تشکیل سبد سهام به روش وارن بافت
همواره استفاده از یک استراتژی معاملاتی منطقی و عملی که در گذشته نتایج مطلوبی از خود به جای گذاشته، موجب موفقیت سرمایهگذار در انجام معاملات خواهد شد. به عقیده بسیاری از افراد وارن بافت موفقترین سرمایهگذار قرن بیستم میباشد. از همین رو مطالعه و بکارگیری استراتژیهای معاملاتی و تحلیلی وی میتواند نتایج بسیار مطلوبی را به همراه داشته باشد. در کتاب تشکیل سبد سهام به روش وارن بافت، بر اساس متدهای تحلیلی وارن بافت سعی شده تا یک روش نظاممند تحلیل سهام ارائه شود.
چک لیست کاوش سهام در راستای بررسی مرحله به مرحله وضعیت شرکتها ارائه شده و عمده مباحث مهم تحلیل بنیادی در آن گنجانده شده است. لازم است تا قبل از انجام هر سرمایهگذاری تمامی بخشهای این چک لیست را مورد بررسی قرار دهید. موضوعات مختلفی مانند برند، بازار رقابتی، محصولات، ورشکستگی، بحران های مالی و سایر موارد همراه با مثال هایی از سرمایه گذاری های واقعی مولف کتاب و وارن بافت شرح داده شده است. در کتاب تشکیل سبد سهام به روش وارن بافت ، عمده مباحث حیاتی تحلیل سهام را در کنار موضوعات مدیریت ریسک، مدیریت سرمایه، مدیریت سبد سهام و استراتژی خروج از معاملات فرا خواهید گرفت.
فهرست مطالب کتاب تشکیل سبد سهام به روش وارن بافت به شرح زیر می باشد:
- فصل یک: اصول سرمایه گذاری وارن بافت
- فصل دوم: چک لیست کاوش سهام
- فصل سوم: مدیریت سرمایه
اگر هنگامیکه سهام یک شرکت را خریداری مینمایید، به این فکر کنید که مالک بخشی از آن شرکت هستید، کاملاً متفاوت با عمده سرمایهگذاران موجود در بازار رفتار خواهید کرد. اکثر سرمایهگذاران موجود در بازار اینگونه رفتار میکنند که گویا بازار سهام همانند یک کازینو بوده و سهام موجود در آن بلیتهای ورود به بازیهای کازینو هستند.
تصمیمات خرید و فروش عمده سرمایهگذاران تنها بهوسیله توجه محدود بر روی قیمت انجام شده و کمتر به بنیاد شرکتها دقت میشود. آنها به دنبال این هستند که تغییرات قیمت در کوتاه مدت را پیشبینی کرده و از آنها بهره ببرند. همچنین این خیال را با خود دارند که سرمایهگذارند اما در واقعیت آنها تنها معاملهگر هستند. پیشبینی بازار امر بسیار دشواری است چرا که شواهد تاریخی حاکی از آن است که پیشبینی بازار به خوبی نتیجه بخش نخواهد بود. هنوز تعداد زیادی از معاملهگرها وقت و انرژی بسیاری را صرف پیشبینی بازار میکنند.
مدیریت پرتفوی و استراتژی مدیریت سبد سهام
فعالیت در بازارهای مالی مستلزم دانش و برنامهریزی است. از موارد مهمی که سرنوشتساز است و تأثیر زیادی بر سود و زیان شما دارد، مدیریت اصول تشکیل سبد سهام پرتفوی است. چینش مناسب پرتفوی و برنامهریزی برای شرایط گوناگون، میتواند میزان سود و زیان شما را تحت تأثیر قرار دهد. به همین علت، پیش از فعالیت جدی در بازار سرمایه، لازم است با مدیریت پرتفوی آشنا شوید و بدانید اصلیترین استراتژیهای روبهرویی با آن چگونه است.
پرتفوی چیست و چه اهمیتی دارد؟
پرتفوی (Portefeuille) واژهای فرانسوی است که در قدیم به معنای کیف پول بوده اما حالا به عنوان سبدی از دارایی شناخته میشود. امروزه اصطلاح پرتفوی به سبد سهام و داراییهای قابل معامله اطلاق میشود. برای مثال پرتفوی میتواند تک سهم بوده یا ترکیبی از سهام، صندوق و اوراق بهادار دیگر باشد. اهمیت پرتفوی در آنجایی مشخص میشود که بخواهید سرمایهگذاری با بیشترین سود و کمترین ریسک را تجربه کنید. تنوع مناسب و رعایت اصول مدیریت پرتفوی میتواند منجر به موفقیت در امر سرمایهگذاری شود. در مقابل، بیتوجهی به پرتفوی، میتواند فاجعهای بزرگ را در پی داشته باشد.
میدانید که تشکیل یک پرتفوی مناسب چه مراحلی دارد؟ روش مناسبی برای تشکیل یک پرتفوی کم ریسک میشناسید؟ در ادامه با بررسی قدم به قدم چینش پرتفوی، به این موارد میپردازیم.
مراحل تشکیل یک پرتفوی کم ریسک و مناسب
برای چینش پرتفوی، لازم است از بنیادیترین سوالات شروع کنید چرا که مدیریت پرتفوی، بسیار به استراتژی و اهداف مالی شما بستگی د ارد. به همین علت باید به سوالاتی پاسخ بدهید که شاید در ابتدا چندان مهم به نظر نرسند.
