بهترین استراتژی نوسانگیری و معاملات کوتاهمدت
اینکه بدانید از چه اندیکاتورهایی استفاده کنید و بهترین استراتژی برای نوسانگیری چیست، مهارت شما را به طرز چشمگیری بهبود میدهد. اگر به شکل نادرست از اندیکاتورها و اوسیلاتورها استفاده کنید، نمودار را به شکل اشتباهی تفسیر و در نهایت زیان خواهید کرد. اندیکاتورهای تکنیکال تشخیص روند را برای شما آسان میکنند، اما میتوانند گمراهکننده نیز باشند. در این مطلب از چشم بورس بهترین استراتژی نوسانگیری برای فارکس، بورس و ارز دیجیتال را بررسی میکنیم.
بهترین استراتژی نوسانگیری و معاملات کوتاهمدت
چرا از ترکیب اندیکاتورها استفاده میکنیم؟
اگر چه اندیکاتورهای تکنیکال ابزارهای مفیدی هستند، اما نباید فراموش کنید که هر کدام نقاط ضعف خود را دارند. چنانچه تنها از یک اندیکاتور برای تشخیص روند استفاده کنید، ممکن است بخشی از روند را از دست بدهید. با ترکیب چندین اندیکاتور و اوسیلاتور در یک استراتژی واحد، ریسک معاملات کاهش و بازدهی افزایش مییابد. اما چگونه باید اندیکاتورها را ترکیب کنیم؟
ترکیبی از اندیکاتورها برای نوسانگیری
استفاده از تعداد زیادی اندیکاتور وسوسهانگیز است، اما باید از زیادهروی بپرهیزید. انتخاب ترکیب درستی از اندیکاتورها بسیار حساس است. تریدرهای مبتدی معمولا چندین اندیکاتور با اطلاعات مشابه را استفاده میکنند، در این صورت تصمیمگیری سخت و حتی ناممکن میشود. به شکل زیر نگاه کنید، هر سه اندیکاتور مکدی، RSI و استوکستیک یک روند مشابه را نشان میدهند.
بهترین استراتژی نوسانگیری
پس ابتدا باید تفاوت اندیکاتورها را بدانید. اندیکاتورها را میتوان در سه گروه دستهبندی کرد.
اندیکاتورهای دنبالکنندهی روند
اندیکاتورهای دنبال کننده روند به ما میگویند که قیمت در حال حاضر در نقطهی اشباع خرید و یا اشباع فروش است. بسیار از اندیکاتورهای دنبال کننده یا پیرو مانند باند بولینگر در قالب یک کانال نمایش داده میشوند. کانالی که مشخص میکند آیا قیمت در شرف شکسته شدن است یا خیر؟
اندیکاتورهای مومنتوم
مومنتوم در اصل شتاب و سرعت حرکت قیمت را نشان میدهد. اندیکاتورهای مومنتوم مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، به شما اطلاعت مفیدی در مورد جهت و قدرت روند فعلی میدهد. با استفاده از مومنتوم ریسک باز کردن پوزیشن معاملاتی بسیار کم میشود.
اندیکاتورهای حجم
برای بررسی رابطه قیمت و حجم از اندیکاتورهای حجمی استفاده میشود. افزایش حجم معاملات برای تشخیص روند بسیار مفید است. اما برای اینکه بتوانید سیگنالهای حجم را بهتر درک کنید از این اندیکاتورها استفاده کنید. حجم تعادلی (OBV) از بهترین اندیکاتورهای حجم برای نوسان گیری است.
اگرچه هدف تمام اندیکاتور پیشبینی روند بازار است، اما هر کدام از زاویهی خاصی قیمت را تحلیل میکنند. اگر به بازار از زوایای مختلف نگاه کنید، نگاهی دقیق و واقعبینانه خواهید داشت. باید تفاوت اندیکاتورها را درک کنید وگرنه گمراه خواهید شد. مثلا کسی که همزمان از RSI، مکدی و استوکستیک استفاده میکند، در واقع با یک نگاه بازار را تحلیل میکند. همه آنها اندیکاتور مومنتوم هستند و اطلاعات آنها تقریبا مشابه است.
وقتی چند اندیکاتور مشابه استفاده میکنید ممکن است به اشتباه فکر کنید که سیگنال قدرتمندتری دریافت کردهاید. رفع این مشکل بسیار ساده است. کافی است بهترین ترکیب اندیکاتورها معاملات در جهت روند و اوسیلاتورها را بدانید.
اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری
حال به قسمت هیجانانگیز میرسیم. ابتدا باید مشخص کنیم برای بهترین استراتژی نوسانگیری از کدام اندیکاتورها استفاده کنیم. ما سه نوع اندیکاتور دنبالکننده، مومنتوم و حجم را با هم ترکیب میکنیم و یک استراتژی واحد میسازیم. این استراتژی برای نوسانگیری در همهی بازارها از جمله بورس، فارکس و ارز دیجیتال کارآمد است.
1. اندیکاتور مومنتوم RSI
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اندیکاتور بسیار محبوب است. کار با این اندیکاتور ساده و اطلاعات مفیدی در مورد جهت و قدرت روند میدهد. برای استفاده از آن نیازی نیست محاسبات ریاضی را بدانید. ما از این اندیکاتور برای تعیین محدودههای اشباع خرید و فروش استفده میکنیم.
اندیکاتور RSI
2. اندیکاتور حجمی OBV
دومین اندیکاتور در استراتژی ترکیبی ما، اندیکاتور حجم تعادلی یا OBV است. اوسیلاتور OBV قیمت و حجم را ترکیب میکند و از این طریق ورود و خروج پول از بازار را به شما نشان میدهد. ایدهی اصلی OBV بر این اساس است که قیمت و حجم باید هم راستا باشند. اکنون تنها کاری که باید انجام دهیم بررسی آخرین اندیکاتور برای تکمیل استراتژی نوسانگیری است.
اندیکاتور OBV
3. باند بولینگر
باند بولینگر بهترین اندیکاتور تعقیبکنندهی روند و سومین اندیکاتور از استراتژی ترکیب اندیکاتورها است. خرید و فروش با استفاده از نوارهای این اندیکاتور یک استراتژی تجاری موثر است اگر با دیگر اندیکاتورها و اوسیلاتورها ترکیب شود. حال به استراتژی ترکیبی ما میرسیم.
اندیکاتور باند بولینگر
بهترین استراتژی نوسانگیری
در این استراتژی ما از سه اندیکاتور استفاده میکنیم. این سه اندیکاتور را در بخش قبل معرفی کردیم: RSI، باند بولینگر، و حجم تعادلی (OBV). این ترکیب از اندیکاتورها همهی جنبههای روند یعنی جهت، مومنتوم و حجم را بررسی میکنند. استراتژی نوسانگیری ما در هر دورهی زمانی قابل استفاده است. فقط باید مراحل زیر را دنبال کنید:
1. قیمت باید نوار میانی بولینگر را به سمت بالا بشکند و بالاتر از آن بسته شود.
همانطور که میبینید مرحله اول بسیار ساده است. خبر خوش اینکه باقی مراحل هم به همین سادگی است. بسته شدن قیمت بالای نوار میانی اولین تایید استراتژی ما است. پس از این تایید سایر اندیکاتورها را باید بررسی کنیم.
مرحله اول استراتژی نوسانگیری
2. منتظر بمانید تا شاخص RSI بالای 50 قرار گیرد.
اندیکاتور RSI مومنتوم یک حرکت را نمایش میدهد. قرار گرفتن RSI در بالای 50 به معنای تایید دوم است. تا اینجا میدانیم که از دو جنبه حرکت صعودی تایید شده است. این تایید ممکن است همزمان اتفاق نیفتد و باید برای تایید دوم کمی منتظر بمانید.
مرحله دوم استراتژی نوسانگیری
3. منتظر بمانید تا اندیکاتور OBV صعودی شود.
