بنابراین، کنترل نمودن هزینه بخشی جدایی ناپذیر از سیستم مدیریت هزینه است.
بازی های کنترل کننده خشم در کودکان
خشم یکی ازانواع هیجان های طبیعی در انسان است و هرکس درجه هایی از آن را دارد. کودکان نیز در سنین مختلف و در طبقات اجتماعی ـ اقتصادی متفاوت عصبانی می شوند، اما باید از ابتدایی ترین مراحل تربیتی شان یاد بگیرند چطور این احساس سرکش را مهار کنند. در گذشته والدین با دیدن این رفتار ها در فرزندشان او را تنبیه می کردند، اما امروزه تکنیک های مفیدی برای کنترل خشم توصیه می شود: /کنترل خشک کودکان
● کودکان ۵-۳ ساله
وقتی فرزندتان خشمگین شد، یک ظرف حباب درست کرده به او بدهید. لازمه حباب درست کردن، تمرکز بر تنفس است. تنفس آرام و شمرده، احساسات خروشان کودک را آرام می کند. به مدت چند هفته روزی یک دقیقه با فرزندتان حباب درست کنید؛ بعد از اینکه حباب درست کردن را یاد گرفت، از او بخواهید با کمک گرفتن از قوه تخیلش، حباب های متفاوتی درست کند. لطافت حباب ها و تلاش برای ساخت آنها روحیه کودک را آرام تر می کند.( منبع:روزنامه سلامت )
● کودکان ۸-۶ ساله
با پایان دوره خردسالی، کودک یاد می گیرد افکار خود را مدیریت کند و حتی تغییر دهد. ابتدا با حوصله به او کمک کنید محرک های خشمش را بشناسد؛ مثلا ممکن است هنگامی که کسی او را هل می دهد یا با عنوان زشتی صدایش می زند یا مسخره اش می کند، عصبانی شود. به او یاد دهید چطور بر خشمش غلبه کند و به او بفهمانید در برخوردهای اجتماعی اش باید صبور باشد و قبل از هر اقدامی، نفسی عمیق بکشد و اگر می تواند چند قدم از آنچه عصبانی اش کرده فاصله بگیرد؛ در دل جمله های آرام کننده تکرار کند مثل: «از پسش بر میام» یا «مهم نیست». در نهایت هم رفتار های عاقلانه و مودبانه را به او آموزش دهید مثلا «این توپ منه، لطفا پسش بده» یا «چه حرف زشتی زدی، من این طوری حرف نمی زنم».
به او یاد بدهید قرار نیست کسی با خشونت بیشتر برنده شود.
علایم جسمی عصبانیت را به او بیاموزید. به فرزندتان بگویید هر وقت کسی عصبانی می شود، بلندتر حرف می زند، صورتش قرمز می شود، دست هایش را هنگام صحبت به شدت تکان می دهد، ضربان قلبش بالا می رود، اخم می کند، دهانش خشک می شود و تندتند نفس می کشد، سپس از او بخواهید اگر این علایم را در خودش دید، یاد توصیه های شما بیفتد.( منبع:روزنامه سلامت )
● کودکان ۱۲-۹ ساله
به فرزندتان بیاموزید قبل از هر کاری به خصوص واکنش های خشمگینانه، فکر کند. این بار که فرزندتان با یکی از همسالانش دعوایش شد، بگذار ید تا هرجا که می خواهد پیش برود سپس از او بپرسید: «دعوایت را کردی، عصبانیتت را نشان دادی؟ نتیجه چه شد؟ مشکلتان حل شد؟ برای حل این ناآرامی ها چه کار می خواهی بکنی؟ اگر دوباره دعوایت شد هم می خواهی همین رفتار های زشت را داشته باشی؟»
با کمک این روشها، احتمالاً خواهید توانست کودک خود را در کنترل خشم، یاری نمایید.( منبع:روزنامه سلامت )
بازی با گل یا خمیر
برای سنین 3 تا 11 سال
کودکان از بازی با گل یا خمیر لذت می برند چرا که بازی با آنها از نظر حس لامسه لذت بخش کنترلکننده رفتار خرید است و در ضمن می توانند هر طور که بخواهند به آنها شکل دهند،تغییرش دهند و هر وقت که مایل بودند خرابش کنند. گرد کردن و شکل ساختن از آنها، روزنه ای برای برون ریزی احساسات پرخاشگری است. کار با گل و خمیر، ظاهرا بیان احساسات و مفاهیم مربوط به آن را تسهیل می کند.
نکته: بهتر است در بازی از قالب استفاده نشود چون در نحوه ی بیان کودک اثر تسهیل کننده دارد.
در این بازی، ترکاندن بادکنک ها کودک را قادر می کند خشم خود را ببیند. /کنترل خشک کودکان
ویژگی شخصیت تحلیل گر
نحوه صحیح برخورد با شخصیت کنترل گر می تواند شرایط را برای اطرافیان این اشخاص آسان تر کند. ممکن است برای هر فردی پیش آمده باشد که در مواجه شدن با شخصی غریبه احساس کند که در حال کنترل شدن توسط آن شخص است یا این که رفتاری سلطه طلبانه با او دارد. این رفتار می تواند از شیوه های مختلفی بروز پیدا کند که البته آسیب هایی نیز به همراه دارد. اما باید چگونه با این اشخاص رفتار کرد که منجر به بروز مشکلات دیگری نشود؟ اگر شما هم جز افرادی هستید که در این باره سوالات زیادی دارید؛ پس با ما همراه باشید. چرا که در این مقاله قصد داریم در خصوص برخورد با شخصیت کنترل گر صحبت کنیم.
