hesabdar-arshad
منابع و اطلاعات جامع ازمون کارشناسی ارشدحسابداری, برنامه ريزی,مشاوره و.
آموزش حسابداری(اصول1)
فصل هفتم – تنظيم صورت هاي مالي و بستن حساب ها :
حسابداران براي گزارش وضعيت مالي يک مؤسسه در يک زمان معين و عملكرد مالي يک مؤسسه در يک دوره معين اقدام به تهيه صورت هاي مالي براي آن مؤسسه مي نمايند.
صورتحساب سود و زيان:
در يک مؤسسه بازرگاني براي تعيين سود خالص دوره مالي تمام هزينه ها از فروش خالص، كسر مي گردد. هزينه ها شامل بهاي تمام شده كالاي فروش رفته و هزينه هاي عملياتي مي باشد.
هزينه هاي سود خالص و سود ناخالص عملياتي هزينه هايي هستند كه براي انجام امور و اداره عمليات مؤسسه بازرگاني صرف مي شود.
براي محاسبه سود خالص يک مؤسسه بازرگاني «فروش خالص»، «بهاي تمام شده كالاي فروش رفته» و «هزينه هاي عملياتي» سه جزء اصلي به شمار مي آيد.
در نمودار نحوه محاسبه سود و زيان را در مؤسسات بازرگاني ملاحظه مي كنيد:
اولين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. براي محاسبه مبالغ برگشت از فروش و تخفيفات و همچنين تخفيفات نقدي فروش از مبلغ فروش ناخالص كسر مي شود.
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته:
دومين جزء، در صورتحساب سود و زيان است. موجودي كالاي اول دوره، بهاي تمام شده كالاي خريداري شده و موجودي كالاي پايان دوره سه جزء اصلي براي محاسبه هستند.
موجودي كالا در اول دوره + بهاي تمام شده كالاي خريداري شده = بهاي تمام شده كالاي آماده براي فروش = موجودي کالا در پايان دوره + بهاي تمام شده کالاي فروش رفته
براي تعيين بهاي تمام شده کالاي خريداري شده
روشهاي ارزيابي موجودي كالا
حسابداران بايد با استفاده از نظام حسابداري مناسب اطلاعات مربوط به موجودي كالا را ثبت و نگهداري كنند. موجودي كالا مستقيماً در هر دو صورتحساب تراز نامه و سود و زيان اثر مي گذارد. موجودي كالا در تراز نامه به عنوان يك دارائي نوشته مي شود و در صورتحساب سود و زيان براي محاسبه بهاي تمام شده كالاي فروش رفته استفاده مي گردد.
ارزيابي (تعيين بهاي تمام شده) موجودي كالاي پايان دوره در دو مرحله انجام مي گيرد:
۱- تعيين مقدار واقعي موجودي ها (انبار گراني):
تعيين مقدار واقعي موجودي كالاي متعلق به يك مؤسسه در يك زمان معين.
اقلام زير جزء موجودي هاي كالاي پايان دوره منظور خواهند شد.
موجودي هايي كه در پايان دوره مالي در فروشگاه يا انبار واحد تجاري باقي مانده است.
موجودي هايي كه نزد شعبه ها يا نمايندگي هاي واحد تجاري نگهداري مي شود.
موجودي هايي كه به عنوان امانت نزد افراد يا مؤسسات ديگر باقي مانده است.
كالاهايي كه خريداري شده اند و در حساب «خريد» ثبت شده اند اعم از اينكه به مؤسسه رسيده يا نرسيده باشند.
۲- تعيين بهاي تمام شده هر واحد از موجودي ها:
بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي موجودي كالا در پايان دوره سود خالص و سود ناخالص = بهاي تمام شده موجودي كالا در پايان دوره
بهاي تمام شده هر واحد χ تعداد واحدهاي كالاي فروش رفته = بهاي تمام شده كالاي فروش رفته
روشهاي ارزيابي موجودي كالا:
۱- روش اولين صادره از اولين وارده:
در اين روش گردش بهاي تمام شده به گونه اي كه قديمي ترين كالاهاي خريداري شده، سود خالص و سود ناخالص قبل از ساير كالاها به فروش مي رسد و به عبارت ديگر بهاي تمام شده كالاي فروش رفته از قيمتهاي خريد قديمي محاسبه مي شود.