آخرین مرحله، تایید حجمی است. ما میخواهیم همراه با پول هوشمند ترید کنیم. در همین راستا، به دنبال شواهد ورود پول هوشمند و قدرت خرید واقعی هستیم. باز هم ممکن است کمی برای تایید سوم صبر کنیم. اما حال سه تایید شروع روند، مومنتوم و حجم را داریم.
مرحله سوم استراتژی نوسانگیری
حال وارد یک موقعیت معاملاتی بلندمدت شدهایم اما باید حد ضرر و حد سود را در استراتژی نوسانگیری تعیین کنیم. در بند بعدی این مساله را شرح میدهیم.
4. حد ضرر را زیر نوار پایین باند بولینگر قرار دهید.
حد ضرر به اندازه زمان و نقطهی ورود مهم است. قرار دادن حد ضرر زیر باند پایین بولینگر منطقی است. شکست نوار پایین بولینگر، کل استراتژی نوسانگیری ما را باطل میکند.
مرحله چهارم استراتژی نوسانگیری
5. حد سود جایی است که باند بولینگر به پایین میشکند.
آخرین نقطه حد سود است. ما برای استراتژی ترکیبی باید یک حد سود قرار دهیم که مرحلهی پنجم و آخر است. بسیار شبیه حد ضرر است اما پس از یک صعود هر گاه دیدید که باند پایین در حال شکسته شدن است، معامله را ببندید. به زبان سادهتر، وقتی قیمت دارد معکوس میشود.
دقت کنید برای خروج ما فقط از یک اندیکاتور استفاده میکنیم. نقطهی ورود امن بسیار مهم است، اما برای خروج نباید منتظر تایید سه اندیکاتور باشیم. اگر خیلی درنگ کنیم ممکن است تمام سود از دست برود. به شکل زیر نگاه کنید:
مرحله پنجم استراتژی نوسانگیری
آیا استراتژی ما بهترین استراتژی برای نوسانگیری است؟
اگر مقاله را یک بار دیگر بخوانید متوجه میشوید که قاعدهی کلی، انتخاب اندیکاتورها با سه جنبهی مختلف است. ما این اندیکاتورها و اوسیلاتورها را انتخاب کردیم چون نقاط ضعف همدیگر را میپوشانند. همچنین از سه جنبه بازار را بررسی میکنند. شما میتوانید با استفاده از اندیکاتورهای تشخیص جهت، مومنتوم و حجم استراتژی معاملاتی خود را بسازید.
باید زمان صرف کنید و اندیکاتورها را به خوبی بیاموزید. در عین حال فراموش نکنید هیچکدام از استراتژیها کامل نیستند. در بازار بسیار بزرگ فارکس، هیچ کسی نمیتواند با اطمینان دقیق بازار را پیشبینی کند. با این حال، استفاده از استراتژی ترکیبی برای نوسانگیری احتمال موفقیت را بالاتر میبرد.
سوالات متداول بهترین استراتژی نوسانگیری
تحلیل تکنیکال پیشبینی روند چارت قیمت با استفاده از اطلاعات نموداری همچون قیمت، حجم و زمان است. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در نمودار قیمت نهفته است.
اندیکاتورها نمودارهای کمکی برای درک بهتر روند هستند که با محاسبات ریاضی رسم میشوند.
اندیکاتورها ابزارهایی مفید هستند، اما در صورتی که آنها را در یک استراتژی مناسب استفاده کنید. علاوه بر این، مدیریت سرمایه و روانشناسی را نباید فراموش کنید.
روش تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت
همانطور که در درس مربوط به تفاوت اصلاح و ریزش (Reversal) متوجه شدید، گاهی اوقات تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت نسبت به هم کاری دشوار است زیرا ما نمیدانیم کدام سقف یا کف اهمیت دارد و باید به چه نکاتی در چارت توجه کنیم تا بهتر آنها را تشخیص دهیم. از طرفی دانستن این موضوع به سودسازی ما کمک بسیار زیادی میکند؛ به همین دلیل در این درس به صورت کامل یاد میگیرید یک بازگشت را چه در اصلاح (وقتی اصلاح تمام میشود، قیمت در واقع از آن نقطه شروع به بازگشت در جهت روند میکند) و چه در موارد دیگر تشخیص دهید.
چندین تفاوت اساسی در تشخیص بازگشت قیمت در یک روند بلندمدت و اصلاح موقتی قیمت معاملات در جهت روند وجود دارد. دلایل اصلی آن در جدول زیر آورده شده است:
اصلاح | بازگشت |
---|---|
معمولاً بعد از یک حرکت قوی یا موج حرکتی تشکیل میشود. | میتواند هر زمان رخ دهد! |
یک حرکت خلاف جهت کوتاه مدت و موقتی است! | یک حرکت قیمتی بلند مدت است! |
فاندامنتال (مثل اقتصاد کلان) در آن تأثیری ندارد! | فاندامنتال در آن تأثیر دارد که معمولاً باعث سرعت بخشیدن به ریورسال بلندمدت میشود. |
در روند صعودی، تمایل به خرید بیشتر است، پس به احتمال بالاتر قیمت یک رالی صعودی دیگر خواهد داشت. همچنین در روند نزولی، تمایل به فروش بیشتر است پس احتمال نزول قیمت بیشتر است. | در یک روند صعودی، تمایل بسیار کمی برای خرید وجود دارد که باعث میشود قیمت مدام کاهش یابد. در روند نزولی نیز، تمایل خیلی کمی برای فروش وجود دارد که باعث میشود قیمت افزایش یابد. |
نحوه تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت
روش شماره 1: اصلاح فیبوناچی
حتماً میدانید که یکی از معروفترین روشهای تشخیص اصلاح یا correction، استفاده از اصلاح فیبوناچی است.
در بیشتر موارد، سطوحی که برای ما مهم هستند، درصدهای ۳۸.۲، ۵۰ و ۶۱.۸ هستند.(لول ۶۱.۸ را برخی از دوستاران ابزار فیبوناچی، سطح طلایی مینامند، زیرا احتمال واکنش قیمت به این سطح بسیار بالا است)
اگر قیمت تمام این سطوح را دانه به دانه بشکند، احتمال یک بازگشت زیاد میشود. دقت کنید که باز هم میگوییم احتمال، زیرا در بازار مالی همه چیز احتمالات است.
در مثال بالا، قیمت قبل از آنکه به روند خود ادامه دهد، یک استراحت کرده و تا سطح ۶۱.۸ فیبوناچی اصلاح یا پولبک کرده است.
در لگ بعدی، این اصلاح تا سطح ۵۰ درصد بوده و سپس حرکت ادامه پیدا کرده است.
روش شماره 2: نقاط بازگشتی (pivot points)
روش بعدی برای اینکه تشخیص دهیم آیا قیمت در حال بازگشت است یا خیر، استفاده از نقاط بازگشتی است.
در یک روند صعودی، معامله گران به مناطق حمایت پایینتر (S1,S2,S3) نگاه می کنند و منتظر می مانند تا شکسته شود.
در یک روند نزولی ، معامله گران به نقاط مقاومت بالاتر (R1,R2,R3) نگاه می کنند و منتظر می مانند تا شکسته شود.
اگر شکسته شود، می توان انتظار یک بازگشت را داشت! برای کسب اطلاعات بیشتر یا یادآوری مطالب، به دروس نقاط بازگشتی مراجعه کنید!
روش شماره 3: خطوط روند
آخرین روش، استفاده از خطوط روند است. وقتی یک خط روند اصلی شکسته شود، به احتمال بسیار زیاد یک بازگشت رخ میدهد. با استفاده از این ابزار تکنیکالی همراه با الگوهای شمعی ژاپنی، یک تریدر میتواند احتمال بالای بازگشت را تشخیص دهد.
روش شماره ۴: شکستن الگوها
الگوهای تکنیکالی بسیار مهم هستند. وقتی یک شکست در الگوهای بازگشتی رخ بدهد، احتمال وقوع آن نیز به وجود میآید. همچنین الگوهای ادامه دهنده نیز برای بررسی اصلاح بسیار پر کاربرد هستن. پس میتوان نتیجه گرفت که الگوهای تکنیکالی هم برای تشخیص بازگشت و هم اصلاح کاربرد دارند.
