نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد به معنای این است در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را می توان بدست آورد. معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال و بازارهای مالی از نسبت Risk Reward به عنوان یکی از مشخصههای اساسی در استراتژی معاملاتی استفاده می کنند. یک معامله گر حرفه ای همیشه در معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان است. در این مقاله به بررسی نسبت ریسک به ریوارد خواهیم پرداخت.
به عنوان یک معامله گر باید با مفهوم ریسک و خطر در معامله آشنایی پیدا کنید فرقی ندارد که یک تریدر نوسانگیر باشید یا به دنبال شناسایی روندها و همراه شدن با آن باشید،.برای درک بهتر از بازار باید با مفهوم ریسک و همچنین شناخت میزان ریوارد یا سود در یک معامله و مقایسه نسبت این دو آشنا شد، این آشنایی به شما کمک میکند تصمیمات بهتر و منطقی تری اتخاذ کنید. در واقع هیچ معاملهای نیست که بدون ریسک بوده و تماما سودآور باشد. این دو مفهوم همواره در بازار مالی وجود دارد و برای موفق بودن در سرمایهگذاری باید به بررسی نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward پرداخت. در هر معامله بایستی نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید؛ یعنی در هر معامله باید بدانید که حاضرید برای بدست آوردن سود مورد نظر خطر از دست دادن چند دلار از سرمایه خود را بپذیرید؟ اگر این موضوع را بررسی کردید، در واقع شما در حال محاسبه نسبت Risk / Reward سرمایه گذاری خود هستید.
مطالعه بیشتر:
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
اصولا معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد را به نسبت R/R(نسبت آر به آر) می خوانند. در واقع این نسبت معرف این است که در ازای از دست دادن 1 دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید. محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود در واقع بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار کسب آنرا دارید. حد ضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی یا سهامی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حد ضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ اصولا باید برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کنید و معاملهگران حرفهای تحت هیچ شرایطی این حدود را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید. حد سود، بالاترین میزان سودی است که از معامله روی یک دارایی دیجیتال انتظار دارید . اما زمانی که بازار در جهت حرکت نکند و معامله وارد ضرر شود نقطهای برای حد ضرر در نظر گرفته که از بازار خارج خواهید شد. تقسیم قیمت حدضرر به قیمت حد سود و عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
با فرض اینکه معامله گری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایهگذاری بلند مدت داشته باشد، بر اساس تحلیل حد سود را از نقطه ورود، ۱۵ درصد در نظر میگیرد. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه اتفاقی خواهد افتاد؟ در نتیجه باید برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، حد ضرر خود را ۵ درصد در نظر میگیرد. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص میشود. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟
۰.۳۳= ۵/۱۵ . نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱:۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان به دل خواه انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برگرفته از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
دراین روش از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده می شود. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت ریسک به ریوارد است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک بهتر مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را عنوان می کنیم. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بگیرید. مطمئنا ورود به قفس حیوانات برای مردم و بازدیدکننده ممنوع است و این کار تخلف به حساب میآید. در این زمان اگر شخصی پیشنهاد 1بیت کوین در ازای ورود به قفس پرندگان و غذا دادن به آنها را به شما بدهد، ریسک این کار برای شما چیست؟
به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، طبق قوانین با شما برخورد خواهد شد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن یک بیت کوین خواهد بود.
دراین حال فرض کنید فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما خواهد داد. اکنون ریسک اینکار را برای شما چه خواهد بود؟. علاوه بر برخورد قانونی با شما، خطر وجود شیر نیز شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید. پس برای ورود به قفس شیرها شما با دو ریسک مواجه هستید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر بدست خواهید آورد. کدام یک از دو حالت بالا انتخاب بهتری می تواند باشد؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد قانونی با شما وجود دارد، اما انجام کدام یک ، تصمیم عاقلانه تری خواهد بود؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد قانونی باغ وحش با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد قانونی، از دست دادن جانتان نیز خواهد بود. انتخاب حالت اول تصمیم عاقلانه تری است زیرا ریسک کم تری نسبت به حالت دوم دارد، با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت را برسی کردید.
درمعامله و معاملهگری نیز همواره باید ریسک و سود معاملات را باهم مقایسه کنید؛ معامله گران حرفهای همواره وارد معاملهای میشوند که نسبت ریسک به ریوارد منطقیتری دارد. برای موفقیت در سرمایهگذاری همواره باید نسبت Risk / Reward را بررسی کنید. این کار یکی از اصول مدیریت سرمایه در معاملهگری است.
ریسک مالی در ارز های دیجیتال چیست؟
به طور خلاصه، ریسک مالی خطر از دست دادن پول یا دارایی های ارزشمند است. در زمینه بازارهای مالی، ممکن است ریسک را به عنوان مقدار پولی که فرد در هنگام معامله یا سرمایه گذاری از دست می دهد تعریف کنیم. بنابراین، خطر ضرر واقعی نیست، بلکه چیزی است که میتوان در نهایت از دست داد.
به عبارت دیگر، بسیاری از خدمات یا معاملات مالی دارای ریسک ذاتی زیان هستند و این همان چیزی است که ما به آن ریسک مالی می گوییم. به طور کلی، این مفهوم ممکن است برای طیف وسیعی از سناریوها، مانند بازارهای مالی، مدیریت بازرگانی، و نهادهای حاکم به کار رود.
فرآیند ارزیابی و مقابله با ریسک های مالی اغلب به عنوان مدیریت ریسک شناخته می شود. اما، قبل از پرداختن به مدیریت ریسک، داشتن دانش اولیه از ریسک مالی و انواع مختلف آن مهم است.
روش های مختلفی برای طبقه بندی و تعریف ریسک های مالی وجود دارد. نمونه های قابل توجه شامل ریسک سرمایه گذاری، ریسک عملیاتی، ریسک انطباق و ریسک سیستمی است.
ریسک مالی در ارز های دیجیتال چیست؟
انواع ریسک مالی
همانطور که گفته شد، روشهای مختلفی برای طبقهبندی ریسکهای مالی وجود دارد و تعاریف آنها ممکن است بسته به زمینه متفاوت باشد. این مقاله مروری کوتاه بر ریسکهای سرمایهگذاری، عملیاتی، انطباق و ریسکهای سیستمی دارد.
