختار ذهنی ویژه در مقایسه با آنچه ما در جهان بیرون از معاملهگری و در زندگی روزمره تجربه میکنیم بسیار عجیب و متفاوت است.
وقتی معاملهگری را با تجربیات زندگی روزمره مانند رفتن به دانشگاه و گرفتن نمرههای خوب مقایسه میکنیم، نمیتوانیم بپذیریم که حتی درصد خیلی زیادی از افراد تحصیلکرده که از لحاظ علمی پیشرفت قابل توجهی داشتهاند در بازار شکست میخورند.
گویا تمام مهارتهایی که برای گرفتن نمرات بهتر در مدرسه و دانشگاه اموخته ایم، یا مهارت های لازم برای پیشرفت در کار یا ارتباط با دیگران و خلاصه تمام مهارتهایی که ما در طول زندگی با آنها سروکار داریم برای معاملهکردن نامناسب است.
در این زمان است که متوجه میشویم معاملهگران باید از دیدگاه احتمالات به معاملات خودشان بیندیشند و بیشتر مهارتهایی که در طول زندگی بدست آوردهاند، تقریبا در تمام جنبههای زندگی، تسلیم کنند و با دیدی جدید و خیلی بازتر به معاملهگری بنگرند.
هدف هر معاملهگر سهام در بورس یا معاملات فیوچرز یا هر بازار مالی دیگر، کسب سود دائمی و مستمر است. با این وجود، فقط تعداد کمی از معاملهگران هستند که به این مهم دست مییابند. دلیل موفقیت این تعداد کم از معاملهگران چیست؟ من به شما میگویم، تفاوت بین معاملهگران موفق و معاملهگران ناموفق در شیوه تفکر آنهاست.
معاملهگران موفق ساختار ذهنی و طرز تفکری دارند که با معاملهگران ناموفق بسیار متفاوت است. یک مفهوم جدانشدنی در نحوه کارکرد ذهن ما وجود دارد که با ویژگیهای بازار همخوانی ندارد. معاملهگران موفق کسانی هستند که به شیوه انجام معاملات خودشان اعتماد دارند و آنچه را که به نظرشان باید انجام شود بدون هیچگونه شک و تردید انجام میدهند.
معاملهگران موفق از رفتار بازار ترسی ندارند چون آموختهاند که فقط برای اطلاعات خودشان تمرکز کنند، اطلاعاتی که به آنها کمک میکند که موقعیتهای کسب سود را دریابند و نه اطلاعاتی که منجر به ترس آنها میشود.
این موضوع با وجود ظاهر پیچیدهاش، فقط در این 3 مورد خلاصه میشود که:
1 – اعتقاد داشته باشید لازم نیست برای کسب سود از بازار، بدانید که دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد و لازم نیست بتوانید بازار را دقیقا پیشبینی کنید.
2 – اعتقاد داشته باشید هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.
3 – اعتقاد داشته باشید هر لحظه در بازار منحصر به فرد است و هر نتیجهای یک تجربه منحصر به فرد میباشد.
مورد اول – برای کسب سود از بازار، نیازی نیست دقیقا بدانید سهم موردنظر شما نزولی است یا صعودی و به چه سمتی حرکت میکند
متغیرهای موجود در بازار آنقدر زیاد است که امکان درنظر گرفتن کل آنها در تحلیل وجود ندارد. بازار از هزاران معاملهگر تشکیل شده است که دارای رفتارهای انسانی و دائما در حال تغییر هستند.
شما از بین هزاران معاملهگر موجود در بورس فقط یک معاملهگر را تصور کنید. این معاملهگر در ابتدای صبح با اعتماد به نفس وارد بازار میشود و سهمی را خریداری میکند، سپس اتفاقی میافتد مثلا خبری منفی میرسد و سهم شروع به ریزش میکند معاملهگر با شتاب و عجله سهمی را که چند دقیقه پیش خریداری کرده میفروشد. دومرتبه خبری دیگر و بالبطع رفتار هیجانی دیگری از معاملهگر سر میزند و رفتارهایی مانند خشم، ترس، طمع، خودشیفتگی، اعتماد به نفس و… مرتبا و بدون اینکه قابل پیشبینی باشند تکرار میشود.
این فقط رفتار یک معاملهگر از هزاران معاملهگر بود و همه ما میدانیم که هیچ معاملهگری شبیه معاملهگر دیگر نیست. آیا شما تصور میکنید میتوانید کل این رفتارها را دقیقا پیشبینی کنید؟ عملا پیشبینی دقیق این رفتار غیرممکن است.
گرچه الگوهایی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که میتوان از روی آنها، رفتار قیمت را تا حدودی پیشبینی کرد اما هیچگاه این الگوها شبیه الگوهای قبلی نیست.