هدف شما از سرمایهگذاری چیست؟
اولین سوال مهم برای شکل دادن به پرتفوی، درباره هدف شما از سرمایهگذاری است. آیا میخواهید با تورم مقابله کنید و با سود حاصل از آن زندگی خود را بچرخانید؟ یا قصد دارید برای آینده خود سرمایه مناسبی جمع کنید؟
پاسخ هر یک از سوالات بالا میتواند در فرآیند سرمایهگذاری شما تفاوتهای زیادی ایجاد کند. همچنین تعیین هدف، باعث انتخاب استراتژی مناسب میشود. بنابراین قبل از هر اقدامی، هدف خود از سرمایهگذاری را بشناسید و با توجه به هدفتان، سیاست شما در برخورد با بازار نیز مشخصتر میشود. برای مثال اگر قصد سرمایهگذاری بلندمدت داشته باشید تا سرمایهای برای آینده جمع کنید، دیگر نیازی ندارید که هر روز درگیر بازار باشید یا به صورت مستقیم به خرید و فروش سهام بپردازید.
انواع اوراق بهادار را تحلیل کنید
حالا که هدف خود از سرمایهگذاری را شناختهاید، میتوانید به تحلیل انواع اوراق بهادار بپردازید. این کار به شما کمک میکند تا بهترین ابزار را برای رسیدن به هدف خود، انتخاب کنید. ممکن است به خرید سهام، اوراق مشارکت یا صندوق نیاز داشته باشید. تمامی این موارد بستگی به اهداف و سیاست شما در سرمایهگذاری دارد. با این حال، تحلیل اوراق کمک میکند تا بتوانید متناسب با نیاز خود دست به انتخاب بزنید.
پرتفوی سرمایهگذاری خود را تشکیل دهید
زمانیکه اهداف خود و انواع اوراق بهادار را شناختید، وقت آن رسیده است تا برای سرمایه خود، سبد سهام مناسبی از موارد متنوع را بچینید. در واقع این همان فرآیند تشکیل پرتفوی است که میتواند کمی پیچیده باشد.
در این گام، باید صنایع برتر را بررسی کرده و سهمهای مناسب آن را زیر نظر بگیرید تا در نقطهای مناسب اقدام به خرید کنید. همچنین مناسب است بخشی از سرمایه خود را سپردهگذاری کنید تا در مواقع نیاز دستتان خالی نباشد.
مدیریت پرتفوی خود را ارزیابی کنید
بخش مهمی از مدیریت پرتفوی، ارزیابی عملکرد آن است. شما باید هر چند وقت سبد خود را ارزیابی کنید و بازدهی آن را بسنجید. همچنین میتوانید در این میان، یک سهمی را با سهمی دیگر جایگزین کنید یا وزن صندوقها را در پرتفوی خود بیشتر یا کمتر کنید. شاید هم لازم باشد از صندوقهای طلا موجود در بازار، بهرهمند شوید! تمامی این موارد بستگی به شرایط بازار دارد و در واقع مدیریت پرتفوی، سنجیدن شرایط و تصمیمگیری متناسب با آن میباشد!
شما میتوانید پیش از آن که سرمایه واقعی خود را در بازار درگیر کنید، به صورت فرضی یک سبد سهام تشکیل دهید تا ببینید عملکرد شما در مدیریت آن چگونه است. در این حالت، شما میتوانید با آزمون و خطا استراتژی شخصی خود را شناسایی کنید تا با سرمایه واقعی خود، خطا کمتری داشته باشید.
انواع استراتژی مدیریت پرتفوی
استراتژی عبارت است از اقداماتی که از پیش برای شرایط گوناگون پیشبینی کرده تا در آینده از آنها بهرهمند شد. به عبارتی شما اکنون برای شرایط متفاوت در آینده، برنامهای مشخص و دقیق فراهم میکنید تا در لحظه بتوانید آن را اجرا کنید. این کار باعث تسلط بر امور شده و هیجان یا ترس را کنترل میکند. به همین علت داشتن استراتژی مناسب، نیمی از راه موفقیت در بازارهای مالی شمرده میشود.
برای مدیریت پرتفوی نیز نیاز به استراتژی دارید تا بتوانید چینش مناسب سبد سهام خود را در شرایط متفاوت پیشبینی کنید.
مدیریت غیرفعال پرتفوی
یکی از راههای مدیریت پرتفوی، مدیریت منفعل یا غیرفعال است. در این روش هدف اصلی، کسب بازدهی در حدود بازدهی متوسط بازار است. توقع بالایی از پرتفوی در چنین حالتی نمیرود و مدیریت ریسک اهمیت بیشتری پیدا میکند. این روش برای افراد ریسکگریز یا شرایط نزولی بازار مناسب است و همچنین به صورت خرید و نگهداری سهم بوده و صبر در نگهداری، عنصر کلیدی به شمار میرود.