برای تشخیص کامل آنها درس زیر و درسهای بعدی آن را به دقت مطالعه کنید:
چگونه خود را از بازگشت ناگهانی قیمت حفظ کنیم؟
جالب است که اکثر تریدهای تازهکار، اصولیترین روشهای محافظت از سرمایه را نادیده میگیرند. اینکار دقیقاً مثل این است که بگویید من یک شناگر ماهر هستم پس وقتی به دریا میروم، نیازی به تدابیر حفاظتی مثل غریقنجات یا تیوب ندارم. متاسفانه حتی خیلی از شناگران ماهر در همین دریای خزر خودمان به دلیل این غفلت، جان باختهاند.
همانطور که در دریای خروشان، استفاده از تیوب به شما کمک میکند غرق نشوید. در بازارهای مالی از جمله فارکس که سرعت نابودی سرمایه میتواند بسیار بالا باشد، شما نیاز به تیوب دارید و آن تیوب همان Stop Loss است.
حتی یک اصلاح قیمتی که همهجوره روی ادامه دادن روند در آن حساب باز کردهاید، میتواند بدون هیچ نشانهای تبدیل به یک بازگشت شود. بدین منظور قرار ندادن Stop loss با کمال احترام، یک حماقت است!
همین استاپ لاس بسیار ساده، ترفندهایی چون Trailing و Risk Free کردن دارد که اگر روی این ترفندها مسلط شوید، میتوانید ماکزیمم سود را با ریسک کم انجام دهید.
نتیجه گیری
در حالی که این روش ها برای تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت کاربرد دارند، اما تنها راه ممکن نیستند. در پایان هیچ چیزی جای تجربه و دانش را نمیگیرد.
با وقت گذاشتن کافی پای چارت، می توانید روشی را که با شخصیت معامله گر شما در بازار فارکس مطابقت داشته باشد، به سادگی تشخیص بازگشت و اصلاح قیمت را انجام دهید.
شما مجبور نیستید توسط “یک اصلاح ریز” حساب معاملاتی خود را بسوزانید. لازم نیست همه سودتان دود شود. پس Stop Loss باید برای شما مقدس باشد.
انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند
در مقالات قبلی در مورد انواع نمودارها و نحوه نمایش تغییرات قیمت در یک بازه زمانی مشخص صحبت کردیم و گفتیم که قیمت را میتوان با نمودار میلهای، کندل استیک و یا خطی نمایش داد. حال معاملات در جهت روند میخواهیم در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال و نموداری که از کنار هم قرار گرفتن این میلهها و کندلها ایجاد میشود، بحث کنیم.
قیمت در بازارهای مالی به صورت مستقیم و خطی حرکت نمیکند و میلهها و کندلهای ایجاد شده در یک روز، با روز دیگر نسبت مشخصی ندارند. بنابراین وقتی نمودار قیمت در بازه زمانی طولانی با تعداد زیادی کندل یا میله بررسی میشود، تغییرات قیمت به صورت زیگزاگی و موجهای متنوع و پی در پی هست. برآیند معاملات در جهت روند این تغییرات موجی ممکن است به صورت صعودی، نزولی و یا خنثی باشد و جهت اصلی بازار را برای تحلیلگران مشخص کند.
در این مقاله سعی داریم انواع روند در تحلیل تکنیکال را بررسی کرده و نحوه ترسیم خطوط روند و کار با آنها را آموزش دهیم. با ما همراه باشید.
انواع روند در تحلیل تکنیکال
روند در واقع جهت حرکت قیمت، در بازارهای مالی را برای تحلیلگران مشخص میکند. روند در بازه زمانی بزرگتر از بازه زمانی نمایش نمودار، قابل بررسی است. به عنوان مثال اگر نمودار را در بازه زمانی روزانه نگاه میکنید، هر کندل نشان دهنده تغییرات قیمت در یک روز است. اما شما برای تشخیص روند حتما نیاز دارید که چند کندل روزانه در نمودار داشته باشید.
در این حالت میتوانید طبق مبانی اصولی که در ادامه توضیح داده خواهد شد، روند قیمت را تشخیص دهید و خطوط روند را ترسیم نمایید. انواع روند در تحلیل تکنیکال عبارت است از روند صعودی، نزولی و خنثی. در ادامه نحوه تشخیص و ترسیم هر کدام توضیح داده میشود.
انواع روند – روند صعودی
فرض کنید قیمت بیتکوین در اول فروردین 30.000 دلار و در آخر اردیبهشت 40.000 دلار میباشد. در این حالت در بازه زمانی دو ماهه مورد نظر قیمت بیتکوین صعودی بوده و به اندازه 10.000 دلار رشد کرده است. لذا روند قیمتی بیت کوین در این بازه زمانی صعودی بوده است. اما توجه کنید که این به این معنی نیست که در کل این دو ماه قیمت روند رو به رشد داشته است. به عنوان مثال ممکن است قیمت در اواخر فروردین به 35.000 دلار رسیده باشد اما 10 اردیبهشت 32.000 دلار قیمت داشته باشد.
با توجه به این مثال میتوان روند صعودی، اولین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال را به این صورت تعریف کرد. اگر تغییرات قیمت در بازار به نحوی باشد که کفهای قیمتی در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند، در این حالت بازار، روند صعودی دارد. در صورتی که سقفهای قیمتی تشکیل شده نیز در طی زمان به سمت بالا حرکت کنند در این حالت روند صعودی قوی خواهد بود.
ترسیم خط روند صعودی
برای ترسیم نیاز هست که نمودار قیمتی حداقل دو کف تشکیل دادهباشد. (منظور از کف در اینجا پایینترین قیمت در درههای ایجاد شده نمودار است.) حتما نیاز است کف دوم قیمت بالاتری نسبت به کف اول داشته باشد. در این حالت خط روند صعودی خواهد بود که این دو کف را به هم وصل میکند.
برای این که خط رسمشده به نوعی تایید شود و اعتبار آن بیشتر باشد، لازم است که کف بعدی نمودار به این خط رسیده و به آن واکنش دهد. بنابراین هر چقدر تعداد نقاط برخورد کف نمودارها به این خط بیشتر باشد خط روند صعودی اعتبار بیشتری خواهد داشت.
بسیاری از تحلیلگران انتهای سایه کندلها را برای رسم این خط در نظر میگیرند. در مقابل عدهای دیگر بدنه کندلها را برای رسم انتخاب میکنند. در نمایش کندل استیک قیمت، بدنه قسمتی است که قیمت شروع و قیمت پایانی در بازه زمانی مورد نظر را مشخص میکند. سایهها، خطوط عمودی متصل به بدنه هستند که سایه بالا، بالاترین قیمت و سایه پایین، پایینترین قیمت در بازه زمانی را نشان میدهد.
در حالت کلی بهتر است که از سایهها برای ترسیم این خطوط استفاده شود چرا که سایهها در نتیجه معامله معاملهگران در بازار ایجاد میشوند لذا روی آینده قیمت تاثیر دارند. اما در مواقعی که در نظر گرفتن بدنه کندلها به جای سایه باعث ایجاد خط روند بهتری با تعداد نقاط برخورد بیشتری شود، در این حالت میتوان از سایهها صرف نظر کرد.
نمودار بالا یک روند صعودی و خط روند صعودی را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میکنید خط روند صعودی از سایه کندلها پس از تشکیل کف دوم رسم شدهاست. قیمت پس از ایجاد سقف دوبار دیگر به این خط برخورد کرده و دوباره روند صعودی خود را ادامه دادهاست. این تعداد برخورد معتبر بودن خط روند رسم شده را نشان میدهد.