شخصیت کنترل گر به چه افرادی گفته می شود؟
به طور کلی به شخصی که دوست دارد تمام وقایع و رویدادهای زندگی خود را در دست بگیرد و همه چیز تحت سلطه او انجام شود؛ شخصیت کنترل گر گفته می شود. این گونه از افراد حتی در مواجه شدن با دیگران نیز این ویژگی رفتاری خود را را حفظ می کند و تا جایی که امکان داشته باشد، سعی می کند که دیگران و رفتارهایشان را کنترل کند. اما همیشه موفق نمی شوند؛ زیرا در دست گرفتن تمامی امور عملا قابل انجام نیست.
علت شکل گیری شخصیت کنترل گر
به گفته ی روانشناسان عوامل مختلفی باعث به وجود آمدن چنین شخصیتی می شود. اما در این میان مهم ترین آن ها به شرح زیر است:
- اختلال اضطراب
- اختلال های شخصیتی مثل شخصیت مرزی یا خود شیفته
زمانی که فردی دچار شخصیت کنترل گر می شود؛ در واقع به یکی از این اختلال ها مبتلا شده است. به طور مثال زمانی که شخص نمی تواند برای انجام کارها به دیگران اعتماد کند و باید حتما خودش همه ی امور را به دست بگیرد؛ یعنی دچار اختلال اضطراب است.
شخصیت کنترل گر چه ویژگی هایی دارد؟
بر اساس مطالعات انجام شده روی شخصیت کنترل گر مشخص شد که همه ی آن ها تقریبا یکسری رفتارهای مشترک دارند. از جمله ویژگی آن ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
تقصیر را به گردن دیگران می اندازند
در هنگام برخورد با شخصیت کنترل گر باید به این موضوع توجه داشته باشید که آن ها تقریبا هیچ گاه تقصیر را به گردن نمی گیرند و مدام دیگران را مقصر می دانند. آن ها ممکن است در برخورد با شما و موضوعاتی که در آن ها دخیل نیستید شما را سرزنش کنند. آن ها به هیچ وجه مسئولیت پذیر نیستند. جالب است بدانید با این که رفتار درستی با دیگران ندارند؛ اما معمولا عذرخواهی نمی کنند.
مدام از دیگران انتقاد می کنند
افراد کنترل گر دوست دارند دائما روحیه دیگران را تخریب، اعتماد به نفس را از آن ها گرفته و به مسخره کردن اطرافیان بپردازند. از جمله رفتارهای افراطی او در این مورد می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- سعی می کنند در مقابل دیگران شما را مسخره کنند.
- در خصوص خطاهای کوچکی که در کار دارید اغراق می کنند.
- زمانی که کاری را به درستی انجام می دهید از شما قدردانی نخواهند کرد.
- در خصوص پاسخ ندادن به تماس او عصبانیت غیر منطقی از خود بروز می دهند.
- در خصوص نوع لباس پوشیدن، رفتار و یا حتی صحبت کردن شما، نظر داده و انتقاد می کنند.
چرا زمان را اشتباه تخمین می زنیم؟
تلاش می کنند دیگران را قرنطینه کنند
این نوع از افراد سعی می کنند شما را از دیدن دوستان و حتی خانواده تان منع کنند؛ به شکلی که گویی در قرنطینه به سر می برید. آن ها سعی می کنند با غر زدن حس بدی را به شما القا کنند تا شما را از دیدار با کسانی که دوست دارید منصرف کنند.
انتظار جبران دارند
آن ها بسیار افراد پرتوقعی هستند، به شکلی که با کوچک ترین کار یا لطف در حق شما، انتظار جبران متقابل و یا حتی بیشتر را دارند. آن ها در ذهن خود یک دفتر یادداشت دارند و برای هر کس هر کاری که کرده باشند در آن یادداشت می کنند تا در زمان معین به طرف مقابل یادآوری کنند.
طوری رفتار می کنند که اطرافیانشان به خود شک کنند
در بسیاری از مواقع زمانی که دیگران در حال اعتراض کردن به آن ها و نحوه ی رفتار یا برخورد آن ها هستند، به بدترین شکل ممکن پاسخ این اعتراض را می دهند؛ گویی که دیگران مقصرند. شاید برای شما هم چنین موضوعی پیش آمده باشد. در این مواقع شخصیت کنترل گر می کوشد تا به شما بفهماند شما بیش از حد حساسید، گاهی حتی شما به رفتاری که داشته اید شک می کنید و با خود می گویید شاید حق با اوست.