در این روش باید سهمهای مهم و مؤثر در شاخص را شناسایی کرده و متناسب با وزن هرکدام و ارزش بازارشان خریداری شود. همچنین پوشش ریسک ایجاب میکند تا خرید صندوقهای سرمایهگذاری و طلا جدیتر گرفته شود و بخش کوچکی از سرمایه نیز به سپردهگذاری واگذار شود. دقت کنید که خرید در این روش برای نوسانگیری نیست. بازدهی متوسط بازار، معیار عملکرد در این روش است و باید میزان بازدهی خود را با حرکت شاخص مور دنظر بسنجید.
برای مدیریت سبد سهام در این استراتژی میتوانید از ضریب بتا استفاده کنید. ضریب بتا عملکرد تاریخی هر سهم را نسبت به شاخص آن توضیح میدهد. با بررسی ضریب بتا برای هر سهم، میتوانید تشخیص دهید که حرکتهای شاخص بر آن سهم به صورت معمول چگونه تأثیرگذار بوده است. اینچنین میتوانید سهم مناسبی را انتخاب کنید که همگام با شاخص موردنظرتان به شما بازدهی بدهد.
مدیریت فعال پرتفوی
مدیریت فعال پرتفوی مناسب افرادی است که زمان زیادی را درگیر بازار هستند و از زیر و بم تحلیل بازار سر درمیآورند. در این روش به دنبال تحلیل و پیشبینی حرکتهای کوتاهمدتی بازار هستید و میخواهید از روند بازار مطلع شوید.
این روش برای نگهداری بلندمدت طراحی نشده و تمرکز آن بر حرکتهای کوچک بازار است. هدف مالی در مدیریت فعال، کسب بازدهی بیشتر از شاخص بوده و افراد به دنبال بازدهیهایی بالاتر از متوسط بازار هستند.
بدیهی است که این روش ریسک بیشتری دارد. همچنین مناسب افراد مبتدی نبوده و نیاز به دانش بالا و برنامهریزی دقیق دارد. به 3 طریق از این روش استفاده میکنند.
- گاهی به سنجش وضعیت بازار میپردازند و متناسب با شرایط، وزن انواع اوراق را کم یا زیاد میکنند. برای مثال، در بازار نزولی اوراق با درآمد ثابت، وزن بیشتری از سهام پیدا میکنند. با صعودی شدن بازار، اوراق درآمد ثابت، جای خودشان را به سهام میدهند.
- راه دیگر برای مدیریت فعال پرتفوی، چینش براساس سهام است. به صورتی که سهام ارزنده باید وزن بیشتری از سهام پر ریسک داشته باشد تا در هنگام صعود، بازدهی مناسبتری کسب کند و در هنگام نزول بازار، زیان کمتری به پرتفوی برسد.
- راه سوم بسیار مشابه راه دوم است. با این تفاوت که در اینجا به جای سهام، به بررسی صنایع میپردازند. به صورتی که صنعتهایی با پتانسیل بالاتر، وزن بیشتری از پرتفوی را تشکیل میدهند.
کدام استراتژی را انتخاب کنیم؟
انتخاب استراتژی مناسب برای مدیریت پرتفوی نیاز به شناخت مناسبی از خودتان دارد و باید به صورت کامل با روحیات خود آشنا باشید. همچنین باید ببینید که توانایی شما در سرمایهگذاری بیشتر است یا معاملهگری. بدون اغراق با خود روبهرو اصول تشکیل سبد سهام شوید و مهارت خود را بسنجید. برای این کار میتوانید روی کاغذ دست به معامله بزنید و یک پرتفوی خیالی را تشکیل داده و مدیریت کنید. بنابراین با سنجیدن عملکرد خود، به استراتژی مناسب دست پیدا میکنید. البته عوامل دیگری نیز در انتخاب استراتژي مناسب، دخیل هستند که در ادامه با آنها بیشتر آشنا میشوید.
شرایط بازار و مدیریت پرتفوی
شاید مهمترین عامل در انتخاب استراتژی، شرایط بازار باشد. در یک بازار سراسر صعودی، روحیات شما به حاشیه میرود! به صورتی که حتی ریسکگریزترین افراد هم، با بیپروایی میتوانند سودهای عجیب و غریب کسب کنند. البته چنین بازارهایی کم پیدا میشود و بهتر است همیشه جانب احتیاط را رعایت کنید. اما به صورت کلی شرایط بازار عامل مهمی در انتخاب استراتژی مدیریت پرتفوی است، مخصوصاً در شرایط نزولی بازار، به استراتژيهای پرریسک اصرار نورزید تا باعث پشیمانی شما نشود
میزان سرمایه و اندازه پرتفوی
میزان سرمایه شما عامل دیگری است که اهمیت زیادی در مدیریت پرتفوی دارد. اگر سرمایه زیادی داشته باشید، با آسودگی بیشتری میتوانید با تقسیم متناسب،پرتفویی با تنوع بالا را شکل بدهید. اما افراد با سرمایههای کمتر باید دقت بیشتری داشته باشند. در این شرایط شکل دادن پرتفوی متنوع، میتواند ارزش هر بخش از پرتفوی را به قدری کوچک کند که بازدهی آن بخش ناچیز شمرده شود. البته مدیریت پرتفوی با سرمایه سنگین کار دشوارتری بوده و به زمان بیشتری نیاز دارد. از این جهت مدیریت یک پرتفوی کوچک، آسانتر است و نیاز به تنوعبسیار زیاد و تهیه همه انواع اوراق بهادار ندارد.