انواع روند – روند نزولی
حال فرض کنید قیمت اتریوم در اوایل فروردین 3.000 دلار بوده است و در اواخر اردیبهشت این قیمت به 2.000 دلار رسیده است. بنابراین در این دو ماه به طور کلی میتوان گفت قیمت نزول کرده و به اندازه 1.000 دلار کاهش داشته است. این کاهش قیمت در این مدت نشانگر روند نزولی قیمت در این مدت است. اگرچه ممکن است قیمت در این بین افت و خیزها و یا به عبارت نموداری کفها و قلههایی ساخته باشد.
قلهها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت کاهش مییابد. به عبارتی قلهها ماکزیمم قیمت محلی هستند. کفها نقاطی در نمودار هستند که اگر از آنها به سمت راست یا چپ حرکت کنیم قیمت افزایش مییابد. بنابراین کفها نشاندهنده مینیم قیمت محلی هستند.
با توجه به مثال ذکر شده میتوان گفت روند نزولی که دومین روند از انواع روند در تحلیل تکنیکال است، روندی است که در آن قیمت در طی بازه زمانی کاهش مییابد به نحوی که سقفهای قیمتی رفته رفته ارتفاع کمتری نسبت به قلههای قبلی ایجاد میکنند. در صورتی که کفهای قیمتی نیز در طی روند نزول قیمتهای پایینتری تجربه کنند روند نزولی قویتر خواهد بود.
ترسیم خط روند نزولی
برای ترسیم خط روند نزولی نیاز است که دو سقف قیمتی که سقف قیمتی دوم قیمت پایینتری نسبت به سقف اول دارد ایجاد شده باشد. در این حالت خطی که دو سقف را به هم وصل میکند خط روند نزولی است. برای اینکه خط روند نزولی اعتبار بیشتری پیدا کند حتما نیاز است که سقف بعدی قیمتی در روند نزولی به این خط واکنش نشان داده و دوباره قیمت کاهش یابد.
ترسیم خط روند نزولی نیز همانند خط روند صعودی، بهتر است که از سایهها باشد و فقط در صورتی که ترسیم از بدنهها باعث اعتبار بیشتر خط روند شد، در این حالت میتوان سایهها را نادیده گرفت.
نمودار بالا یک روند نزولی را نشان میدهد که پس از تشکیل سقف دوم با قیمت پایینتر از سقف اول رسم شده است. همانطور که مشاهده میکنید قیمت پس از مدتی کاهش دوباره روند صعودی داشته اما با رسیدن به خط روند نزولی به آن واکنش نشان داده و دوباره روند نزولی گرفته است. این موضوع نشاندهنده اعتبار بالای خط روند رسم شده است.
انواع روند – روند خنثی یا Side
روند سومی که از انواع روند در تحلیل تکنیکال مورد بررسی قرار میگیرد، روند خنثی یا ساید است. در روند خنثی بر خلاف روندهای صعودی و نزولی تغیرات قیمت منجر به سقفهای یا کفهای بالاتر و یا پایینتر نمیشود بلکه کفها تقریبا در یک سطح و سقفها نیز در یک سطح قرار دارند و معمولا اختلاف این دو سطح باهم برابر نیست. در این حالت ما یک خط روند نداریم بلکه دو خط در سقف و کفها داریم که قیمت بین این دو خط نوسان میکند.
نمودار بالا یک روند خنثی یا ساید را نشان میدهد. همانطور که میبینید سقفها و کفهای تشکیل شده تقریبا با هم ارتفاع برابری دارند و اختلاف بین سقفها و کفها مقدار قابل توجهی نیست.
نکات مهم انواع روند در تحلیل تکنیکال برای معاملهگران
در مورد انواع روند در تحلیل تکنیکال نکات مهمی وجود دارد که بدون توجه به آنها امکان موفقیت در تحلیلگری وجود ندارد. در این بخش ما سعی میکنیم به طور کامل این نکات را به شما عرضه کنیم اما لازم است شما نیز با دقت و حوصله نکات گفته شده را مطالعه کنید تا ملکه ذهنتان شود.
روند بهترین دوست معاملهگران است
تشخیص انواع روند در تحلیل تکنیکال و ترسیم خطوط روند پایهی بسیاری از تحلیلها و سیستمهای معاملاتی است. تحلیلگران معمولا پیش از هر کاری در نمودار به این کار میپردازند. روند بهترین دوست معاملهگران است و اکثر افراد با تجربه در بازارهای مالی این نکته را در تمامی تحلیلها و معاملات خود رعایت میکنند. معامله بر خلاف روند، معمولا جزو فعالیتهای پرریسک در بازارهای مالی تقسیمبندی میشود و به هیچ عنوان توصیه نمیشود معاملهای بر خلاف روند بازار انجام شود.
قیمت به انواع روند احترام میگذارد
خطوط روند معتبر معمولا خطوطی هستند که قیمت به آنها احترام میگذارد. بنابراین تا زمانی که نشانهی مهمی از تغییر روند دیده نشده است فرض بر ادامه روند فعلی است. با تشخیص درست روند میتوان در نقاطی که قیمت به خط روند نزدیک شده است آماده ورود به معامله شد. برخورد سوم معمولا بهترین نقطه برای ورود به معاملات است. نقاط برخورد بعدی هم با بررسی شرایط هر کدام نقطهی مناسبی برای ورود به معامله هستند.
قیمت پایانی، بهترین قیمت برای تشخیص انواع روند
برای ترسیم خطوط روند بهترین قیمت، قیمت پایانی است و اکثر تحلیلگران از این قیمت برای رسم استفاده میکنند. در صورت عدم دسترسی به این قیمت میتوان از قیمت باز شدن کندلها (قیمتی که در اولین معامله آن روز ثبت میشود) استفاده کرد. در این صورت معمولا خط روند از وسط کندلها عبور میکند.
خطوط روند به همدیگر تبدیل میشوند
خط روندها معمولا به همدیگر تبدیل میشوند. به این معنی که وقتی روند نزولی شکسته میشود همان خط روند نزولی برای قیمت به عنوان حمایت عمل میکند. در این حالت، قیمت در روند جدید ایجاد شده نیز میتواند به این خط واکنش نشان دهد.
انواع روند در تایم فریمهای مختلف متفاوتند
روند در تایم فریمهای مختلف باهم متفاوت است. انواع روند در تحلیل تکنیکال شامل روند صعودی، روند نزولی و روند خنثی را میتوانیم درتایم فریمهای مختلف مشاهده کنیم. به عنوان نمونه خط روندی که در تایم فریم ماهانه رسم میشود ممکن است صعودی باشد اما در تایم فریم هفتگی قیمت روند نزولی و اصلاحی داشته باشد. هر چقدر تایم فریم مورد استفاده بلند مدتی باشد، اعتبار خط روند نیز بیشتر است.
معمولا تحلیلگران خط روندها را به صورت چند زمانی ترسیم میکنند. به این معنی که در تایم فریمهای مختلف مثل ماهانه، هفتگی، روزانه و … خطوط روند را ترسیم میکنند. نوسانگیرها معمولا از تایم های کوچکتر چند ساعته تا چند دقیقه برای ترسیم خط روند استفاده میکنند. آنها با استفاده از خطوط رسم شده،آنی وارد معامله شده با کسب سود از آن خارج میشوند.
اگر خط روند ترسیم شده برای مدت زمان بیش از یک سال باشد به آن خط روند بلند مدتی میگویند. خط روندی که برای حدود سه ماه رسم میشود خط روند میان مدتی است. به خط روندی که برای زمان کمتر از یک ماه رسم شده باشد خط روند کوتاه مدتی میگویند. خط روند بلند مدتی در درون خود چند خط روند میان مدتی تشکیل میدهد. ممکن است این خطوط در جهت روند بلند مدتی یا خلاف جهت آن باشد. معاملهگران بسته به شخصیت معاملهگری خود میتوانند با استفاده از این خطوط وارد معامله شوند.