باعث تخریب رابطه دیگران می شوند
افراد کنترل گر می کوشند تا به هر شکلی که شده رابطه شما را با دیگران تخریب کنند. به طور مثال پیام های خصوصی یا تصاویری که شما برای آن ارسال کرده بودید و باید پنهان بماند را بدون اجازه و اطلاع شما برای دیگران ارسال می کنند؛ تنها برای این که ذهنیت دیگران را نسبت به شما تخریب کرده و روابط شما را از هم بپاشند.
به تهدید اطرافیان می پردازند
فرد کنترل گر در موقعیت هایی که همه چیز بر وفق مرادش پیش نرود؛ ممکن است شما را تهدید کند. به طور مثال گاهی همکار یا بالا دست شما در خصوص انجام کاری خطاب به شما می گوید که اگر تا فردا این کار را انجام ندهی میزت را جمع می کنم؛ حتی ممکن است تهدید خود را در قالب شوخی بیان کند.
دمدمی مزاج هستند
یکی از ویژگی های برجسته این دسته از افراد کنترلکننده رفتار خرید دمدمی مزاج بودن آن هاست. به طور مثال ممکن است در یک لحظه از شما تعریف کنند یا به پاس قدردانی از شما کادویی برایتان در نظر بگیرند. اما چند لحظه بعد رفتارشان به کل تغییر کرده باشد و به شدت از شما خشمگین شوند. در برخورد با شخصیت کنترل گر بدون شک دچار سردرگمی خواهید شد و نمی دانید باید دقیقا به چه صورت با آن ها رفتار کنید یا این که نمی دانید آن ها چه نظری درباره شما دارند.
نحوه ی برخورد با شخصیت کنترل گر چگونه است؟
پس از این که تا حدودی با شخصیت این گونه افراد آشنا شدید؛ بهتر است نحوه ی برخورد با شخصیت کنترل گر را نیز بدانید.
از حریم شخصی خود دفاع کنید
اولین اقدامی که باید در برخورد با شخصیت کنترل گر انجام داد؛ این است که از حد و مرز و حریم شخصی خود دفاع کنید. این گونه از افراد عموما به سراغ کسانی می آیند که اعتماد به نفس کافی ندارند و نمی توانند حریم شخصی و حد مرز خود را در برابر دیگری مشخص کنند. پس اگر با این دسته از افراد مواجه شدید، بهتر است خط قرمزهای خود را برای او مشخص کنید و به او بفهمانید در چه مواردی حساس هستید.
چگونه روابط لانگ دیستنس را مدیریت کنیم؟
در برخورد با شخصیت کنترل گر ، با آن ها مشاجره نکنید
جالب است بدانید که شخصیت کنترل گر به شکلی با شما مشاجره می کند که تقریبا هیچ گاه پیروز نشوید. حتی اگر حق با آن ها نباشد می دانند که چگونه خود را توجیه کنند. پیشنهاد می کنیم در برخورد با شخصیت کنترل گر از مشاجره با آن ها بپرهیزید و در چنین شرایطی تنها نظر خود را به طور صریح بیان کنید، نیازی به اثبات آن ندارید.
آرامش خود را حفظ کنید
در بسیاری از موارد دیده شده که فرد کنترل گر بدون هیچ دلیل خاصی و تنها برای عصبی کردن فرد مقابل دست به اقدامات مختلفی می زنند یا صحبت های غیر منطقی و غیر معقولی می کنند. در واقع آن ها از این موضوع به نفع خود سود می برند. زیرا هر چه شما عصبی تر شوید کنترل کردن شما راحت تر خواهد شد، پس بهتر است آرامش خود را حفظ کنید.
در برخورد با شخصیت کنترل گر از دیگران کمک بگیرید
گاهی فرد کنترل کننده به قدری در زندگی شما رخنه می کند که کار یا روابط عاطفی شما را به خطر می اندازد. در چنین شرایطی بهتر است از مشاور یا روان درمانگر کمک بگیرید. گاهی این شخصیت کنترل گر شریک عاطفی یا یکی از همکاران شماست که در این صورت باید با همسر خود به مشاور مراجعه کرده تا او را درمان کند. اما مورد دوم را نمی توانید تغییر چندانی دهید. تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که به بالا دست خود اطلاع دهید.
به رابطه با آن ها پایان دهید
گاهی شما در خصوص برخورد با شخصیت کنترل گر همه ی راه های پیش رو را طی می کنید. اما نتیجه ی مثبتی دریافت نخواهید کرد. حتی ممکن است پیروی از راه های موجود باعث بدتر شدن رفتار او نیز شود. در صورتی که شخص مورد نظر همچنان به رفتارهای اشتباه خود ادامه داد؛ بهتر است به این رابطه پایان دهید. چرا که به مرور زمان شما هم دچار یکسری مشکلات خواهید شد.
نتیجه گیری
شخصیت های گوناگونی در اطراف ما وجود دارند که برخی از آن ها نتیجه ی خوبی به همراه نخواهند داشت. یکی از آن ها شخصیت کنترل گر است. افرادی با چنین شخصیتی دوست دارند که همه چیز تحت سلطه آن ها باشد؛ حتی اگر توانایی آن را داشته باشند. رفتار، گفتار و حتی پوشش افراد را نیز تحت کنترل خود درآورند. اگر شما هم با چنین افرادی زندگی می کنید یا ارتباط نزدیکی دارید، این مقاله می تواند کمک زیادی برای داشتن برخورد مناسب به شما خواهد کرد.
