این رمزارز ۸۵۰ درصد رشد کرد!
یک استراتژیست رمزارزها که دنبال کنندگان زیادی در فضای مجازی دارد، می گوید: در حال جمع آوری یک آلتکوین ناشناخته است که در کمتر از یک هفته بیش از ۸۵۰ درصد رشد کرده است.
این تحلیلگر با نام کاربری The Crypto Dog به ۷۴۷۲۰۰ دنبال کننده خود در توییتر گفت که در حال سرمایه گذاری بر روی Sweat Economy (SWEAT)، یک رمزارز جدید برای کسب درآمد است. با توجه به وایت پیپر Sweat Economy، از آنجایی که این رمزارز نیاز به قدم های بیشتری برای ایجاد هر توکن SWEAT جدید دارد، خود را از سایر توکن های «حرکت برای کسب درآمد» متمایز میکند.
“برای دستیابی به چشم انداز ما برای فعالتر کردن جهان از نظر تحرکات فیزیکی، با گذشت زمان ایجاد سویت سخت تر خواهد شد. این ویژگی نه تنها کاربران را تشویق می کند تا بیشتر حرکت کنند، بلکه حرکت آن ها امروز سویت بیشتری نسبت به فردا ایجاد می کند، بلکه کاربرد سویت را نیز حفظ می کند. چرا که این مدل نشان دهنده افزایش هزینه نهایی تولید است.
از دیدگاه فنی، The Crypto Dog می گوید سویت اکنون که بالاتر از ناحیه مقاومت کلیدی ۰.۰۵۵ دلار معامله می شود، صعودی به نظر می رسد. این استراتژیست رمزارزها همچنین پیش بینی می کند که سویت میتواند به طور بالقوه رکورد جدیدی را هم ثبت کند.
در زمان نگارش این خبر، سویت با قیمت ۰.۰۵۹۰۴ دلار معامله می شود نام و نشان ارزدیجیتال که بیش از ۸۵۷ درصد از قیمت ۰.۰۰۷ دلاری خود در ۱۳ سپتامبر (۲۲ شهریور) افزایش یافته است. سویت در ۱۴ سپتامبر بالاترین قیمت خود را با ۰.۰۸۷ دلار ثبت کرده است.
یک فریم از جوانهای ملی؛ رقابت سخت برای بقا
بازیکنان جوان دعوت شده به اردوی تیم ملی امیدوار به بقا در اردو هستند.
به گزارش "ورزش سه"، در لیست 24 نفره بازیکنان تیم ملی که از نفرات شاغل در لیگ برتر تهیه شده و اکنون در اردو هستند، نام چند بازیکن جوان هم به چشم می خورد. این بازیکنان که جزوپدیده های لیگ برتر بودند با نظر کی روش به اردو رسیدند و حالا خودشان را برای روزهای سخت تر آماده می کنند.
نفراتی مثل محمد خدابنده لو، محمد کریمی، یاسین سلمانی، سامان فلاح و . که از نظر شرایط سنی در وضعیت پایینی قرار دارند، از نظر فنی جزو نفرات مطرح لیگ برتر بودند و این مساله از چشم کادرفنی تیم ملی نیز دور نماند.
این نفرات جوان حالا در اردوی تیم ملی حضور دارند و تلاش می کنند تا خودشان را به کادرفنی نشان بدهند. این بازیکنان انگیزه زیادی دارند تا نظر مساعد کارلوس کی روش را جلب کنند. آنها اگرچه در رقابت با بازیکنان باتجربه کار سختی برای حفظ جایگاه خود در تیم ملی دارند، اما تلاش خواهند کرد تا در بین نفرات ملی پوش باقی بمانند.
کی روش نیز در گذشته نشان داده به سن و نام بازیکنان توجه نمی کند و بدون شک این موضوع یک اتفاق ویژه برای بازیکنان جوان محسوب می شود تا با روحیه و انگیزه بالا کارشان را پیش ببرند.