خط روند، خط قرمز معاملهگران است
خط روند، خط قرمز معاملهگران است به این معنی که عبور قیمت از آن برای معاملهگران بسیار مهم است. در این حالت معاملهگران معمولا معامله باز نمیکنند. آنها منتظرند تا با دیدن نشانههای بیشتر، تغییر شرایط و روند را بررسی کنند. در صورت اطمینان از تغییر روند وارد معامله شوند. برای شکست خط روند حتما نیاز است که حجم بالایی از معامله در آن قسمت انجام شده باشد. اگر قیمت با کندل قدرتمندی از خط رد شد، تاییدیه صادر شده است.
معامله در روندهای خنثی
در روندهای خنثی معمولا معاملهگران در سقفها وارد موقعیت فروش و در کفها وارد موقعیت خرید میشوند. اگرچه توصیه این است که در روندهای خنثی به کل وارد معامله نشد. این مساله در تایم های کوتاه اهمییت بیشتری دارد. باید صبر کنید تا اینکه قیمت یک روند صعودی یا نزولی به خود بگیرد و بعد وارد معامله شوید. بنابراین معامله در انواع روندها باهم متفاوت است و حتما باید به این نکته توجه شود.
جمعبندی
در این مقاله انواع روند در تحلیل تکنیکال و نحوه رسم و استفاده از آنها تشریح شد. این مبحث پایه بسیاری از تحلیلهای پیشرفته است و اکثر تحلیلگران از آن در سایر روشهای تحلیلی خود استفاده میکنند. بنابراین توجه به مطالب ارائه شده در این مقاله میتواند کمک شایانی به شما در مسیر تحلیلگری کند.
بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه و نوسان گیری + لیست کامل
برای آنکه بتوانید به طرز معقولی ترید کنید، لازم است درک روشنی از کوینها داشته باشید. برای فهم ارزش پایۀ ارزهای دیجیتال، میتوانید از اندیکاتورهای ترید روزانه استفاده کنید. لازم نیست از مسائل فنی و پیچیدۀ مربوط به پروتکلها و شرکتهای ارزهای دیجیتال سر دربیاورید، بلکه صرفاً درک و دانشی حداقلی از بهترین اندیکاتور ها برای ترید روزانه کفایت میکند و میتواند سودتان را چند برابر سازد.
برای ورود به بحث اصلی، لازم است توضیح مختصری در مورد مفاهیم مقدماتی داشته باشیم.
ترید روزانه چیست؟
به عمل خرید و فروش داراییهای مالی مانند سهام یا ارزهای دیجیتال، ترید گفته میشود که به قصد کسب سود کوتاهمدت ظرف یک روز معاملاتی، انجام میشود. یکی از اهداف ترید روزانه، کسب سودی ناچیز در هر معامله و چندبرابر کردن آن، به مرور زمان است. تریدرهای روزانه، از یک سری استراتژی معاملاتی برای مضاعف ساختن سودهای خود استفاده میکنند: اسکالپینگ، معاملات رنج و معاملات پُربسامد.
اندیکاتور ترید روزانه چیست؟
معمولا تفاسیر گوناگونی از نمودار قیمت ارزهای دیجیتال وجود دارد. مثلاً ممکن است تریدرها، سطوح مقاومت و حمایت را در محدودههای متفاوتی تشخیص دهند. در این میان، اندیکاتور ترید روزانه، برای کاهش عدم اطمینان به کار میرود. این نوع اندیکاتورها، محاسباتی ریاضی هستند که برای تعیین خطوط نمودار و همچنین، شناسایی روند اصلی نمودار داراییهای مالی، مورد استفاده قرار میگیرند. اصطلاح «روزانه»، از این جهت به این اندیکاتورها اطلاق میشود که میتوانند در کوتاهمدت و طی یک روز معاملاتی، به کار روند. در این مقاله، قصد داریم بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه را معرفی کنیم.
انواع اندیکاتورهای ترید روزانه
در یک تقسیمبندی کلی، میتوان اندیکاتورها را به دو دسته تقسیم کرد:
- اندیکاتورهای پیشرو: احتمال حرکت بازگشتی قیمت یا تغییر روند را پیش از وقوع، نشان میدهند.
- اندیکاتورهای پیرو: احتمال تغییر روند و حرکت بازگشتی قیمت پس از وقوع را نشان میدهند.
1. اندیکاتور سوپرترند (SuperTrend)
سوپرترند، اندیکاتوری است شبیه به میانگین متحرک. این اندیکاتور قادر است روند حاکم بر بازار را شناسایی کند. سوپرترند، یکی از سادهترین اندیکاتورهایی است که برای ترید روزانه به کار میرود و بر مبنای دو پارامتر استوار است: دوره (Period) و ضریب (Multiplier).
سوپرترند، بر اساس اندیکاتور میانگین محدوده واقعی (ATR) ساخته میشود، به نحوی که پارامتر پیشفرض روی 10 و ضریب روی 3 تنظیم میشود.
برای استفاده از این اندیکاتور، میتوانید نمودار قیمت ارز دیجیتال دلخواه خود را باز کنید. سپس سوپرترند را الحاق کنید و تنظیمات را روی 10 و 3 قرار دهید. در هنگام استفاده از این اندیکاتور، از سفارش حد ضرر غافل نباشید. برای پوزیشن لانگ، حد ضرر را سمت راست خط سبزرنگ اندیکاتور و برای پوزیشن شورت نیز، حد ضرر را در پایان خط قرمز اندیکاتور جایگذاری کنید.
2. اندیکاتور حجم متوازن (On-Balance Volume)
اندیکاتور OBV به حجم معاملات مربوط است و با تفریق حجم معاملات در روزهای صعودی بازار از حجم معاملات روزهای نزولی، به دست میآید. در واقع این اندیکاتور، همان حجم معاملات است که با لحاظکردن برخی جنبهها برای استفاده بهتر در ترید روزانه، مهیا شده است. اهمیت OBV در این است که باید با قیمت همسو باشد، بنابراین در تشخیص روند بازار، بسیار کاربردی ظاهر میشود. اگر قیمت همسو با OBV تغییر نکند، به این معنی است که در آینده با آن همسو خواهد شد و این نکتهای بسیار مهم است.
3. اندیکاتور مومنتوم (Momentum)
اندیکاتور مومنتوم، نوعی نوسانگر است که میتواند تریدر را در تشخیص نواحی اشباع خرید و فروش، یاری کند. این اندیکاتور، از طریق اندازهگیری سرعت تغییر قیمت یا همان شتاب قیمت، به ترسیم خطوطی حول محور صفر میپردازد. RSI، یکی از اندیکاتورهای مومنتوم است که برای تعیین سقف و کف قیمت، به کار میرود و قدرت روند و همچنین احتمال بازگشت قیمت را آشکار میسازد. شاخص مومنتوم روزانه (Intraday Momentum Index)، مشابه RSI است و تغییرات قیمت را اندازه میگیرد. عدد این شاخص، بین 0 تا 100 نوسان می کند.
4. اندیکاتور نوسان (Volatility)
اندیکاتور ولاتیلیتی (Volatility) یا نوسان، یکی از بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه است. این اندیکاتور، تغییرات قیمت را طی یک بازه زمانی انتخابی نشان میدهد و هر چه مقدارش بیشتر باشد، یعنی حرکات قیمتی نیز بیشتر است و این نیز، به معنی بالابودن ریسکی است که تریدر باید در معاملات آتی، لحاظ کند. اگر قیمت در بازه زمانی کوتاهی به اوج و فرود جدیدی برسد، یعنی نوسان بالاست و اگر قیمت آهستهتر حرکت کند و بیشتر ثابت بماند، نوسان اندک است.
بهترین اندیکاتور برای ترید روزانه ارزهای دیجیتال
1. خط تراکم/توزیع (Accumulation/Distribution Line)
خط تراکم/توزیع، اندیکاتور محبوبی است که بر پایۀ حجم معاملات ساخته شده و جهت روند قیمت یک دارایی را بر اساس رابطه قیمت و حجم معاملات، تعیین میکند. اندیکاتور خط A/D، به بررسی این نکته میپردازد که یک ارز دیجیتال در حال انباشت و تراکم است یا توزیع. انباشت از سطوح خرید و توزیع از سطوح فروش یک دارایی، حکایت دارد. این اندیکاتور، یکی از بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه به شمار میآید و از آن برای تأیید روند و همچنین، تشخیص فشار خرید و فروش، استفاده میشود.
