حد سود و زیان


استراتژی حدضرر / چطور کم‌تر زیان کنیم؟

خیلی از معامله‌گران در بازار حتی با داشتن تحلیل‌های خوب هم نتوانسته‌اند سود خوبی بگیرند. به‌راستی چرا اینگونه است؟ تعریف درست از حدضرر کدام است؟ مفهوم ریسک در حدضرر چیست و سود منفی و ضرر در معاملات چه فرقی دارد؟ نکات مهم درباره حدضرر کدامند؟ اگر می‌خواهید جواب تمام این سوالات را بدانید و عملکرد خود را در معاملات بازارهای مالی افزایش دهید، تا آخر این مقاله با من همراه باشید.

چرا ضرر می‌کنیم؟

نوسانات قیمت در بازار سهام ممکن است هم به نفع ما باشد و هم به ضرر ما. یکی از راه‌هایی که می‌توانیم سود بیشتری در بازار بکنیم این است که فقط در صعودهای بازار شریک باشیم و ضررهای بازار روی ما تاثیرگذار نباشد.

اما این امر شاید فقط روی کاغذ عملی باشد و در واقعیت ممکن نیست. وقتی وارد بازارهای مالی می‌شوید، ریسک ضررهای بازار را هم به‌همراه سود آن پذیرفته‌اید. هیچ‌کسی در دنیا نمی‌تواند ادعا کند که من در بازار ضرر نکرده‌ام. یادتان باشد تنها کسی ضرر نکرده که هنوز وارد بازار نشده است. به همین منظور مقدار ضرر در معاملات را با ابزاری به نام حدضرر کنترل می‌کنند و حد سود و زیان به‌عنوان مثال می‌گویند که در معاملات خود حدضرر را رعایت کنید و به آن پایبند باشید.

تعریف حدضرر

همه کسانی که وارد بازارهای مالی شده‌اند، مشکلی در زمان خرید سهم ندارند. اما تشخیص قیمت و زمان فروش، همواره مسئله چالشی‌تری برای معامله‌گران بوده است.

اگر قیمت سهم بعد از خرید، بر خلاف انتظار ما شروع به کاهش کرد، یعنی این‌که ما در تحلیل و محاسبات خود دچار خطا یا اشتباه شده‌ایم.

در این وضعیت اگر مقدار حرکت خلاف جهت معامله ما بیش از حد انتظار باشد، می‌گوییم که به جهت جلوگیری از ضرر بیشتر، باید از معامله با حدضرر خارج شویم. این تعریفی عمومی و جامع از حدضرر است.

مقدار حدضرر چقدر است؟

در حقیقت هیچ فرمول ثابتی برای مقدار حدضرر وجود ندارد. درواقع حدضرر یک عامل نسبی و وابسته به زمان است که مستقیما با استراتژی معاملاتی یک معامله‌گر ارتباط دارد.

برای این‌که این مسئله را بهتر درک کنیم، باید کمی موشکافانه‌تر به قضیه نگاه کنیم. حتما این سوال را شنیده‌اید که فرق بین اصلاح و ریزش چیست؟

من سهمی را می‌خرم و بعد از مدتی متوجه می‌شوم که قیمت برخلاف جهت تحلیل من حرکت می‌کند و حدضرر معامله را فعال می‌کند. در اینجا و طبق تعریف عمومی حدضرر، من به جهت جلوگیری از ضرر بیشتر سهم را می‌فروشم. اما در عین ناباوری می‌بینم که قیمت بعد از حدضرر من شروع به افزایش کرده و حتی سقف‌های قبلی راهم شکسته است.

درواقع بین زمان‌های مختلف در نمودارها یک رابطه کلی وجود دارد. به‌عنوان مثال ریزش قیمت سهم در تایم پنج دقیقه، تنها یک اصلاح در تایم 30 دقیقه محسوب می‌شود. و ریزش در تایم یک‌ساعته هم تنها یک اصلاح در تایم روزانه است. همین‌طور ریزش قیمت در تایم روزانه هم می‌تواند تنها یک اصلاح در تایم ماهانه باشد. به‌این ترتیب می‌توانیم به تایم‌های بالاتر هم مراجعه کنیم و می‌فهمیم که ریزش و اصلاح یک عامل وابسته به زمان است.

در مورد حدضرر هم دقیقا این نکته صدق می‌کند و برای همین حدضرر من در معامله‌ای، نقطه خرید معامله‌گر دیگری است. این نکته‌ای است که معمولا کسی به آن توجه نمی‌کند.

برای همین منظور وقتی قیمت‌های بازار سهام آمریکا در حال ریزش سنگین هم باشد، درحالی‌که همه درحال فرار و پیدا کردن راهی برای فروش سهم در قیمت‌های بالاتر هستند، سرمایه‌گذاری همچون «وارن بافت» اعلام می‌کند که این بهترین فرصت برای خرید است.

فرق دیدگاه (استراتژی) معامله‌گران اینجا است که خودش را نشان می‌دهد و باعث می‌شود که وارن بافت، سی سال سهامدار کوکاکولا باشد. سوال مهم این است که شما سهم را برای چه مدت خریداری می‌کنید؟ 5 سال، 10 سال، یا 20 سال؟

هرچه دیدتان بلندمدت‌تر باشد نگاهتان به بازار هم عوض خواهد شد. برای همین منظور می‌گوییم که حدضرر هم یک مولفه نسبی وابسته به زمان است. یعنی وقتی من دیدگاهم برای 20 سال آینده سهم درنظر گرفته شده، پس نباید با کوچکترین منفی در بازار دچار استرس شوم. زیرا مدیریت سرمایه من برای قیمت‌های امسال و یا سال آینده نیست، پس حدضرر من هم باتوجه به نوع استراتژی بلندمدتی که دارم باید درنظر گرفته شود.

حدضرر واقعی و حدضرر احساسی

به‌طور کلی می‌توان گفت که ضرر از ذهن ما سرچشمه می‌گیرد و بعد روی روان و احساسات ما تاثیر می‌گذارد که درنهایت باعث تصمیم‌گیری‌های هیجانی و غیرهیجانی در معاملات ما می‌شود.