همچنین این سوال که چه تعداد سهام در پرتفوی داشته باشید، کاملاً به استراتژي شما و اندازه سرمایهتان بستگی دارد. به صورت کلی باید سعی کنید در عین حال که به فکر تنوع سبد سهام خود هستید، از پراکندگی آن جلوگیری کنید. نباید با تهیه تعداد بالای سهم، تحلیل آنها را برای خود دشوار کنید. بهترین تعداد سهام برای شما آن تعدادی است که بتوانید به صورت همزمان تحلیلشان کنید و در موقعیتهای لازم، واکنشهای مناسبی نشان بدهید.
انتظار و سطح توقع شما
عامل دیگری که میتواند در انتخاب استراتژي مناسب دخالت کند، سطح انتظار شماست. این موضوع، بیان دیگری از هدف شما در سرمایهگذاری است. با توجه به اینکه چه هدفی را در این راه دنبال میکنید، نوع استراتژي و روش شما نیز متفاوت میشود. کسب سود برای گذران زندگی یا پوشش تورم سالانه دو هدف متفاوت هستند که استراتژی متفاوتی نیز میطلبد.
جمعبندی
مدیریت پرتفوی از ضروریترین گامهای ورود به بازار سرمایه است و با مدیریت پرتفوی میتوانید کسب بازدهی خود را تنظیم کنید. مدیریت پرتفوی نامناسب میتواند باعث زیان و دلسردی شما شود. اما اگر بتوانید چینش مناسبی برای سبد سهام خود رقم بزنید، نیمی از مسیر موفقیت را پیمودهاید. پس این موضوع را جدی بگیرید و سعی کنید با تحقیق و بررسی، استراتژی مدیریت پرتفوی خودتان را پیدا کنید. در این مقاله با بررسی مدیریت پرتفوی، اهمیت آن و استراتژیهای مرتبط با آن سعی کردیم تا شما را در این مسیر همراهی کنیم.
چگونه سبد سهام تشکیل دهیم ؟
سرمایه گذاری در بازار بورس و سهام نیازمند داشتن برنامهریزی و کسب تجربه است. تنها داشتن سرمایه و اقدام به خرید و فروش برای کسب سود در این بازار کافی نیست. یکی از قدمهای ابتدایی برای فعالیت در بورس، تشکیل سبد سهام متناسب با میزان ریسک پذیری اشخاص است. سبد سهام روشی برای کنترل و کاهش ریسک های بازار بورس و مدیریت دارایی ها است. در این مقاله به تعریف سبد سهام و اصول مورد نیاز برای تشکیل آن میپردازیم.
سبد سهام (پرتفوی) چیست؟
همانطور که از نام آن مشخص است، سبد سهام یا پرتفوی ترکیبی از سهمهای مختلفی است که یک سرمایه گذار آنها را خریداری کرده و جزو دارایی های وی به شمار میآیند. سبد سهام (پرتفوی) میتواند براساس اهداف، انتظارات و میزان ریسک پذیری هر فرد متفاوت باشد. حتماً بارها جمله معروف، همه تخممرغهایتان را در یک سبد نگذارید را شنیدهاید. این ضربالمثل قدیمی نشاندهنده آن است که به دلیل وجود ریسک های مختلف و برای جلوگیری از زیان بیشتر، باید گزینههای مختلفی برای سرمایه گذاری داشته باشید.
با توجه به ماهیت نوسانی و ریسکی بازار سرمایه، برای کاهش ریسک سرمایه گذاری و کاهش زیان در زمان بحران و افت قیمت سهام، لازم است سهام شرکتهای مختلفی را در سبد دارایی خود قرار دهید. البته تشکیل سبد سهام با توجه به عوامل تأثیرگذار بر سبد دارایی ها، برای هر فرد میتواند متفاوت و پیچیده باشد؛ بنابراین افراد ابتدا باید اهداف و انتظارات خود را مشخص کنند، سپس با در نظر گرفتن استراتژیهای معاملاتی، پرتفوی خود را به صورت بهینه تشکیل دهند. پرتفوی سهام میتواند در طول زمان تغییر کند و افراد میتوانند براساس انتظارات خود، سبد سهامشان را تغییر دهند.
انواع سبد سهام کدام است؟
برای اینکه سبد سهامی بهینه تشکیل دهید، ابتدا باید بدانید که از سرمایه گذاری خود چه هدفی را دنبال میکنید و مدت زمان سرمایهگذاریتان چقدر است. برای سرمایه گذاری کوتاه مدت یا بلند مدت استراتژیهای معاملاتی میتواند متفاوت باشد. پس از تعیین مدت زمان سرمایه گذاری، بازدهی مورد انتظار خود را برای مدت زمان سرمایه گذاری مشخص کنید و میزان ریسک پذیری خود را نیز تعیین نمایید. با تشکیل سبد سهام و متنوع سازی آن، میتوانید ریسک را کم کرده و بازدهی خود را افزایش دهید. ۵ روش استراتژیک برای تشکیل سبد سهام وجود دارد که در ادامه به بررسی هر کدام از آنها میپردازیم.