2. شاخص میانگین جهتدار (Average Directional Index)
شاخص میانگین جهتدار یا ADX، اندیکاتوری است که با استفاده از سه خط، قدرت و جهت روند حاکم بر سهم یا ارز دیجیتال را نشان میدهد. این اندیکاتور از سه خط ADX، + DI و DI – تشکیل شده است. اولی قدرت و دوتای دیگر، جهت را نشان میدهند. هنگامی که DI + بالاتر از DI – باشد، قیمت صعودی خواهد بود و برعکس. اگر مقدار ADX بیش از 25 باشد، قیمت دارای روند و اگر زیر 20 باشد، بدون روند خواهد بود.
3. اندیکاتور آرون (Aroon Indicator)
اندیکاتور آرون مانند اندیکاتور ADX، به تشخیص روند قیمت کمک میکند. با این تفاوت که ADX از 3 خط و آرون از 2 خط معاملات در جهت روند تشکیل میشود. هر دو اندیکاتور، حرکات صعودی و نزولی قیمت را نشان میدهند و روند را مشخص میسازند. اندیکاتور آرون، در حدفاصل 0 تا 100 نوسان میکند. دو خط تشکیلدهنده آرون، AroonUp و AroonDown هستند. خط AroonUp، با نمایاندن تعداد روزهایی که قیمت به اوج 25 روزه رسیده، روند صعودی را ارزیابی میکند. یعنی اگر قیمت یک ارز دیجیتال در حال حاضر در اوج قیمت 25 روزه باشد، در این صورت مقدار AroonUp آن، 100 خواهد بود.
سایر اندیکاتورهای ترید روزانه
میانگین متحرک (Moving Averages)
میانگین متحرک، سادهترین اندیکاتوری است که میتوان برای معاملات از آن استفاده کرد. این اندیکاتور، مبنای اصلی ساخت بسیاری از اندیکاتورهای دیگر است. اندیکاتور میانگین متحرک، نوسانات قیمت را هموار میکند و تشخیص روند کلی را آسان میسازد. این اندیکاتور، میانگین قیمت را در بازههای زمانی مختلف (عمدتاً 10، 20، 50 و 100) حساب میکند. با استفاده از اندیکاتور میانگین متحرک، میتوان نواحی بالقوه مقاومت و حمایت را شناسایی کرد و با توجه به تقاطع، استراتژی ورود و خروج را ترسیم کرد. میانگین متحرک، از بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه محسوب میشود.
شاخص قدرت نسبی (Relative Strength Index)
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا همان RSI، نوسانگری است که تغییرات سرعت را اندازهگیری میکند. دامنه نوسان این اندیکاتور، بین 0 تا 100 است. در این اندیکاتور، شاخص بالای 70، سطح اشباع خرید و شاخص زیر 30 نیز، اشباع فروش را نشان میدهد. میتوان با استفاده از RSI در ترید روزانه، به سیگنال خرید و فروش رسید. علاوه بر معاملات در جهت روند سیگنال خرید و فروش، این اندیکاتور تریدر را در تشخیص روند کلی بازار نیز یاری میکند و در واقع، انعکاسی از بازدهی یک سهم یا ارز دیجیتال خاص است.
میانگین محدوده واقعی (Average True Range)
اندیکاتور میانگین محدوده واقعی، ابزاری است که تلاطم و نوسان یک ارز دیجیتال را بررسی و اندازهگیری میکند. استفاده از ATR در ترکیب با سفارش حد ضرر، میتواند در ترید روزانه بسیار مفید واقع شود. این اندیکاتور، ورژن تکاملیافتهتری از میانگین متحرک نمایی است و محدوده در آن، به قدر مطلق اختلاف میان بالاترین و پایینترین سطح قیمت در یک بازه زمانی، اشاره دارد. هر چه اختلاف میان سطح بالا و پایین قیمت بیشتر باشد، نشان از نوسان بالای سهم یا ارز دیجیتال دارد و برعکس. ATR از بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه محسوب میشود.
اندیکاتور باند بولینگر (Bollinger Band)
اندیکاتور باند بولینگر، با استفاده از میانگین متحرک ساده، در حاشیۀ قیمت یک ارز دیجیتال نوارهایی ترسیم میکند که به بولینگر باند موسوماند و وقتی از هم فاصله میگیرند، یعنی نوسان قیمت افزایش یافته است. هر چه قیمت به نوار بالا و پایین بیشتر نزدیک شود، به معنای اشباع خرید و فروش است.
شاخص کانال کالا (Commodity Channel Index)
شاخص کانال کالا یا به اختصار CCI، نوسانگری است که نواحی اشباع خرید و فروش را مشخص میسازد. این اندیکاتور، با نوسان بین دو سطح 100+ و 100–، قدرت روند را نشان میدهد. حرکت در قسمت مثبت نشانگر روند صعودی و حرکت در بخش منفی، نمایانگر روند نزولی است. هنگامی که نوسانگر از 100+ و 100– فراتر میرود، وارد منطقه اشباع خرید و فروش میشود. اگر CCI از 100+ رد شود و بازگردد، در واقع سیگنال فروش صادر کرده است.
نوسانگر استوکاستیک (Stochastic Oscillator)
نوسانگر استوکاستیک، با مقایسه قیمت پایانی یک ارز دیجیتال نسبت به دامنه قیمتی آن، نواحی اشباع خرید و فروش را نشان میدهد و سیگنال فراهم میکند. نوسانگر، بین مقادیر 0 تا 100 در نوسان است که شاخص بالای 80، نشانگر اشباع خرید و شاخص زیر 20، نمایانگر اشباع فروش است. اگر میان این اندیکاتور و قیمت، واگرایی رخ دهد، ممکن است نشان از بازگشت روند باشد.
سخن پایانی
هدف از معاملات روزانه، کسب سود در بازه یکروزه است که طبیعتاً، ملزومات ویژهای میطلبد. استفاده از تحلیل تکنیکال و اندیکاتورهایی که در این مطلب به آنها اشاره شد، میتواند به تریدرها در رسیدن به این هدف، کمک زیادی کند. در این مقاله، تعدادی از بهترین اندیکاتورها برای ترید روزانه را معرفی کردیم که اکثراً با نشان دادن روند کلی بازار و نواحی اشباع خرید و فروش، میتوانند به کمک معاملهگران برای ترید روزانه بیایند.
تایم فریم چیست؟ سود چند برابری با مولتی تایم فریم!
برای کسب سود مداوم در بازارهای مالی، معامله گران باید چگونگی تشخیص روند بازار را یاد بگیرند تا بر اساس آن، مولتی تایم فریم معامله کنند. جملات کلیشهای زیادی هم در این زمینه وجود دارند و حتما تابهحال این موارد را شنیدهاید که گفته میشود: «بر اساس روند معامله کنید»، «با روند بازار مبارزه نکنید» و «روند دوست شما است».
- 1) تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
- 2) انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 3) تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
- 4) عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
- 5) چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
- 6) استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
- 7) مولتی تایم فریم چیست؟
- 8) بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
- 9) ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
- 10) کلام پایانی
اصلیترین سوالی که در این بخش برای شما ایجاد میشود، این است که اصولا یک روند چهقدر طول میکشد و چهزمانی برای ورود به بازار و خروج از آن مناسب است؟ آیا باید بهمحض مشاهده هر حرکت افزایشی یا کاهشی در نمودارهای قیمت اقدام به خرید و فروش کنیم؟!
