نحوه تفسیر شاخص MACD


اندیکاتور RSI

اندیکاتور و انواع آن در تحلیل تکنیکال

اندیکاتورها، شاخص‌های آماری هستند که برای اندازه‌گیری شرایط فعلی و هم‌چنین پیش‌بینی روندهای مالی و اقتصادی مورد استفاده تحلیلگران قرار می‌گیرند. اندیکاتورها به صورت کلی به دو دسته اندیکاتورهای اقتصادی و اندیکاتورهای تکنیکال تقسیم می‌شوند.

  • اندیکاتورهای اقتصادی «Economic Indicators»

از اندیکاتورهای اقتصادی بیشتر برای اندازه‌گیری پیشرفت یا پسرفت اقتصادی کشور به صورت کلی و یا در بخش‌های مختلف استفاده می‌شود. به همین منظور تحلیلگران بنیادی از این اندیکاتورها استفاده می‌کنند تا شرایط فعلی را تحلیل و پتانسیل رشد در آینده را نیز بررسی کنند.

  • اندیکاتورهای تکنیکال «Technical Indicators»

از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای پیش‌بینی تغییرات روند و الگوی قیمت دارایی‌های مورد نظر مانند طلا، سهام و غیره استفاده می‌شود. تحلیلگران با استفاده از داده‌های قیمت و حجم معاملات، تغییرات را محاسبه و روی نمودار رسم می‌کنند. اندیکاتورها می‌توانند به تحلیلگران در پیش‌بینی یک روند، تایید آن و یا هشداری مبنی بر معکوس شدن روند کمک کنند.

انواع اندیکاتورهای تکنیکال از لحاظ مدل محاسبه

  • اندیکاتورهای روندی: از اندیکاتورهای روندی برای تشخیص وجود روند، جهت حرکت و هم‌چنین قدرت و سرعت آن استفاده می‌شود. اما این اندیکاتور نقاط مناسب جهت ورود یا خروج را نمایش نمی‌دهد. مانند اندیکاتور میانگین متحرک، میانگین متحرک جهت‌دار و باند بولینگر.
  • اندیکاتورهای نوسان‌نما «اسیلاتورها»: با استفاده از این اندیکاتورها می‌توان بهترین نقاط ورود و یا خروج در بازار نوسانی را به دست آورد. اسیلاتورها از دو محدوده اشباع خرید و فروش تشکیل می‌شوند و هرگاه قیمت از این ناحیه‌ها خروج کند به عنوان سیگنال خرید یا فروش به حساب می‌آید. مانند اندیکاتورهای مکدی، استوکاستیک و قدرت نسبی.
  • اندیکاتورهای حجمی: زمانی که حجم‌های مشکوکی در خرید و فروش‌ها اتفاق بیفتد با استفاده از اندیکاتورهای حجمی قابل شناسایی است. مانند اندیکاتور حجم و شاخص جریان مالی.

در ادامه به رایج‌ترین اندیکاتورهای مورد استفاده تحلیلگران اشاره خواهیم پرداخت.

میانگین متحرک «Moving Average»

میانگین متحرک (MA)، یکی از اندیکاتورهای ساده و در عین حال معروف و مهم در تحلیل تکنیکال است که با حذف نوسانات قیمت، دید بهتری نسبت به متوسط قیمت و روند قیمتی سهم به تحلیل‌گران ارائه می‌کند.

یکی از پارامترهای حساس در استفاده از میانگین متحرک، انتخاب بازه‌های زمانی مختلفی است که در محاسبه میانگین مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عقیده جان مورفی، دو ترکیب رایج هنگام استفاده از دو میانگین متحرک، میانگین‌های ۵ و ۲۰ روزه و دیگری ۱۰ و ۵۰ روزه است. برای استفاده از سه میانگین متحرک نیز ترکیبی که عمدتا استفاده می‌شود ۴،۹ و ۱۸ روزه است.

تحلیل‌گران با استفاده از این اندیکاتور و محاسبه میانگین قیمت در بازه‌های زمانی مختلف می‌توانند روند‌های موجود در بازار و محدوده مناسب برای انجام معاملات را شناسایی کرده و به تحلیل بازار بپردازند.

استراتژی‌های میانگین متحرک در میان معامله‌گران محبوب هستند و با توجه به قابلیت استفاده در بازه‌های زمانی مختلف، هم برای سرمایه‌گذاران بلند مدت و هم برای معامله‌گران کوتاه مدت مناسب است.

از میانگین متحرک هم برای دریافت سیگنال و هم تعیین حمایت و مقاومت‌ها می‌توان استفاده کرد. استفاده از یک میانگین متحرک به تنهایی کاربرد زیادی ندارد، به همین دلیل تحلیلگران همواره از ترکیب دو یا سه میانگین متحرک استفاده می‌کنند.

معامله‌گران تکنیکال معتقدند وقتی میانگین متحرک کوتاه‌مدت، نمودار میانگین متحرک میان‌مدت یا بلند مدت را قطع کرده و نحوه تفسیر شاخص MACD بالای آن حرکت کند، می‌تواند سیگنال خرید باشد و برعکس. همچنین ممکن است میانگین متحرک بلندمدت سهم به عنوان خط حمایت یا مقاومت سهم در نظر گرفته شود.

به طور مثال هنگام استفاده از میانگین ۵ و ۲۰ روزه، سیگنال خرید زمانی صادر می‌شود که میانگین ۵ روزه، میانگین ۲۰ روزه قیمت را قطع کند و رو به بالا حرکت کند.

اگر میانگین ۵ روزه میانگین ۲۰ روزه را قطع کند و زیر آن حرکت کند، سیگنال فروش سهم را صادر می‌کند. چرا که نشان‌دهنده روند نزولی سهم است.

میانگین متحرک

هنگام استفاده از ترکیب ۹،۴ و ۱۸ روزه نیز اگر میانگین ۴روزه بالاتر از میانگین ۹روزه قرار بگیرد و میانگین ۹ روزه نیز از میانگین ۱۸ روزه بالاتر رفته باشد، نشان دهنده روند افزایشی سهم و سیگنال احتمالی خرید است. برای روند نزولی نیز برعکس این حالت اتفاق می‌افتد.

مینگین متحرک

نکته مهم: انتخاب بازه‌های زمانی کوتاه‌مدت و میان‌مدت و بلندمدت بستگی به انتخاب و استراتژی معامله‌گر دارد و بازه زمانی استانداردی وجود ندارد. ممکن است بازه یک ماهه برای یکی کوتاه‌مدت باشد و برای دیگری میان‌مدت و حتی بلندمدت.

انواع میانگین متحرک

میانگین متحرک ساده «SMA»: که متداول‌ترین نوع میانگین بین تحلیل‌گران تکنیکال است. میانگین متحرک ساده در محاسبات، ارزش و وزن یکسانی به قیمت سهم در روزهای مختلف می‌دهد . مثلا در میانگین متحرک ۱۰ روزه، قیمت پایانی روز آخر با قیمت پایانی ۱۰ روز پیش سهم اهمیت یکسانی دارد.