صعود شوکه کننده قیمت ایران خودرویی ها | قیمت سمند ۵ میلیون تومان گران شد
بازار محصولات ایران خودرو که طی چند روز افزایش قیمت دلار و اخبار منفی پیرامون برجام واکنش چندانی به این اخبار نشان نداده بود و کماکان بدون نام و نشان ارزدیجیتال تغییر قیمت ادامه مسیر می داد، امروز بالاخره به این اخبار واکنش نشان داد و قیمت اکثر خودروهای ایران خودرو افزایش داشتند.
چند روز متوالی اخبار منفی پیرامون مذاکرات احیای برجام و رشد متوالی قیمت دلار انتظارات فروشندگان بازار خودرو را بالا برد و بالاخره با نزدیک شدن به آخر هفته و تعطیلی بازار خودرو در روز شنبه قیمت خودرو به خصوص محصولات ایران خودرو افزایش داشت. البته به عقیده بسیاری از کارشناسان افزایش قیمت ها به معنای رفع سایه رکود از سر بازار خودرو نیست و این افزایش صرفا افزایش انتظار فروشندگان خودرو در پی دلایلی همچون افزایش قیمت دلار است و رکود را همچنان باید جزئی از بازار خودرو دانست.
بازار محصولات ایران خودرو که طی چند روز افزایش قیمت دلار و اخبار منفی پیرامون برجام واکنش چندانی به این اخبار نشان نداده بود و کماکان بدون تغییر قیمت ادامه مسیر می داد، امروز بالاخره به این اخبار واکنش نشان داد و قیمت اکثر خودروهای ایران خودرو افزایش داشتند.
قیمت ایران خودرو
پژو ۲۰۶ تیپ ۲ هم که از کانال ۳۰۰ میلیونی خارج شده بود و در بازه ۲۹۵ تا ۳۰۰ میلیون نوسان می کند امروز افزایش قیمت به ثبت رساند و ۲۹۸ میلیون تومان معامله شد پژو ۲۰۶ تیپ ۵ در نسخه فول هم افزایشی ۳ میلیون تجربه کرد و ۳۶۰ کیلیون تومان معامله شد.
پژو ۲۰۷ دنده ای با سقف فلزی ۳ میلیون گران شد و ۳۹۴ میلیون تومان قیمت خورد.
نسخه SLX پژو ۴۰۵ با ۲ میلیون افزایش ۳۳۵ میلیون تومان معامله شد.
دنا پلاس توربو اتوماتیک با ۲ میلیون افزایش قیمت ۵۰۵ میلیون تومانی به ثبت رساند. سمند EF7 هم با ۵ میلیون افزایش قیمت، قیمت ۳۵۰ میلیون تومانی به ثبت رساند.
قیمت سایپا
برخلاف محصولات گروه ایران خودرو که اکثرا افزایش های قابل توجهی به ثبت رسانده بودند محصولات سایپا امروز هم در ادامه روند با ثبات قیمتی بدون تغییر قیمت بودند و بجز چند افزایش در محصولات قدیمی و کارکرده افزایشی در خودروهای صفر کیلومتر این خودروساز ایجاد نشد.
این ۳ شهر ایران بخشنده ترینند
آمارها نشان میدهند ۳ شهر در ۳ استان کشور در زمینه اهدای عضو از بقیه پیشی گرفتهاند و یک جامعهشناس درخصوص یکی از این شهرها معتقد است که این امر در فرهنگ زندگی مبتنی بر مشارکت اجتماعی مردم آن در طول تاریخ ریشه دارد.
به گزارش سایت طلا، آمارها نشان میدهند ۳ شهر در ۳ استان کشور در زمینه اهدای عضو از بقیه پیشی گرفتهاند و یک جامعهشناس درخصوص یکی از این شهرها معتقد است که این امر در فرهنگ زندگی مبتنی بر مشارکت اجتماعی مردم آن در طول تاریخ ریشه دارد.
یزدیها در ۳ سال اخیر صدرنشین اهدای عضو بودند. آمارها نشان میدهند بعد از یزد شهرستان فسا در استان فارس با اهدای ۸عضو و بعد از آن مشهد در خراسان رضوی در رتبه سوم بودهاست.
اردشیر گراوند جامعهشناس، معتقد است صدرنشینی یزدیها در اهدای عضو ریشه در فرهنگ زندگی مبتنی بر مشارکت اجتماعی آنان در طول تاریخ دارد.