اطلاعات زير از گردش يك نوع كفش ورزشي سال ۱۳۷۹ در فروشگاه برنا در دست است.
سود عملیاتی
اصطلاح سود عملیاتی به معیار سنجش حسابداری برای سودی که شرکت از عملکرد اصلی آن کسب می کند، اطلاق می شود. جایی که کسر سود و مالیات از محاسبه مستثنی است. این ارزش عملیاتی به طور مشابه، هر سود حاصل از سرمایه گذاری های جانبی شرکت را شامل نمی شود، مانند سود حاصل از مشاغل دیگر که ممکن است به طور نسبی به آن تعلق گیرد.
به عنوان مثال، سود حاصل از سرمایه گذاری های یک شرکت که تکرارپذیر نیست به عنوان یک سود غیرعملیاتی در نظر گرفته می شود. این مفهوم، همواره به عنوان یک معیار مناسب برای سنجش سودآفرینی بالقوه کسب و کارها استفاده می شود؛ چراکه عوامل و فاکتورهای اضافه را از محاسبه حذف می کند. سود عملیاتی به عنوان یکی از فاکتورهای مهم در تحلیل بنیادی شرکت های فعال در بازار سرمایه استفاده می شود، به همین دلیل در ادامه مقاله به معرفی آن می پردازیم.
سود عملیاتی چیست و چگونه محاسبه می شود؟
به طور خلاصه می توان گفت که این مفهوم، منعکس کننده باقیمانده سود، بعد از محاسبه تمام هزینه های عملیاتی مربوط به یک بنگاه اقتصادی است. در واقع، علاوه بر بهای تمامشده کالای فروش رفته، هزینههای اداری، عمومی و هزینه هایی نظیر اجاره و بیمه، حملونقل و کرایه در محاسبه آن در نظر گرفته میشوند.
محاسبه سود عملیاتی
به طور کلی این سود را می توان با استفاده از فرمول زیر محاسبه کرد:
سودعملیاتی = درآمد عملیاتی - هزینه کالاهای فروخته شده - هزینه های عملیاتی – استهلاک
شکستن سود عملیاتی چیست؟
این مفهوم به عنوان یک شاخص بسیار دقیق از سودآوری بالقوه کسب و کار عمل می کند؛ زیرا تمام عوامل سود خالص و سود ناخالص اضافی را از محاسبه حذف می کند و تمام هزینه هایی که برای ادامه کار لازم است را شامل می شود. به همین دلیل است که سود عملیاتی، استهلاک مربوط به دارایی که یکی از ابزارهای حسابداری ناشی از عملیات شرکت است را حساب می کند.
سودعملیاتی همچنین به عنوان درآمد عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات نیز یاد می شود. اگرچه ممکن است که سود اخیر گاهی شامل درآمد غیر عملیاتی باشد که بخشی از سودعملیاتی نیست. اگر یک شرکت درآمد غیر عملیاتی نداشته باشد، سود عملیاتی آن برابر با EBIT خواهد بود.
موارد محاسبه شده از محاسبه سود عملیاتی
درآمد حاصل از فروش دارایی، خارج از اقلامی که با هدف صریح فروش به عنوان بخشی از تجارت اصلی ایجاد شده باشد، در رقم سود عملیاتی لحاظ نمی شود. علاوه بر این، سود حاصل از مکانیسم هایی مانند چک یا حساب های بازار پول را نیز شامل نمی شود.
مزایا و معایب سود عملیاتی
شرکت ها می توانند ارقام سودعملیاتی خود را به جای ارقام سود خالص خود ارائه دهند، زیرا سود خالص یک شرکت شامل تأثیرات پرداخت سود و مالیات است. در مواردی که شرکت دارای بدهی نسبتا بالایی است، این مفهوم ممکن است وضعیت مالی شرکت را مثبت تر از منعکس کننده سود خالص ارائه دهد.