میانگین متحرک نمایی «EMA»: برخلاف میانگین متحرک ساده، میانگین متحرک نمایی وزن و ارزش بیشتری به اطلاعات جدیدتر می‌دهد و قیمت‌های قدیمی‌تر وزن کم‌تری دارند. هم‌چنین تحلیلگران می‌توانند با تغییر ضرایب، وزن بیشتر و یا نحوه تفسیر شاخص MACD کم‌تری را به قیمت‌های جدید بدهند.

میانگین متحرک نمایی سریع‌تر از میانگین متحرک ساده به تغییرات قیمت واکنش نشان می‌دهد. اما چیزی که در هر دوی آن‌ها مشترک است این است که وقتی میانگین متحرک کوتاه‌مدت، نمودار میانگین متحرک میان‌مدت یا بلند مدت را قطع کرده و بالای آن حرکت کند، می‌تواند سیگنال خرید باشد و برعکس. این روش استراتژی اصلی معامله بر اساس میانگین متحرک است.

شاخص قدرت نسبی (RSI)

شاخص قدرت نسبی (RSI) یک شاخص تکانه یا مومنتوم است که بزرگی تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش در یک سهم یا دارایی، اندازه گیری می‌کند. RSI به صورت یک نمودار خطی نمایش داده می‌شود که بین دو مقدار ۰ و ۱۰۰ نوسان می‌کند. این شاخص اولین بار توسط ولز وایلدر در سال ۱۹۸۷ در کتابش به نام «مفاهیم جدید در سیستم‌های معاملاتی تکنیکال» مطرح شد.

تفسیر و استفاده سنتی از RSI به این صورت است که مقادیر بالاتر از ۷۰ نشان دهنده اشباع خرید یک سهم است و احتمال معکوس شدن روند یا پولبک در نمودار قیمت زیاد است. RSI کمتر از ۳۰ نیز نشان دهنده اشباع فروش سهم است و احتمال افزایش قیمت در سهم وجود دارد.

فرمول محاسبه RSI:

RSI = 100 – (100/1+RS)

RS = Average Gain / Average Loss

برای محاسبه RSI ابتدا متوسط سود طی دوره را بر متوسط زیان طی دوره تقسیم می‌کنیم و حاصل را در فرمول RSI به جای RS قرار می‌دهیم.

معمولا دوره مورد نظر را ۱۴ روز در نظر می‌گیرند. وقتی مقدار RSI بالاتر از ۵۰ باشد، نشان‌دهنده این است که در ۱۴ روز گذشته تقاضا از عرضه بیشتر بوده و متوسط سودی که از تغییر قیمت بدست آمده از متوسط زیان بیشتر بوده است و همانطور که در بالا اشاره شد مقادیر بالای ۷۰ را اشباع خرید تعبیر می‌کنند.

همگرایی و واگرایی میانگین متحرک (MACD)

همگرایی و واگرایی میانگین متحرک (MACD) یک شاخص بسیار محبوب است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می گیرد. MACD می‌تواند برای شناسایی جنبه‌های کلی روند یک سهم استفاده شود. MACD در واقع ترکیبی از دو نوع شاخص مختلف است. در ابتدا، MACD از دو میانگین متحرک با طول‌های مختلف استفاده می‌کند (که اندیکاتورهای تاخیر هستند) و جهت و مدت روند را مشخص می‌کنند. سپس، MACD اختلاف بین مقادیر این دو میانگین متحرک (MACD Line) و میانگین متحرک نمایی EMA آن را (خط سیگنال) به صورت یک هیستوگرام که بالا و پایین صفر نوسان می کند، رسم می‌کند. هیستوگرام به عنوان نشانه خوبی از حرکت سهم استفاده می شود.

اندیکاتور مکدی

محاسبه خطوط MACD به صورت زیر است:

MACD Line: (12-day EMA – 26-day EMA)

Signal Line: 9-day EMA of MACD Line

MACD Histogram: MACD Line – Signal Line

تفسیر کلی MACD این است که وقتی MACD مثبت است و مقدار هیستوگرام در حال افزایش است، احتمال حرکت صعودی بیشتر است. هنگامی نحوه تفسیر شاخص MACD که MACD منفی است و مقدار هیستوگرام در حال کاهش است، آنگاه احتمال حرکت نزولی بیشتر است.

شاخص MACD معمولاً برای شناسایی سه نوع سیگنال اساسی مناسب است. عبور از خط سیگنال، عبور از خط صفر و واگرایی.

  • عبور از خط سیگنال: اگر MACD بالای خط سیگنال باشد نشان‌دهنده حرکت صعودی و اگر زیر خط سیگنال باشد نشان دهنده حرکت نزولی قیمت است. به همین خاطر در نقاط برخورد اگر از پایین خط سیگنال را قطع کرده باشد به عنوان سیگنال خرید و اگر از بالا قطع کرده باشد به عنوان سیگنال فروش در نظر گرفته می‌شود.
  • عبور از خط صفر: وقتی نمودار MACD از صفر عبور کرده و مثبت می‌شود نشانه حرکت صعودی سهم و وقتی از صفر عبور می‌کند و منفی می‌شود به عنوان نشانه حرکت نزولی در نظر گرفته می‌شود.
  • واگرایی: سومین سیگنال MACD از واگرایی آن با نمودار قیمت بدست می‌آید. به این ترتیب که اگر قیمت کف جدیدی پایین‌تر از کف قبلی داشته باشد ولی کف جدید MACD از قبلی بالاتر باشد نشانه حرکت صعودی است. و اگر قیمت سقف جدیدی بالاتر از سقف قبلی بزند اما MACD سقف جدیدی پایین‌تر از قبلی تشکیل دهد نشان دهنده روند نزولی است.

استوکاستیک (نوسانگر تصادفی)

اسیلاتور استوکاستیک یا همان نوسانگر تصادفی،‌ ابزاری است که نخستین بار توسط دکتر جورج لین در سال ۱۹۵۰ عنوان شد اما هم‌چنان به عنوان یکی از ابزارهای پر کاربرد در تحلیل تکنیکال مورد استفاده تحلیل‌گران قرار می‌گیرد. نوسانگر تصادفی (استوکاستیک) یک اندیکاتور مومنتوم است که با استفاده از داده‌هایی مانند سرعت و جهت حرکت قیمت، وضعیت آخرین قیمت سهم یعنی قیمت بسته شدن را نسبت به بالاترین قیمت و پایین‌ترین قیمت سهم در بازه‌های زمانی مختلف نشان می‌دهد.

دکتر لین معتقد بود که اسیلاتور استوکاستیک با بررسی میزان خرید و فروش می‌تواند به خوبی نقاط برگشتی ریز‌موج‌های درون یک موج بزرگ را شناسایی کند.