سبد سهام تهاجمی
سبد سهام تهاجمی یا The Aggressive Portfolio، دارای ریسک و بازدهی بسیار بالا است. سرمایه گذارانی که درجه ریسک پذیری زیادی دارند و به دنبال سودهای هنگفتی هستند، این نوع سبد سهام را تشکیل میدهند و دارایی ها و سهام شرکتهایی با ریسک بالا را انتخاب میکنند. سهام با ریسک بالا معمولاً ریسک های سیستماتیک و نوسانات قیمتی بالایی نسبت به سایر سهام و کل بازار دارند. شرکتهایی که سهام ریسکی دارند به طور معمول در آستانه رشد خود هستند و پیشبینی رشد بالایی در آینده برای آنها وجود دارد.
سرمایه گذارانی که تمایل به تشکیل سبد سهام تهاجمی دارند، بیشترین درصد از پرتفوی خود را به این سهام اختصاص میدهند. با این حال برای کنترل ریسک خود میتوانند بخشی از سرمایه خود را نیز به سهام کم ریسک یا دارایی های با درآمد ثابت تخصیص دهند. این افراد با اینکه بازدهی بالایی از سبد سهام خود دارند، در صورت اصلاح بازار، زیان زیادی نیز متحمل میشوند.
سبد سهام دفاعی
سبد سهام دفاعی یا The Defensive Portfolio دارای ریسک سیستماتیک و نوسان کمی هستند. سبد سهام دفاعی در زمانهای خوب یا بد بازار، معمولاً خوب عمل میکنند. سهام این سبد متعلق به شرکتهای تولیدی است که محصولاتشان نیاز اساسی اقتصاد بوده و تقاضا برای محصولات آنها تقریباً ثابت و مشخص است؛ بنابراین با نوسان اقتصاد دچار بحران نمیشوند. برای تشکیل سبد سهام دفاعی، میتوان سهام اینگونه شرکتها را از صنایع مختلف موجود در بازار خریداری کرد. لازم به ذکر است که سبد دفاعی دارای ریسک و بازدهی کمی خواهد بود.
سبد سهام درآمدی
سبد سهام درآمدی یا The Income Portfolio دارایی ریسک و بازدهی کمی بوده که بازدهی تقریباً ثابتی در طول زمان دارد. این سبد بیشتر بر سهام شرکتهایی متمرکز است که سود سالانه پرداخت میکنند؛ به عبارت دیگر، شرکتها تصمیم میگیرند که درصد بیشتری از سود خالص خود را به سهامداران پرداخت کنند. شرکتهای با رشد کم یا متوسط از جمله این شرکتها هستند. برخی از سهام سبد درآمدی میتواند با سبد دفاعی یکسان باشد. سبد سهام درآمدی باید همواره جریان نقدی مثبتی برای سرمایه گذار داشته باشد. افرادی که به دنبال یک منبع درآمد بادوام و مطمئن هستند، میتوانند اقدام به تشکیل این نوع سبد سهام نمایند.
سبد سهام سوداگرانه
سبد سهام سوداگرانه یا The Speculative Portfolio سبدی با ریسک بسیار بالا است؛ به عبارت دیگر سهام موجود در این سبد، متعلق به شرکتهای پرریسک بوده که آینده مبهمی دارند و در صورتی که شرایط شرکت خوب پیش رود، سود بالایی نصیب سرمایه گذاران میشود، اما در غیر این صورت زیان هنگفتی در انتظار سرمایه گذارانش است. شرکتهایی که در آستانه رشد خود هستند و یا اخباری خوشبینانه برای آنها وجود دارد؛ از اینگونه شرکتها هستند. تشکیل سبد سهام سوداگرانه نیاز به اختصاص وقت بیشتری برای انتخاب و سرمایه گذاری در مقایسه با سایر سبدها دارد. همچنین برای تشکیل این سبد نیاز به تجربه بالایی است؛ زیرا با یک انتخاب فرد میتواند در مدت زمان کوتاهی سود فراوانی را به دست آورد؛ اما در مقابل با یک انتخاب اشتباه، ممکن است سرمایه زیادی را در همان مدت کوتاه از دست دهد.
سبد سهام ترکیبی
سبد سهام ترکیبی یا The Hybrid Portfolio دارای سود و بازدهی متغیر است. در این سبد علاوه بر سهام شرکتهای بورسی، صندوق های سرمایه گذاری، اوراق مشارکت و اوراق بدهی نیز وجود دارد. سررسید اوراق این سبد، میتواند متفاوت باشد. دارایی های این سبد انعطافپذیری بالاتری نسبت به سایر سبدها دارد. همچنین بهتر است برای تشکیل این سبد از دارایی ها و سهامی استفاده شود که همبستگی منفی نسبت بهم داشته باشند و روند یکسانی نداشته باشند. بدین معنی که اگر سهمی در یک بازه زمانی منفی است، روند سایر سهام و دارایی ها مثبت باشد. تنوع دارایی های این سبد از سایر سبدها بیشتر است؛ بنابراین در صورتی که یک دارایی دچار زیان شود، سود و بازدهی سایر سهام و اوراق ضرر آن را جبران میکنند.
اصول اولیه سرمایه گذاری در بورس – سبد سهام
در قسمت یازدهم مجموعه آموزش تصویری بازار سرمایه قصد داریم اصل دوم از اصول اولیه سرمایه گذاری در بازار بورس را بررسی کنیم.