اگرچه سودعملیاتی مثبت ممکن است بیانگر پتانسیل سود کلی یک کسب و کار باشد، اما در واقع سودآوری را تضمین نمی کند. به عنوان مثال، یک شرکت با بار بدهی بالا ممکن است سودعملیاتی مثبتی از خود نشان دهد، در حالی که به طور همزمان زیان خالصی را تجربه می کند. علاوه بر این، هزینه های بزرگ اما اضافی نشان داده نمی شود، که به همین ترتیب می تواند یک شرکت با سود خالص منفی را دارای سود عملیاتی مثبت نشان دهد.
سود عملیاتی، سودآوری تجارت قبل از در نظر گرفتن سود و مالیات است. برای تعیین سودعملیاتی، هزینه های عملیاتی از سود ناخالص کم می شود. سودعملیاتی مانند یک نشانه است که مدیران باید آن را ببینند؛ زیرا منعکس کننده درآمد و هزینه هایی است که آن ها می توانند کنترل کنند.
در واقع، این مفهوم سودی است که شرکت از فعالیت های عادی تجاری خود دریافت می کند. به عنوان مثال، سودعملیاتی یک تولید کننده نوشابه، بیشتر از فروش نوشابه، در مقابل فعالیت های ثانویه، مانند سرمایه گذاری سهام یا فروش املاک و مستغلات حاصل می شود. در صورت های مالی یک شرکت، سودعملیاتی تفاوت بین درآمد عملیاتی و هزینه های عملیاتی است.
درآمد عملیاتی چیست؟
درآمد عملیاتی کلیه درآمد حاصل از فعالیت های اصلی کسب و کار است. به عنوان مثال یک شرکت ساختمانی را در نظر بگیرید که مالک چندین قطعه ماشین آلات سنگین است. اگر یک سال شرکت ساختمانی، دو خانه بسازد و سه قطعه ماشین آلاتی که در عملیات خود استفاده کرده را با سود به فروش برساند، تنها درآمد حاصل از دو خانه ساخته شده سودعملیاتی محسوب می شود.
هزینه های عملیاتی شامل چه مواردی است؟
هزینه عملیاتی، مانند درآمد عملیاتی، فقط از فعالیت های اصلی یک کسب و کار محاسبه می شود. با استفاده مجدد از مثال شرکت ساختمانی، الوار، میخ، نیروی کار و سوخت برای وسایل نقلیه و. به عنوان هزینه های عملیاتی در نظر گرفته می شود در حالی که خود وسایل نقلیه این کار را نمی کنند. همانطور که فروش وسایل نقلیه به عنوان درآمد عملیاتی محسوب نمی شود، خرید خودرو برای یک شركت ساختمانی نیز به عنوان هزینه عملیاتی در نظر گرفته نمی شود.
چه مواردی از سود عملیاتی مستثنی هستند؟
یک قانون کلی برای تمایز بین مواردی که به سودعملیاتی کمک می کنند و مواردی که این کار را نمی کنند این است که سرمایه گذاری های طولانی مدت معمولاً به سودعملیاتی کمک نمی کنند در حالی که سرمایه گذاری های کوتاه مدت اینطور نیست. به عنوان مثال، ماده اولیه برای یک کارخانه هزینه عملیاتی خواهد بود؛ در حالیکه خود ساختمان کارخانه هزینه ای نخواهد داشت. استثنائات بسیاری در این قاعده وجود دارد؛ با این حال، به عنوان یک چارچوب مفید برای تفکر در مورد تفاوت بین منابع سود عملیاتی و منابع سود غیر عملیاتی عمل می کند.
آیا درآمد حاصل از عملیات همان درآمد عملیاتی است؟
درآمد حاصل از عملکرد و درآمد عملیاتی یک چیز است، اگرچه استفاده از آن ها ممکن است متفاوت باشد. درآمد حاصل از عملیات بیان کلی توصیف درآمدی است که شرکت از فعالیت های اصلی کسب و کار بدست می آورد، منهای هزینه های تولید شده سود خالص و سود ناخالص برای درآمد. در واقع، درآمد عملیاتی معمولاً برای نشان دادن این سطح سود در صورت سود و زیان رسمی یک شرکت استفاده می شود.