از سویی دیگر مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان موضوع را علمی- فرهنگی میداند و این رتبه را مرهون تلاش تیم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی یزد در مهارت شناسایی مرگ مغزی و فرهنگسازی بین مردم عنوان میکند. در این گزارش این موضوع را بررسی کردهایم.
اهدای عضو؛ موضوعی علمی-فرهنگی
یزد در اهدای عضو، رتبه اول در کشور را بهدست آورده و شاید بیراه نباشد اگر کسب این رتبه را به امکانات، تجهیزات پزشکی و کادر درمان نسبت بدهیم. اما این همه ماجرا نیست. برای اینکه رتبه اهدای عضو در یک شهر یا استان پیشرفت قابل توجهی داشته باشد، فراهم بودن تجهیزات پزشکی، کادر درمان و بیمار مرگ مغزی شده کافی نیست!
این موضوع را مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان به خبرنگار همشهری تأکید میکند و میگوید: هر چند این موارد مهم و لازم و ضروری است، اما برای اهدای عضو هرگز کافی نیست. برای اهدای عضو باید فرهنگسازی شده باشد و خانواده فردی که مرگ مغزی شده، قدرت درک و همدلی بالایی داشته باشد و بتواند از جان و دل تصمیم به اهدای عضو بگیرد.
کتایون نجفیزاده، فرایند اهدای عضو را کار یک نفر نمیداند و ادامه میدهد: نمیتوانیم به رئیس دانشگاه علوم پزشکی یک استان بگوییم چرا آمار اهدای عضو پایین است. زیرا اهدای عضو یک مسئله علمی- فرهنگی است.
نگاهی به تیم مستقر در دانشگاه علوم پزشکی یزد نشان میدهد، در چند سال اخیر تیم اهدای عضو دانشگاه علوم پزشکی یزد، نهتنها دانش پزشکی خود را در امر اهدای عضو تقویت کرده، بلکه با همکاری رسانههای جمعی و نهادهای مختلف و از همه مهمتر همدلی یزدیها، در فرهنگسازی این موضوع گامی رو به جلو برداشته است.
نجفیزاده تأکید میکند که تلاش شبانهروزی تیم پزشکان یزد در نهادینه کردن بحث اهدای عضو باعث شده تا به نتیجه خوبی هم در این حوزه برسد و استانهای دیگر هم میتوانند از تجربیات آنان بهرهمند شوند.
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان میگوید: اگر کسی بداند که اعضای بدن عزیز از دست رفتهاش، به دیگران زندگی میبخشد، آیا مخالفت میکند؟ لازم است این مسئله برای مردم روشن و شفافسازی شود. همانطور که دریزد اتفاق افتاده است. با وجود مشکلات مالی بسیار، مسئولان دانشگاه علوم پزشکی، فرهنگسازی اهدای عضو را اولویت خود قرار دادند و موانع را تا حد زیادی کنار زدند. در حالی که برخی از استانها اهدای عضو را هنوز جدی نگرفتهاند.
نجفیزاده تأکید میکند که مردم ایثارگر یزد امروز به درک درستی از اهدای عضو رسیدند و در کنار تیم ماهر پزشکان توانستهاند به هموطنان خود در سراسر ایران زندگی ببخشند.
شناسایی بموقع مرگ مغزی
تیم پزشکان حاذق برای اهدای عضو در یزد چه میکند و چه مهارتی باید داشته باشد، موضوعی است که با رئیس اداره فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی یزد در میان میگذاریم.
محمد پورشمسی به همشهری میگوید: چندین عامل در مقوله اهدای عضو نقش دارند. شناسایی مرگ مغزی، تیم مراقبت از فرد مرگ مغزی شده و رضایت گرفتن از خانواده متوفی.
شناسایی مرگ مغزی از کما، به تیم پزشکان مجرب نیاز دارد. فردی که دچار مرگ مغزی شده، ارتباط اصلی بین سیستم عصبی مرکزی او با سایر اندامهای بدن بهطور کامل قطع شده است و علایم حیاتی فرد مانند تنفس و ضربان قلب بدون استفاده از تجهیزات بیمارستانی متوقف میشود. این در حالی است که در وضعیت کما، فرد دچار کاهش شدید سطح هوشیاری شده است، با این حال، علایم حیاتی و طبیعی بدن ادامه دارند و سلولهای مغزی همچنان زنده هستند. تجربه و تخصص پزشکان و اعتماد خانواده فردی که دچار مرگ مغزی شده به تیم پزشکی، نخستین قدم برای شروع روند اهدای عضو است.