مالیه رفتاری چیست؟
مالیه رفتاری، شاخه ای از اقتصاد رفتاری می باشد که به تاثیر عوامل و تعصبات روانشناختی بر رفتارهای مالی سرمایه گذاران و فعالان بازار مالی می پردازد. این عوامل و تعصبات به نوبه خود می توانند پاره از ناهنجاریهای بازار، علی الخصوص ناهنجاریهای بازار سهام، مانند افزایش یا کاهش شدید قیمت سهام، را توضیح دهند.
درک مالیه رفتاری
مالیه رفتاری را می توان از چند سو مورد بررسی قرار داد. بعنوان مثال، در مبحث بازدهی بازار سهام، بعنوان بخشی از امور مالی، فرض ما بر این است که رفتارهای روانشناختی بر پیامدها و بازدهی بازار تاثیر می گذارد. با این وجود، همچنان زوایای بسیار دیگری جهت پرداختن به این موضوع وجود دارند. هدف از طبقه بندی مالیه رفتاری، کمک به درک چرایی رفتار مردم در تصمیمگیری های مالی و چگونگی اثر این تصمیمها بر بازار می باشد. در مالیه رفتاری، فرض می کنیم فعالان این حوزه، بصورت کامل عقلایی رفتار نمی کنند و بر خود کنترل ندارند، ولی در عین حال، از نظر روانشناختی، با گرایشات خود کنترل کننده و طبیعی، تا حدودی تاثیر گذار می باشند.
یکی از جنبه های مطالعاتی مالیه رفتاری، تاثیر تعصبات می باشد، که می تواند علل مختلفی داشته باشد. این تعصبات را می توان یکی از پنج مفهوم بنیادی قلمداد نمود. درک و طبقه بندی تعصبات مختلف مالیه رفتاری می تواند در مطالعه و بررسی دقیق پیامدهای این صنعت و یا بخش بسیار مهم باشد.
- مالیه رفتاری، مطالعه چگونگی اثر عوامل روانشناختی بر پیامدهای بازار است.
- مالیه رفتاری را می توان جهت درک پیامدهای مختلف در بخشها و صنایع متفاوت مورد بررسی قرار داد.
- از مفاهیم بنیادی مطالعه مالیه رفتاری، اثر تعصبات روانشناختی است.
مفاهیم مالیه رفتاری
بطور کلی، مالیه رفتاری شامل پنج مفهوم زیر می باشد:
- حسابدرای ذهنی (Mental Accounting): حسابداری ذهنی به معنای میل شدید به جمع آوری پول، با اهداف مختلف می باشد.
- رفتار جمعی (Herd Behavior): این رفتار زمانی شکل می گیرد که افراد، دنباله روی از اکثریت را پیشه میگیرند. در بازار سهام، این رفتار به دلیل اینکه عامل فروش ها و افزایش قیمت های نمایشی می باشد، از شهرت خوبی برخوردار نمی باشد.
- شکاف عاطفی (Emotional Gap): شکاف عاطفی به تصمیمگیری بر اساس احساسات شدید و یا فشارهای عاطفی، مانند اضطراب، خشم، ترس و یا هیجان، اشاره دارد. در اکثر مواقع، عواطف، عامل اصلی تصمیمگیری غیر عقلایی افراد است.
- لنگر انداختن ( Anchoring): این اصطلاح به معنای تعیین سطح هزینه بر اساس یک مرجع خاص می باشد. مانند تعیین هزینه مداوم بر اساس سطح بودجه و یا منطقی سازی هزینه ها بر اساس ترجیحات رضایتی مختلف.
- خود انتسابی (Self-Attribution): خود کنترلکننده رفتار خرید انتسابی به معنای گرایش به انتخاب بر اساس اعتماد به دانش شخصی می باشد. دلیل این امر به اعتماد به نفس ذاتی در یک زمینه خاص بر می گردد. بدین معنا که افراد سطح دانش خود را بالاتر از دیگران می دانند.
انواع تعصبات مورد مطالعه در مالیه رفتاری
با موشکافی بیشتر، به تعصبات و گرایشات شخصی متعددی بر می خوریم که در حیطه مالیه رفتاری قرار می گیرند. از قبیل:
تعصب موقعیت اشاره دارد به زمانیکه سرمایه گذاران، سهام برنده خود را می فروشند و از سهام بازنده دست برنمی دارند. بعبارت دیگر، سرمایه گذاران، با وجود آنکه به کسب سود در مدت زمانی کوتاه می اندیشند، زمانیکه خود را در موقعیت زیان می بینند، حاضر به تغییر موضع نمی باشند. چون می خواهند به نقطه سر به سر و یا قیمت اولیه بازگردند. دلیل این پافشاری نیز آن است که زمانیکه در موقعیت سود قرار دارند، میخواهند در فرصت بدست آمده نشان دهند که بدرستی دست به سرمایه گذاری زده اند. با این حال، هنگامیکه در موقعیت ضرر قرار دارند، تمایلی به اعتراف به اشتباه در سرمایه گذاری ندارند. اشتباه در تعصب نسبت به موقعیت، بدین معنا می باشد که عملکرد سرمایه گذاری معمولا به قیمت در زمان ورود به سرمایه گذاری بستگی دارد. بدین معنا که سرمایه گذاران، بدون توجه به عوامل بنیادین و یا عوامل موثر بر سرمایه گذاری که دستخوش تغییر شده اند، معیار عملکرد سرمایه گذاری خود را بر اساس قیمت درزمان ورود قرار می دهند.