این اصل به “سبد سهام” معروف است. افرادی که قصد سرمایه گذاری در بازارهای مختلف را دارند باید سرمایه خود را بین بازارهای مختلف تقسیم کنند و این تقسیم بندی با توجه به میزان ریسک و بازده بازارهای مختلف ممکن است متفاوت باشد. این تقسیم بندی به معنای ایجاد سبد سهام از صنایع مختلف است. با ایجاد سبد سهام، ریسک سرمایه گذاری شما در بورس کاهش خواهد یافت.
اما سرمایه گذاری در بازار بورس به طور خاص با تشکیل سبد بین صنایع و گروههای مختلف همراه است که این تشکیل سبد و سهم هر یک از صنایع از سبد اصلی شما بستگی به چشم انداز آن صنعت، ریسک و بازده آن صنعت در آینده دارد.
اما ایجاد سبد سهام مزایایی دارد که قصد داریم به بررسی مختصر آنها بپردازیم.
مزیت اول پایبندی به استراتژی معاملاتی است. شما وقتی به یک استراتژی در جهت معاملات خود در بازار بورس میرسید سبد سهام میتواند کمک بسیار زیادی کند تا به استراتژی خود پایبند باشید و برخلاف آن رفتار نکنید. در نتیجه بدون هیچگونه هیجانی معاملات خود را انجام میدهید و یک سبد سهام کم ریسک متشکل از سهام های بنیادی برای خود ایجاد میکنید.
اما مزیت دوم کاهش ریسک معاملاتی است. سبد سهام با توجه به بتا های مختلفی که در سبد سهام شما قرار دارد ریسک معاملات شما را به شدت کاهش میدهد. با این کار ریسک سرمایه گذاری در بورس کاهش یافته و در بلند مدت به سود دست پیدا میکنید.
مزیت سوم اثربخشی تجزیه و تحلیل تکنیکال و بنیادی است. وقتی شما سبد سهام با دیدهای سرمایه گذاری متفاوت داشته باشید یقینا تجزیه و تحلیلهای تکنیکال و بنیادی روی انتخاب سهام شما و سهامی که قرار است در سبد سهام شما وجود داشته باشد تاثیر بسیاری دارد و این تقسیم بندی به دیدگاههای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت، میتواند باعث اثربخشی هر کدام از تحلیل ها شود.
مزیت چهارم کسب حداکثر سود با حفظ ریسک بهینه است بسیاری از سرمایه گذاران در بازار سرمایه به دنبال دستیابی به سود بیشتری نسبت به بقیه هستند.
اما این موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد که حفظ ریسک بهینه یعنی ریسک پذیری در حد معقول میتواند از میزان زیان افراد در بازار سرمایه تا حد بسیار زیادی بکاهد.
در قسمت های بعدی با اصول دیگر سرمایه گذاری در بازار بورس در خدمت شما هستیم.
مدیریت پرتفوی چیست؟|چطور در سرمایه گذاری خود ضرر نکنیم؟!
سبد سهام یا پرتفوی (Portfolio) ترکیب مناسبی از سهام خریداری شده توسط معاملهگر در جهت کاهش ریسک معاملاتش است در واقع سرمایهگذار با معامله سهام از صنایع مختلف سبدی کمریسکتر برای خود میچیند که در صورت ضرر یک سهم با سود سهم دیگر جبران شود و برآیند پرتفویش مثبت باشد. یکضرب المثل قدیمی است که میگوید: "همه تخممرغها رو در یک سبد نگذارید."چرا که شکستن سبد منجر به نابودی کل سرمایه میشود. این نکته را حتماً به خاطر داشته باشید که موفقترین تریدرها هم همیشه سهمهایشان مثبت مطلق نیست و برآیند مثبت کل سبد سهام و ریسک به ریوارد معقول از اهمیت ویژهای برخوردار است.
برای افرادی که ریسک گریزند نگذاشتن همه سرمایه خود در یک سبد از اولویتهای پلن معاملاتیشان است.
برای چگونگی مدیریت سهام خود در بازار سرمایه در این مقاله به اختصار به علوم موجود در بازار مالی میپردازیم تا بتوانیم راه کاری مؤثر بر مبنای علم و تجربه به شما مخاطبان گرامی ارائه دهیم.
بازارهای مالی جهانی
بازارهای مالی موجی از اقتصاد هستند که در آنها معامله نه بر روی اشیا و اموال قابل لمس بلکه بر روی مالکیت زمانی و ارزش آتی مواردی مانند ارز سهام شرکتها و اوراق بهادار انجام میپذیرد مواردی که فرد در طی مالکیتش هرگز آنها را لمس نمیکند اما از رشد و پویایی آنها بهره میبرد. بازارهای مالی جایگاه مهم و جذابی برای کسب درآمد و تولید ثروت بهحساب میآید سرمایهگذاری در آنها از قیدوبند زمان و مکان رها شده است و به دلیل ایجاد موقعیتهای مناسب کسب درآمد افراد بسیاری رو به خود جذب نموده است؛ اما ناگفته نماند که فعالیت در این بازارها مستلزم پذیرش ریسک بالایی نیز میباشد.