بنابراین باید به جای اینکه به دنبال راه حل جادویی پیشبینی دقیق بازار باشید بهتر است به دنبال الگوهایی باشید که احتمال صحیح بودن آنها بیشتر از احتمال اشتباه بودن آنها باشد.
مورد دوم – اعتقادی قاطع به این داشته باشید که هرچیزی ممکن است در بازار رخ بدهد
بگذارید داستانی را برایتان تعریف کنم.
یک تحلیلگر تکنیکال که تجربه زیادی در تحلیل بازار داشت و خود را همهچیزدان فرض میکرد به استخدام یک معاملهگر بسیار باتجربه در بورس کالاهای کشاورزی درآمد. معاملهگر با تجربه و مسن چیز زیادی درباره تحلیل تکنیکال نمیدانست چرا که نیازی به آن احساس نمیکرد. اخیرا نیز معاملات را در تالار انجام نمیداد و نمودارهای روی مانیتور نیز برایش قابل فهم نبودند به همین دلیل تحلیلگر تکنیکال را استخدام کرده بود که او را در این زمینه یاری کند.
تحلیلگر تازه استخدامشده هم که میخواست خودی نشان دهد و تواناییهای خود را به رخ این پیز باتجربه بازار بکشاند، نقاط حمایت و مقاومت سهم را به رئیس خود نشان میداد. تحلیلگر تکنیکال در حال توضیح اهمیت این نقاط به رئیس خود بود و با هیجان و اطمینان خاصی میگفت که در حال حاضر امکان ندارد بازار از نقطه مقاومت بالاتر، یا از نقطه حمایت پایینتر برود.
زمانی که بازار به نقطه حمایت رسید، معاملهگر از تحلیلگر پرسید: «با این حساب بازار از این نقطه پایینتر نخواهد رفت، درست است؟»
تحلیلگر تکنیکال پاسخ داد «درست است. اینجا نقطه پایین بازار امروز است». در همین حال معاملهگر مسن به او گفت «معامله گران ناآگاه خوب نگاه کن» و تلفن را برداشت و سفارش فروش 2 میلیون واحد سویا را داد. در عرض 30 ثانیه بازار سویا به ازای واحد 10 سنت سقوط کرد.
معاملهگر نگاهی به چهره وحشتزده تکلیلگر تکنیکال کرد و به آرامی پرسید :«حالا به نظرت نقطه پایین بازار کجاست؟ هرکس دیگری هم این کاری که من کردم را میتواند بکند»
نکته اصلی داستان همینجاست، وقوع هر اتفاقی ممکن است و برای آن، وجود تنها یک معاملهگر کافیست. این حقیقت تلخ و سخت بازار است و تنها معاملهگران موفق آنرا با آغوش باز پذیرفتهاند.
مورد سوم – اعتقاد داشته باشید هرلحظه در بازار منحصر به فرد و خاص است
البته ممکن است الگویی در نمودار قیمت وجود داشته باشد که مشابه الگوی قبل باشد و اندازهگیریهای هندسی و تحلیلی که بکار میرود یکسان باشد اما معاملهگران موفق آموختهاند که در نهایت، نتیجهای که از این الگو حاصل میشود از یک لحظه تا لحظه دیگر متفاوت است.
هر الگویی که الان وجود دارد، برای اینکه دقیقا معامله گران ناآگاه نتیجهای مانند الگوی قبل داشته باشد نیاز به این دارد که همان معاملهگران قبلی با همان سطح اطلاعات و کلا همان وضعیت قبلی وارد بازار شده باشند. احتمال چنین اتفاقی غیرممکن است.
فرض کنید یک سهم در موج قبلی، در قیمت 896 تومان سطح حمایت خود را تشکیل داده است. آیا باید تصور کنیم این سهم در موج فعلی یا موجهای بعدی دقیقا در محدوده 896 تومان حمایت خواهد شد؟ مسلما خیر!
به دلیل خاص بودن هر لحظه از بازار است که به جای قیمتهای دقیق برای حمایت و مقاومت، باید سطوح حمایت و مقاومت را بصورت محدودهها مشخص کنیم، نه قیمت خاص!
مانند برخی از افراد نباشید معامله گران ناآگاه معامله گران ناآگاه که محدوده حمایت را حتی تا ریال هم مینویسند تا به شما بگویند بله ما چقدر دقیق هستیم ولی آنقدر کارشان ناشیانه است که نمیدانند هیچ لحظهای در بازار تکرار نمیشود.
خیلی مهم است که شما این مفاهیم را کاملا درک کنید زیرا مهمترین عامل برای موفقیت شما در معاملهگری، عوامل روانشناختی هستند.
اگر تجربیاتی دارید که برای سایر معاملهگران مفید است میتوانید آنرا در بخش دیدگاه مطرح کنید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
دیدگاه شما