ریسک سرمایه گذاری
همانطور که از نام آن پیداست، ریسک های سرمایه گذاری آنهایی هستند که به سرمایه گذاری و فعالیت های تجاری مربوط می شوند. انواع مختلفی از ریسک های سرمایه گذاری وجود دارد، اما بیشتر آنها به نوسان قیمت های بازار مربوط می شوند. ممکن است ریسک های بازار، نقدینگی و اعتباری را به عنوان بخشی از گروه ریسک سرمایه گذاری در نظر بگیریم.
ریسک بازار
ریسک بازار ریسک مرتبط با نوسان قیمت یک دارایی است. به عنوان مثال، اگر آلیس بیت کوین را بخرد ، در معرض ریسک بازار قرار می گیرد زیرا نوسان ممکن است باعث کاهش قیمت شود.
مدیریت ریسک بازار با در نظر گرفتن اینکه اگر قیمت بیت کوین برخلاف موقعیت های او حرکت کند، آلیس چقدر ضرر می کند شروع می شود. گام بعدی ایجاد یک استراتژی است که مشخص می کند آلیس چگونه باید در پاسخ به حرکات بازار عمل کند.
به طور معمول، سرمایه گذاران با ریسک های مستقیم و غیرمستقیم بازار مواجه هستند. ریسک مستقیم بازار به ضرری مربوط می شود که معامله گر از تغییر نامطلوب قیمت یک دارایی تجربه می کند. مثال قبلی یک ریسک بازار مستقیم را نشان می دهد (آلیس بیت کوین را قبل از کاهش قیمت خریداری کرد).
از سوی دیگر، ریسک غیرمستقیم بازار به داراییای مربوط میشود که ریسک ثانویه یا فرعی دارد (یعنی کمتر مشهود است). در بازارهای سهام، ریسک نرخ بهره اغلب به طور غیرمستقیم بر قیمت سهام تأثیر می گذارد که آن را به یک ریسک غیرمستقیم تبدیل می کند.
به عنوان مثال، اگر باب سهام یک شرکت را بخرد، دارایی های او ممکن است به طور غیرمستقیم تحت تأثیر نوسان نرخ های بهره قرار گیرد. این شرکت به دلیل افزایش نرخ بهره، رشد یا سوددهی خود را دشوارتر خواهد یافت. به غیر از آن، نرخ های بالاتر، سرمایه گذاران دیگر را تشویق می کند تا سهام خود را بفروشند. آنها اغلب این کار را برای استفاده از پول برای پرداخت بدهی های خود انجام می دهند، که اکنون نگهداری آنها پرهزینه تر است.
البته شایان ذکر است که نرخ بهره به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر بازارهای مالی تأثیر می گذارد. در حالی که نرخ ها به طور غیرمستقیم بر سهام تأثیر می گذارند، تأثیر مستقیمی بر اوراق قرضه و سایر اوراق بهادار با درآمد ثابت دارند. بنابراین، بسته به دارایی، ریسک نرخ بهره ممکن است یک ریسک مستقیم یا غیرمستقیم در نظر گرفته شود.
ریسک نقدینگی
ریسک نقدینگی ریسک ناتوانی سرمایه گذاران و معامله گران برای خرید یا فروش سریع یک دارایی خاص بدون تغییر شدید قیمت آن است.
به عنوان مثال، تصور کنید که آلیس 1000 واحد از یک ارز دیجیتال را به قیمت هر کدام 10 دلار خریداری کرده است. بیایید فرض کنیم قیمت پس از چند ماه ثابت می ماند و ارز دیجیتال هنوز در حدود 10 دلار معامله می شود.
در یک بازار پر حجم و مایع، آلیس می تواند به سرعت کیف 10000 دلاری خود را بفروشد زیرا خریداران به اندازه کافی مایل به پرداخت 10 دلار برای هر واحد هستند. اما اگر بازار نقدینگی نداشته باشد، تنها تعداد کمی از خریداران حاضر به پرداخت 10 دلار برای هر سهم خواهند بود. بنابراین، آلیس احتمالاً باید مقدار خوبی از سکه های خود را به قیمت بسیار کمتری بفروشد.ریسک بازار چیست؟
ریسک اعتباری
ریسک اعتباری خطر از دست دادن پول وام دهنده به دلیل نکول طرف مقابل است. برای مثال، اگر باب از آلیس پول قرض کند، با ریسک اعتباری مواجه است. به عبارت دیگر، این احتمال وجود دارد که باب به آلیس پرداخت نکند و این احتمال همان چیزی است که ما به آن ریسک اعتباری می گوییم. اگر باب پیشفرض شود، آلیس پول را از دست میدهد.
از منظری گسترده تر، اگر ریسک اعتباری یک کشور به سطوح غیر منطقی گسترش یابد، ممکن است یک بحران اقتصادی رخ دهد. بدترین بحران مالی 90 سال گذشته تا حدی به دلیل گسترش ریسک اعتباری جهانی رخ داد.
در آن زمان، بانک های ایالات متحده میلیون ها تراکنش جبرانی با صدها طرف مقابل داشتند. هنگامی که Lehman Brothers نکول کرد، ریسک اعتباری به سرعت در سراسر جهان گسترش یافت و یک بحران مالی ایجاد کرد که منجر به رکود بزرگ شد.
ریسک عملیاتی
ریسک عملیاتی خطر زیان مالی ناشی از شکست در فرآیندها، سیستم ها یا رویه های داخلی است. این شکست ها اغلب به دلیل اشتباهات تصادفی انسانی یا فعالیت های متقلبانه عمدی ایجاد می شوند.
برای کاهش ریسک های عملیاتی، هر شرکتی باید ممیزی های امنیتی دوره ای را همراه با اتخاذ رویه های قوی و مدیریت داخلی موثر انجام دهد.
حوادث متعددی از کارمندان ضعیفی که موفق به انجام معاملات غیرمجاز با وجوه شرکت خود شدند، وجود داشت. این نوع فعالیت اغلب به عنوان تجارت سرکش شناخته می شود و باعث خسارات مالی هنگفت در سراسر جهان – به ویژه در صنعت بانکداری می شود.
خرابی های عملیاتی همچنین ممکن است ناشی از رویدادهای خارجی باشد که به طور غیرمستقیم بر عملکرد یک شرکت تأثیر می گذارد، مانند زلزله، رعد و برق و سایر بلایای طبیعی.
ریسک انطباق
ریسک انطباق به ضررهایی مربوط می شود که ممکن است زمانی ایجاد شود که یک شرکت یا موسسه قوانین و مقررات حوزه قضایی مربوطه خود را رعایت نکند. برای جلوگیری از چنین خطراتی، بسیاری از شرکت ها رویه های خاصی را اتخاذ می کنند، مانند مبارزه با پولشویی (AML) و مشتری خود را بشناسید (KYC) .