درآمد حاصل از ادامه کار چیست؟
درآمد حاصل از ادامه کار عبارت دیگری است که برای توصیف این نوع سود استفاده می شود، زیرا محاسبه به طور معمول فعالیت های تجاری متوقف شده را حذف می کند. درآمد حاصل از عملیات شامل درآمد و هزینه های نامنظم است. در برخی موارد، شرکت شما ممکن است دارایی را به صورت نقدی بفروشد؛ این حرکت درآمدزایی دارد، اما به فعالیت های منظم تجاری وابسته نیست. در صورت سود و زیان، اقلام نامنظم بعد از درآمد عملیاتی و قبل از محاسبه درآمد خالص ذکر می شوند.
سودعملیاتی در مقابل درآمد قبل از بهره و مالیات
برای تعیین این سود می توان از چندین روش استفاده کرد. اولین راه، تحلیل حاشیه سود است. مورد دیگر بررسی روند سود در چند فصل یا سال به سال است. سود عملیاتی و درآمد قبل از بهره و مالیات، که معمولاً EBIT نامیده می شود، یکسان است. EBIT و سودعملیاتی به جای یکدیگر به عنوان عباراتی استفاده می شوند که همان شاخص مالی را توصیف می کنند.
جمع بندی
این موضوع میزان درآمدی را نشان می دهد که پس از پرداخت هزینه های کسب و کار شما به جز مالیات بر درآمد، باقی می ماند. بیشتر شرکت ها موارد خارق العاده و غیرتکرار را مستثنی می کنند زیرا این هزینه ها نمایانگر رویدادهای عادی عملیاتی نیستند. به عنوان مثال، یک شرکت تولید کننده قطعات یدکی، بخشی از سود فروش قطعات تولید شده را در بازار سهام سرمایه گذاری کرده است و از طریق این سرمایه گذاری، سود شناسایی کرده است؛ در اینجا، سود بدست آمده از تولید قطعات یدکی به عنوان سود عملیاتی و سود ناشی از سرمایه گذاری در بازار سهام را به عنوان سود غیرعملیاتی در نظر می گیرند. توجه داشته باشید که تکراپذیر بودن سود، یکی از نشانه های سود عملیاتی است.
با بررسی حاشیه سود، سود خود را افزایش دهید
حاشیه سود، یکی از شاخصههای اصلی فاندامنتالی برای سرمایه گذاری در یک شرکت است.
هنگامی که بخواهید تحلیل فاندامنتال (بنیادی) انجام دهید، دو رویکرد سر راه شما وجود دارد:
رویکرد اول، بررسی بالا به پایین هست و دیگری نگاه از پایین به بالا است. در رویکرد بررسی بالا به پایین، هنگامی که شما وارد تحلیل فاندامنتال یک پروژه شوید، ابتدا وضعیت جهانی (سیاسی، اقتصادی و…) را بررسی میکنید، سپس وضعیت اقتصاد داخلی، وضعیت صنعت و در پایان به بررسی شرکت مورد نظر خواهید پرداخت.
شما برای شناسایی پروژه های آیندهدار باید از منابع اطلاعاتی گوناگون و معتبر استفاده کنید. و ما در این مقاله شما را با بهترین منابع آماری برای بررسی سابقه اقتصادی شرکتهای مختلف آشنا میکنیم.
حاشیه سود که یکی از عوامل مؤثر در تحلیل بنیادی هست، که در این مقاله به بررسی کامل آن میپردازیم. همچنین نحوه محاسبه انواع حاشیه سود را بیان میکنیم.
در این مقاله میآموزید:
- آشنایی با انواع گزارشهای مالی
- آموزش محاسبه حاشیه سود در معاملات
- کاربرد و تحلیل حاشیه سود
- تأثیر حاشیه سود بر معاملات
این مقاله برای چه کسانی مناسب است:
- افرادی که به بررسی گزارشهای مالی و تحلیل فاندامنتال علاقهمند هستند.