محدوده نوسانی این نوسانگر تصادفی، بین ۰ تا ۱۰۰ است. البته نقاط اشباع خرید و اشباع فروش در این نوسانگر به شدت حائز اهمیت است چرا که سیگنال خرید و فروش سهم را برای تحلیل‌گران صادر می‌کند. به همین خاطر محدوده ۲۰ تا ۸۰ به عنوان ناحیه تعادلی و محدوده اشباع خرید و فروش معروف شده است. به این ترتیب که هرگاه نمودارهای استوکاستیک به خط ۲۰ رسیدند، به این معنی است که بازار دچار اشباع فروش (فروش افراطی) شده است و هرگاه به خط ۸۰ رسید، به این معنی است که بازار دچار اشباع خرید (خرید افراطی) شده است.

استوکاستیک

سرمایه‌گذاران با استفاده از اسیلاتور استوکاستیک هنگام مشاهده علائم اشباع فروش انتظار روند صعودی قیمت را در آینده نزدیک دارند و به همین خاطر اقدام به خرید سهم می‌کنند. و در مقابل هنگام مشاهده علائم اشباع خرید، انتظار روند نزولی قیمت را داشته و اقدام به فروش سهم می‌نمایند.

خط K% و D% در اسیلاتور استوکاستیک و نحوه محاسبه آن‌ها

خط k% و خط D% جزء نشانگرهای استوکاستیک هستند. خط K به نشانگر تصادفی سریع معروف است که در نمودار به صورت خط صاف نمایش داده می‌شود و خط D% نیز به نشانگر تصادفی کند یا آهسته، که برابر است با میانگین متحرک K% در طول سه بازه زمانی و به صورت خط نقطه‌چینی است که در کنار خط K% کشیده شده است.

K% = (C – L14)/(H14 – L14) × ۱۰۰

c: قیمت بسته شدن سهم

L14 : پایین ترین قیمت بسته شدن طی بازه زمانی ۱۴ روز اخیر. ( این مقدار بستگی به تحلیلگر دارد ، که می تواند بازه زمانی روزانه ، هفتگی و ماهانه را انتخاب کند. )

H14 : بالاترین قیمت بسته شدن سهم در بازه زمانی ۱۴ روز اخیر ( این مقدار بستگی به تحلیلگر دارد ، که می تواند بازه زمانی روزانه ، هفتگی و ماهانه را انتخاب کند. )

فرمول دوم: D٪ میانگین متحرک سه روزه K٪ است.

زمانیکه خط K% یعنی خطوط صاف، خط D% یعنی خطوط نقطه‌چین را به سمت بالا قطع کند،‌سیگنال خرید سهم شناخته می‌شود و در حالت برعکس اگر به سمت پایین قطع کند سیگنال فروش در نظر گرفته می‌شود.

نوسانگر تصادفی

باندهای بولینگر

نام این اندیکاتور از طراح آن جان بولینگر گرفته شده است. در این روش، دو باند بالا و پایین میانگین متحرک رسم می‌شوند. این باندها با انحراف معیار مشخصی در دو طرف میانگین متحرک قرار می‌گیرند. این انحراف معیار، نشان‌دهنده پراکندگی قیمت‌ها نسبت به متوسط قیمت «میانگین متحرک» است.

با استفاده از انحراف معیارهای درست در این اندیکاتور، می توان گفت ۹۵٪ قیمت‌هایی که یک سهم می‌تواند در آن نوسان کند در بین این دو باند قرار دارد.

باندهای بولینگر

هنگامی که قیمت‌ها به باندهای بالایی خود برسند، تحلیلگران انتظار افزایش روند صعودی سهم را دارند و برعکس. زمانی که قیمت‌ها باندهای پایینی را لمس کنند انتظار فروش‌های افراطی و روند نزولی سهم را دارند.

تعیین اهداف قیمتی با باند بولینگر
تحلیلگران عموما از باندهای بالا و پایین به عنوان اهداف قیمتی استفاده می‌کنند. اگر قیمت‌ها از باند پایینی فاصله بگیرند، و میانگین متحرک سهم را رو به بالا قطع کنند، سیگنال شروع روند صعودی است و فاصله تا باند بالایی به عنوان هدف قیمتی در نظر گرفته می‌شود. اگر قیمت‌ها بین میانگین متحرک و باند بالایی در نوسان باشند، نشان از قدرتمند بودن روند صعودی سهم است.

باند بولینگر در روند صعودی

برعکس این حالت برای روند نزولی است. اگر قیمت‌ها از باند بالایی فاصله بگیرند، و میانگین متحرک سهم را رو به پایین قطع کنند، سیگنال شروع روند نزولی است و فاصله تا باند پایینی به عنوان هدف قیمتی در نظر گرفته می‌شود.

تغییرات پهنای باند
باندهای بولینگر بر اساس تغییرات میانگین متحرک باز یا بسته می‌شوند. زمانی که تغییرات قیمت شدت می‌گیرد و نوسانات شدید است، فاصله دو باند افزایش می‌یابد و برعکس.

اکثر تحلیلگران معتقدند اگر باندهای بولینگر به صورت غیرمعمولی از هم باز شوند، به این معنی است که روند قبلی احتمالا به زودی تمام می‌شود. هم‌چنین اگر باندها خیلی به هم نزدیک شوند به این معناست که بازار آماده شروع روند جدید است.

نکته: نوع دیگری از استراتژی خرید و فروش بر اساس بولینگر باند وجود دارد که بر اساس نظریه بازگشت به میانگین ساخته شده است. وقتی قیمت نزدیک باند پایین و زیر آن در نوسان است تحلیل‌گرانی که به نظریه بازگشت اعتقاد دارند از آن به عنوان موقعیت خرید استفاده می‌کنند چون معتقدند قیمت به سمت میانگین برمی‌گردد. عکس این حالت نیز برای موقعیت فروش در نظر گرفته می‌شود.

تعیین پارامترهای بهینه برای بولینگر باند نیز معمولا به صورت تجربی صورت می‌گیرد. البته از طریق بک تست روی داده‌های قیمت گذشته نیز می‌توان پارامترهای بهینه را تعیین نمود.

«نماد من» بـه تازگی زیرساخت بهینه‌سازی پارامترها را برای بازار سهام ایران و ارز دیجیتال پیاده‌سازی کرده است. به این ترتیب هر روز تحلیل چند سهم و رمز ارز، بر مبنای استراتژی بهینه معاملات هر یک از اندیکاتورها در وب‌اپلیکیشن «نماد من» قرار می‌گیرد و استراتژی‌های دیگر نیز در حال توسعه است.
هر یک از کاربران با ارتقا حساب خود می‌توانند به این تحلیل‌ها در اپلیکیشن دسترسی داشته باشند.

اسیلاتور در فارکس

اسیلاتور در فارکس یا نوسانگرها ابزارهای مفید تحلیل تکنیکال و زیرمجموعه ای از اندیکاتورها هستند. آنها داده هایی هستند که دائما در حال نوسان میان نقاط A و B هستند.

اندیکاتورهای RSI و R% ویلیامز و همچنین اندیکاتور MACD نمونه هایی از اسیلاتور هستند.