وقتی ما سهمی را می‌خریم، از لحظه‌ای که قیمت سهم کمتر از قیمت خرید ما می‌شود، هورمون‌های استرس بیشتری در بدن ما شکل می‌گیرد. در اصل این همان شروع حدضرر احساسی است. قیمت تا کجا پایین می‌آید؟ این یک اصلاح موقت است یا یک نزول؟ این‌ها همه سوالاتی هستند که در زمان حدضرر احساسی به‌سراغ ما می‌آیند.

از آنجایی که احساسات ما یک حدی دارد و بیشتر از آن حد ممکن است که کنترلشان از دست ما خارج شود، ما حدضرر واقعی را تعریف می‌کنیم. درواقع حدضرر واقعی برابر است با نهایت آستانه فشار حدضرر احساسی. به‌عبارت ساده‌تر ما تا کجا ضرر را می‌توانیم تحمل کنیم.

حدضرر واقعی وارن بافت

‌وارن بافت در یازده سالگی، سه سهام ممتاز خدمات شهری را به قیمت هر سهم ۳۸ دلار برای خود و خواهر کوچک‌ترش دوریس خریداری کرد.

کمی بعد از خرید سهام، ارزش آن به زیر ۲۷ دلار رسید. وارن با این‌که ترسیده بود، سهام خود را آن‌قدر نگه داشت تا ارزش آن به ۴۰ دلار رسید و او بلافاصله سهام خود را فروخت.

در تمام این مدت، حدضرر احساسی وارن بافت فعال شده بود تا جایی‌که دیگر تحمل فشار احساسات وارده را نداشت. در همین حال، حدضرر احساسی او به حدضرر واقعی تبدیل شد و باعث شد تا تصمیم خروج بگیرد.

اما جالب است بدانید که وارن بافت هم گاهی اشتباه می‌کند. زیرا کمی بعد، ارزش سهام خدمات شهری تا ۲۰۰ دلار بالا رفت. این تجربه یکی از درس‌های اساسی سرمایه‌گذاری را به او یاد داد که صبر دربازارهای مالی یک موهبت است.

چگونگی محاسبه نسبت ریسک به ریوارد در بازارهای مختلف

با توجه به حضور فعال و همیشگی افراد در بازارهای مالی، شاهد این ماجرا هستیم که معامله گران و سرمایه گذاران همواره تلاش دارند تا در معاملات خود، ریسک کمتری داشته و در مقابل به پاداش و سود مناسب تری دست یابند.

به همین منظور نیاز به محاسبه نسبت ریسک به سود در معاملات دارند . برای این منظور، حداکثر ریسک را بر سود خالص تقسیم می نمایند، تا این مقدار به ‌دست آید. این امر، نشان دهنده آن است که یک معامله چه میزان ریسک و چه میزان پاداش برای معامله گر به همراه دارد. در واقع نسبت ریسک به پاداش و سود، باید نسبتی داشته باشد که با وجود کمی ضرر، در نهایت معامله منجر به سود شده و سود از ضرر بیشتر باشد و نتیجه نهایی آن منجر به حفظ و حتی افزایش سرمایه ‌شود.

محاسبه نسبت ریسک به سود

برخی افراد ترجیح می ‌دهند که برای انجام معاملات خود، نسبت پاداش به ریسک را محاسبه نمایند که می توان گفت موضوعی سلیقه‌ای و شخصی است و بهتر است بدانید که محاسبه ریسک به سود دریافتی در تمامی بازارهای ارز دیجیتال فارکس و بورس اوراق بهادار مهم و ضروری محسوب شده و در کنار سایر تحلیل ‌های تکنیکال نیز به کار برده می شود.

بسیاری از معامله گران حرفه ‌ای پس از محاسبه سود و زیان تقریبی خود بازای یک معامله ، (با کمک نقطه ورود و خروج انتخابی و تحلیل تکنیکال) از نسبت ریسک به پاداش استفاده می‌ کنند . برای شروع آن و در ابتدا باید تعیین شود که قصد دارید با چه قیمتی وارد معامله مورد نظر خود ‌شوید و همانطور که گفته شد ؛ پس از آن باید مشخص کنید که حد سود شما چه میزان باشد است و اینکه تمایل دارید در چه نقطه ای ، سرمایه یا پول خود را از معامله خارج نمایید. در نظر داشته باشید که حتی اگر معامله کاملا موفق باشد، نیاز است تا حد ضرر خود را تعیین کنید و برای موقعیت هایی که احتمال ضرر و شکست معامله وجود دارد و می‌ خواهید محاسبه ریسک به سود را به درستی انجام دهید، باید این موارد را به شیوه ای صحیح انجام دهید و این بدان معنا است که شما باید هدف از معامله و نقطه ورود و خروج خود را نیز تعیین کنید.

همانطور که پیش از این بیان نمودیم، شما باید میزان ریسک را بر میزان پاداش معامله تقسیم نمایید و هر اندازه که این مقدار و نسبت آن کمتر باشد، نشان دهنده سود بیشتر دریافتی از معامله خواهد بود که نصیب شما می شود. در واقع به همین سادگی می‌ توان نسبت سود به زیان را در بازارهای مختلف از جمله ارز دیجیتال، بازار فارکس و بازار بورس محاسبه نمود.

در اینجا می خواهیم روند محاسبه ریسک به سود را در بازار ارزهای دیجیتال بررسی کنیم، فرض کنید که اکنون قصد خرید یک دارایی دیجیتال را دارید. شما در ابتدای کار، باید تجزیه و تحلیل خود از بازار را انجام داده و میزان سود مورد نظر را تعیین کنید، در اینجا به صورت فرضی، میزان سود معاملاتی را ۱۵ درصد در نظر میگیریم و همچنین باید تعیین کنید که اگر پیش بینی انجام شده، درست نبوده و با ضرر و زیان مواجه شوید، در چه حد قیمتی باشد و آن را مشخص می‌ نمایید. در این حالت می توان نقطه عدم اعتبار و ناتوانی این معامله را پنج درصد کمتر از نقطه آغاز درنظر گرفت.