- معاملهگران و سرمایه گذاران بلند مدت.
- سرمایهگذاران حرفهای که میخواهند شخصاٌ، یک پروژه ارزنده برای سرمایهگذاری را تحلیل کنند.
منابع مهم تحلیل شرکت برای تعریف حاشیه سود
قبل از تعریف اینکه حاشیه سود چیست، باید با برخی شاخصههای مهم در هر پروژه یا شرکت که در تحلیل اوضاع و شرایط آن مهم هستند آشنا شویم.
برای مثال زمینه فعالیت شرکت، مکان شرکت، نوع محصولات تولیدی، فروش محصولات و مشتریان شرکت، مواردی هستند که قبل از سرمایه گذاری در یک مجموعه باید اطلاعاتی درباره آنها کسب کنیم. یکی از این منابع، گزارشهای مالی منتشر شده توسط خود شرکت است.
گزارشهای مالی چیست؟
گزارشهای مالی شرکت شامل گزارش هیئت مدیره، صورتهای مالی و یادداشتهای توضیحی هست که توسط شرکت تهیه و مورد استفاده مخاطبین قرار میگیرد. اساس و پایه تحلیل بنیادی، وابسته به این گزارشات است.
به عنوان مثال برای بازار بورس ایران، سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا سایت کدال، سایتی معتبر و مورد اطمینان است که گزارشات مالی شرکتهای بورسی در آن منتشر میشود.
در بازار ارزهای دیجیتال نیز وبسایتهایی مانند کوین مارکت کپ (Coinmarketcap)، گلاسنود (Glassnode)، کوین گلاس (Coinglass) و… به عنوان منابع اطلاعاتی موثق برای تحلیل شرایط مالی رمز ارزها استفاده میشوند.
معتبرترین منبع برای تحلیل شرایط اقتصادی، صورتهای مالی شرکتها میباشند. در صورتهای مالی، وضعیت و عملکرد مالی شرکتها در قالب اعداد و ارقام بیان میگردد. از جمله صورت های مالی مهمی که باید در نظر داشته باشید، ترازنامه و صورت سود و زیان است.
ترازنامه توانایی شرکت را برای برقراری تعادل بین داراییها و میزان بدهیاش به سایر نهادهای مختلف را نشان میدهد. میزان درآمد و مخارج شرکت در یک بازه زمانی مشخص در صورت حساب درآمد نمایش داده میشود. شما از طریق این صورتحساب متوجه میشوید شرکت درآمدی از دست داده است یا کسب کرده است و میزان نقدینگی شرکت برای خرید هر آنچه که برای بهبود یا گسترش لازم هست، مشخص شده است.
حاشیه سود چیست؟
در امور حسابداری و مالی، میزان سودآوری شرکت را نسبت به درآمد آن با استفاده از مارجین اندازهگیری میکنند. حاشیه سود خالص یا مارجین، یکی از نسبتهای سودآوری هست و از تقسیم سود خالص بر درآمد یا فروش به دست میآید.
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و مشخص میکند هر شرکت به ازای هر 100 میلیون تومان فروش، چند میلیون سود به دست میآورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، مشخص میشود این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب کرده است.
محاسبه انواع حاشیه سود
حاشیه سود انواع مختلفی دارد. اصلیترین آنها حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود خالص است. در این بخش از مقاله با انواع حاشیه سود آشنا میشویم و نحوه محاسبه آنها را بیان میکنیم.
حاشیه سود ناخالص (GROSS PROFIT MARGIN)
برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از فرمول زیر استفاده میکنیم.
حاشیه سود ناخالص | آکادمی آینده
حاشیه سود عملیاتی (OPERATING PROFIT MARGIN)
مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار میگیرد. در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد.
هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سود خالص و سود ناخالص سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده میکنیم.
حاشیه سود عملیاتی | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص (NET PROFIT MARGIN)
مارجین سود خالص یکی از پرکاربردترین نسبتهای مالی است که تحلیلگرهای مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمدهای شرکت مورد ارزیابی قرار میدهند. هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است. روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر است.