تحلیلگران بازار تعدادی از شاخص های نوسانی محبوب را توسعه داده اند. اما همه اسیلاتورها در تحلیل تکنیکال به یک اندازه ایجاد نمی شوند و همچنین عملکردهای متفاوتی برای ارائه سطح متنوعی از اطلاعات به معامله گران دارند. برخی از شاخص‌ ها برای تفسیر بازارهای روند توسعه داده شده‌اند و برخی دیگر برای شناسایی فرصت‌ های معاملاتی در شرایط بازار محدود به محدوده طراحی شده‌اند. استفاده از هر اسیلاتور در فارکس بستگی به زمان و شرایط دارد و کاربرد بجای اسیلاتورها، عامل تمایز معامله گران موفق از سایر معامله گران است.

اگر می‌پرسید انواع اسیلاتورها چیست و کدام یک به شما کمک می‌کند بهترین نتایج را داشته باشید، ادامه مطلب را بخوانید.

انواع اسیلاتورها چیست؟

تعداد زیادی اسیلاتور در فارکس در دسترس معامله گران است. امروزه اکثر پلتفرم های نمودارگیری به معامله گران امکان دسترسی رایگان به بسیاری از اسیلاتورها را می دهند. با این حال، درک این نکته مهم است که بیشتر نوسانگرها در دو دسته اسیلاتورهای مرکزی و نواری طبقه بندی می شوند. اسیلاتور هایی که تمرکز بر حول یک نقطه کانونی دارند، اسیلاتورهای مرکزی هستند. خط نشانگر در این نوع از اسیلاتورها در جهت های بالا و پایین خط مرکزی تحرک دارد. کاربرد مفید آنها در تعیین جهت روند نمود پیدا می کند. MACD و اندیکاتور Momentum دومورد از اسیلاتورهای مرکزی محبوب هستند.

نوسانگرهای نواری یا محوری حرکتی میان آستانه بالایی و پایینی دارند. به عبارت دیگر بین مناطق اشباع خرید و اشباع فروش حرکت می کنند.

بیشتر نوسان سازهای حرکتی مورد استفاده معامله گران از نوع نواری هستند. نوسانگرهای نواری شامل شاخص محبوب قدرت نسبی ، Stochastics و ویلیامز %R است. نکته حائز اهمیت این است که در آستانه بالایی و پایینی تعریف شده توسط هر اسیلاتور در فارکس، امکان تفاوت وجود دارد.

اسیلاتورهای پیشرو نشان می‌دهند که شاخصی که بتواند یک سیگنال اولیه بدهد، می‌تواند شما را قبل از حرکت بالقوه در بازار قرار دهد. اسیلاتورهای پیشرو مقدم بر حرکت قیمت هستند و اهمیت پیش بینی دارند. با این حال، اغلب گمراه کننده هستند. معامله گران اغلب چندین شاخص پیشرو را با هم تفسیر می کنند.

همچنین ممکن است یک اسیلاتور در فارکس، عقب مانده باشد. اسیلاتورهای عقب ماندگی بعداً ظاهر می شوند. آنها به جای حدس زدن به عنوان یک تایید عمل میکنند. نشانگرهای عقب ماندگی اغلب به عنوان ابزار تأیید استفاده می شوند.

بهترین اسیلاتور فارکس چیست؟

همانطور که گفته شد اسیلاتور در فارکس انواع متعددی با سطح عملکرد مختلف دارد. در این بخش به سه مورد از بهترین اسیلاتورهای فارکس اشاره می شود.

1- اسیلاتور استوکاستیک :

اسیلاتور استوکاستیک رابطه بین قیمت بسته شدن دارایی و محدوده قیمتی آن را در یک دوره خاص اندازه گیری می کند زیرا قیمت بسته شدن دارایی احتمالاً در طول یک روند صعودی در انتهای بالاتر محدوده یک روز باقی می ماند. به طور مشابه، در طول یک روند نزولی نزدیک به پایین خواهد بود. با در نظر گرفتن این اصل، این اسیلاتور در فارکس اندازه گیری می کند که آیا قیمت دارایی روندی داشته باشد، شتاب را از دست داده یا صرفاً در یک محدوده معامله می شود.

2- شاخص RSI :

شاخص RSI یک اسیلاتور در فارکس است که بین مقادیر 0 و 100 در نوسان است.

در حالی که هر دو Stochastics و RSI به عنوان نوسانگرهای مومنتوم در نظر گرفته می شوند، RSI در طول یک بازار پرطرفدار بهترین عملکرد را دارد زیرا خوانش بالای 50 یک روند صعودی کلی را نشان می دهد و بالعکس.

ترفند RSI این است که ابتدا به دنبال سطح حمایت و مقاومت بالقوه باشید و سپس فرصت‌های ورود به بازار را بیابید.

3- شاخص کانال کالا CCI :

این اسیلاتور در فارکس ظاهر و احساس شاخص RSI را دارد. اما، فرمول ریاضی اساسی و همچنین کاربرد آن کاملاً متفاوت است. در حالی که RSI بین 0 تا 100 در نوسان است، CCI هیچ حد بالایی یا پایینی ندارد. در عوض، این اسیلاتور کاربردی در شرایط عادی بازار، بین سطوح 100- تا 100+ در نوسان است. هنگامی که در این محدوده نرمال باقی می ماند، نشان دهنده عدم وجود یک روند قوی در بازار است و نشان می دهد که قیمت دارایی احتمالاً محدود به محدوده باقی خواهد ماند.

چگونه می توانم از اسیلاتورها در معامله استفاده کنم؟

اسیلاتور در فارکس در کنار دیگر شاخص های تحلیل تکنیکال برای تعیین و تشخیص روند و تصمیم گیری صحیح در معاملات کاربرد دارد. تحلیلگران معتقدند که اسیلاتورها زمانی سودمندتر هستند که به راحتی قادر به شناسایی روند در قیمت سهام شرکت نباشند. برای مثال زمانی که معامله یک سهام به صورت افقی یا جانبی انجام می گیرد، سودمندی اسیلاتورها در تریدینگ ویو مشخص می شود. رایج ترین نوسان سازها عبارتند از: نوسان ساز تصادفی ، قدرت نسبی ( RSI )، نرخ تغییر ( ROC )، و جریان پول ( MFI ). اکثر سرمایه‌گذاران اسیلاتور در فارکس را یکی از مهم‌ترین و سودمندترین ابزارهای فنی می دانند. با این حال اما دیگر ابزارهای فنی نیز توانسته اند نظر تحلیلگران را در افزایش سود معاملات جلب کنند.