این تعصب زمانی اتفاق می افتد که سرمایه گذاران به پذیرش اطلاعاتی که تصمیم از پیش گرفته شده آنها را پشتیبانی و تایید می کند، گرایش دارند. در واقع، سرمایه گذاران به محض دیدن این اطلاعات، حتی نادرست، آنها را می پذیرند تا مهر تاییدی بر تصمیمشان باشد.
این حالت هنگامی روی می دهد که خاطره رویدادهای اخیر به سرمایه گذاران سمت و سو می دهد و باعث می شود آنها احتمال وقوع یک رویداد را بیشتر از آنچه که هست تخمین بزنند. بعنوان مثال، بحران مالی سال ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ ، باعث خروج بسیاری از سرمایه گذاران از بازار سهام گردید. بطوریکه تعداد زیادی از آنها دیدگاه خوبی نسبت به بازار نداشتند و مشکلات اقتصادی بیشتری را برای سالهای آینده پیش بینی می کردند. بعبارت دیگر، تجربه چنین اتفاق ناخوشایندی باعث افزایش تعصب و برآورد بیش از حد احتمال وقوع چنین رویدادی گردید. درحالیکه در سالهای بعد، شاهد بهبود اقتصاد و بازگشت بازار به موقعیت قبلی خود بودیم.
هنگامیکه نگرانی از دست دادن، بیشتر از لذت سود آوری است، با پدیده زیان گریزی روبرو هستیم. بعبارت دیگر، سرمایه گذاران، دوری گزیدن از زیان را بر کسب سود ترجیح می دهند. بهمین دلیل، برخی از آنها ، پاداش بیشتری برای پذیرش ریسک درخواست می کنند؛ و چنانچه امکان دریافت چنین میزان پاداشی وجود نداشته باشد، با وجود عقلایی به نظر آمدن ریسک مزبور، آنها از سرمایه گذاری صرف نظر می نمایند.
این پدیده به تمایل سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در آنچه که با آن آشنایی دارند، اشاره می کند؛ مانند شرکتهای داخلی یا سرمایه گذاریهای محلی. از اینرو، آنها از سرمایه گذاریهای متفاوت در بخشهای مختلف، که باعث کاهش ریسک می گردد، سر باز می زنند و به سمت سرمایه گذاری در آنچه که با آن آشنا هستند و یا در گذشته آن را انجام داده اند، پیش می روند.
مالیه رفتاری در بازار سهام
فرضیه بازار کارآمد (Efficient Market Hypothesis, EMH) می گوید که در یک بازار با نقدینگی بالا، در هر زمان، قیمتهای سهام بصورت کارا، ارزش گذاری می شوند تا انعکاسی از اطلاعات موجود باشند. با این وجود، مطالعات زیادی، پدیده تاریخی بلندمدت را در بازارهای اوراق بهادار نشان داده اند؛ آنچه که با فرضیه بازار کارآمد در تقابل است و بطور منطقی نمی تواند در مدلهای مبتنی بر عقلانیت کامل سرمایه گذار جایی داشته باشد.
فرضیه فوق، بر پایه این نظریه بنا شده است که فعالان بازار، بر اساس عوامل خارجی و ذاتی حال و آینده، دیدی عقلایی نسبت به قیمتهای سهام دارند. در مقابل، مالیه رفتاری در حوزه بازار سهام، بر این نظر است که بازارها کاملا کارآمد نیستند و بر این اساس فاکتورهای روانشناختی می توانند بر خرید و فروش سهام اثر بگذارند.
در حرکتهای بازار سهام و دیگر بازارها، بصورت روزانه، مفهوم تعصبات و گرایشات مالیه رفتاری بکار گرفته می شود. همچنین از تئوریهای مالیه رفتاری برای توضیح بهتر ناهنجاریهای اصلی بازار، مانند حبابها و رکودهای شدید استفاده می شود. نظریه بازار کارآمد، این واقعیت را که سرمایه گذاران و مدیران پورتفولیو علاقمند به درک روندهای مالیه رفتاری می باشند، در بر نمی گیرد؛ روندهایی که می توانند برای بررسی سطوح قیمت و نوسانات بازار جهت سفته بازی و همچنین اهداف تصمیمگیری مورد استفاده قرار گیرند.
کنترل هزینه : تعریف ، نقش ، استاندارد ها ، و مزایا
کنترل هزینه چیست ؟ کنترل بودجه چیست ؟ کنترل هزینه (Cost Control) یکی از کارآمدترین ابزارهایی است که شرکت ها برای کاهش هزینه تولید از آن استفاده می کنند. در این فرآیند ، جزئیات مهم به مدیریت ارائه می شود، به طوری که می توانند بدانند که هزینه های واقعی و هزینه های پیش تعیین شده هم تراز شده اند.