حاشیه سود خالص | آکادمی آینده
تحلیل حاشیه سود
از حاشیه سود کم و پایین، اینطور تعبیر میشود که سوددهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، در فروش دچار افت شود، حاشیه سود آن حتی کمتر هم خواهد شد و ممکن است منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند.
کم بودن حاشیه سود، میتواند نشاندهنده آن باشد که آن شرکت فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت داشته است (سهم بازار کمتر) و یا اینکه صنعت مورد نظر، متأسفانه شرایط وخیمی دارد.
همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمتگذاری یک شرکت را مشخص نمایند و نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمتگذاری کرده است.
مارجین سود همچنین به نکاتی راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینههایش اشاره دارد.
مخارج بالا نسبت به درآمد، ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، به خاطر مشکلات مدیریتی، سعی در پایین سود خالص و سود ناخالص نگهداشتن هزینهها دارد. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت، کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضایی بزرگتر از نیاز فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و… .
مقایسه بین حاشیه سود شرکتها
با وجود اینکه مارجین سود، نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مانند هر معیار مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید آن را در نظر بگیرند.
افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. غیر از این، تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
فرض کنید شرکتی اجناس لوکس میفروشد. این شرکت، اغلب درصد سود بالایی در اجناس خود دارد، در حالی که موجودی کالا و هزینه کم دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از مارجین سود بالایی برخوردارند.
در شرکتی دیگر که تولیدکننده کالاهای اساسی هستند، به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه نسبتاً بالایی دارند. ممکن است درآمد بالایی داشته باشند، اما حاشیه سودشان کم است.
آیا افزایش درآمد، موجب افزایش حاشیه سود میشود؟
معمولاً اعدادی مثل فروش یا درآمد، نمیتوانند اطلاعات خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار شما قرار دهند؛ یعنی نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل جریان دارایی و نقدینگی شرکت را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش درآمد به معنی افزایش حاشیـه سود شرکت نیست.
بهطور مثال، فرض کنید درآمد یک سال شرکتی ۱۰۰ میلیارد تومان بوده و ۷۵ میلیارد تومان هزینه داشته باشد که حاشیه سود او ۲۵% میشود. (۲۵%=۱۰۰/(۷۵-۱۰۰)).
اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینههای آن به ۱۰۰ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود (۲۰%=۱۲۵/(۱۰۰-۱۲۵)). همانطور که مشخص است بااینکه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینهها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
عاملی مؤثر در کاهش حاشیه سود
کم شدن درآمد شرکت موجب کاهش حاشیه سود میشود.
فرض کنید درآمد و مخارج شرکتی در یک سال به ترتیب ۲۰۰ میلیارد و ۱۵۰ میلیارد تومان باشد. در این صورت مارجین سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، لذا درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت در سال دوم ۱۵۰ میلیارد و ۱۲۰ میلیارد دلار باشد، مارجین سود آن ۲۰% خواهد شد.
در این مثال، اگرچه شرکت توانست هزینههای خود را به شکل قابل توجهی کاهش دهد، ولی مارجین سود بیشتر از تصور تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
بررسی حاشیه سود در شرکت مهندسی صنعتی روان فنآور
از آنجایی که مبحث حاشیه سود در صورت های مالی نمادهای بورسی بهتر بیان میشود، برای درک آسانتر این مبحث، نمونه آن را در یک شرکت بورسی بررسی میکنیم.
مثال: میخواهیم مارجین سود خالص و عملیاتی را محاسبه کنیم. ابتدا نماد شرکت مورد نظر را در سایت کدال جستجو میکنیم. سپس از آیتم گروه اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورت مالی سالیانه و از آیتم نوع اطلاعیه، گزینه اطلاعات و صورتهای مالی میاندورهای را انتخاب میکنیم.