طی سالیان اخیر فعالیت بازارهای مالی بیشازپیش بر سرزبانها افتاده است، فعالیتهای علمی بسیاری برای آموزش و تحلیلهای بازارهای مالی بهمنظور سرمایهگذاری و فعالیت در این بازارها در دنیا انجام شده که حاصل آن دو شاخصه مجزا به نامهای تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال میباشد هر دوی این روشها هدف واحدی را دنبال میکنند و آن تولید ثروت است اما در واقع هرکدام دیدگاه جداگانهای برای معاملهگری در نظر گرفتند.
تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
در روش تکنیکال تصمیمگیرندگان این روش با استفاده از اطلاعاتی چون حجم معاملات و قیمت سهام اقدام به بررسی روانشناختی روند حرکتی سهم میپردازند و معتقدند که کلیه اطلاعات موردنیاز در خصوص یک سهم در قیمت آن روز متبلور گردیده و این ایده پایهای را از جمعآوری اطلاعات گستردهای بررسی عملکرد شرکت صنعتی که شرکت در آن قرار گرفته بررسی بازده سهام و مباحث اصول تشکیل سبد سهام کلان اقتصادی و سیاسی بینیاز میکند و بنا بر به همین دلیل باید گفت که امروزه در بازار سرمایه ایران طرفداران مخصوص به خود را پیدا نموده و با سرعت نیز در حال گسترش است روش فاندامنتال برخلاف تکنیکالها، تکنسینها معتقدند که قیمت امروز الزاماً نمیتواند بیانگر بسیاری از حقایق موجود در آن باشد و بنابراین مستمراً دره حال ارزیابی پارامترهای خرد و کلان اقتصادی مؤثر بر روند سودآوری شرکت میباشد بررسی صورتهای مالی یک شرکت از جمله کارهای اساسی فاندامنتال کاران است.
برای چگونگی مدیریت سهام خود ابتدا باید علوم مربوط به بازارهای مالی را فرابگیریم و این امر میسر نیست جز با آموزش تمرین و تکرار برای اینکه بتوانیم مدیریت سهام خود را به نحو احسن انجام دهیم باید معاملات خود را بر پایه موفقیت ببندیم.
نکتهای که برای سرمایهگذاران حائز اهمیت است سبد سهام و پیرایش آن در صورت لزوم میباشد چراکه شرایط شرکتها ممکن است تغییر کند و ما بایستی همواره سبد سرمایه خود را مورد بررسی و پایش قرار دهیم تا در صورت ضرورت نسبت به بهینهسازی سبد سهام بتوانیم بهموقع اقدام کنیم. در یک سبد استاندارد 3 تا 7 سهم دارد البته به جز عرضه اولیهها، تک سهم یا بالای 10 سهم از اشتباهات متداول است. اگر به این نتیجه رسیدیم که سهمهای موجود در پرتفوی ما دیگر سود مناسبی ندارد و یا در موقعیت مناسبی نیستند از سبد سهام خود خارج کنیم و بهجای آن ها سهام با سودآوری و پتانسیل رشد بالا جایگزین کنیم.
در ذیل به نکات کاربردی در بهینهسازی سبد سهام اشاره میکنیم:
عناصر اساسی و استراتژی های مدیریت پرتفوی سهام
تعیین سیاست سرمایهگذاری
تجزیه و تحلیل اوراق بهادار
تشکیل سبد سرمایهگذاری
تجدیدنظر در سبد سرمایهگذاری
ارزیابی عملکرد سبد سرمایهگذاری (در صورت نیاز تجدیدنظر در سیستم معاملاتی)
1-هر معاملهای که انجام میدهیم باید انتظار خود را از سودی که مدنظرمان هست و میزان ریسکپذیری محاسبه کنیم ولی بیشتر معاملهگران اشتباهی که دارند این است که قسمت بازدهی را میبینند و وقتی به حد ضرر میرسند چون بهراحتی سود خود را ازدستدادهاند کنترل لازم را نداشته و به امید بازگشت سود خود هستند و در نتیجه حد ضرر را رعایت نمیکنند.
2-اگر قرار است سهامی خریداری کنیم باید و باید استراتژی داشته باشیم و سبد متنوعی برای خود بچینیم که از ریسکهای احتمالی اقتصادی و سیاسی در امان باشیم مثلاً تک سهم نشویم و یا آنهایی که نقدشوندگی مناسبی را ندارند انتخاب نکنیم
۳- لزومی ندارد که ما کل سرمایه خود را وارد بازار سرمایه کنیم و میتوانیم در بازارهای موازی مثل طلا ارز و مسکن وارد کنیم.
4- وقتی سبد خود را چیدیم در میانههای راه سری به پرتفوی خود بزنیم و ببینیم آیا به اهداف قیمتی ما نزدیک شدهاند و روند حرکتی بازار چگونه بوده است و اگر نیاز بود تجدید نظری در سبد خود انجام دهیم
مثلاً ما 30 روز برای هدف اول در نظر گرفتیم و در ۲۰ روز کاری به سود رسیدیم چون نسبت به تایمی که در نظر گرفته بودیم زودتر به سود رسیدیم میتوانیم تارگت خود را بالاتر ببریم و بازدهی بیشتری به دست آوریم و روی دیگر سکه این است که سهم خریداری شده در زمان پیشبینیشده نتوانسته خودی در بازار به خریداران نشان دهد و خودش را به هدف تعیین شده سوق دهد اینجاست که باید تجدید نظری روی سهم داشته باشیم.