بعد از شناسایی مرگ مغزی، پزشک و پرستار حاذق باید هر لحظه از فرد مراقبت کنند تا ایست قلبی نکند و در این ساعات تیم بهدنبال جلب رضایت خانواده است.
پورشمسی میگوید: در یزد برای جلب رضایت خانواده یا بهطور کلی فرهنگسازی موضوع اهدای عضو بهصورت زیربنایی کار کردیم.
فرهنگسزی یکشبه اتفاق نمیافتد و فرایندی زمانبر است. نصب بنرهای آموزشی در مورد اهدای عضو، توضیح درباره ارزش این کار خداپسندانه در شبکههای استانی، آموزش در مدارس و مساجد و مواردی دیگر از این دست چند سالی است با جدیت در یزد دنبال میشود و بهخوبی هم به نتیجه رسیده است.
رئیس اداره فراهمآوری اعضای دانشگاه علوم پزشکی یزد ادامه میدهد: از هر ۱۰مورد مرگ مغزی اتفاق افتاده در یزد، خانواده ۸نفر از اهدای عضو و اهمیت آن باخبر هستند.
پیوند عضو در بیمارستانهای یزد هم انجام میشود، اما اولویت را لیست انتظار کشور که وزارت بهداشت،درمان و آموزش پزشکی تهیه کرده، تعیین میکند.
پورشمسی میگوید: طبق لیست انتظار، اعضای پیوندی به تهران و شیراز و شهرهای دیگری که امکان پیوند عضو باشد، ارسال میشود. ۴قلب از ابتدای امسال برای نجات بیماران نیازمند پیوند عضو به تهران انتقال یافته و دیگر عضوهای اهدایی به بیماران نیازمند در بیمارستان ابوعلی سینای شیراز ارسال شده است.
مشارکت برای زندگی
یزد، شهر قنات و قنوت و قناعت، اقلیم منحصر به فردی است و فرهنگ و سبک زندگی مردمش برآمده از همین اقلیم و جغرافیاست. کمبود منابع آبی از دیرباز و تلاش برای زنده ماندن، فرهنگی را برای مردم یزد رقم زده که به مشارکت جمعی برای حفظ زندگی اهمیت میدهد.
اردشیر گراوند، جامعهشناس، این سبک زندگی را بهعنوان الگوی مشارکت تاریخی در ایران مطرح میکند و به همشهری میگوید: نگاهی به تاریخ ایران نشان میدهد که در سرزمینهای کم آب، مردم به این نتیجه رسیدند که خیر در مشارکت و همیاری است. فرهنگ مردم یزد نیز به مشارکت استوار است.
او معتقد است پیشتاز بودن یزدیها در اهدای عضو نیز برآمده از همین فرهنگ است. فرهنگی که در کهنالگوی مردمش ریشه دوانده و حالا در سبک زندگی امروزی هم هر کاری که بتوانند برای نجات جان همنوع خود انجام میدهند.
۲۷ هزار نفر در کشور در انتظار پیوند عضو
شاخص جهانی میگوید که به ازای هر تخت آی.سی.یو در سال، یک مورد مرگ مغزی داریم. برخی از بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه، بعد از مرگ مغزی با داشتن بیماریهای زمینهای شرایط اهدای عضو را ندارند. مابقی بیماران مرگ مغزی یا شناسایی نمیشوند یا خانوادههای آنان به اهدای عضو رضایت نمیدهند.
هماکنون ۲۷هزار نفر در کشور در انتظار پیوند عضو هستند. ۸عضو اصلی بدن ازجمله کبد، کلیه، قلب و ۵۳عضو غیراصلی ازجمله تاندون، از یک فرد دچار مرگ مغزی شده میتواند اهدا شود و افراد زیادی را از معلولیت و مرگ نجات دهد.
شما هم میتوانید با ارسال کد ملی به شماره۳۴۳۲ برای دریافت کارت اهدای عضو اقدام کنید.