لازم به ذکر است که درصدهای مشخص شده، به هیچ عنوان نباید بر صورت دلبخواهی تعیین شود، بلکه باید برگرفته از تجزیه و تحلیل تکنیکال بازار، نقطه سود دهی و حد ضرر باشد و بر همان اساس نیز تعیین شود. در این زمینه نیز شاخص ‌های تجزیه و تحلیل‌ های فنی و تکنیکی می تواند شما را به خوبی کمک کند تا به نتیجه درست برسید.. بنابراین با توجه به اینکه هدف خود را سود ۱۵ درصد و زیان را ۵ درصد قرار داده اید، با یک تقسیم ساده نسبت ریسک به پاداش، ۰٫۳۳ خواهد بود. این عدد بیانگر آن است که برای هر واحد ریسک، ممکن است سه برابر پاداش و یا سود به‌ دست ‌آوریم. به همین طریق نیز می ‌توان، نسبت سود به زیان را در بازارهای مختلف محاسبه کرد.

این نکته را به یاد داشته باشید که میزان سرمایه و موقعیت خرید به هر میزانی که باشد نسبت ریسک به پاداش یکسان است. به ‌عنوان مثال، چنانچه میزان سرمایه ما ۱۰ هزار تومان باشد به همان میزان برای پاداش ۱۵۰۰ تومانی ۵۰۰ تومان ریسک خواهیم داشت که همان ۰٫۳۳ است و این مقدار ، زمانی که میزان حد ضرر و سود را تغییر دهیم، تغییر خواهد نمود. همچنین اگر حد ضرر را به نقطه ورود به معامله نزدیک کنیم نسبت ریسک به پاداش کاهش پیدا می ‌کند. با این حال نقاط ورود و خروج بر اساس اعداد دلخواه تقسیم نمی ‌شوند و تعیین نقاط، بر اساس تجزیه و تحلیل های انجام شده، صورت می گیرد. اگر محاسبات و تحلیل‌ ها، نسبت ریسک به سود را رقم بالایی نشان دهند، آن معامله به هیچ عنوان توصیه نمی‌ شود، زیرا در برابر احتمال سود ۱۰ درصدی به همان مقدار احتمال زیان وجود دارد و از ارزش انجام معامله کاسته می ‌شود و در این صورت توصیه می شود که به دنبال یک معامله دیگر با نسبت ریسک به پاداش بهتر روید. چرا که در بازار همیشه فرصت برای انجام معاملات بهتر وجود دارد و نیاز نیست که معامله ‌ای با ریسک بالا انجام دهیم. در واقع هدف از محاسبه ریسک به ریوارد، تنها کسب سود بالاتر و کاهش ضررهای احتمالی پیش رو برای معامله گران است.

اندیکاتورها وابزارهای محاسبه ریسک به سود

می ‌توان از اندیکاتورها در برنامه های مختلف، برای محاسبه ریسک به سود و تعیین نقاط ورود و خروج، تعیین حد سود و زیان و تعیین محدوده زمانی و قیمتی بین دو نقطه گوناگون نیز استفاده نمود که در ادامه به معرفی آنها خواهیم پرداخت.

یکی از ابزارها Forecast نام دارد که نقاط ورود و خروج را به کاربران نشان داده و برای افزایش زیبایی نمودارها و تحلیل‌ ها از آیکون‌ های مختلف نیز می ‌توان آن را مورد استفاده قرار داد.

و همچنین می توان از اندیکاتور Position Size Calculator که یکی از اندیکاتورهای کاربردی است، استفاده نمود و در هر شرایطی و با توجه به حجم معامله مورد نظر، نقاط ورود، حد ضرر و زیان و میزان ریسک معامله را نشان داد. در نظر داشته باشید که مورد ذکر شده، در پلتفرم‌ های متاتریدر ۴ و ۵ نیز قابل دسترسی است.

مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر

مارتینگل (Martingale ) استراتژی کاهش ضرر

تحلیل‌گران در بازار سرمایه و سهام، از روش‌ها و استراتژی‌های معاملاتی متعددی استفاده می‌کنند. هدف از به کار بردن این روش‌ها، مدیریت سرمایه، کنترل ریسک‌های سرمایه‌گذاری و کسب سود بیشتر است. یکی از تکنیک‌هایی که برخی از سرمایه‌گذاران در بازار سهام به کار می‌برند، روش مارتینگل (Martingale ) است. این روش ابتدا در شرط‌بندی‌ها استفاده می‌شد اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و در بازار سهام نیز مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله به تعریف روش مارتینگل و سازوکار آن می‌پردازیم.

این استراتژی برای اولین بار در قرن 18 میلادی توسط یک ریاضیدان فرانسوی ابداع شد، که در اصل نوعی روش برای شرط بندی با فرض دو برابر شدن مبلغ شرط است و در طول زمان به واسطه ی محققان زیادی بهینه سازی شده است. امروزه نیز تحلیل گران و اقتصاددانان بسیاری برای انجام معاملات خود در بازار بورس، ارزهای دیجیتال و فارکس از این روش استفاده می کنند.

روش مارتینگل (Martingale ) چیست؟

روش مارتینگل یک استراتژی برای کسب سود محسوب می‌شود که بر تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. این تکنیک به میزان زیادی سرمایه نیاز دارد؛ به عبارت دیگر، اگر سرمایه شما بی‌نهایت باشد، استفاده از این روش می‌تواند سود بسیاری را نصیبتان کند؛ در غیر این صورت باید آمادگی پذیرش زیان را داشته باشید. قبل از هر چیز، مختصری درباره تاریخچه این روش صحبت می‌کنیم.

تاریخچه روش مارتینگل (Martingale )

مارتینگل (Martingale ) یک نوع استراتژی معاملاتی است که سرمایه‌گذاران با استفاده از آن می‌توانند به سود‌های قابل توجهی دست پیدا کنند. به عبارت دیگر مارتینگل به روشی گفته می‌شود که در آن، با وارد شدن یک معامله به زیان، حجم معامله بعدی باید دو برابر شود.

در ابتدا این روش بیشتر در شرط بندی‌ها کاربرد داشت و این استراتژی برای اولین بار توسط یکی از ریاضیدان‌های فرانسوی به نام پاول پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی مطرح شد.

در مقابل این استراتژی یک استراتژی به نام ضد مارتینگل وجود داشت که معتقد بود با هر شکستی که در معاملات تجربه می‌کنید، باید مقدار پولی که در معامله تزریق کرده‌اید را نصف کنید و هر دفعه که سود کسب کردید، مقدار سرمایه را دو برابر کنید.