سرمایه گذار برای بهره گیری از یک اسیلاتور، در مرحله اول دو مقدار را انتخاب می کند. در مرحله بعد با قرار دادن ابزار بین این دو، نوسانگر نوسان می کند و یک نشانگر روند ایجاد می کند. سپس سرمایه گذاران برای اطلاع از شرایط کنونی بازار برای یک دارایی خاص از شاخص روند بهره می گیرد. زمانی که حرکت اسیلاتور در فارکس در جهت ارزش بالاتر انجام شود، سرمایه گذار دارایی را یک پیش خرید می خواند. در سناریوی مخالف، زمانی که نوسانگر به سمت ارزش پایین تر حرکت می کند، سرمایه گذاران دارایی را بیش از حد فروخته شده در نظر می گیرند.

تفاوت بین اندیکاتورها و اسیلاتور چیست؟

اندیکاتور و اسیلاتور هردو ابزارهای مهم تحلیل تکنیکال فارکس هستند. معامله گران اغلب میان اسیلاتور در فارکس و اندیکاتور تفاوتی قائل نمی شوند، درحالی که بین این دو مفهوم تفاوت هایی وجود دارد. شاخص‌ها با مدل‌سازی نمودارهای قیمت ابزارهای سرمایه‌گذاری که در گذشته شکل گرفته‌اند، پیش‌بینی می‌کنند. اسیلاتورهای کاربردی باید تغییرات بین ارزش خرید و فروش قیمت‌ها را در ابزارهای سرمایه‌گذاری نتیجه‌ گیری کنند.

به عبارت دیگر اسیلاتورها خود گونه ای از اندیکاتورها هستند. اندیکاتور به چهار دسته تقسیم می شوند: شاخص های دنبال کننده روند، شاخص های مبتنی بر روند، اسیلاتورها و شاخص های حجم. اسیلاتورها نیز خود شاخص هایی مانند MACD و RSI را در بر می گیرند.

سخن پایانی

اسیلاتور در فارکس نوسانگر هایی هستند که همواره حرکت میان نقاط A و B را تجربه می کنند. نوسانگر در یافتن جهت و اندازه گیری حرکت جهت دار قیمت دارایی ها عالی هستند. با این حال یافتن ورودی های بازار با یک اسیلاتور در فارکس، حتی برای باتجربه ترین و ماهرترین معامله گران نیز تهاجمی می باشد. درعوض، توصیه می‌ شود یکی از 3 نوسان‌ گر برتر توضیح داده شده در این مقاله را با عملکرد قیمت، اعم از شکست‌ ها یا الگوهای کندل استیک، ترکیب کنید تا قبل از هر گونه سفارش تأیید شود.

در این مقاله در رابطه با اسیلاتور در فارکس و انواع آن مطالب جامعی ارائه شد. همچنین 3 مورد از برترین اسیلاتورها که می توانند در معاملات شما سودمند باشند را به شما معرفی کردیم. دانستید که نحوه بهره گیری از اسیلاتورها در معاملات چگونه است.

این مطالب به شما کمک می کند با استفاده از اسیلاتورها معاملات بهتری را تجربه کنید و موفقیت های خود را در معاملات افزایش دهید.

نظرات خود را برای ما بنویسید و سوالات و ابهامات پیش آمده را در چت آنلاین برای مشاورین نیکس مطرح کنید.

فاندامنتال یا تکنیکال، کدام تحلیل بهتری است؟

فاندامنتال یا تکنیکال

دو مجموعه گسترده از کاربران در فضای کریپتو وجود دارد: معامله‌گران و سرمایه‌گذاران.

این دو گروه تنها به افراد محدود نمی شوند. معامله گران و سرمایه گذاران نهادی به همان اندازه کاربران فعال در فضای کریپتو هستند.

به عنوان معامله‌گران یا سرمایه‌گذاران، آیا باید به تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال پروژه‌های رمزنگاری تکیه کنیم؟

معامله گران و سرمایه گذاران چگونه باید این نوع پروژه ها را با جزئیات عمیق تر با تحلیل فاندامنتال یا تکنیکال تحلیل کنند؟

تحلیل فاندامنتال

به طور سنتی، تحلیلگران بنیادی با بررسی صورت های مالی آن، از جمله صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد، به ارزش دارایی اهمیت می دهند.

در صنعت کریپتوکارنسی، اکثر شرکت ها یا خصوصی هستند یا دارای DAO هستند. در این زمینه، تحلیل بنیادی به دنبال پارامترهایی مانند:

  • ارزش بازار
  • نقدینگی
  • توکنومیکس (Tokenomics)
  • نسبت قیمت به درآمد (P/E)
  • تیم سازنده
  • ابزار توکن
  • جامعه

ارزش بازار

این مخفف برای بازار سرمایه است. با ضرب قیمت کوین یا توکن اصلی یک پروژه کریپتو در عرضه در گردش محاسبه می شود.

قانون کلی در اینجا این است که ارزش بازار بالا نشان می دهد که پروژه سالم است و به راحتی در معرض دستکاری بازار توسط نهنگ ها یا طرح های pump و dump نیست.

نقدینگی

سهولت در خرید و فروش هر رمزارز اهمیت زیادی دارد. ارزهای دیجیتال معمولاً برای معامله در صرافی ها در دسترس هستند.

اسپرد قیمت پیشنهادی هر ارز در معاملات نشان می دهد که چقدر نقدشونده هستند.

اسپرد پیشنهاد و تقاضا شکاف بین بالاترین پیشنهاد و کمترین قیمت است. به طور کلی، اسپرد کمتر نشان دهنده نقدینگی بالاتر است.

توکنومیکس (Tokenomics)

اندازه توکن، تخصیص و سیاست پولی هر ارز دیجیتال خاص را پوشش می دهد.

یک توکن با عرضه بیش از حد در گردش نشان می دهد که کمیاب نیست. نحوه تخصیص توکن ها نیز بر میزان موفقیت پروژه کریپتو تأثیر می گذارد.

پروژه‌ای با یک تیم چند نفره که مقدار زیادی از عرضه ی کل را کنترل می‌کنند نشان می‌دهد که آن توکن ممکن است با خطر تمرکز مواجه شود، جایی که خارج کردن توسط هر یک از معدود دارندگان بزرگ، ممکن است بر قیمت توکن تأثیر بدی بگذارد.

در نهایت، سیاست پولی هر پروژه ارز دیجیتال نیز ضروری است.

اینکه چگونه تورمی را کنترل می کند که ممکن است قیمت های رمز را در طول زمان کاهش دهد؟

برای مثال، بیت‌کوین از نصف کردن نحوه تفسیر شاخص MACD استفاده می‌کند.

بایننس یک بازخرید سه ماهه را دنبال می‌کند.

Fundamental analysis

نسبت P/E

نسبت قیمت به درآمد به صورت درصد بیان می شود و به این معنی است که بازار چقدر حاضر است برای هر دلار تولید شده توسط شرکت بپردازد.

دانستن اینکه آیا یک کوین/توکن قبلاً بیش از حد خرید شده یا فروخته شده است کمک می کند.

راه دیگر با محاسبه ارزش خالص تراکنش ها (NVT) است.

نسبت NVT = ارزش بازار / حجم معاملات زنجیره ای در 24 ساعت.