رنج و مرارتهایی دوچندان دینداران در جریانات اخیر!
جانباختنِ مهسا امینی، چه براثر سهلانگاری یا تقصیر صورت گرفته باشد یا بهصورت اتفاقی و تصادفی، درهرحال طی فرآیند و در موقعیتی صورت گرفته که با عنوان مشیرِ "گشت ارشاد" از آن تعبیر میگردد، بنابر این، طبیعی است که نگاهها و ازجمله انتقادها معطوف به این پدیده و زیرساختهای نظریِ آن بشود.
پیش از هرگونه قلمزدن و نظریهپرداختن، بهجا و رواست که تسلیتگوی این مصیبت جانکاه به خانوادهی محترمِ این عزیزِ ازدسترفته و به همهی هموطنانِ کرد باشیم که یکبارِ دیگر شاهد خراشی جدید بر صورت زخمخوردهشان شدهاند!
این رنجی است که هم بر خویشان و همتبارهای این عزیز و هم بر همهی ملت ایران از هر کیش نام و نشان ارزدیجیتال و تباری رفته است. اما شاید رنجِ بیشتر و سهمگینتر را متدینان به دوش میکشند، متدینانی که هم دردِ دین دارند، هم چشمانی باز و نگران به جهان و انسان.
متدینی که دینداریاش از روی دغدغه است، ازسویی، شاهد هتک مسلماتِ اسلامی مانند حجاب و حریمهای زن و مرد است (و البته میداند که مسلمات و محرمات به حجاب محدود نمیشود، اما این یکی پیش چشمِ او و خانوادهی او و تهدیدکنندهی صیانتِ اخلاقیِ جامعه و حتی خودِ فرد و حریمِ اوست) و ازدیگرسو، شاهد ناکارآمدیهای نظام سیاسی و فرهنگیِ کشورش است که بهنام دین شکل گرفته و با همین نام و نشان، درپی اجرای این حکم الهی که قالب قانونی هم یافته، برآمده است، اما هرچه جلوتر رفته، ناکارآمدتر جلوه کرده است.
دینداران هم باید عزادار مخدوششدن برخی مسلمات دینیشان و هم سوگوارِ عملکردِ مجریانِ (و به آن بیفزایید: تریبونداران، خطیبان، ذاکران، نهادهای فرهنگی و آموزشی و. ) دیننشان باشند، چرا که آنان با رفتارشان موجبات آفاتی را فراهم میکنند که عبارتند از:
۱. چهرهای خشونتبار از دینی ارائه میکنند که پایه و داعیهاش ابتنای دین و احکام شریعت بر انتخابگریِ افراد و نفیِ اکراه و تحمیل است؛
۲. با فروگذاشتنِ بسیاری از دیگر مسلمات دینی مانند همهی قوانینی مرتبط با عدالت در همهی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسیاش، یا هرآنچه مربوط به عملکرد حاکمان و دستگاههای رسمی و قانونی میشود، به این پرسش و بلکه شائبه دامن میزنند که چرا در اولویتگذاریها، تصمیمگیران و کارگزاران به ترجیح این آموزهی دینی (حجاب) بر دیگر آموزهها رسیدهاند؟! چرا آن وعدهی رئیسجمهور، ناظر به گشت ارشاد برای مسئولان، جامهی عمل نمیپوشد؟ چرا حذف یا اصلاح سرنخها و سرچشمههای انواع مختلف فساد اقتصادی و اداری که حتما شناسایی شدهاند، در اولویت قرار نمیگیرد؟ چرا با الکترونیکشدن همهی فرآیندهای اداری، شفافیت را پیاده نمیکنند؟ چرا "سوتزنی" برای فرارهای مالیاتی فعال میشود، اما افشاگرانِ فسادهای اقتصادی و غیراقتصادیِ مسئولان با انواع مجازاتها و محدودیتها روبهرو میشوند؟! و امور دیگری از این سنخ؟