اگر ارائهدهنده خدمات یا شرکتی نتواند مطابقت داشته باشد، ممکن است تعطیل شوند یا با مجازاتهای جدی مواجه شوند. بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری و بانکها به دلیل عدم رعایت قوانین (مانند فعالیت بدون مجوز معتبر) با شکایتها و تحریمها مواجه شدند. تجارت داخلی و فساد نیز نمونه های رایج خطرات انطباق هستند.
ریسک سیستمیک
ریسک سیستمیک به احتمال وقوع یک رویداد خاص که باعث ایجاد یک اثر نامطلوب در یک بازار یا صنعت خاص می شود، مربوط می شود. به عنوان مثال، فروپاشی Lehman Brothers در سال 2008 باعث ایجاد یک بحران مالی جدی در ایالات متحده شد که در نهایت بسیاری از کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار داد.
ریسکهای سیستمیک توسط همبستگی قوی بین شرکتهایی که بخشی از همان صنعت هستند مشهود است. اگر شرکت Lehman Brothers تا این حد عمیقاً با کل سیستم مالی آمریکا درگیر نبود، ورشکستگی آن تأثیر بسیار کمتری داشت.
یک راه آسان برای به خاطر سپردن مفهوم ریسک سیستمیک این است که یک اثر دومینو را تصور کنید، جایی که یک قطعه ابتدا می افتد و باعث سقوط سایر قطعات می شود.
شایان ذکر است، صنعت فلزات گرانبها پس از بحران مالی 2008 رشد قابل توجهی را تجربه کرد . بنابراین، تنوع بخشی یکی از راه های کاهش ریسک سیستمیک است.
ریسک سیستماتیک در مقابل ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک را نباید با ریسک سیستماتیک یا کل اشتباه گرفت. تعریف دومی سخت تر است و به طیف وسیع تری از ریسک ها اشاره دارد – نه تنها مالی.
ریسکهای سیستماتیک میتوانند به تعدادی از عوامل اقتصادی و اجتماعی-سیاسی مانند تورم، نرخ بهره، جنگها، بلایای طبیعی و تغییرات عمده سیاستهای دولتی مرتبط باشند.
اساساً، ریسک سیستماتیک به رویدادهایی مربوط می شود که بر یک کشور یا جامعه در زمینه های مختلف تأثیر می گذارد. این ممکن است شامل صنایع کشاورزی، ساخت و ساز، معدن، تولید، مالی و غیره باشد. بنابراین در حالی که ریسک سیستماتیک را می توان با ترکیب دارایی های کم همبسته کاهش داد، ریسک سیستماتیک را نمی توان با تنوع سبدها کاهش داد.
راههایی برای کاهش ریسک در بازار بورس
مدیریت ریسک و سرمایه یکی از مهمترین جنبه های معامله در بازار بورس است. جایی که معامله گران نیازمند دانش خوبی در زمینهی شناخت، ارزیابی و مدیریت ریسک در بازار بورس هستند. بسیاری از افرادی که بهتازگی وارد بازار سرمایه میشوند، شناختی از ریسک و انواع آن ندارند. متاسفانه بسیاری از تازهکارها در بورس پیش از چشیدن طعم تلخ ضرر، اهمیت توجه به ریسک را درک نمیکنند.
اگر دوست ندارید یکی از هزاران نفری باشید که با بیتوجهی حاصل تلاش و زحمت سالهای عمر خود را در بورس از دست میدهند، تا پایان این مقاله را با دقت بخوانید.
مدیریت ریسک در بازار بورس چیست؟
مدیریت ریسک و سرمایه یکی از ضروریات در معاملات بورس برای جلوگیری از ضررهای احتمالی در بورس است. مدیریت ریسک شامل شناسایی، ارزیابی و خنثیسازی ضررهای احتمالی در زمان حرکت بازار در جهت مخالف انتظارات معاملهگران است. پس بسیار مهم است که پس از تحلیل کامل بازار و در نظر گرفتن تمامی ریسکهای محتمل برای انجام معامله تصمیمگیری کنید.
در اینجا روندها مهمترین فاکتور هستند. یک روند در حقیقت سمت و سوی کلی بازار را نشان میدهد. روندها اغلب ممکن است شامل ریسک هایی متأثر از وقایع سیاسی، اقتصادی یا تکنولوژیک باشند. به این معنا که یک روند رو به رشد میتواند با توجه به شرایط ویژهای معکوس شده و منجر به کاهش ارزش سهم شود. بنابراین همیشه پس از ارزیابی چنین خطراتی و سنجش ریسک و سود مورد انتظار اقدام به سرمایهگذاری کنید.
شناسایی ریسک در بازار بورس
هنگام شناسایی ریسک در بازار بورس باید عوامل گوناگون تاثیرگذار در جریان معاملات بازار را در نظر بگیرید. این عامل ها میتوانند فاکتورهای اقتصادی (مثل تصمیمات بانک مرکزی برای تغییر در نرخ بهره و مالیات) یا جدال معامله گران برای خرید سهامی مشخص باشند.
هنگام تصمیمگیری برای ورود به بازار بورس مطمئن شوید که این فاکتورهای اقتصادی را شناسایی کردهاید، چراکه این عوامل تاثیر مستقیمی بر دارایی شما خواهند داشت.
در اینجا به قدرت این عوامل در ایجاد تغییرات قیمتی در بازار اشاره کردیم. اگر تاثیر این عوامل بر بازار چشمگیر باشد باید تناوب رخ دادن آنها را نیز بدانید. دانستن این عوامل مهم در تشخیص وقایعی که تهدید بالقوه برای داراییهایتان محسوب میشوند کمک خواهد کرد.
ارزیابی ریسک در بازار بورس
ارزیابی ریسک اغلب به یافتن عملکرد یک سبد سرمایه در بازار بورس اشاره دارد. دو روش برای ارزیابی ریسک در بازار سرمایه وجود دارد. یکی روش آلفا و دیگری روش بتا، در ادامه شرحی از هر دو روش را میخوانید:
روش آلفا در ارزیابی ریسک: آلفا معیار اندازهگیری عملکرد سرمایه در مقایسه با معیاری مشخص است. در حقیقت تغییرات سبد سرمایهگذاری حول شاخص، معیار آلفا نام دارد. مثبت بودن آلفا به این معناست که سرمایهگذاری موفق بوده و از معیار پیشی گرفته است. در مقابل اگر آلفا عددی منفی باشد، عملکرد سرمایهگذاری ناموفق است. آلفای صفر نشاندهنده تطابق کامل سرمایهگذاری با شاخص معیار است.