نسبت NVT پایین یک خرید خوب را نشان می دهد، زیرا به این معنی است که توکن ها در مقایسه با استفاده از شبکه بیش از حد ارزش گذاری نمی شوند.

تیم سازنده

بنیانگذاران یا تیم مدیریت هر پروژه رمزنگاری به طور قابل توجهی بر نحوه عملکرد آن در صنعت تأثیر می گذارد.

به عنوان مثال، اتریوم را در نظر بگیرید. ویتالیک بوترین، در کنار توسعه دهندگان برجسته ای مانند گاوین وود، چارلز هاسکینسون، اتریوم را راه اندازی کرد که امروزه رشد فوق العاده ای داشته است.

گاوین وود، پولکادوت را تأسیس کرد در حالی که چارلز، کاردانو را ایجاد کرد.

هرکسی که هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در حوزه ارزهای دیجیتال به تحلیل بنیادی فکر کند، به احتمال زیاد از پروژه های جدید ایجاد شده توسط بنیانگذاران اولیه اتریوم به دلیل پیشینه آنها حمایت می کند.

برای پروژه های رمزنگاری با رشد سریع، موفقیت آنها در درجه اول به دلیل کیفیت تیم آنها بوده است.

Binance به خاطر درخشش در اجرا معروف است و بزرگترین صرافی ارزهای دیجیتال را از نظر حجم معاملات روزانه رهبری می کند.

ابزار توکن

ابزار توکن به ضمانت دارندگانی اطلاق می‌شود که کوین/توکن پروژه را برای مصرف برخی از محصولات شبکه با چنین توکن‌هایی خریداری می‌کنند.

اتر که برای پرداخت کارمزد تراکنش استفاده می‌شود، شبکه اتریوم را نیرو می‌دهد.

کاربران شبکه کاردانو با استفاده از ADA، توکن بومی شبکه، هزینه‌ها را پرداخت می‌کنند.

ابزار هر پروژه رمزنگاری باید کاملاً دقیق باشد. در غیر این صورت، این فقط یکی از بسیار نشانه های دیگر است که نحوه تفسیر شاخص MACD این کوین/توکن برای سرمایه گذاری مناسب نیست.

اندازه جامعه

اندازه نیز به عنوان یک معیار قابل توجه در تحلیل بنیادی مهم است.

یک جامعه بزرگ به احتمال زیاد به این معنی است که توکن پروژه یک ابزار حیاتی است.

ورود کاربران بیشتر به یک پروژه رمزنگاری خاص، دستیابی به ایجاد یک شبکه را آسان‌تر می‌کند.

بنابراین، تجزیه و تحلیل بنیادی، اندازه جامعه پروژه رمزنگاری را برای ارزیابی عملکرد بلندمدت در نظر می‌گیرد.

این پارامترهای گفته شده در فاندامنتال، گزینه های اولیه برای تحلیل بینادی یک کوین/توکن به حساب می آیند.

برای شناخت بیشتر و کاربردی ترین پارامترهای جدید در بازار کریپتوکارنسی میتوانید از دوره آموزشی کریپتو استارتر همیار کریپتو استفاده کنید.

تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال

تحلیلگران تکنیکال خود را با داده های قیمت و حجم مورد بررسی قرار می دهند و الگوهایی را در نمودار ایجاد شده توسط قیمت مطالعه می کنند تا بر اساس عملکرد تاریخی تعیین کنند که بازار به کجا خواهد رفت.

تجزیه و تحلیل تکنیکال شامل مطالعه دقیق نمودارهای قیمتی است که در فواصل مختلف مانند دقیقه، ساعت، روز و ماه را شامل می شود.

برخی از تحلیلگران سطوح کلیدی به دنبال سطوح حمایت و مقاومت هستند که حمایت به عنوان یک کف در پایین محدوده قیمت فعلی و مقاومت به عنوان سقف بالای آن عمل می کند.

به عنوان مثال، اگر بیت کوین بین 53000 تا 57000 دلار باشد، 53000 دلار حمایت و 57000 دلار مقاومت خواهد بود.

اگر قیمت توکن به زیر سطح حمایت بشکند، این یک سیگنال نزولی خواهد بود، در حالی که شکستن بالاتر از مقاومت صعودی خواهد بود.

بسیاری از تحلیلگران تکنیکال از شاخص هایی مانند میانگین متحرک، باندهای بولینگر و MACD برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد قیمت و پیش بینی بهتر استفاده می کنند.

تحلیل تکنیکال در مقایسه با تحقیقات بنیادی کمی تسلط می طلبد. قاعده کلی در اینجا این است که روندهای طولانی تر نتایج قابل اعتمادتری نسبت به روندهای کوتاه تر ایجاد می کنند.

از تحلیل فاندامنتال استفاده کنیم یا تکنیکال؟

تحلیل فاندامنتال و تکنیکال هر دو به دنبال پیش نحوه تفسیر شاخص MACD بینی حرکت قیمت با استفاده از رویکردهای مختلف هستند.

تفاوت بین این دو در این است که در حالی که تحلیل فاندامنتال در کریپتو ممکن است پارامترهای غیر پولی مانند تیم پشت پروژه، کاربرد توکن و اندازه جامعه را در نظر بگیرد.

تحلیل تکنیکال صرفاً بر حرکت قیمت ارزهای دیجیتال بر اساس گذشته و سوابق متمرکز است.

همانطور که گفته شد، اکثر کاربران کریپتو در دو دسته نحوه تفسیر شاخص MACD قرار می گیرند، معامله گران یا سرمایه گذاران.

حتی معامله‌گران می‌توانند برای دوره‌های طولانی‌تر معامله کنند تا دوره‌های بسیار کوتاه مانند معاملات روزانه.

از سوی دیگر، سرمایه‌گذاران با در نظر گرفتن ارزهای دیجیتال، چشم‌انداز بلندمدتی دارند.

صرف نظر از روش تحلیلی که ترجیح می دهید، هر دو مزایا و معایب خود را دارند.

مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال

مزایای تحلیل فاندامنتال

مناسب برای سرمایه گذاران بلندمدت

تحلیلگران فاندامنتال به جای رویدادهای گذشته که به صورت نمودار قیمت نشان داده می شوند، استنباط هایی را از پیش بینی های آینده می گیرند.

از این رو، تجزیه و تحلیل بنیادی برای طرف هایی که به دنبال تصمیم گیری سرمایه گذاری بلندمدت یا گزارش در مورد صنعت ارزهای دیجیتال هستند، بهتر عمل می کند.

سخت‌تر از تحلیل تکنیکال

از آنجایی که این کار لزوماً به مهارت‌های تخصصی مانند خواندن و تفسیر نمودارها و خطوط روند نیاز ندارد، تحلیل فاندامنتال آسان‌تر از تحلیل تکنیکال است.

می تواند چشم انداز جامع تری را در مورد یک پروژه ارائه دهد

گردآوری تمام اطلاعات موجود در مورد یک پروژه از طریق تجزیه و تحلیل فاندامنتال تصویر وسیع تری نسبت به تجزیه و تحلیل تکنیکال برای کمک به تصمیم گیری می دهد.