۳. اصلاح و آفتزداییِ نظام تربیتی-آموزشی چه در نظام آموزش رسمی و چه در نهادهای دینیِ حوزه و روحانیت که پایه و اساس تربیت نسلهای مختلف هستند در دستور کار قرار نمیگیرند. نظام و جامعهای که از بیحجابی یا سستدینیِ نسل جوانش مینالد، چرا عیب کار خود را در نظامهای آموزشی و تربیتیاش که اینان همه محصول آن هستند، نمیجوید؟ چرا این نظامها نتوانستهاند معرفت و مصونیت لازم را به این نسلها منتقل کنند تا دربرابر نگرشها و گرایشهای درونی و بیرونیِ ناسازگار با دینداری، مقاومت کنند؟
اگر به این نتیجه رسیدهاند که همهی توش و توان خود را صرف کردهاند، ولی نتیجه نگرفتهاند، پس شاید تصمیم درست این باشد که بیش از این، در این مقولهها دخالت نکنند و مردم را در نوع تعاملشان با دین آزاد بگذارند و فقط وظیفهی تبلیغ دین را عهدهدار شوند و اجرا و تطبیق دین را به خودِ مردم و پسندِ آنها واگذار کنند و اگر در آن مراحل تمهیدی و زیرساختی، کوتاهی کردهاند، راه علاج را در همان سرچشمهها، بجویند و بپویند، نه در مظهرها و نمودها. حتما این را هم خواهیم یافت که با وجود اینهمه مشکلات اقتصادی و بحرانهای اجتماعی، مجالی برای تثبیت نظام تعلیمی و تربیتیِ دینی وجود ندارد. با وجود این استدلال، در مرحلهی بروز و ظهور دینگریزی هم باید اولویت را به معیشتِ جامعه داد، نه به جلوههای دینداری.
با احترام به همهی کسانی که در مسئلهی تعامل با دین و احکام دینی، به گونهای دیگر میاندیشند یا عمل میکنند، میخواستم این رنج و نگرانیِ دوچندان دیندارانِ جدی را بازتاب، و نشان دهم که آنها از طرفی در میانهی ضرورت اجرای احکام دینی (و حفظ وجههی جامعهی اسلامی) و از طرف دیگر، ناکارامدیها و پیامدهای نامطلوبِ آنچه تحت عنوان گشت ارشاد یا امربهمعروف و نهیازمنکر، صورت میگیرد، گرفتار آمده و در معرضِ رنج و مرارتهایی چندجانبه قرار گرفتهاند: نه میتوانند به وضع موجودِ دینورزی تن بدهند و نه با روش جاری دینگستریِ حاکمیت سیاسی و دینی، کنار بیایند.
آرزوی بسیاری از این متدینین آن است که:
۱. ایکاش به دلیل وجود عنوان دین بر نوع حکومت، اینهمه مسئولیت بر دوش آنها و بر گردهی دینِ آنها قرار نمیگرفت!
۲. ایکاش، حکومت دینی، پرچم و داعیهی اجرای کاملِ احکام دینی و ایجاد بهشت زمینی (دستکم، در عصر غیبتِ معصوم) را بر فراز نمیکرد!
۳. ایکاش حاکمیت دینی همزمان خود را در چند جبههی داخلی و خارجی، و در چند عرصهی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر نمیکرد و تا از عهدهی رفاه و اجرای عدالت و امنیت برنیامده، سودای دینیکردن رفتار شهروندان را در سر نمیپروراند!
۴. ایکاش، در امرِ دینگستری، بهترین نخبگانش را برمیگزید و با بهترین روشها و سنجیدهترین رفتارها، این وظیفه را انجام داده و هرجا کوچکترین خطا و لغزشی رخ میداد، صادقانه و پیشدستانه، مردم را در جریان میگذاشت، از آنها عذرخواهی میکرد و با خاطیان برخورد میکرد!
۵. ایکاش، انواع اصلاحها را از حاکمان و کارگزاران و از خانوادههای ایشان شروع میکرد و در «عمل» مردم را به پاکی و پاکدامنی فرامیخواند، آنگاه با زبان نصیحت (و در مواجهه با نقضکنندگانِ سازمانی و تشکیلاتی، با زبان قانون و اِعمال آن) سراغ مردم میرفت!
و دهها ایکاش دیگر.
نویسنده: حجتالاسلام دکتر حمیدرضا شریعتمداری/ استاد فلسفه و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
دیدگاه شما