برای مثال آلفای 1 به معنی موفقیت سرمایهگذاری نسبت به شاخص معیار به میزان 1 درصد است. بهطور مشابه آلفای منفی یک، معرف شکست سرمایهگذاری نسبت به شاخص معیار به میزان 1 درصد است.
روش بتا در ارزیابی ریسک: بتا معیاری برای اندازهگیری میزان نوسان یک سبد سرمایهگذاری در مقایسه با عملکرد کل بازار است. بهطور کلی بتای بزرگتر از یک نشاندهنده این است که سبد شما نسبت به کل بازار نوسان بیشتری داشته است. در حالی که بتای کمتر از یک، نوسان کمتری را نشان میدهد. بتای کمتر به اصطلاح سهام دفاعی خوانده میشود. چرا که سرمایهگذاران تمایل به نگهداری آن تا زمانی دارند که بخشی از بازار دچار نوسان شود. از سوی دیگر بتای بیشتر زمانی مطابق میل سرمایهگذاران است که بازار بهطور پیوسته در حال رشد است و سرمایهگذاران مایل به ریسک بیشتر برای به حداکثر رساندن سود خود هستند.
برای مثال اگر بتا 1.5 باشد سرمایهگذاریتان 50 درصد نوسان بیشتری نسبت به بازار دارد. اگر بتا ریسک بازار چیست؟ ریسک بازار چیست؟ 0.6 باشد به این معنی است که سرمایه گذاریتان 40 درصد نسبت به کل بازار کم نوسانتر است. یعنی در حالت اول اگر بازار روند مثبتی داشته باشد شما سود بیشتری کسب میکنید. در حالت دوم اگر بازی منفی باشد شما ضرر بیشتری از روند کلی تجربه خواهید کرد.
نکاتی برای مدیریت ریسک و سرمایه
تا اینجا بهطور کلی با اصول شناسایی و ارزیابی ریسک در بازار بورس آشنا شدید. حال بیایید نکاتی را در خصوص مدیریت ریسک و سرمایه مرور کنیم.
انتظاراتتان را درست تنظیم کنید
زمانی که مبتدی هستید ممکن است فکر کنید یک سرمایهگذاری جذاب و پرسود کاری ساده است. اما باید بدانید که معامله در بورس به مقدار زیادی کار سخت، تلاش و تجربه احتیاج دارد.
ابتدا اصول بنیادی معاملات در بازار بورس را فرا بگیرید. به این کار مثل شغلی پر درآمد، اما خطرناک نگاه کنید. ابتدا باید در محیطی امن آموزش ببینید تا بتوانید در مواجهه با خطرات شغل خود آماده باشید. قطعا با کسب دانش در گذر زمان میتوانید به اهداف خود دست یابید.
از شغل فعلی خود استعفا ندهید
به تازگی با بورس آشنا شدهاید؟ کارتان را برای معامله با پولی که توانایی از دست دادنش را ندارید رها نکنید.
بسیار مهم است زمانی که در حال یادگیری هستید توقع درآمد از بورس نداشته باشید. هرگز از پولی که برای اجارهخانه یا پرداخت قبوض خود نیاز دارید استفاده نکنید. به یاد داشته باشید بیشتر معاملهگران ضرر میکنند. فقط با پولی که توانایی از دست دادنش را دارید معامله کنید.
انواع ریسک در بازار بورس ممکن است سرمایهتان را تحت تاثیر قرار دهند. اجازه ندهید این تاثیرات سبب نگرانی بیش از حد شما شده و زندگیتان را مختل کنند. این مسئله باعث میشود تحت فشار بیشتری قرار گرفته و حتی به دلیل تصمیمات نادرست ریسکهای بیشتری را تجربه کنید.
استراتژی مناسب خود را بیابید
شما باید استراتژیهای مختلفی را امتحان کنید. اما در نهایت یک استراتژی را برای سرمایهگذاری انتخاب کنید. اگر در یک استراتژی بسیار ماهر باشید، بهتر از این است که در همهی استراتژیها تنها کمی مهارت داشته باشید. استراتژی خود را تعریف کنید. محدودهی آن را مشخص کنید و روی کاغذ بیاورید.
اگر با استراتژیهای گوناگون بطور همزمان معامله میکنید، احتمال اینکه در هیچکدام به موفقیت دلخواه خود نرسید بسیار زیاد است. البته گاهی ممکن است داشتن نیمنگاهی به انواع استراتژیها به شما کمک کند. اما این در شرایطیست که بهاندازهی کافی خبر و باتجربهاید.
اهداف قیمتی تنظیم نکنید
زمانی که وضعیت خوبی در بازار دارید ممکن است وسوسه شوید تا نتایج خوبتان را گسترش دهید و یا اهداف روزانه تعیین کنید. به یاد داشته باشید که شما در روزهای خوب بازار قرار دارید. قرار نیست همیشه اوضاع بههمین منوال باشد. ریسک در بازار بورس تنها محدود به بعضی زمانها نیست و در سبزترین شرایط نمودار نیز میتواند گریبان شما را بگیرد.
اگر در یک روز سودی عایدتان نشد نباید با این موضوع مشکلی داشته باشید. اما با تعیین اهداف قیمتی در هر بازهی زمانی ممکن است به استفاده از استراتژیهای غیرمنطقی روی بیاورید. فراموش نکنید که با چنین عملکردی میزان ریسک سرمایهگذاریتان نیز بیشتر میشود.
ریسک همیشه در بازار بورس وجود دارد
اگر احساس میکنید که موضوع ریسک در بازار بورس بسیار گسترده بوده و درک آن سخت است، نگران نشوید. چیزهای زیادی در این مسیر باید بیاموزید. معامله در بازار بورس ممکن است گاهی بهحدی سخت باشد که شما را ناامید کند.
اما امید خود را از دست ندهید و به یاد گرفتن ادامه دهید. یادگیری مهارتهای ارائه شده در دورههای آموزشی نظیر دوره جامع کاربردی تحلیل تکنیکال، دوره تحلیل بنیادی، دوره فیلترنویسی و دوره تابلوخوانی دیگر دورههای دانشکدهی بورس میتواند به شما کمک کند. در ابتدا سعی کنید در معاملات کمریسکتر مهارت خود را بسنجید. سپس بهتدریج دامنهی سرمایهگذاری خود را گسترش دهید.