برای پروژه‌های بزرگ، یافتن این اطلاعات می‌تواند آسان باشد

دایرکتوری‌هایی نحوه تفسیر شاخص MACD مانند Coinmarketcap، Glassnode و چندین منبع دیگر به ارائه اطلاعات آفلاین و زنجیره‌ای کافی برای پروژه‌های ارزهای دیجیتال بزرگتر و معتبر کمک می‌کنند.

معایب تحلیل فاندامنتال

پیش‌بینی حرکات کوتاه‌مدت قیمت دشوار است

از آنجایی که با استفاده از نمودارها بر حرکت قیمت تمرکز نمی‌کند، تحلیل بنیادی نمی‌تواند حرکت کوتاه‌مدت قیمت را که اکثر معامله‌گران ارزهای دیجیتال درگیر می‌کنند، پیش‌بینی کند.

ذهنی تلقی می شود

چیزی که یک فرد به عنوان یک تیم قوی/جامعه خوب می بیند با آنچه که دیگران در نظر می گیرند برای یک بنیاد مستحکم در یک پروژه رمزنگاری یکسان نیست.

معیارهای تحلیل بنیادی همیشه به عملکرد قیمت تبدیل نمی شوند

اگرچه اصول اولیه هنگام تجزیه و تحلیل یک پروژه تصویری جامع ارائه می دهند، اما لزوماً به عملکرد قیمت ترجمه نمی شوند. یک مثال خوب، اندازه جامعه است، که ممکن است حتی بر قیمت یک توکن تأثیر بگذارد یا نه.

دریافت درک عمیق از یک پروژه، به خصوص پروژه های کوچکتر که در آن این اطلاعات به صورت عمومی در دسترس نیست، می تواند زمان بر باشد.

فاندامنتال یا تکنیکال

مزایا و معایب تحلیل تکنیکال

مزایای تحلیل تکنیکال

محاسبه تحلیل تکنیکال نسبتا ساده تر از تحلیل بنیادی است

معیارهای کمتری مانند داده‌های قیمت و حجم دارایی‌های کریپتو را در نظر می‌گیرد.

دستورالعمل‌های موجود در نحوه تفسیر شاخص MACD مورد معنی سیگنال‌های تکنیکال مختلف وجود دارد

در حالی که تحلیل فاندامنتال برای تفسیر سرمایه‌گذار باز است، سیگنال‌های تکنیکال بر اساس داده‌های قیمت گذشته ایجاد می‌شوند، به این معنی که سرمایه‌گذاران دستورالعملی دارند که هنگام شروع یک سیگنال چه انتظاری داشته باشند.

این به کاربران کمک می کند تا روندهای جدید را شناسایی کنند.

تجزیه و تحلیل تکنیکال در درجه اول بر شناسایی روندهای جدید و معکوس شدن روند متمرکز است.

بنابراین زمان‌بندی ورود و خروج برای معاملات با استفاده از تحلیل تکنیکال آسان‌تر است.

معایب تحلیل تکنیکال

ابزارهای تجزیه و تحلیل تکنیکال ممکن است سیگنال های مختلف را گزارش کنند

نتایج در تحلیل تکنیکال گاهی اوقات با هم مخلوط می شوند و هر کدام به تصمیمات تجاری گیج کننده ختم می شود.

تحلیل تکنیکال به دانش تخصصی نیاز دارد

اگرچه جمع‌آوری داده‌ها در تحلیل تکنیکال بسیار آسان است، اما برای درک نحوه تفسیر نمودارها و روندها به تمرین نیاز دارد.

مستعد اشتباهات ناشی از نوسانات شدید

برای اینکه هر شاخص مورد استفاده در تحلیل تکنیکال به درستی کار کند، باید روندهای آینده را به دقت پیش بینی کند.

اکثر ارزهای دیجیتال به دلیل نوسانات شدید خود بدنام هستند، که می تواند بر نتایج هر شاخصی که اتخاذ می شود نیز تأثیر بگذارد.

در این مقاله سعی کردیم از اهمیت تحلیل فاندامنتال و تکنیکال در بازار کریپتوکارنسی صحبت کنیم.

باید خاطر نشان کرد استقاده از تحلیلهای مربوط به این بازار، لازمه یادگیری و داشتن علم آن تحلیل است که بدون آموزش درست حاصل نمیشود.

برای یادگیری صحیح و کاربردی تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال، تیم متخصص همیار کریپتو در کنار شماست تا بتوانید پرسود باشید.

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI یک اندیکاتور «مومنتوم» (Momentum) است که در تحلیل تکنیکال مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اندیکاتور RSI میزان تغییرات اخیر قیمت را برای ارزیابی نواحی اشباع خرید یا اشباع فروش در بازار سهام یا سایر بازارهای مالی مثل ارز دیجیتال و فارکس به کار می‌گیرد. منظور از اندیکاتورهای مومنتوم اندیکاتورهایی هستند که برای تعیین قدرت یا ضعف روند قیمت استفاده می‌شوند. مومنتوم، شتاب افزایش یا کاهش قیمت را در بازار اندازه ‌گیری می‌کند. از جمله اندیکاتورهای معروف مومنتوم اندیکاتور RSI و اندیکاتور MACD است.

اندیکاتور RSI به عنوان یک نوسانگرنما بین دو خط افقی نوسان می‌کند و مقادیری بین صفر تا صد را به خود می‌گیرد.

به طور سنتی، تفسیر و کاربرد اندیکاتور RSI به این صورت است که اگر مقدار شاخص بالای ۷۰ باشد در حالت اشباع خرید قرار داریم و شرایط برای تغییر روند از صعودی به نزولی محیا است. همچنین اگر مقدار شاخص زیر ۳۰ باشد، در حالت اشباع فروش هستیم و احتمال تغییر روند به صعودی وجود دارد.

در صورتی که مقدار اندیکاتور بین ۳۰ و ۷۰ باشد، بازار از نظر اشباع خرید یا فروش در وضعیت عادی قرار دارد. توجه کنید که استفاده از اندیکاتور RSI فقط با این قوانین اشتباه است.

اندیکاتور RSI مخفف عبارت «Relative Strength Index» است که به معنی «شاخص قدرت نسبی» می‌باشد. این اندیکاتور با توجه به میزان تغییرات قیمت اندازه‌گیری می‌شود و به عنوان شاخصی، قدرت نسبی بازار را در افزایش یا کاهش قیمت نشان می‌دهد. هر چه مقدار عددی این شاخص بیشتر باشد، نشانگر قوی بودن روند خرید و هر چه این مقدار کمتر باشد نشانگر قوی بودن روند فروش است.

پیش‌تر گفته شد که وقتی RSI به عددهای ۷۰ و ۳۰ میرسد اشباع خرید و فروش اتفاق می‌افتد و انتظار بازگشت روند را داریم. این انتظار بیشتر وقتی عملی می‌شود که قیمت در یک روند خنثی قرار گرفته باشد. اما زمانی که ما در یک روند صعودی یا نزولی قرار داریم ماجرا اندکی تفاوت می‌کند.