حتما شما هم بهعنوان یک معامله گر، در گفتوگوهای ذهنی خود با چنین مواردی روبهرو شدهاید. این سوالات کاملا منطقی است و برای پاسخ به آنها صرفا نمیتوان به عبارات کلیشهای سرمایه گذاری استناد کرد. اگر یک معامله گر تکنیکالی هستید، پیش از اینکه بخواهید با استفاده از ابزار تحلیل نموداری روند بازار را تشخیص دهید، باید تایم فریم Time Frame تحلیل و معاملات خود را تعیین کنید یا حتی در بعد حرفهایتر، باید تایم فریمهای چندگانه (مولتی تایم فریم) خود را مشخص کنید. پیش از شروع مطلب اصلی و برای درک بهتر اهمیت مبحث تایم فریم در تحلیل تکنیکال، به یک موقعیت فرضی توجه کنید.
شما نمـودار قیمت را مشاهده میکنید؛ در تایم فریم هفتگی (W1) یک حرکت صعودی میبینید. تایم فریم روزانه (D1) نشان میدهد که بازار در حال ثبت نقاط سقف و کف پایینتر (روند نزولی) است. نمودار یک ساعته (H1) نیز حاکی از این است که قیمت توانی برای افزایش یا کاهش ندارد و بازار در وضعیت خنثی (رنج) است. در این شرایط شما چه تصمیمی میگیرید، خرید یا فروش؟!
برای پاسخ به این سوال و درک مفهوم تایم فریم در ادامه مطلب همراه ما باشید.
تایم فریم Time Frame یا مقیاس (دوره) زمانی چیست؟
زمانی که به یک نمـودار قیمت نگاه میکنیم، دو بعد اصلی تشکیل دهنده نمودار شامل قیمت و زمان است؛ در واقع نمودارهای بازار سهام، دادههای قیمت را بر حسب مولفه زمان برای ما نمایش میدهند. تایم فریم یا دوره زمانی، یک مقیاس یا چهارچوب برای نمایش نوسانات قیمت در یک دوره زمانی مشخص است. برای درک بهتر این مفهوم به یک مثال ساده توجه کنید.
در مقاله «انواع نمودار قیمت در تحلیل تکنیکال» بیان کردیم که نمودار کندل استیک، از شمع یا اصطلاحا کندلهای قیمتی تشکیل شده است که هر کندل از چهار پارامتر شامل قیمت باز شدن (Open-O)، بسته شدن (Close-C)، بیشترین (High-H) و کمترین (Low-L) ایجاد میشود. حالا یک کندل 5 دقیقهای که راس ساعت 12 در نمودار ایجاد شده را در نظر بگیرید؛ این کندل نشاندهنده نوسانات قیمت در بازه زمانی ابتدای 12:00 تا پایان 12:04 یعنی همان 5 دقیقه منحصربهفرد است. بهطور مشابه، شما برای مشاهده نوسانات در سایر بازههای زمانی باید تایم فریم نمودار خود را عوض کنید تا بهطور مثال، نوسانات قیمت در بازه یک ساعت اخیر را مشاهده کنید.
انواع تایم فریمهای مرسوم در نمودارهای قیمت
- 1 دقیقهای (M1)
- 5 دقیقهای (M5)
- 15 دقیقهای (M15)
- 30 دقیقهای (M30)
- یک ساعته (H1)
- چهار ساعته (H4)
- روزانه (D1)
- هفتگی (W1)
- ماهیانه (MN)
بهطور کلی، بسته به تایم فریم و دادههای قیمتی نمودار، تعداد میلهها یا کندلهایی که در نمودار مشاهده میکنید متغیر خواهد بود. در مورد تایم فریم به این نکته توجه داشته باشید که تایم فریمهای کوتاهمدت (مثلا نمودارهای دقیقهای و ساعتی) معمولا فرصتهای معاملاتی بیشتری ایجاد میکنند و به همان میزان، امکان خطا و نوسانات کاذب نموداری بیشتری هم دارند! بهعبارت دیگر، نمودارهای قیمت با تایم فریم کوچکتر سرعت نوسانات بیشتر و ثبات کمتری دارند، در نتیجه حین انتخاب تایم فریم باید به این نکته مهم توجه کنید.
تایم فریم، شاه کلید تشخیص روند بازار
روندهای قیمتی به 3 دسته کلی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تقسیم میشوند. بر همین اساس، معامله گران تکنیکالی هم باید افق سرمایه گذاری خود طبق همین فرمول مشخص کنند. در واقع شما باید بر اساس عواملی نظیر روحیات شخصی، سرمایه، زمان کاری و…، افق و سبک سرمایه گذاری خود را مشخص کنید. به بیان ساده، شما نمیتوانید هم سرمایه گذار میانمدت و بلندمدت باشید و هم بهواسطه معاملات دقیقهای نوسانگیری کنید! برای درک بهتر این مفهوم به تصویر زیر توجه کنید.
نمودار فوق مربوط به اتریوم است که بهصورت همزمان و مقایسهای، 3 تایم فریم شامل نمودار 1 دقیقه، 15 دقیقه و یک ساعته این ارز دیجیتال نمایش داده شده است. پر واضح است که از نظر روند، تطابق مشخص و قطعی بین 3 نمودار بالا وجود ندارد و در هر کدام از تایم فریمها، شرایط متفاوتی را مشاهده میکنیم. البته توجه داشته باشید که این یک قاعده قطعی نیست؛ اما باید بدانیم که شرایط و روند نمودار در هر تایم فریم میتواند متفاوت و یا شاید متناقض باشد. بنابراین توجه به Time Frame یکی از پیشنیازهای کلیدی تشخیص روند بازار است.
عوامل تاثیرگذار در انتخاب تایم فریم
روحیات شخصی و سبک سرمایه گذاری
یکی از جذابیتهای اصلی بازارهای مالی نظیر ارز دیجیتال، نوسانات و فراریت بالای این بازارها نسبت به رقبای سنتیشان است. همین موضوع سبب میشود که بسیاری با رویای نوسانگیری روزانه و کسب سودهای افسانهای (و البته بهصورت مداوم!) وارد این بازار شوند. اگر روحیات سرمایه گذاری شما بلندمدت است، باید تایم فریمهای بزرگ را انتخاب کنید اما در غیر این صورت، تایم فریمهای روزانه و بالاتر برای معاملات شما مناسب نخواهد بود.
ساختار روش و ابزار تحلیل
اگر بر اساس تحلیل فاندامنتال (بنیادی) ترید میکنید، مبحث تایم فریم برای شما موضوعیت چندانی ندارد و صرفا باید به افق سرمایه گذاری خود (که اغلب در این صورت بلندمدت است) توجه کنید؛ اما اگر تحلیلگر تکنیکال هستید، باید ابزار معاملاتی خود را در تایم فریم مورد نظر بهصورت بک تست (تست استراتژی در گذشته بازار) و فوروارد تست (تست استراتژی در زمان حال که معمولا با استفاده از حساب تمرینی انجام میشود) ارزیابی کنید تا متوجه شوید که آیا این تکنیک معاملاتی میتواند مثلا در نمودار 1 دقیقه کارایی داشته باشد یا خیر؟!
بهعنوان مثال، ممکن است استفاده از سیستم تقاطع میانگینهای متحرک در نمودار هفتگی سالانه صرفا چند سیگنال معاملاتی صادر کند و نیازمند صبر و سرمایه بالایی باشد اما همین سیستم، در Time Frameهای ساعتی یا دقیقهای شرایط کاملا متفاوتی دارد.
مدیریت ریسک
فرآیند مدیریت ریسک در معامله گری بر اساس تحلیل تکنیکال، ارتباط مستقیمی با تایم فریم مورد استفاده شخص دارد. زمانی که شما از تایم فریمهای بزرگتر برای تحلیل و معامله استفاده میکنید، معمولا فاصله نقطه ورود تا نواحی حد ضرر و سود زیاد است و در صورتی که بازار بر خلاف موقعیت معاملاتی شما حرکت کند، متحمل زیان سنگینی میشوید! از طرف دیگر، امکان نرسیدن به حد سود تعیین شده نیز وجود دارد. البته باید به این نکته هم توجه داشته باشیم که معامله گری در تایم فریمهای کوچک ممکن است منجر به بروز ضررهای متعدد شود و در هر دو صورت، توجه به مدیریت معامله و محافظت از سودها الزامی است.