این روش دقیقا برعکس روش مارتینگل بود. باید در نظر داشته باشید که روش مارتینگل در معاملات بازار بورس، نیاز به ریسک‌پذیری بالایی دارد.

تکنیک مارتینگل توسط یک ریاضی‌دان فرانسوی به نام پل پیر لوی در قرن ۱۸ میلادی معرفی شد اما محققان دیگر نیز در گذر زمان به بهینه‌سازی این روش پرداختند.

روش مارتینگل در اصل نوعی روش شرط‌بندی بوده که با فرضیه دو برابر شدن کاربرد داشته است.

پس از سال‌ها، یک ریاضی‌دان آمریکایی به نام جوزف لئو دوب، با فرض اینکه با این روش نمی‌توان به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی انجام داد. هم‌اکنون بسیاری از تحلیل‌گران و فعالان بازار سهام، از این روش برای معاملات خود استفاده می‌کنند.

نحوه استفاده از روش مارتینگل

توجه به این نکته ضروری است که میزان ریسک بر معاملات با این روش بسیار بیشتر از سود بالقوه است. بااین‌حال، با بهبود تکنیک مارتینگل و استفاده هوشمندانه از آن، می‌توان شانس موفقیت خود را افزایش داد.

در شرط‌بندی با روش مارتینگل (Martingale )، میزان شرط‌بندی در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورت باخت در هر مرحله، بازی آن‌ قدر ادامه پیدا می‌کند تا سرانجام شرط را ببرید و از بازی خارج شوید.

برای درک نحوه استفاده از روش مارتینگل، این مثال را در نظر بگیرید: فرض کنید فردی با ۱۰ دلار یک شرط‌بندی را آغاز کند. او در صورت باخت در مرحله اول، ۱۰ دلار از دست می‌دهد و علاوه بر آن، باید در مرحله بعد ۲۰ دلار شرط ببندد.

در صورت باخت در این مرحله نیز، ۴۰ دلار شرط خواهد بست. اگر در مرحله بعد، دوباره شرط را ببازد، باید دو برابر ۴۰ دلار، یعنی ۸۰ دلار وسط بگذارد اما اگر شرط را ببرد، ۷۰ دلار نصیبش خواهد شد و بازی به همین صورت ادامه خواهد داشت.

براساس روش مارتینگل و فرضیه دو برابر شدن، معاملات و خرید سهام باید در چند مرحله اتفاق بیفتد و سرمایه اختصاص‌یافته، هر بار باید دو برابر بار قبل باشد.

برای استفاده از روش مارتینگل باید سرمایه اختصاص‌یافته به یک سهم را به قسمت‌های نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از سرمایه را وارد معامله کرد.

استراتژی خرید و فروش پله‌ای

با توجه به توضیح و تعریف روش مارتینگل، بهتر است با یکی از استراتژی‌های معاملاتی به نام خرید و فروش پله‌ای نیز آشنا شویم. یکی از روش‌هایی که برای مدیریت سرمایه و کنترل ریسک و زیان در بازار سرمایه و سهام استفاده می‌شود، خرید و فروش پله‌ای است.

بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای و تحلیل‌گران بازار سهام، پس از بررسی و تحلیل سهم و قبل از اقدام به خرید، حد سود و زیان خود را تعیین می‌کنند.

تعیین حد سود و ضرر می‌تواند در قیمت‌های مختلف انجام شود. معامله‌گران با در نظر گرفتن حد سود و ضررهای مختلف، در قیمت‌های متفاوتی خرید و فروش می‌کنند.

به خرید یا فروش یک سهم در قیمت‌های مختلف که می‌تواند با حجم‌های مختلف باشد، خرید یا فروش پله‌ای می‌گویند.

تعیین حد سود و ضرر و معاملات پله‌ای، برای هر فرد براساس میزان ریسک‌پذیری و بازدهی مورد انتظار، می‌تواند متفاوت باشد.

در روش مارتینگل، استراتژی خرید و فروش پله‌ای نیز در نظر گرفته می‌شود و افراد برای کاهش میانگین قیمت خرید و افزایش سود خود، در قیمت‌های مختلف خرید سهم را انجام می‌دهند.

مدیریت ریسک و سرمایه با مارتینگل

روش مارتینگل به سبک معاملاتی سرمایه‌گذاران توجه چندانی ندارد و تنها رکن آن، این است که با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص، باید به حجم معامله مورد نظر افزوده شود تا با برگشتن به اصلاح قیمت در بازار، اول زیان به وجود آمده جبران شود و دوم این که مجموع معاملات انجام شده وارد سود شود.

شاید بگویید که این استراتژی همیشه کارساز بوده و بهتر است همیشه از این روش برای جبران ضرر و کسب سود استفاده کنیم اما این‌طور نیست.

دقت داشته باشید که افزایش حجم معامله در فواصل تعیین شده‌ای امکان‌پذیر است و کافی است بین این فاصله‌های مشخص شده، بازار هیچ اصلاح قیمتی را به وجود نیاورد، با این روال، آنقدر سرمایه خود را در معامله تزریق خواهید کرد که در نهایت معامله شما به ضرر شناور تبدیل شده و آرام آرام تمام سرمایه خود را از دست بدهید.

مزیت روش مارتینگل (Martingale )

روش مارتینگل بیشتر در زمانی کاربرد دارد که از افزایش قیمت سهم در روزهای آینده اطمینان نداریم و ممکن است قیمت سهم در روزهای بعد، از قیمت خرید اولیه کمتر شود. همچنین باید قبل از اجرای این روش، شرکت مورد نظر را به طور کامل تحلیل کنیم.

تحلیل بنیادی شرکت در این مرحله بسیار اهمیت دارد و وضعیت سودآوری آن مهم است.

با استفاده از این روش، به جای اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه برسد تا به سود برسیم، می‌توانیم از منفی سهم نیز استفاده کنیم و با کاهش دادن میانگین قیمت خرید، زودتر سود به دست آوریم.

بسیاری از معامله‌گران حرفه‌ای، در کنار سایر تکنیک‌ها و به خصوص تحلیل تکنیکال، از این روش برای خریدهای خود استفاده می‌کنند تا حد سود و ضرر خود را تعیین و هوشمندانه معامله کنند.