برای مثال در یک روند صعودی رفتن اندیکاتور RSI به بالاتر از سطح ۷۰ همیشه به معنای بازگشت روند نیست و در طی یک روند صعودی ممکن است بارها این اتفاق افتاده و روند تغییری نکند. حتی بعضی از تحلیل‌گران در روندهای صعودی به جای سطح ۳۰ سطح ۵۰ را سطح حمایت در نظر می‌گیرند و اگر در جریان یک روند صعودی اصلاحی اتفاق افتاده باشد انتظار دارند که در این سطح اصلاح تمام شود و قیمت به روند صعودی خود برگردد.

واگرایی در اندیکاتور RSI

واگرایی در RSI زمانی اتفاق می‌افتد که روند قیمت و روند RSI با یکدیگر یکی نباشند. برای مثال در شکل زیر در چارت قیمت، دو قله پشت سر هم شکل گرفته است که قله دوم بلند‌تر از قله اول می‌باشد ولی در اندیکاتور RSI می‌بینم که قله دوم پایین‌تر از قله اول تشکیل شده است و دلیل این موضوع هم قدرت پایین‌ تر خریدارها در قله اول نسبت به قله دوم می‌باشد. به این حالت واگرایی می‌گوییم و انتظار برگشت روند قیمت را داریم.

در بررسی واگرایی‌ها، واگرایی دو قله RSI و نمودار قیمتی، به مفهوم احتمال شروع روند نزول قیمت و واگرایی دو دره RSI و نمودار قیمتی به مفهوم احتمال شروع روند صعودی است.

اندیکاتور RSI واگرایی

شکست در خطوط روند اندیکاتور RSI

یکی از روش‌های دیگر تحلیل با اندیکاتور RSI رسم خطوط روند است. مانند رسم خطوط روند در چارت‌های قیمت این‌بار این خطوط را برای نوسان‌های اندیکاتور RSI رسم می‌کنیم و با شکستن این خط‌های روند می‌توانیم با توجه به اینکه خط روند شکسته شده صعودی یا نزولی بوده، آن‌ها را سیگنال خرید یا فروش در نظر بگیریم، مانند عکس زیر:

اندیکاتور RSI

اندیکاتور RSI

RSI مانند تمامی اندیکاتورهایی که در تحلیل تکنیکال از آن‌ها استفاده می‌شود به تنهایی نتایج قابل اطمینانی به ما نمی‌دهد و بارها ممکن است سیگنال‌های خرید یا فروشی را صادر کند که اشتباه باشد. به همین دلیل در استفاده از RSI‌ دو نکته را باید توجه کنیم:

بهترین اندیکاتورهای تریدینگ ویو

شاخص تکنیکال

شاخص اساسی در تکنیکال ، سلاح های انتخابی برای تحلیل گران تکنیکال آزمایش شده توسط نبرد هستند. هر بازیکن ابزارهایی را انتخاب می کند که به بهترین وجهی متناسب با سبک بازی منحصر به فرد آنها باشد تا سپس یاد بگیرد چگونه بر کار خود مسلط شوید. برخی دوست دارند به حرکت بازار نگاه کنند ، در حالی که دیگران می خواهند صدای بازار را فیلتر کنند یا نوسانات را اندازه بگیرند.

اما کدام یک از بهترین شاخص های فنی هستند؟ خوب ، هر معامله گر چیز متفاوتی به شما می گوید. آنچه یک تحلیلگر سوگند یاد می کند ، شاخص نهایی است که دیگری کاملاً رد خواهد کرد. با این حال ، موارد بسیار مشهوری وجود دارد ، مانند مواردی که در زیر لیست کرده ایم (RSI ، MA ، MACD ، StochRSI و BB).

معرفی

معامله گران از شاخص های فنی برای دستیابی به بینش بیشتر در مورد عملکرد قیمت یک دارایی استفاده می کنند. این شاخص ها شناسایی الگوها و خرید سیگنالهای خرید یا فروش در شرایط فعلی بازار را آسان تر می کند . انواع مختلفی از شاخص ها وجود دارد ، و آنها به طور گسترده توسط معامله گران روز ، معامله گران نوسان و حتی گاهی سرمایه گذاران بلند مدت استفاده می شوند. برخی از تحلیلگران حرفه ای و بازرگانان پیشرفته حتی شاخص های خاص خود را ایجاد می کنند. در این مقاله ، ما شرح مختصری از محبوب ترین شاخص های تجزیه و تحلیل فنی را ارائه می دهیم که می توانند در جعبه ابزار تجزیه و تحلیل بازار هر معامله گر مفید باشند.

بهترین اندیکاتورهای تریدینگ ویو – شاخص های اساسی در تحلیل تکنیکال

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

شاخص مقاومت نسبی (RSI)

1. شاخص مقاومت نسبی (RSI)

RSI یک شاخص حرکت است که نشان می دهد یک دارایی بیش از حد خریداری شده یا بیش از حد فروخته شده است. این کار را با اندازه گیری میزان تغییرات اخیر قیمت انجام می دهد (تنظیم استاندارد 14 دوره قبلی است ، بنابراین 14 روز ، 14 ساعت و غیره). سپس داده ها به عنوان یک اسیلاتور نمایش داده می شوند که می تواند مقداری بین 0 تا 100 داشته باشد.

از آنجا که RSI یک شاخص حرکت است ، نرخ (نحوه تفسیر شاخص MACD حرکت) تغییر قیمت را نشان می دهد. این بدان معناست که اگر حرکت در حالی که قیمت در حال افزایش است افزایش یابد ، روند صعودی قوی است و خریداران بیشتری وارد عمل می شوند. در مقابل ، اگر حرکت در حال افزایش قیمت در حال کاهش است ، ممکن است نشان دهد که فروشندگان به زودی ممکن است کنترل خود را بر عهده بگیرند. بازار.

یک تفسیر سنتی از RSI این است که وقتی بیش از 70 سال باشد ، دارایی بیش از حد خریداری می شود و هنگامی که زیر 30 سال باشد ، بیش از حد فروخته می شود. به همین ترتیب ، مقادیر شدید ممکن است نشان دهنده تغییر روند قریب الوقوع یا عقب نشینی باشد. حتی در این صورت ، ممکن است بهترین کار این باشد که به این مقادیر به عنوان سیگنال مستقیم یا خرید مستقیم فکر نکنید. همانند بسیاری از تکنیک های دیگر تجزیه و تحلیل فنی (تکنیکال) ، RSI ممکن است سیگنال های غلط یا گمراه کننده ای ارائه دهد ، بنابراین همیشه در نظر گرفتن سایر عوامل قبل از ورود به تجارت مفید است.

مشتاق یادگیری بیشتر هستید؟ مقاله ما را در مورد شاخص مقاومت نسبی (RSI) را مطالعه کنید .



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.