5-مسلماً پاسخ به نحوه ی اداره ی پرتفولیو پیچیده است و نیازمند استفاده از ابزارهای آماری میباشد.
در اینجا سعی میکنیم از راه نسبتاً سادهتری به آن دست یابیم. در ادامه اصول راهنمایی عمومی در جهت تشکیل سبد بهینه را متذکر میشویم تا در بحث تخصیص وجه کافی و تشخیص میزان تعهد منطقی به یک معامله مفید واقع شوند.
- مبلغ سرمایهگذاری در بازار باید حداکثر 50% از کل سرمایه محدود شود. این بدین معناست که در هیچ زمانی نباید بیشتر از نصف سرمایه معاملهگر درگیر بازار باشد. نیمه ی دیگر باید بهعنوان ذخیره و پشتوانه برای روزهای ناگوار در معامله لحاظ شود.
- میزان مبلغ درگیر در هر معامله باید به 10 تا 15 % از کل سرمایه محدود شود. (به همین دلیل تک سهم شدن ممنوع است.). مثلاً از یک حساب به مبلغ 100000 دلار بایستی تنها 10000 تا 15000 دلار برای شرکت در یک معامله قابل وصول باشد. با این کار از اختصاص بیش از حد پول به یک معامله جلوگیری میشود .
- مبلغ قابل ریسک در هر معامله باید به 5% از کل سرمایه محدود شود. این 5% مبلغی است که یک معاملهگر میتواند در یک معامله ناکارا از دست بدهد. این مطلب برای تعیین هدف قیمت و نقطة ایست معامله باید مدنظر قرارداد.
- کل بودجه ی در گیر در هر بازار اختصاصی باید به 20 تا 25 % از کل سرمایه محدود شود. هدف از این اصل این است که از اختصاص مبالغ سنگین به یک بازار بهخصوص جلوگیری شود. قیمتها در یک بازار اختصاصی اغلب به صورت هماهنگ تغییر میکنند. مثلاً طلا و نقره به گروه فلزات قیمتی تعلق دارند و اغلب همسو با هم کاهش یا افزایش میابند. اینکه با یک پیشبینی واحد در معاملات زیرمجموعههای یک گروه از بازار، وارد شویم با اصل اولیه تنوع در سرمایهگذاری مغایرت دارد. سرمایهگذاری در گروههای یکسان باید تحت کنترل باشد.
- این اصول راهنما میتوانند برای همه ی انواع معاملات مفید باشند. برخی از معامله گران ریسکپذیرترند و با حجم پول بیشتری در معاملات شرکت میکنند. برخی دیگر محافظه کارند. نکته مهم این است که با تنوع بخشیدن به موارد معامله میتوان به حفظ سرمایه کمک کرد و با تعیین اهداف قیمتی زیان معاملات اشتباه را محدود کرد.
- برخی از معامله گران اعتقاد دارند که مدیریت مالی بااهمیتترین بخش از برنامهریزی معاملاتی است و حتی از اقدام به معامله مهمتر است. باید توجه داشته باشیم بدون توجه به این موضوع نمیتوان مدت زیادی از آسیبها و خطرات معامله مصون ماند.
- مدیریت مالی مستقیماً با حفظ بقا در بازار معاملات مربوط است. یک معاملهگر باید بتواند سرمایهاش را اداره کند و بر آن تسلط داشته باشد. هر معاملهگر خوبی میتواند در بلندمدت سود کسب کند. ولی مدیریت درست مالی شانس معاملهگر را برای باقیماندن و انجام معاملات بیشتر افزایش میدهد.
جمعبندی
زمانی که ما تصمیم میگیریم معاملات خود را بر پایه موفقیت بنا کنیم 20 تا 30 % شامل تحلیل تکنیکال، فاندامنتال یا رانت (دلایل نهانی) میباشد 70 تا 80 % به مدیریت پرتفوی باز میگردد.
لزوماً فردی که 90% تحلیلهایش به بار مینشیند موفقتر از فردی نیست که 50% تحلیلهایش به تارگت خورده است. بهعنوان مثال فرض کنید فردی با نام A 10 معامله انجام میدهد و از 9 معامله هرکدام 10 درصد سود میگیرد ولی در معامله آخر 40 در صد ضرر کند در این صورت بخش زیادی از سود را ازدستداده است حال فرض کنید فردی با نام B که 5 معامله را با سود 30% و 5 معامله را با زیان 10% فروخته است، مشخص است که فرد B با اینکه فقط 5 معامله سود ساز داشته است ریسک به ریوارد منطقیتری دارد در نتیجه ما باید برآیند معاملاتمان مثبت قابلقبول باشد و وقتی در یک سهمی زیان کردیم اشتباهترین کار ممکن انتقام گرفتن از سهم، چرا که این کار باعث زیان مجدد ما میباشد.
در پایان: حد ضرر حکم خط قرمز را دارد اگر در یک معامله به حد ضرر پایبند نباشیم، دیگر نمیتوانیم پایبند باشیم، باید بپذیریم که زیان کردیم و خطای معاملاتی ما است.
دیدگاه شما