معایب روش مارتینگل

مشکل بزرگ این روش، این است که فرض بر بی‌نهایت بودن سرمایه دارد. باید این موضوع را در نظر بگیریم که سرمایه ما بی‌نهایت نیست و ممکن است با اجرای چند باره این روش، تمام شود. با وجود فرضیه دو برابر، پس از چند مرحله حجم خرید و سرمایه مورد نیاز به شدت افزایش می‌یابد.

عیب دیگر روش مارتینگل (Martingale ) این است که تضمینی برای بالا رفتن قیمت پس از کاهش آن وجود ندارد. شاید قیمت به مدت طولانی دچار افت شود و از قیمت اولیه خرید ما فاصله زیادی بگیرد؛ بنابراین باید زمان زیادی صبر کنیم و سرمایه فراوانی را نیز اختصاص دهیم تا قیمت سهم به قیمت اولیه خرید ما برسد و بتوانیم سود به دست آوریم.

یکی از بهبودهایی که برای روش مارتینگل اجرا شده تا این عیب را برطرف کند، این است که تعداد مراحل روش را کم کنیم. برای نمونه می‌توانیم مراحل انجام روش مارتینگل را به سه مرحله کاهش داده و سرمایه خود را به چهار قسمت نامساوی تقسیم کنیم.

در این روش، ضرایب مارتینگل برابر خواهد بود با ۱، ۲، ۴ و ۸ که همان توان‌های 2 هستند. به صورت کلی، همه سرمایه به 15 قسمت تقسیم می‌شود و در هر مرحله از خرید، از یکی از این ضرایب برای خرید سهم استفاده خواهد شد.

برای مثال در صورتی که بخواهیم 150میلیون تومان را به سهمی اختصاص دهیم، در ابتدا 10 میلیون تومان از سهم را خریداری می‌کنیم. در مرحله بعد، خرید ما 20 میلیون تومان می‌شود. سپس 40 میلیون تومان از سهم را می‌خریم و در آخر، 80 میلیون از سهم حد سود و زیان را خریداری می‌کنیم.

به این ترتیب، با کاهش قیمت، بازه ضرر به 3 مرحله تقسیم می‌شود و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش می‌رسد، خرید بعدی انجام می‌گیرد.

چگونگی استفاده از مارتینگل (Martingale )

همانطور که مستحضر هستید هرچیزی در دنیای امروز دارای مزیت‌ها و معایبی است که ما با دانستن شیوه استفاده درست از آن میتوانیم از خوبی های آن بهره‌مند شویم.

استراتژی مدیریت مالی مارتینگل نیز از این قاعده مستثنی نیست و برای استفاده اصولی از آن باید به چند نکته حائز اهمیت که در ذیل بطور خلاصه به آن پرداخته‌ام توجه داشت:

علم و دانش معامله‌گری

همانطور که اشاره شد مارتینگل یک استراتژی خرید یا فروش نیست بلکه تنها یک راهکار مدیریت سرمایه است. پس در ابتدایی ترین مرحله شما برای بهره‌مندی از این روش باید با اصول تکنیکال و فاندامنتال حداقل آشنایی نسبی را داشت باشین.

تا بتوانید از طریق تکنیکال سطوح حمایت مهم و روند قیمت سهم را تشخیص دهید و همچنین با علم فاندامنتال ارزندگی سهم را مورد ارزیابی قرار دهید.

روانشناسی

گفتن این حرف سادس که با پایین آمدن قیمت دوباره با مبلغ بیشتری خرید داشت باشیم اما در واقعیت داستان جور دیگریست چون علاوه براینک معامله‌گر در ضرر است و فشار روانی را تحمل میکند درعین حال باید به خود مسلط باشد و شرایط را منطقی بررسی کند نه با این دید که من درست میگم و بازار اشتباه کرده است و حال درصدد این باشد که بخواهد از بازار انتقام بگیرد و خلاف روند معامله کند.

ازطرفی هم باید آنقدر به خود اعتماد به نفس داشت باشد که میتواند درست ترین انتخاب را درهر شرایط اتخاذ کند. پس یک معامله‌گر پس از داشتن علم برای استقاده از استراتژی مارتینگل باید حالت روحی خود نیز مسلط باشد.

خرید پله‌ای

ما داری سرمایه بی‌نهایت نیستیم که بتوانیم هرچقدر قیمت سهم پایین آمد دوبرابر خرید قبلی خودمان خرید داشت باشیم به این امید که بالاخره قیمت سهم شروع به صعودی شدن کند و ضررهای ما تبدیل به سود شود.

پس قبل از ورود به سهم باید سرمایه‌ای را که میخواهیم با آن سهم را خریداری کنیم در نظر بگیریم و آن را به 3 قسمت غیر مساوی که هر‌کدام حداقل دو برابر دیگریست تقسیم کنیم.

نتیجه گیری

با توجه به مطالبی که گفته شد، می‌توانیم روش مارتینگل (Martingale )را یکی از روش‌های مؤثر در خرید سهام در نظر بگیریم. روش مارتینگل با خرید پله‌ای و دو برابر کردن خرید در هر مرحله، کمک می‌کند میانگین خرید خود را کاهش دهیم و زودتر به سود برسیم.

این روش ابتدا در بازی‌های شرط‌بندی مورد استفاده قرار می‌گرفت اما اکنون در همه بازارها به خصوص در بازار سهام کاربرد دارد. با وجود این، مارتینگل معایبی نیز دارد. اساس این روش بر بی‌نهایت بودن سرمایه است و احتمال برنگشتن قیمت به قیمت اولیه در بازار سهام نیز وجود دارد.

برای رفع این معایب، می‌توانیم مراحل روش مارتینگل را کاهش دهیم و با تقسیم کردن سرمایه به بخش‌های مختلف، ریسک را کمتر کنیم.

افراد در فرایند سرمایه‌گذاری خود در بازار سرمایه، ممکن است بر خلاف تصورات و پیش‌بینی‌هایی که داشته‌اند با ضرر و زیان مواجه شوند یعنی سهم را در روز اول با یک قیمت مشخصی خریداری کرده‌اند و با مرور زمان ارزش قیمت سهم کاهش پیدا کرده است.