اجازه دهید شیرجه ای عمیق به این موضوع داشته باشیم و درک کنترل هزینه را ساده تر سازیم .
آنچه در این مقاله مدیریتی خواهید خواند :
کنترل هزینه چیست؟
کنترل هزینه و درآمد خالص مورد نظر
نقش کنترل هزینه در زمینه های مختلف مدیریت
# 2 نقش کارکنان در برنامه
دو استاندارد کنترل هزینه
مراحل کنترل بودجه
هزینه های استاندارد
دو روش ذاتی در روش های هزینه های استاندارد وجود دارد.
مزایای اجرای کنترل هزینه
# 1 یک معیار برای اندازه گیری عملکرد ارائه می دهد
# 2 اجازه می دهد تا مقایسه داشته باشیم
# 3 بدهی را کاهش می دهد
# 4 هزینه های جایگزینی و تعمیر را کاهش می دهد
# 5 اجازه تخصیص پول به راه های دیگر را می دهد
# 6 مزیت رقابتی را به ارمغان می آورد
نتیجه گیری استفاده از کنترل هزینه
کنترل هزینه چیست؟
کنترل هزینه شناسایی هزینه های تجاری است و اقداماتی را برای کاهش آنها انجام می دهد. فرآیند کنترل هزینه به شرکت برای کسب سود بیشتر کمک می کند.
کنترل هزینه با ایجاد یک بودجه آغاز می شود. با داشتن بودجه در جای خود، صاحب کسب و کار می تواند مقایسه ای بین هزینه واقعی نادرست و هزینه های حساب شده در بودجه داشته باشد.
بنابراین، کنترل نمودن هزینه بخشی جدایی ناپذیر از سیستم مدیریت هزینه است.
اگر هزینه های واقع گرایانه کمتر از هزینه های بودجه باشد (این به ندرت اتفاق می افتد)، این موضوع برای کسب و کار مناسب است. با این حال، شما نیاز به بررسی اینکه آیا سیستم های حسابداری و بودجه برای صرفه جویی در منبع هزینه صرف شده است. در اغلب موارد، با این حال، هزینه واقعی یا نزدیک به هزینه های بودجه می باشد و یا ممکن است از بیش از هزینه های بودجه باشد.
هنگامی که هزینه های واقع شده از هزینه های بودجه بسیار زیاد باشد ، مدیریت نیاز به انجام بعضی اقدامات جدی دارد. یکی از گزینه های ممکن است با فروشنده جدیدی باشد که پیشنهاد می دهد که کالایی را با قیمت پایین تر از دیگران عرضه کند. یکی دیگر از انواع رایج کنترل هزینه ها، برخی از عملکردهای شرکت است.
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”فایل بازاریابی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
الگوی حرفه ای کنترل فروش
کنترل هزینه و درآمد خالص مورد نظر
برای درک کنترل نمودن هزینه، توجه به درآمد خالص مورد نظر نیز مهم است، زیرا کنترل هزینه بخش مهمی از برنامه ریزی برای درآمد خالص مورد نظر است.
فرمول درآمد خالص مورد نظر :
فروش – هزینه ثابت – هزینه متغیر = درآمد خالص مورد نظر
پیاده سازی کنترل هزینه با بررسی هزینه ثابت و همچنین هزینه متغیر برای رسیدن به درآمد خالص مورد نظر باید هدف کسب و کار باشد.
نقش کنترل هزینه در زمینه های مختلف مدیریت
کنترل هزینه ها دارای بخش های مختلف است و چندین جنبه از مدیریت برای پیاده سازی موفقیت آمیز کنترل هزینه ها باید گرد هم آیند. ما در مورد بعضی از مراحل بحث می کنیم که می تواند به سیستم کنترل هزینه های کارآمد منجر شود .
# 1 برنامه ریزی
اولین و مهمترین چیز در شروع فرآیند کنترل هزینه ، برنامه ریزی است. شما باید یک برنامه داشته باشید و اهداف کنترلکننده رفتار خرید را در تخمین ها، بودجه ها و استانداردها قرار دهید.
# 2 نقش کارکنان در برنامه
اگر برنامه ریزی اولین گام بود، ارتباط آن با کارکنان دومین نشانه است. اگر طرح ها و اهداف اولیه فقط به مقالات محدود شود، هیچ اتفاقی نمی افتد. آنها باید از نظریه بیرون بیایند و در عمل اجرا شوند.
برای این کار، شما باید کارکنان خود را به آنچه که طرح می کنید مطلع سازید . و باید آنها را در مورد نقش خود در این برنامه آموزش دهید. این امر آنها را قادر می سازد تا به راحتی در کنترل هزینه ها نقش خود را بازی کنند.
# 3 نظارت
زمانیکه اجرایی شدن طرح شروع می شود، هم زمان شروع نظارت و ارزیابی عملکرد آغاز می گردد. هزینه های مختلفی که متحمل شده است ثبت می شود و اطلاعات مربوط به آنها جمع آوری می شود.
تخصیص هزینه های مربوط به ابزار ارزیابی اولین گام است که می تواند به یک طرح کنترل هزینه های موفق منجر شود.