مدیریت ریسک در بورس چیست؟ | انواع ریسک و محاسبه آن
«سرمایهگذاری در بازارهای مالی همیشه با ریسک همراه است!» اما مفهوم سرمایهگذاری، بازارهای مالی و ریسک چیست؟ اگر ما بخواهیم پسانداز، پول یا سرمایه خود را وارد بازار کنیم، چطور میتوانیم سود و زیان خود را پیشبینی یا محاسبه کنیم؟سرمایهگذاری در بازارهای مختلف به یک موضوع مطرح تبدیل شده است و بسیاری از افراد که به دنبال کسب سود هستند، سرمایه خود را در این بازار قرار میدهند تا با انجام معاملات گوناگون به هدف خود برسند. اما موضوعی که وجود دارد، این است که سرمایهگذاری همیشه به سود منجر نمیشود، بلکه گاهی اوقات ضرر و زیان بسیاری نیز به همراه دارد. از همین رو شما باید با ارکان اصلی بازار بورس آشنا شوید تا بتوانید بهترین عملکرد را داشته باشید. ریسک در بورس یکی از این ارکان به شمار میآید.
حال بسیاری از افراد با شنیدن نام ریسک به یاد خطر و ضرر میافتند، درحالیکه این چنین نیست. در معنای کلی ریسک را میتوان نا اطمینانی به آینده تعریف کرد که در برخی از مواقع اتفاقات مثبتی را به همراه دارد و گاهی اوقات اتفاقات منفی. بنابراین میتوان گفت ریسک هر دو بعد مثبت و منفی را پوشش میدهد، از همین رو توجه به این مسئله اهمیت دارد. در این مطلب قصد داریم تا با ارائه تعریف هریک از مفاهیم نامبرده، دید واضحی را به شما ارائه دهیم تا بتوانید از پول خود سود خوبی دریافت کنید. علاوه بر این موارد، موضوع دیگری وجود دارد که بررسی آن میتواند برای موفقیت در بازار بورس به شما کمک کند و آن مفهوم ریسک در بورس است. بنابراین با ما همراه باشید تا اطلاعات خود را با شما در میان بگذاریم.
سرمایهگذاری چیست و در کجا میتوان سرمایهگذاری کرد؟
سرمایهگذاری یا (investment) به معنی چشمپوشی از منافع کنونی برای دستیابی به موفقیت مالی یا رفاه بیشتر در آینده صورت میگیرد. مثلاً شما مقداری پول دارید که میتوانید هماینکه آن را خرج کرده و وسایل موردنیاز زندگیتان را خریداری کنید؛ اما شما بهجای اینکار بخش اعظم پول خود را وارد بازار میکنید تا بتوانید در چند سال آینده سود خوبی از پول خود بدست بیاورید و بتوانید نیازهای بیشتری را با آن پوشش دهید. بازارهای زیادی وجود دارند که شما میتوانید پول خود را در آنها سرمایهگذاری کنید. مانند بازار املاک، کالا، بورس و اوراق بهادار و …. اما با توجه به سیاستهای اخیری که دولت در پیش گرفته است، از اواخر سال گذشته اکثر مردم کشورمان سرمایههای خود را وارد بازار «بورس» کردهاند. میتوان گفت دیگر مثل گذشته بورس تنها برای عده خاصی از افراد نبوده و در حال حاضر بیشتر مردم عام هم جزو سهامداران بورس کشور هستند.
مطمئناً همه با هدف کسب سود و منفعت وارد بورس میشوند اما سودده بودن بورس به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که تشخیص این عوامل نیازمند دانش مالی فراوان است. دستیابی به دانش بورسی ممکن است چند سال طول بکشد و به تجربه نیاز داشته باشد. اما یکسری مفاهیم خاص در این بازار وجود دارند که توجه به آنها میتواند دانش اولیه سرمایهگذاری را در اختیار افراد قرار دهد تا بتوانند سرمایههای بورس خود را بهدرستی مدیریت کنند. از مهمترین مفاهیمی که سرمایهگذاران بورس باید از آن آگاهی داشته باشند، مفهوم بازده یا ریسک در بورس است که در ادامه به بررسی هریک از آنها خواهیم پرداخت.
بازده در سرمایهگذاری بورس چیست و چگونه محاسبه میشود؟
بازده مهمترین و اولین مفهومی است که سرمایهگذاران علاقه زیادی به محاسبه آن دارند. در واقع بررسی بازده سهام بورس، ایشان را از مقدار سودهایی که کسب کردهاند آگاه میکند. اما بازده همیشه هم مثبت نیست و ممکن است برخی سرمایهگذاران در حین محاسبه بازده سهام خود متوجه بازده منفی (زیان) سهم خود شوند. محاسبه بازده مثبت یا منفی یک سهم در بورس دارای فرمول سادهای است که این فرمول به صورت زیر است:
- فرمول محاسبه بازده یک سهم:
- فرمول محاسبه درصد بازده:
طبق این فرمول اگر ما هر واحد سهمی را به قیمت ۵۰۰ تومان خریده باشیم و پس از گذشت سه ماه قیمت هر واحد سهم به ۵۲۰ هزار تومان رسیده باشد اما هنوز مجمع سالیانه تقسیم سود آن سهم برگزار نشده باشد (سود نقدی تعلق نگرفته باشد)، بازده این سهم به شکل زیر خواهد بود:
۲۰ = ۰ + ۵۰۰ – ۵۲۰
۲۵ = ۲۰ ÷ ۵۰۰
حالا تصور کنید ۶ ماه از خرید سهم فوق بگذرد و قیمت آن سهم به ۴۵۰ کاهش پیدا کند، اما در مجمع سالیانه مقدار سود نقدی ۱۲۰ تومانی به سهم تعلق گرفته باشد. در چنین شرایطی محاسبه بازده به شکل زیر خواهد بود:
۵۰- = ۵۰۰ – ۴۵۰
۱/۰- یعنی ۱۰- درصد بازده = ۵۰۰ ÷ ۵۰-
البته بررسی بازده یک سهم به تنهایی کافی نبوده و به همراه بازده، همیشه باید مقدار ریسک در بورس را نیز محاسبه کنیم. چراکه این دو مفهوم همیشه در کنار هم به کار برده میشوند و ارتباط مستقیمی با هم دارند.