در این موارد شخص سرمایه‌گذار سه راهکار در پیش دارد، در ابتدایی‌ترین حالت، ممکن است شخص تصمیم به فروش سهام بگیرد و با ضرری که متحمل شده است از سهم خارج شود. در حالت دوم ممکن است شخص تصمیم به صبر گرفته باشد و به امید برگشت قیمت سهم دست روی دست گذاشته باشد.

حالت آخر ممکن است شخص سرمایه‌گذار با استفاده از برخی از راهکارها برای به حداقل رساندن این ضرر و گاهی کسب سود در این موقعیت از سهم خارج شود. استراتژی مارتینگل یکی از بهترین استراتژی برای جلوگیری از متحمل شدن زیان بیشتر و شاید کسب سود در این شرایط باشد.

طبق توضیحات کاملی که در این مقاله ارائه شد شما با استفاده از نظریه مارتینگل می‌توانید در شرایط ریزش قیمت، ضرر کمتری را متحمل شوید. این امر به شرطی دارای اعتبار است که شما نسبت به تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار سرمایه آشنایی داشته باشید.

چنانچه قصد ورود به بازار ارزهای دیجیتال و خرید و فروش ارز دیجیتال را دارید، اما فرصت کافی یا تخصص لازم برای تحلیل بازار را ندارید، برای سرمایه گذاری موفق در ارزهای دیجیتال و در امان ماندن از کلاه‌برداران و شکارچیان ارز دیجیتال می‌توانید از دوره‌های آموزشی ارز دیجیتال همیار کریپتو استفاده کنید.

این دوره‌ها بر اساس تحلیل بازار و متناسب با نیاز مخاطبان از پایه تا پیشرفته طراحی و بروز می‌شوند. تیم همیار کریپتو برای کمک به علاقه‌مندانی که قصد ورود به این بازار رادارند دوره های آموزش ارز دیجیتال در مشهد را به‌صورت حضوری در مشهد و غیرحضوری برای علاقه‌مندان در نقاط مختلف کشور در فضای اسکای روم برگزار می‌کند.

آموزش تعیین حد سود و ضرر در کوینکس فیوچرز

آموزش تعیین حد سود و ضرر در کوینکس فیوچرز

دوستانی که فیوچرز کار می کنند با دو اصطلاح آشنا هستند حد ضرر Stop-Loss و حد سود Take-Profit. این دو بسیار کاربردی هستند و می توانند از ضرر شما جلوگیری کرده و سود شما را حفظ کنند. ما روش قرار دادن حد ضرر و سود را آموزش خواهیم داد.

حد ضرر و حد سود چیست؟

اگر با چند مثال حد ضرر و حد سود را توضیح دهیم بهتر است فکر کنید بیت کوین را در قسمت 50 هزار خریده اید و تحلیل شما این است که به قیمت 60 هزار دلار خواهد رسید.

حال اگر تحلیل شما اشتباه از آب درآمد، چه کاری باید انجام دهید تا از ضرر زیاد به خود جلوگیری کنید. بهترین روش گذاشتن حد ضرر است. شما به سیستم یا صرافی می گویید اگر بیت کوین از 48 هزار دلار کمتر شد با ضرر 2 هزار دلاری برای من بفروش. این باعث می شود از ضرر شما جلوگیری شود.

حال اگر تحلیل شما درست بود و بیت کوین به 60 هزار دلار رسید سیستم بصورت خودکار آن را برای شما می فروشد. چون بعد از آن احتمال دارد قیمت افت کند پس در بهترین قیمت خواهید فروخت که به آن حد سود یا TP (Take-Profit) می گویند.

هنگام تحلیل ارز دیجیتال و تعیین حد سود و حد ضرر در کوینکس یا دیگر صرافی ها، باید به این نکته توجه کنید که سود شما باید بیشتر از ضرر شما باشد تا اگر چندین بار حد ضرر شما خورد، دچار زیان نشوید.

گاهی پیش می آید که حد ضرر شما خورده می شود و بازار به حرکت خود ادامه می دهد مثلا بیت کوین به 47 هزار می رسد و بعد به حرکت صعودی خود ادامه داده و تا 60 هزار می رسد.

پس باید در تحلیل ها سعی کنیم معاملاتی را باز کنیم که بیشتر از یک به یک باشد. در مثال بالا حد سود ما 5 برابر حد ضرر ما می باشد که فوق العاده است.

اگر می خواهید از تخفیف کارمزد کوینکس استفاده کنید هنگام ثبت نام از کد معرف 3f9pe استفاده نمایید.

تعیین حد ضرر SL در کوینکس

اگر در فیوچرز کوینکس معامله می کنید حتما باید حد ضرر را تعیین کنید.

برای این کار حد سود و زیان مطابق روش زیر عمل نمایید. پس از اینکه معامله خرید Long یا فروش short خود را باز کردید در قسمت پایین صفحه، اطلاعات معامله نمایش داده می شود. در آن قسمت می توانید میزان سود یا ضرر خود را ببینید و هم می توانید حد ضرر را تعیین کنید.

همان طور که در تصویر زیر مشاهده میکنید پس از باز کردن یک معامله، اطلاعات آن قابل مشاهده است.

برای تعیین حد ضرر و حد سود در فیوچرز کوینکس کافی است روی TP/SL کلیک کنید. پنجره ای باز می شود و می توانید مقدار آن را تعیین کنید.

در بخش Stop-Loss می توانید مقدار را وارد کنید و سپس روی دکمه Confirm کلیک کنید.

در بخش TP/SL باید مقدار SL نمایش داده شود. تمام.

توجه: پس از تعیین حد ضرر، در بالای پنجره روی علامت ضربدر کلیک کنید تا پنجره بسته شود.

حال اگر قیمت به آن عدد رسید معامله با مقدار ضرری که مشخص کردید بسته می شود. در مثال بالا اگر مقدار حد ضرر را روی 48 هزار تعیین کرده باشید بیت کوین پس از رسیدن به آن قیمت بسته می شود و باعث می شود از ضرر بیشتر شما جلوگیری شود.

به هیچ عنوان معاملات خود را بدون تعیین حد ضرر SL رها نکنید. بسیاری از معامله گران بخاطر همین اشتباه لیکوئید شده اند و حساب آن ها صفر شده است. مقدار کمی ضرر بهتر از این است که کل سرمایه خود را از دست بدهیم.