# 4 ارزیابی
پس از آغاز ثبت برای هزینه های واقع شده، زمان واقعی برای مقایسه بین هزینه های واقعی و هزینه های پیش بینی شده است. اگر عملکرد مورد نظر به دست نیاورده شود، وقت آن رسیده است تا استراتژی هایی را برای دستیابی به این هدف اجرا کنیم.
# 5 تصمیم گیری
پس از ارزیابی عملکرد های مختلف، مدیران کسب و کار می گویند که آیا آنها مایلند اهداف را تجدید نظر و یا گام های خاصی برای کاهش کمبودهای ثبت شده بردارند.
اکثر شرکت های بزرگ از دست دادن مواد اولیه به دلیل خرابکاری، کارایی ضعیف، ذخیره سازی ناکارآمد و از درماندگی رنج می برند. این هزینه ها اغلب منجر به هزینه های بسیار هنگفتی می شود که می تواند به راحتی جلوگیری شود اگر روش های کارآمد و نظارت اجرا شود.
[vc_row][vc_column][vc_cta h2=”مقالات پیشنهادی” txt_align=”justify” style=”3d” color=”mulled-wine”]
دانلود جزوه رفتار مصرف کننده جان موون ترجمه حیدرزاده
دانلود جزوه رفتار مصرف کننده جان موون ترجمه حیدرزاده
نماد اعتماد الکترونیکی
دانلود فوری محصول
پشتیبانی آنلاین
تضمین-کیفیت
توجه ما بهترین و کاملترین جزوه رفتار مصرف کننده جان موون را در اختیار شما عزیزان قرار دادهایم. تنها کاری که باید بکنید دانلود بسته و برنامه ریزی منسجم و شروع مطالعه است تا بهترین نتیجه حاصل شود.
قسمتی از بخش های مهم جزوه رفتار مصرف کننده جان موون ترجمه حیدرزاده :
فرایند جایگاه یابی محصول:
۱- شناسایی مزایای رقابتی که برای تعیین جایگاه در نظر گرفته میشود.
۲- انتخاب مزایای رقابتی مناسب.
۳- برقراری ارتباط برای انتقال جایگاه انتخابی به بازار.
هدف از تعیین جایگاه محصول:
تحت تاثیر قرار دادن تقاضا از طریق تولید محصول با خصوصیات خاص و ایجاد تصویر دهنی روش (Clear Image) می باشد که آنرا از رقبایش متمایز میکند. Position را شرکت ایجاد می کند ولی Image را مشتری. اگر بنز تصویر ذهنی خوبی برای ما دارد به خاطر این است که شرکت جایگاه خوبی برای ما تعریف کرده است.
ارزیابی جایگاه ذهنی نام و نشان تجاری:
یکی از مشکلات اصلی بازاریابان ارزیابی جایگاه ذهنی نام و نشان های تجاری است احتمالا رویکردی که بیش از سایر رویگردها برای برطرف کردن این مشکل مورد استفاده قرار میگیرد با ایجاد کردن نقشه های ادراکی (Perceptual maps) سرو کار دارد.
ترسیم نقشه ادراکی به دنبال نمایش چگونگی تایید جایگاه محصولات مختلف نسبت به یکدیگر از طریق کسب نظرات مصرف کنندگان بر روی نمودارهایی که محورهای آنها ویژگی های کالاست.
یکی از مزایای تهیه نقشه این است که مصرف کنندگان چگونه یک محصول را از محصول دیگر متمایز می کنند؟ شرکتها از اینکه مصرف کنندگان می توانند یک مارک را از مارکهای دیگر متمایز کنند سود می برند زیرا تمایز محصول به ارزش متصور از محصول می افزاید. افزایش در ارزش درک شده به افزایش قدرت نفوذ مولفه های مختل آمیزه های بازاریابی کمک می کند.
برای مثال در حوزه قیمت گذاری تمایز بین نام و نشانهای تجاری این اجازه را می دهد تا شرکت بتواند برای کالای ویژه خود اضافه بهایی اعمال نماید. در حیطه ترویج تمایز کالا به کارکنان خلاق کمک می کند تا پیام هایی را ایجاد کنند که تنه سبب ترویج نام و نشان تجاری تبلغ شده باشد نه نام و نشان تجاری رقیبان.
تحلیل محیطی
شامل ارزیابی نیروهای خارجی است که بر شرکت و مشتریان اثر داشته فرصتها و تهدیدهایی را ایجاد میکنند. در سازمانهای بزرگ این وظیفه بر عهده واحدهای تحقیقاتی بازاریابی یا گروه برنامه ریزی استراتژیک است.
در سازمانهای کوچک مدیر عامل و اعضای هیئت مدیره این تحلیل را انجام می دهند. شرکتها باید به گونه ای مستمر تعدادی از مولفه هی مختلف محیط خارجی مصرف کننده را کنترل نمایند. این مولفه ها شامل محیط های جمعیتی ( demographic ) ، اقتصادی، طبیعی، فناوری، سیاسی و فرهنگی است.
جمعیت شناختی: تغییرات جمعیت و ارزش فرهنگی درباره گروه های متفاوت جمعیت شناختی بر اساس عوامل از قبیل سن، جنسیت، درآمد، تحصیلات، قومیت و جغرافیا می باشد.