ریسک در بورس چیست و چگونه محاسبه میشود؟
ریسک در لغت به معنی «خطر کردن» است. در واقع شما با خرید یک سهم، براساس پیشبینیهای خود عمل کرده و از سود و زیان سهم موردنظر اطمینان ۱۰۰ درصد ندارید اما به امید کسب سود، خطر کرده و سهم موردنظر را خریداری میکنید. هرچقدر نوسان قیمت آن سهم شدیدتر باشد، مقدار ریسک بالاتر و هرچقدر نوسان قیمت آن ملایمتر باشد، ریسک آن سهم کمتر خواهد بود. اگر بخواهیم مقدار ریسک در بورس یک سهم را محاسبه کنیم، به عملیات ریاضی پیچیدهای نیاز خواهد بود. اما برای یک سرمایهگذار عادی بورس چنین محاسبات پیچیدهای برای مشخص شدن درصد ریسک در بورس لازم نیست. همینکه یک حساب سرانگشتی کنید، میتوانید به مقدار کلی ریسک در بورس سهم خود دست پیدا کنید.
یک مثال ساده از ریسک در بورس
برای مثال تصور کنید که شما پیشبینی میکنید یک سهم خاص تا شش ماه آینده به ۵۰ درصد سود برسد و با همین پیشبینی سهم مورد نظر را خریداری میکنید. پس از گذشت زمان موردنظر، آن سهم به ۲۰ درصد سود میرسد. بهنظر شما ریسک چنین سرمایهگذاری چقدر بوده است؟ میتوان گفت ریسک چنین خریدی بسیار بالا بوده است، چراکه ۳۰ درصد از پیشبینی شما کمتر سود داده است. حالا اگر سهم دیگری را با پیشبینی دریافت ۱۰ درصد سود به مدت یکماه خریداری کرده باشیم، اما پس از گذشت یکماه سهم مورد نظر به سود ۲۵ درصدی رسیده باشد، آیا این خرید هم دارای ریسک بوده است؟ میتوان گفت، ریسک چنین سهمی ۱۵ درصد بالاتر از محاسبه شما بوده است. نکته قابل توجه در این مثالها این است که ریسک تنها مقدار اختلاف پیشبینی شما با نتیجه واقعی است.
انواع ریسک در بورس کدامند؟
سرمایهگذاری که در بازار بورس مشغول به فعالیت شده است، در طول زمان بارها با ریسکهای گوناگون مواجه خواهد شد. حال برای آن که این فرد بتواند تحلیل درستی انجام دهد باید با انواع ریسک در بورس آشنا باشد. در حالت کلی انواع ریسک در این بازار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. اکنون برای بسیاری از کاربران سوال پیش میآید که تفاوت این دو نوع ریسک در چیست که در ادامه به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت.
اولین نوع از ریسک در بورس، ریسک سیستماتیک است. این ریسک بهطورمعمول وابسته با شرایط سیاسی و اقتصادی کشور خواهد بود، از همین رو امکان حذف آن وجود ندارد. از جمله مواردی که باعث ایجاد ریسک سیستماتیک میشوند، میتوان به مواردی چون تغییر نرخ تورم، شرایط سیاسی و سیاستهای کلان اقتصادی اشاره کرد. مسلما امکان اجتناب از چنین مواردی وجود ندارد و تاثیر آنها برای تمام شرکتها خواهد بود.
همانطور که از نام این ریسک مشخص است، امکان اجتناب و دوری از آن با استفاده از برخی روشها وجود دارد. باید متذکر شد که دلیل و منشا بروز چنین ریسکی، اکثرا به داخل شرکت مربوط میشود. برای مثال میتوان به عملکرد ضعیف مدیرعامل یک شرکت، ضعیف ظاهر شدن در برابر رقبا، اعتصاب کارکنان شرکت، قدیمی شدن محصولات قابل سرمایهگذاری، عملکرد غلط سهامداران و … اشاره کرد. در واقع ریسک غیرسیستماتیک نه بر روی تمام سهام، بلکه تنها روی یک سهام خاص اعمال شده و به شرایط درونسازمانی آن سهم مربوط میشود. البته توجه داشته باشید که راهکارهای گوناگونی وجود دارد که میتوانید از طریق آنها احتمال چنین ریسکی را نیز کاهش دهید. برای مثال یکی از این راهکارها استفاده از تئوری سبد در بازار بورس است.
برای مثال ممکن است در مورد سهم x، اتفاقاتی مانند عملکرد ضعیف شرکت، رفتار نامناسب سهامداران، کاهش فروش محصولات، کاهش تنوع محصولات، رقابت ضعیف، اعتصاب کارکنان، کاهش مقدار تولید و … بر کاهش نرخ آن سهم تاثیر داشته باشد. در اینصورت بررسی شرایط آن سهم، میتواند شما را از خرید چنین سهم پرریسکی منصرف کند که در اکثر مواقع قابل پیشبینی و اجتناب است.
چطور میتوانیم بازده و ریسک در بورس خود را بهتر مدیریت کنیم؟
مدیریت کردن ریسک در بورس از اهمیت فراوانی برخوردار است. در واقع اگر ما هیچ مدیریتی بر روی سهام خود نداشته باشیم، مقدار سود و زیان خود را نیز نمیتوانیم محاسبه کنیم؛ در چنین شرایطی میتوانیم بگوییم که سهام خود را به دست باد سپردهایم و هر اتفاقی برای آن بیفتد، ما نمیتوانیم در روند سود و زیان آن مداخله کنیم. این در حالی است که سرمایه شما در تمام مراحل خرید سهم باید تحت نظارت و مدیریت مستقیم شما باشد.
مدیریت سهام چه ارتباطی با ریسک در بورس دارد؟
اگر یک کاربر مبتدی بورس هستید، با استفاده از نکات زیر میتوانید مدیریت سهام خود را در دست بگیرید و از سرمایهگذاری خود، بسیار بیشتر از زیانهایتان، سود ببرید (چراکه هم سود و هم زیان همیشه وجود دارد):
- اگر اطلاعات سرمایهگذاری شما در بورس کم است یا نمیخواهید ریسک بالا انجام دهید، بهجای خرید سهام مستقیم، اقدام به خرید واحد صندوقهای سرمایهگذاری کنید. (این واحدها مجموعهای از سهام برتر هستند که ریسک پایینی دارند و با خرید آنها شما به صورتی غیرمستقیم سهامدار بورس خواهید بود)
- قبل اینکه وارد بازار سرمایهگذاری در بورس شوید، از دانش کافی خود نسبت به این بازار اطمینان حاصل کنید.
- اگر به سرمایهگذاری در بورس علاقه دارید، اما دانش کافی ندارید، میتوانید از دانش سایر افراد حرفهای در این زمینه استفاده کرده و از ایشان مشورت بگیرید.