تعیین حد سود در فیوچرز کوینکس

حال بیاییم به سراغ حد سود در فیوچرز کوینکس برویم. در بخش بالا در مورد SL صحبت کردیم. حال به سراغ TP یا حد سود می رویم.

برای تعیین حد سود نیز به بخش TP/SL (عکس بالا) می رویم. سپس در بخش Take-Profit حد سود را وارد می کنیم مثلا عدد 60 هزار را وارد می کنیم و به کوینکس اعلام می کنیم که پس از رسیدن به قیمت 60 هزار معامله من را ببند.

تعیین حد سود باعث می شود سود ما از بین نرود چون خیلی از مواقع پس از رسیدن به حد سود بازار وارد اصلاح می شود و باعث می شود مقداری از سود خود را از دست بدهیم.

بستن معامله در فیوچرز کوینکس

روش دیگری نیز برای تعیین حد سود وجود دارد و آن بستن معامله در قیمت خاصی می باشد.

پس از باز کردن معامله، در سمت راست و پایین پنجره، می توانید معامله را پس از رسیدن به سود خاصی ببندید. این کار به دو روش انجام می شود:

انتخاب Limit و وارد کردن یک عدد و کلیک روی دکمه سبز رنگ Close Position

برای بستن تمامی معاملات باز می توانید روی دکمه سمت چپ، Liquidate All که بصورت لحظه ای تمامی معاملات را با همان قیمت مارکت می بندد.

امیدواریم این مقاله از تاپ سایت 98 برای شما عزیزان مفید باشد.

عزیزانی که تمایل دارند به تیم نویسندگی تاپ سایت 98 بپیوندند می توانند از طریق واتساپ با ما در ارتباط باشند. ما بهترین افراد را به تیم خود اضافه خواهیم کرد.

اگر سوال یا نظری دارید در بخش کامنت ها بنویسید.اگر موضوع خاصی مد نظر شماست که در سایت موجود نیست در بخش کامنت ها بنویسید

نحوه تعیین حد ضرر

1

این سه سوال از مهم ترین سوال‌هایی هستن که جواب دادن به هریک از آن‌ها فرق بین مبتدی بودن یا حرفه‌ای بودن شما را مشخص میکند. این سه پرسش به ترتیب اهمیت نوشته نشده‌اند بلکه به ترتیب توجه افراد مبتدی به آن‌ها نوشته شده‌اند و شاید یکی از اصلی‌ترین دلایلی که افراد بعد از مدتی سرمایه‌گذاری در بازار‌های مالی دچار ضرر و با از دست دادن سرمایه خود با ناراحتی مجبور به ترک آن میشوند، توجه نکردن به همین موضوع ساده باشد. کجا باید فروخت؟ کجا باید فروخت. و یا به اصطلاح تعیین کردن حد ضرر یکی از مهم ترین مواردی است که هر معامله‌گر حرفه‌ای قبل از ورود به سهم باید به طور خاص به این مهم توجه داشته باشد. زیرا این مورد تنها موضوعی است که باعث بقای شما در بازار‌های مالی میشود و بقا در اینگونه بازار‌ها چیزی نیس جز حفظ کردن ارزش سرمایه خودتان.

از نظر روان‌شناسی این در طبیعت انسان‌هاست که شکست را نپذیرند و با آن مخالفت کنند. برای همین، زمانی که قیمت‌ها برخلاف انتظار آن‌ها حرکت میکند سعی در پیدا کردن نشانه‌هایی برای قانع کردن خود مبنی بر برگشت قیمت هستند این موضوع درمواردی که شخص در ضرر باشد بیشتر نمود پیدا میکند. نمونه دیگر از غیر حرفه‌ای عمل کردن چنین است، براساس احساسات تصمیم گرفتن. در شرایط ضرر به دلیل فشار روانی که بر معامله‌گر وارد میشود، حتی حدضرر خود را نیز تغییر میدهد. اما برای بیان واضح‌تر این موضوع که درنهایت مانند ربات عمل نکردن و پای‌بند نبودن به حد ضرر خود چقدر میتواند برایمان گران تمام شود و حتی در مواردی خساراتی جبران ناپذیر به ما وارد کند توجه شما را به جدول زیر جلب میکنم:

2

این جدول به ما نشان میدهد که به ازای درصدی ضرر چه مقدار باید سود کسب کنیم، تا تنها به سرمایه اولیه خود بازگردیم! درنتیجه برای بقاء داشتن در بازار بهتر است که قبل از وارد شدن به معامله برای خود حدضرر تعیین کنیم و تحت هر شرایطی به حدضرر خود عمل کنیم. مانند یک ربات، بدون احساس. اما آیا ضرر کردن تنها به معنای از دست دادن اصل سرمایه است؟

در بازارهای مالی ضرر کردن تنها به از دست رفتن اصل سرمایه شما ختم نمیشود بلکه کسب سود کم در بازه زمانی طولانی نیز نوعی ضررمحسوب میشود (هزینه زمان) همچنین از دست دادن سود کسب شده نیز نوعی ضرر است و باید از آن جلوگیری کرد.

در رابطه با زمان و از دست ندادن آن تماماً بستگی به دانش شما از علم تکنیکال دارد که بتوانید با استفاده از آن حداقل فاصله زمانی خرید تا شروع روند صعودی را بدست آورید یعنی بتوانید نقطه ورود را پیدا کنید. اما درخصوص از دست ندادن سود‌های کسب شده و اصل سرمایه خودتان باید از حدضرر متحرک استفاده کرد. اجازه بدین با یک مثال توضیح بدهم. فرض کنید شما سهمی را با قیمت 400 تومان خریداری کرده‌اید و حدضرر خود را با تقبل 10% زیان 360 تومان در نظر گرفته‌اید. حال سهم شما روند صعودی میگیرد و به مبلغ 480تومان میرسد. در اینجا شما حدضرر خود را به 456تومان انتقال میدهید. در این مثال حدضرر اول شما حدضرر ثابت و حدضرر دوم شما حدضرر متحرک نام دارد که باتوجه به رشد سهمِ شما بالاتر می‌آید. اما سوال اینجاست که چگونه باید حدضرر را تعیین کرد و به چه نکاتی باید توجه داشت؟

نحوه تعیین کردن حد‌ضرر روش‌های متفاوتی را دربرمیگیرد که با روحیات و شخصیت فرد معامله‌گر رابطه مستقیم دارد بنابراین نمیتوان یک نسخه واحد برای تمام افراد پیچید اما به هرحال دارای نکاتیست که در ذیل به اختصار به آن‌ها خواهیم پرداخت و توجه به آن‌ها خالی از لطف نیست.