صورت های مالی | آکادمی آینده
آخرین صورت سود و زیان (۹ ماهه ۱۴۰۰) برای شرکت مهندسی صنعتی روان فنآور را استخراج کردهایم:
صورت مالی 9 ماهه 1400 | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص شرکت برابر است با سود خالص تقسیم بر فروش: ٪۱۱.۲۳- =۲۸۳۱۱-/۶۵۴۴-
حاشیه سود عملیاتی شرکت برابر است با سود عملیاتی تقسیم بر فروش: ٪۱۹.۹۲-=۲۸۳۱۱/۵۶۴۲-
دوره ۶ ماهه ۱۴۰۰
صورت مالی 6 ماهه 1400 | آکادمی آینده
حاشیه سود خالص: ٪۸۸.۹۲- =۱۸۶۱۴-/۱۶۵۵۳-
حاشیه سود عملیاتی: ٪۸۵.۴۲- =۱۸۶۱۴/۱۵۹۰۱-
همانطور که مشخص است از میزان حاشیه زیان خالص و حاشیه زیان عملیاتی در دوره ۹ ماهه کاسته شده است. در حالت کلی محاسبه مارجین سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
نتیجه گیری
در این مقاله به بررسی انواع حاشیه سود و تأثیرات کاهش و افزایش آن پرداختیم. یاد گرفتیم حاشیه سود (Profit margin) نسبتی است که سودآوری هر ریال از فروش را، محاسبه میکنند.
توجه محض به سودهای خالص، تصویری دقیق از عملکرد شرکت ارائه نخواهد داد. نسبتهای مارجین سود، بجای برآورد کردن میزان داراییها، سهام و سرمایهگذاریهای شرکت؛ مقدار پولی را که آن شرکت، از تمام درآمدهای حاصل از فروش محصولات، داراییها سود خالص و سود ناخالص و سرمایهگذاریها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار میدهد.
یک تحلیلگر بنیادی خوب باید مسلط بر مفاهیم آماری در صورتهای مالی باشد و بتواند به درستی روابط بین اعداد و ارقام منتشر شده را درک نماید.
از جنبههای کیفی که نباید نادیده گرفته شود، مزیت رقابتی بودن و کیفیت مدیریت شرکت است. تحلیلگران میتوانند اطلاعات اولیه را با رجوع کردن به وبسایت کدال و یا جست و جو در اینترنت به دست آورند.
اگر در ترید و معاملهگری مهارت دارید ولی هنوز نمیدانید که بر روی چه سهمی معاملاتتان را انجام دهید، آکادمی آینده به عنوان بهترین آموزشگاه آموزش ارز دیجیتال و آموزش فارکس پاسگوی تمامی سوالات شما عزیزان است.
سود خالص و سود ناخالص
هدف اصلی از تاسیس شرکت بدست آوردن سود و تقسیم آن بین سهامداران می¬باشد سود و زیان یکی از مفاهیمی است که سهامداران در فعالیتهای اقتصادی خود باید به آن توجه نمایند.
عبارت از درآمد حاصل در همان سال مالی منهای کلیه هزینه¬ها و استهلاکات و ذخیره¬ها ،هرگاه درآمد شرکت بیش از هزینه ها و استهلاکات باشد شرکت دارای سود خالص است،قبل از بیان سود خالص شرکت سهامی بایستی اصطلاحات چندی را که بعضی از آنها در ماده237 لایحه اصلاحی نیز آمده مورد شناسایی قرار دهیم.
یکی از اصطلاحاتی که در ماده 237 بیان گردیده درآمد می باشد که در تعریف آن می توان گفت هر گونه افزایش در دارایی ها و یا کاهش در بدهی ها که در نتیجه ارائه خدمت یا فروش کالا حاصل شده موجب افزایش سرمایه(حقوق صاحبان موسسه) شود،درآمد نام دارد.
اصطلاح دیگری در ماده 237 ذکر شده ،هر گونه کاهش در داراییها (و یا افزایش بدهی) که در راه کسب درآمد به وجود آمده و موجب کاهش سرمایه (یا حقوق صاحبان سهام)شود،هزینه نام دارد.