- هرگز تمام پول خود را به خرید یک سهم خاص اختصاص ندهید. بهجای آن پول خود را تقسیم کرده و با هر بخش آن یک نوع سهم از بازارهای متنوع پتروشیمی، کالا، صنایع غذایی، صنایع فولاد و …. را خریداری کنید. در اینصورت با ضرر کردن یک سهم، دیگر گزینهها زیان وارده را جبران خواهند کرد.
- بهتر است برای ورود به بازار بورس، دید بلند مدتی داشته باشید.
- رفتارهای هیجانی و پر ریسک در بورس بسیار دیده میشود و همین رفتارها ممکن است روی شما نیز تاثیر گذاشته و باعث شود ضررهای زیادی را متحمل شوید. اما اگر بتوانید در چنین شرایطی احساسات و هیجانات خود را کنترل کنید، در نهایت دچار خرید و فروشهای غیرمنطقی نخواهید شد.
- در سرمایهگذاریهای بلندمدت یا میانمدت در بورس، برای خود حداکثر و حداقل سود و زیان را مشخص کنید تا با رسیدن به حداکثرها یا حداقلها بتوانید سهام خود را بهتر مدیریت کنید. (مثلاً اگر بیش از ۱۰ درصد در یک ماه در خرید یک سهم وارد ضرر شدید، آن را بفروشید یا اگر حداکثر در خرید یک سهم به ۵۰ درصد سود در دو ماه رسیدید، آن را بفروشید)
ریسک فردی در بورس چیست؟
افراد بهطورکلی به سه دسته ریسکپذیر، ریسک گریز و افرادی میانه این دو تقسیم میشوند که بر اساس شرایطی که دارند، انتخابهایی را انجام میدهند. در حقیقت ریسک فردی در بورس تعیین میکند که امکان موفقیت وجود دارد یا خیر. باید متذکر شد که فعالیت در بازار بورس نیاز به ریسکپذیری بالایی دارد و برای افرادی که چنین توانایی ندارند، مناسب نخواهد بود. در چنین شرایطی شاهد سرمایهگذاری افراد ریسک گریز در بانکها هستیم یا عدهای دیگر نیز سرمایهگذاری با اوراق مشارکت را انتخاب میکنند.
سرمایه گذاری بدون ریسک در بورس
در شرایط دیگر، بسیاری از افراد ترجیح میدهند که از ریسک مربوط به سرمایه گذاری دوری کنند، چراکه حاضر به از دست دادن بخشی از سرمایه خود نیستند. توجه داشته باشید که برخی از بازارها، مانند بازار مربوط به ارزهای دیجیتال ریسک بالایی دارند و اگر شما به دنبال سرمایه گذاری بدون ریسک در بورس هستید، نباید به سراغ چنین بازاری بروید.
از طرفی شرایطی برای افرادی که به دنبال بازارهایی با ریسک کم هستند نیز به وجود آمده است. برای مثال سرمایه گذاری در صندوقها یکی از شیوهها با کمترین ریسک در بورس است، زیرا مدیریت آنها توسط گروهی از کارشناسان حرفهای انجام خواهد شد که استراتژیهای لازم برای رویارویی با شرایط را ریسک بازار چیست؟ دارند. البته این نکته را در نظر بگیرید که صندوقها نیز انواع گوناگونی دارند که ریسک مربوط به هرکدام متفاوت است.
ضریب بتا چیست؟ معیاری برای شناخت ریسک بازار
در عرصه سرمایه گذاری، ضریب بتا به معنای اشتراک گذاری، آزمایش محصولات یا کاست های ویدیویی قدیمی نیست. ضریب بتا معیاری برای نوسان یا ریسک بازار است. در نتیجه نشان میدهد قیمت سهام تا چه حد تمایل به نوسان نسبت به سایر سهام ها دارد.
بتا چیست؟
ارزش هر شاخص بورس نظیر شاخص S&P 500 دائما بالا و پایین میرود. در پایان روز معاملاتی، ما متوجه میشویم که “بازارها” افزایش یا کاهش داشته اند. سرمایه گذاری که در صدد خرید سهام خاصی است بهتر است بداند که بالا و پایین شدن سهام مورد نظر به اندازه کل بازار است یا خیر. سهام مورد نظر ممکن است تمایل به حفظ ارزش خود در روزهای معاملاتی بد یا بدون تغییر ماندن در زمان افزایش ارزش سایر سهام ها داشته باشد.
ضریب بتا عددی است که به سرمایه گذار میگوید عملکرد سهام مورد نظر در مقایسه با سایر سهام ها یا حداقل نسبت به سهام هایی که دارای شاخص مرتبط هستند چگونه است.
نکات مهم
- ضریب بتا نشان میدهد که قیمت سهام مورد نظر در مقایسه با کل بازار چگونه است.
- اگر مقدار ضریب بتا بیشتر از ۱ باشد بیانگر آن است ریسک بازار چیست؟ ریسک بازار چیست؟ که نوسان قیمت سهام مورد نظر بیشتر از اکثر سهام های دیگر است.
- اگر مقدار ضریب بتا کمتر از ۱ باشد بیانگر آن است که نوسان قیمت سهام مورد نظر کمتر از اکثر سهام های دیگر است.
نسبت به بازار بزرگتر را ارائه میدهد.
ضریب بتا هم چنین برای مقایسه ریسک بازار سهام مورد نظر نسبت به سایر سهام ها استفاده میشود.
تحلیلگران سرمایه گذاری از حرف یونانی β برای نشان دادن ضریب بتا استفاده میکنند.
تحلیل ضریب بتا
ضریب بتا با استفاده از تحلیل رگرسیون محاسبه میشود. ضریب بتای ۱ نشان میدهد که قیمت اوراق بهادار تمایل به افزایش همراه با بازار دارد. ضریب بتای بیشتر از ۱ نشان میدهد که قیمت اوراق بهادار تمایل به نوسان بیشتر نسبت به بازار دارد. ضریب بتای کمتر از ۱ نیز نشان میدهد که قیمت اوراق بهادار تمایل به نوسان کمتری نسبت به بازار دارد.
بسیاری از شرکت های نوپا که در بورس نزدک معامله میشوند دارای ضریب بتای بیشتر از ۱ و بسیاری از سهام های بخش بورس چندمنظوره دارای ضریب بتای کمتر از ۱ هستند.