حجم خرید شما و محدوده تعیین کردن حد‌ضرر نباید به نحوی باشد که بیشتر از دو تا سه درصد از کل سرمایه شما در خطر باشد.

3

جزءِ حدضررهای ثابت محسوب میشوند و معمولا در شروع معامله از آن‌ها بهره میگیرند از جمله مهم ترین این نواحی کف و سقف تاریخی نمودار است. برای تعیین نواحی حمایتی رویه نمودار قیمت میتوان از نمودار تعدیل نشده و تایم فرم‌‌های بالاتر نیز کمک گرفت که میزان معتبر بودن این نواحی و خطوط حمایت به چهار عامل بستگی دارد: 1- درگیری نمودار قیمت با حمایت 2- برگشت نمودار قیمت پس از برخورد با حمایت 3- بالا رفتن حجم معاملات در آن نواحی نسبت به گذشته 4- نزدیک‌تر بودن حمایت رسم شده به قیمت فعلی سهم. چهار عامل ذکر شده از جمله عواملی هستند که به حمایت رویه نمودار قیمت اعتبار بیشتری میبخشند و هرچه این اتفاقات بیشتر رویه حمایت رخ داده باشد برای تعیین حد ضرر قابل اتکاتر و معتبرتر هستند.

4

شکل 1: نمودار قیمت شرکت سرمایه گذاری غدیر که روی سقف تاریخی خود حمایت شده است.

5

شکل 2: درگیری زیاد و افزایش حجم معاملات در نمودار قیمت بانک اقتصاد نوین نشان از معتبر بودن حمایت دارد.

تنظیمات این اندیکاتور بستگی به خود فرد دارد اما معقول ترین آن‌ها در تصویر 3 مشخص شده است. استفاده از این اندیکاتور برای تعیین کردن حد ضرر متحرک در بازارهای دارای روند بسیار مرسوم است.

6

شکل 3: درگیری نمودار قیمت شرکت فولاد خوزستان با ناحیه حمایت پارابولیک سار (ناحیه آبی مشخص شده در شکل3)

که با از دست رفتن آن نمودار روند نزولی به خود گرفته است.

بسته به نگاه سرمایه‌گذاری، فرد میتواند از میانگین های 100، 50 و 20 روزه استفاده کند. تقاطع هر یک ازمیانگین‌ها توسط نمودار قیمت یا کراس رو به پایین هریک از آن‌ها برای مثال 20 از 50 میتواند هشداری برای تغییر روند باشد و در تعیین کردن حد ضرر متحرک میتوان از آن‌ها استفاده کرد.

7

شکل 4: مقاومت و حمایت میانگین 100 روزه در نمودار قیمت شرکت سرمایه گذاری دارویی تامین

8

شکل 5: کراس رو به پایین نمودار قیمت و میانگین 20 از 50 روزه در ناحیه A. در ادامه کراس رو به بالای

نمودار قیمت و میانگین 20 از 50 در ناحیه B.

براساس این استراتژی میتوان خط حمایتی حد سود و زیان کیجونسن –Kijun_Sen- یا برای افراد با قدرت ریسک‌پذیری کمتر حمایت تنکانسن –Tenkan_Sen- را به عنوان معیاری برای تعیین حد ضرر خود قرار دهند. به عنوان نکته در نظر داشت باشید که هم‌پوشانی کیجونسن و سنکو‌اسپن‌بی‌ –Senkou Span B- فلت –Flat- یک ناحیه حمایتی بسیار قوی برای ما میتواند باشد. به شکل زیر دقت کنید:

9

شکل 6: در ناحیه A با از دست رفتن Tenkan_Sen و در ناحیه B با از دست رفتن Kijun_Sen روند نزولی و اصلاح قیمت داشته‌ایم.

در ادامه نمودار قیمت شرکت ملی صنایع مس ایران در محدوده هم پوشانی Kijun_Sen با Senkou_Span B حمایت شده است.

از نواحی فیبوناچی چه اصلاحی Retracement و چه گسترشی Extension نیز میتوان استفاده کرد اما مهم‌ترین آن‌ها سطوح 38.2%، 50%، 61.8%، 100%و %161.8 هستند.

10

شکل 7: واکنش‌ها به سطوح گسترشی فیبوناچی در نمودار قیمت شرکت فولاد مبارکه اصفهان (Fib Extension)

11

شکل 8: واکنش ها به سطوح اصلاحی فیبوناچی در نمودار قیمت شرکت فولاد مبارکه اصفهان (Fib Retracement)

برای داشتن بقاء در بازارهای مالی تعیین کردن حدضرر و پای‌بند بودن به آن تحت هر شرایطی الزامی است. باید پس از فعال شدن حد ضرر بدون هیچ احساسی و مانند ربات عمل کرد.دقت کنید، حد ضرر باید در جایی باشد که اولا آستانه تحمل زیان شما، بیش از آن نباشد و سیستم مدیریت سرمایه شما رعایت شود، ثانیا روند حرکت قیمت پس از لمس حد ضرر شما، معکوس شود.(به دوره آموزشی پرایس اکشن رجوع شود.) نکته مهم تنها در حفظ اصل سرمایه نیست بلکه از دست دادن سود و حتی بدست آوردن سود در بازه زمانی کم نیز نوعی ضرر محسوب میشود، که برای جلوگیری از این قبیل اتفاقات در معاملات شما نکاتی در این مقاله ذکر شد. لذا باید خاطر نشان کرد که هریک از موارد ذکر شده برای راهنمایی شما عزیزان در تعیین کردن حد ضرر، خود جزئی از کل بودند. که برای آشنایی نحوه صحیح‌تر استفاده از آن‌ها معامله‌گر باید در رابطه با هریک مطالعاتی داشت باشد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.