اقتصادی: عوامل موثر بر تمایلات اقتصادی مصرف کننده و الگوهای پس انداز و مخارج می باشد.
طبیعی: واکنشهای مصرف کنندگاه به الگوهای تغییرات جوی وبلایای طبیعی، از جمله زلزله می باشد.
فن آوری: اشاعه نوآوری های مربوط به فن آوری و واکنش مصرف کنندگان به آن نوآوری ها، ویژگی های مربوط به ماشاین آلات و رایانه ها از جنبه سهولت برای کاربران.
سیاسی: تاثیر قوانین، قواعد و مقررات بر مصرف کنندگان.
فرهنگی: تشریفات آیینی، ارزش ها، آداب و رسوم، سنتها و هنجارهای یک فرهنگی و نحوه تاثیر آن بر رفتار مصرف در حیطه فرهنگ مورد نظر.
تحقیق بازار
تحقیق بازار را میتوان به عنوان تحقیقات کاربری در مورد رفتار مصرف کننده به منظور تهیه اطلاعات برای مدیریت در رابطه با عوامل که بر اقتصاد، مصرف و کنارگذاری کالاها و خدامت و ایده ها توسط مصرف کنندگان موثر هستند تعریف کرد. بسیاری از مقیاسها و ابزارهای اندازه گیری که توسط پژوهشگران بازار مورد استفاده قرار می گیرد به وسیله پژوهشگران رفتار تهیه می شود.
این ابزارها برای سنجش بسیاری از موضوعات مورد استفاده قرار میگیرد. توجه به تبلیغات و یارآوری برای ارتقاء نگرش، فرایندهای تصمیم گیری، رضایت مشتری، ویژگی شخصیتی و روان نگاشتی.
ایجاد آمیزه بازاریابی
گسترش آمیزه بازاریابی مستلزم ایجاد و هماهنگی فعالیتهای مرتبط با کالا، ارتقا، قیمت گذاری و توزیع آن است. واقعیت ها، نظریه ها و مفاهیم مربوط به رفتار مصرف کننده بطور مستقیم بر ایجاد آمیزه بازاریابی تاثیر می گذارند. این کاربردها در بخش های جداگانه زیر بررسی می شوند.
۱- ایجاد ایده (idea generation)
2- آزمون مفهوم (concept testing)
3- ایجاد محصول (product development )
4- آزمایش بازار (market testing)
ایده کالا: کالایی که احتمالا شرکت آنرا به بازار عرضه میکند.
مفهوم کالا: گونه ی تفضیلی و کامل از ایده است که با عبارات معنی دار مصرفی بیان میشود.
تصویر ذهنی کالا: تصویر خاصی که مصرف کنندگان از یک کالای واقعی یا بالقوه دارند. در قلمرو تولید کالای جدید مفاهیم رفتار مصرف کننده احتمالا بیش ترین تاثیر را در ایجاد ایده دارند. برای کمک به مدیران در ایجاد ایده برای کالاهای جدید میتوان از حداقل پنج حوزه اصلی رفتار مصرف کننده که به مدیران در ایجاد ایده برای کالاهای جدید کمک می کند استفاده کرد.
این حوزه ها عبارتند از: تجزیه و تحیلی نگرش مصرف کننده، تغییرات در شیوه زندگی، عوامل موقیعتی، فرهنگهای دیگر و خرده فرهنگ ها. پس از تعیین کردن این که آیا درک مصرف کنندگان از کالا همان مفهومی است که مدیریت شرکت در نظر دارد شرکت می تواند فرایند ایجاد کالا را آغاز نماید در این مرحله، نمونه های اولیه کالا، تولید، آزمایش،نام گذاری و بسته بندی می شوند.
ساخت نمونه های اولیه (Prototypes)، عرضه اولیه (Pre- lanch)، عرضه کالا به بازار (Lanch) مصادیق مربوط به تبلیغات، جاذبه های ترس (Fear appeals): یک تکنیک در حوزه تبلیغات. مانند استفاده از کرم در تبلیغات خمیر دندان بچه ها
بخش بندی بازار
تقسیم بازار به زیر مجموعه های متمایز از مشتریان که نیازها و خواسته های یکسان دارند و می توان با آمیزه بازاریابی متفاوت به هر یک از آنها دست یافت. برای این که بخشها سودمند باشند باید دارای ویژگی های قابلیت سنجش (measurability) امکان اندازه گیری حجم تقاضا و قدرت خرید در یک قسمت بازا،قابلیت دسترسی (accessibility) درجه و یا میزان دسترسی به یک قسمت بازار و خدمت آن، تمکن مالی (actionability) امکان طراحی برنامه های موثر برای جذب یک قسمت بازار و خدمت به آن باشد.
از نظر نظر بازارهای مصرفی چهاربندی از متغیرهای بخش بندی وجود دارد:
۱- ویژگیهای شخصی
۲- ماهیت وضعیت خرید کالا و یا خدمت
۳- موقعیت جغرافیای
۴- فرهنگ و خرده فرهنگ از نقطه نظر بازارهای صنعتی دو طبقه بندی از متغیرهای بخش بندی وجود دارد:
دیدگاه شما