اساسا ضریب بتا بیانگر مزایا و معایب به حداقل رساندن ریسک و به حداکثر رساندن سود است. فرض کنید که شرکتی دارای ضریب بتای ۲ است. این موضوع بدان معنا است که نوسان سهام آن دو برابر کل بازار است. اگر انتظار داشته باشیم که نوسان بازار ۱۰ درصد باشد، سهام این شرکت میتواند تا ۲۰ درصد نوسان داشته باشد. از طرف دیگر، اگر بازار ۶ درصد ریزش داشته باشد، سرمایه گذاران این شبکه میتوانند انتظار ضرر ۱۲ درصدی داشته باشند.
اگر سهامی دارای ضریب بتای ۰.۵ باشد، میتوان انتظار داشت که نوسان سهام آن نصف بازار باشد. سود ۱۰ درصدی کل بازار به معنای سود ۵ درصدی این شرکت خواهد بود.
در ادامه، ریسک بازار چیست؟ راهنمای مقدماتی در خصوص سطوح مختلف ضریب بتا به شما ارائه میدهیم.
- ضریب بتای منفی: ضریب بتای کمتر از صفر که نشان دهنده رابطه معکوس با بازار است امکان پذیر اما بسیار نادر است. بعضی از سرمایه گذاران اذعان میکنند که طلا و سهام طلا باید ضریب بتای منفی داشته باشند، زیرا هنگام ریزش بازار باید عملکرد بهتری داشته باشند.
- ضریب بتای صفر: اصولا پول نقد دارای ضریب بتای صفر است. به عبارت دیگر، فارغ از روند بازار، ارزش پول نقد بدون تغییر باقی میماند (بدون در نظر گرفتن تورم).
- ضریب بتای بین صفر و یک: شرکت هایی با نوسان کمتر از بازار، دارای ضریب بتای کمتر از یک و بیشتر از صفر هستند. بسیاری از شرکت های چند منظوره در این محدوده جای میگیرند.
- ضریب بتای ۱: ضریب بتای ۱ به معنای آن است که سهام مورد نظر، نوسان برابری با شاخص مورد استفاده برای کل بازار دارد. اگر سهامی دارای ضریب بتای ۱ باشد، روند نوسان آن همسو و برابر با شاخص است.
- ضریب بتای بیشتر از ۱: این ضریب، نوسانی بیشتر از شاخص کل را بیان میکند. بسیاری از شرکت های فناوری جدید دارای ضریب بتای بیشتر از ۱ هستند.
- ضریب بتای بیشتر از ۱۰۰: این ضریب امکان پذیر است و نوسان ۱۰۰ برابری نسبت به بازار را نشان میدهد. اگر سهامی دارای ضریب بتای ۱۰۰ باشد، در هر ریزش بازار، ارزش آن به صفر خواهد رسید. اگر در سایت های آماری با ضریب بتای بیشتر از ۱۰۰ مشاهده کردید، معمولا یک خطای آماری است و یا اینکه سهام مورد نظر با نوسان قیمت بحرانی و بسیار زیاد مواجه شده است. معمولا سهام شرکت های شناخته شده به ندرت دارای ضریب بتای بیشتر از ۴ هستند.
چرا ضریب بتا مهم است؟
آیا آماده ضرر دیدن در سرمایه گذاری خود هستید؟ بسیاری از افراد آماده نشده اند و سرمایه گذاری با نوسان کم را انتخاب میکنند. سایر افراد ریسک بیشتری میپذیرند تا شاید پاداش بیشتری کسب کنند. تمام سرمایه گذاران باید شناخت خوبی از تحمل ریسک خود داشته باشند و بدانند که کدام سرمایه گذاری با میزان ریسک پذیری آنها مطابق است.
سرمایه گذارانی که بسیار ریسک گریز هستند باید سرمایه خود را در دارایی هایی با بتای کم، نظیر سهام های چند منظوره و اوراق خزانه داری کوتاه مدت قرار دهند. سرمایه گذارانی که تمایل به ریسک پذیری بیشتری دارند، بهتر است در سهام هایی با بتای بیشتر سرمایه گذاری کنند.
چگونه میتوان مقدار ضریب بتا را به دست آورد؟
بسیاری از شرکت های کارگزاری، ضریب بتای اوراق بهادار که معامله میکنند را محاسبه کرده و سپس محاسبات خود را در دفتر ضریب بتا منتشر میکنند. این دفاتر، تخمینی از ضریب بتا برای تقریبا تمام شرکت های معامله کننده عمومی را ارائه میدهند.
یاهو فایننس (Yahoo! Finance) از وبسایت هایی است که اعداد ضریب بتا را منتشر میکنند. اسم یا نشان شرکت را در قسمت جستجو وارد کنید، سپس بر روی دکمه آمار (Statistics) کلیک کنید. ضریب بتای مورد نظر را در بخش تاریخچه قیمت سهام (Stock Price History) پیدا خواهید کرد. ضریب ریسک بازار چیست؟ بتای موجود در یاهو، فعالیت ۵ سال اخیر سهام را با شاخص S&P 500 مقایسه میکند.
هشدارهایی درباره ضریب بتا
بزرگترین نقطه ضعف استفاده از ضریب بتا برای اخذ تصمیم سرمایه گذاری این است که ضریب بتا یک معیار تاریخی از نوسان سهام است. این ضریب میتواند به شما الگوی موجود تاکنون را نشان دهد اما نمیتواند به شما بگوید که در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد.
در سال ۱۹۹۲ مقاله ای توسط جین فاما (Gene Fama) و کن فرنچ (Ken French) با عنوان “برش عرضی از سود مورد انتظار سهام” در مجله Journal of Finance منتشر شد که اذعان داشت ضریب بتای گذشته، پیش بینی کننده خوبی از ضریب بتای آینده سهام نیست. در واقع، به نظر میرسد ضرایب بتا با گذشت زمان به سمت میانگین برمیگردند. این موضوع بدان معنا است که ضرایب بتای بالاتر و پایینتر تمایل بازگشت به ضریب بتای ۱ دارند.
نقطه ضعف دوم استفاده از ضریب بتا این است که معیاری از ریسک سیستمی میباشد. این ریسک، ریسکی است که کل بازار با آن مواجه اند. شاخص بازار که سهام با آن مقایسه میشود تحت تاثیر ریسک های کلی بازار است. بنابراین، ضریب بتا فقط میتواند تاثیرات ریسک های کلی بازار بر سهام را مدنظر قرار دهد. سایر ریسک هایی که شرکت با آن مواجه است، مختص به همان شرکت میباشد.
میهن بلاکچین
دیدگاه شما