چگونه بهترین تایم فریم معاملاتی را انتخاب کنم؟
برای انتخاب تایم فریم باید به 2 سوال اساسی پاسخ دهید:
- در طول روز، چقدر زمان آزاد برای تحلیل و معامله گری دارید؟
- مناسبترین تایم فریم برای استراتژی معاملاتی شما کدام است؟
تایم فریم باید بهطور کامل با روحیات و سبک معامله گری شما انطباق داشته باشد. برخی معامله گران یک نمودار 5 دقیقهای پر نوسان با تعداد معاملات نسبتا بالا را ترجیح میدهند. در حالیکه، برخی دیگر یک نمودار 30 دقیقهای به نسبت کم نوسان که نویزهای نمودار 5 دقیقهای را پوشش میدهد را مناسبتر میدانند. طرفداران Time Frameهای کوتاهمدت معتقدند که فرصتهای معاملاتی بیشتری در این نمودارها وجود دارد و در نتیجه، میتوان سود بیشتری بهدست آورد! حتی برخی سرمایه گذاران موفق (با افق سرمایه گذاری بلندمدت) که سالها است در بازارهای مالی فعالیت میکنند نیز گاها وسوسه میشوند تا به معاملات کوتاهمدت در نمودارهای دقیقهای بپردازند؛ اما باید بدانیم که تایم فریمهای کوچک همیشه و برای همه سودآور نیست!
بهعنوان یک قاعده کلی، اگر تجربه بالایی در زمینه تحلیل تکنیکال و معامله گری ندارید، استفاده از نمودارهایی با تایم فریمهای بزرگتر یا اصطلاحا نمودارهای بلندمدتی برای شما بهتر است تا اسیر نوسانات کاذب و ناگهانی بازار نشوید.
استفاده از تایم فریم کوتاهمدت ممنوع!
معامله گری در تایم فریمهای کوچک و به قصد نوسانگیری تا حدودی سختتر است زیرا شما زمان کمتری برای تصمیمگیری در مورد ناحیه ورود، حد ضرر، حد سود و حجم معامله دارید. همچنین در کنار این نوسانات سریع و کوچک، باید کارمزدهای معاملاتی را نیز در نظر داشته باشید؛ بنابراین یک موقعیت معاملاتی کوتاهمدت با نسبت ریسک به ریوارد (پاداش) کوچکتر در انتظار شما است. در نهایت این عوامل سبب میشوند که معاملات کوتاهمدتی در تایم فریمهای کوچک، نسبت به معاملات بلندمدتی در تایم فریمهای بزرگ شرایط سختتری داشته باشد.
علاوه بر موارد فوق، تغییرات قیمت در تایم فریمهای کوچک بهسرعت اتفاق میافتد و میتواند منجر به ایجاد یک تجربه دردناک همراه با ضرر سنگین شود؛ زیرا معامله گران در اغلب اوقات نمیتوانند همگام با حرکات قیمت، خود را با شرایط جدید بازار وفق دهند!
مولتی تایم فریم چیست؟
تحلیل مولتی تایم فریم یا چند زمانی، شامل بررسی و تحلیل دادههای قیمتی یک دارایی مثلا بیت کوین در چند تایم فریم نموداری است. بهطور کلی، هیچ محدودیتی برای اینکه چند تایم فریم را چک کنید یا فرمول خاصی برای انتخاب تایم فریمهای چندگانه وجود ندارد اما برخی اصول در این زمینه وجود دارند که در ادامه مطلب به آنها اشاره میکنیم. هدف اصلی از تحلیل مولتی تایم فریم این است که در دام حرکات کاذب قیمت گرفتار نشویم و تسلط کاملی نسبت به وضعیت و روند کلی بازار داشته باشیم.
بهعبارت دیگر، مولتی تایم فریم یک تکنیک معاملاتی است که با استفاده از آن بتوانیم اصطلاحا از بالا به پایین تحلیل کنیم؛ یعنی باید برای تشخیص روند بازار و بهترین نقاط ورود و خروج تایم فریم بالا را بررسی نماییم، سپس برای پیدا کردن سیگنالهای (نشانههای) ورود از تایم فریم پایین استفاده کنیم.
بهترین ترکیب Time Frame در تحلیل تکنیکال کدام است؟
استفاده از 3 تایم فریم مختلف در تدوین یک رویکرد معاملاتی مولتی تایم فریم، کاملا استاندارد و بهینه است؛ زیرا در این حالت دادههای قیمتی به اندازه کافی در دسترس شما قرار میگیرد. برخی معامله گران از ترکیب 2 تایم فریم استفاده میکنند اما در این روش، احتملا تحلیل کاملی صورت نمیپذیرد چون اطلاعات نمودار را بهطور کامل بررسی نکردهاید. در طرف مقابل، برخی افراد بیش از 3 تایم فریم را برای تحلیل بازار بهکار میبرند! توجه داشته باشید که در این روش باید اطلاعات زیادی را بررسی کنید و گاها ممکن است منجر به سردرگمی کامل شود.
اگر تصمیم دارید از تایم فریمهای سه گانه استفاده کنید، بهتر است به قانون «یک چهارم» توجه کنید. شما باید در ابتدا یک Time Frame میانی مناسب انتخاب کنید تا بتوانید روند میانمدت بازار را بهطور واضح در این مقیاس زمانی تشخیص دهید. در مرحله بعد باید یک تایم فریم کوچکتر برای تشخیص نقاط ورود و خروج که اصطلاحا تریگر نام دارد، انتخاب کنید. بنابراین شما باید تایم فریمی معادل یک چهارم مقیاس زمانی تایم میانی تعیین نمایید. بهطور مثال، اگر تایم فریم میانی شما یک ساعته (60 دقیقه) است، تایم فریم تریگر شما باید 15 دقیقهای باشد. تایم فریم بزرگتر یعنی تایم تشخیص روند بلندمدت و نقاط چرخش احتمالی اصلی بازار را باید 4 برابر مقیاس زمانی تایم میانی در نظر بگیرید. یعنی در مثال قبلی، تایم فریم بزرگتر باید نمودار 4 ساعته باشد.
همانطور که در مباحث قبلی اشاره نمودیم، توجه به روحیات و سبک استراتژی در انتخاب ترکیب دورههای زمانی ضروری است. حین انتخاب تایم فریمها با خودتان صادق باشید و به رویکرد دیگران توجه نکنید زیرا روحیات و شرایط زندگی معامله گران بهندرت یکسان است؛ در واقع فرمول برنده دیگران لزوما برای شما هم موفقیتآمیز نیست!
ترکیب (پیشنهادی) مولتی تایم فریم برای انواع معامله گران
تریگر | میانی | ساختار | تایم فریم/ سبک معامله گری |
H4 | D1 | W1 | Position trader (بلندمدت) |
H1 | H4 | D1 | Swing trader (میانمدت) |
M15 | H1 | H4 | Day trader (کوتاهمدت) |
M1 یا M5 | M15 | H1 | Scalper (نوسانگیر) |
کلام پایانی
با توجه به مطالب ذکر شده در این مقاله، متوجه میشویم که Time Frame یکی از مفاهیم پایهای و مهم در تحلیل تکنیکال است. بدون آشنایی با این مفهوم و انتخاب تایم فریم یا تایم فریمهای مورد نیاز، هرگز نباید اقدام به تحلیل و معامله کنیم.
در پایان امیدواریم این مقاله از داموندمگ نیز برای شما کاربردی و مفید واقع شود و با استفاده از مطالب فوق بتوانید معاملات پرسودی داشته باشید. مثل همیشه منتظر شنیدن نظرات شما در بخش کامنتها هستیم. مطمئنا پیشنهادات شما، در ارائه محتوای آموزشی کاربردی و اثربخش به ما کمک میکند.
دیدگاه شما