تنزل تدریجی و دایم در ارزش اقلام دارایی ثابت در اثر فرسودگی ناشی از استعمال عادی و یا تاثیر عوامل طبیعی با گذشت زمان با نایاب شدن
نماینده هزینه ها و زیانهایی هستند که می بایستی قبل از تعیین میزان سود و زیان واقعی به حساب ((خرج))منظور شوند. ذخیره ها به دو نوع تقسیم می شوند:
1- ذخیره هایی که در قسمت هزینه شرکت آورده می شود مثل ذخیره مطالبات مشکوک الوصول
2- مبالغی که شرکت از سود خود سالیانه برای اینکه وضع مالی خود را تقویت کند کنار می¬گذارد.
از نظر حقوقی به دو نوع ،اختیاری و قانونی تقسیم می شود.
الف) اندوخته قانونی: شرکت باید در هر سال مالی یک بیستم از سود خالص خود را پس از وضع زیان های وارده در سال های قبل را به عنوان اندوخته قانونی وضع کند اندوخته مذکور تا جایی که به یک بیستم سرمایه شرکت برسد الزامی است (مواد 140و238 لایحه اصلاحی) هدف قانونگذار از پیش بینی اندوخته قانونی بالا بقردن تضمینی طلب طلبکاران از شرکت است.
ب) اندوخته اختیاری: شرکت مختار است در صورت موافقت مجمع عمومی مبنی بر عدم تقسیم سود میان سهامداران و اندوخته کردن آن،کنار بگذارد (ماده 140 و 239 لایحه اصلاحی) پس مجمع عمومی باید اندوخته اختیاری را طوری وضع
با توجه به مفهوم مخالف ماده 237 سود ¬ناخالص شرکت عبارت از درآمد شرکت منها¬ی هزینه ¬ها و استهلاکات و ذخیره ها می¬باشد.
3-سود قابل تقسیم:
سود قابل تقسیم را میتوان چنین تعریف نمود : درآمد حاصل در همان سال مالی منهای هزینه ها و استهلاکات و ذخیره های همان سال مالی و منهای زیانهای سالهای مالی قبل و اندوخته های اجباری و اختیاری و سود قابل تقسیم¬ سال¬های مالی قبل و اندوخته¬های اجباری و اختیاری و سود قابل تقسیم سال¬های قبل که تقسیم نشده باشد،نحوه پرداخت سود قابل تقسیم توسط مجمع عمومی تعیین می شود اگر مجمع در مورد تاریخ پرداخت سود تصمیم نگرفته باشد هیات مدیره می تواند آن رامعین کند،ولی در هر حال پرداخت سود باید ظرف هشت ماه پس از تصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود انجام پذیرد سود قابل تقسیم ممکن است به صورت نقد به سهامداران پرداخت شود یا به صورت سهام جدید به آنان داده شود.
4-سود موهوم(سود غیر قابل تقسیم):
طبق ماده 240 لایحه اصلاحی :((. هر سودی که بدون رعایت مقررات تقسیم شود،سود موهوم تلقی خواهد شد. )) و مدیران و مدیر عامل بر حسب مورد در برابر شرکت و اشخاص ثالث مسئولیت تضامنی و کیفری خواهند داشت و هر گاه حساب¬های شرکت بیانگر عدم وجود سود قابل تقسیم باشد،پرداخت هیچ گونه وجهی به صاحبان سهام میسر نیست و اگر وجهی پرداخت شود در حکم سود موهوم است و قانونگذار برای آن مجازات کیفری در نظر گرفته است.
سود خالص و سود ناخالص
توانایی مدیریت بر کسب سود به اثربخشی و سودمندی فعالیتهای آن و نیز منابع در دسترس واحد تجاری متکی است.در نتیجه تحلیل سودآوری در قدم نخست بر نتایج عملیات که در صورت سود و زیان گزارش می شود سود خالص و سود ناخالص و نیز بر منابع در دسترس واحد تجاری که در ترازنامه درج می شوند تمرکز میکنند.
تحلیل های اصلی به کار رفته در تحلیل های سودآوری شامل موارد زیر می شود:
۱_نسبت سود ناخالص
۲_نسبت هزینه های عملیاتی
۴_درصد سود خالص به فروش خالص
۵_نسبت به فروش خالص به دارایی
۶_نرخ بازده کسب شده از کل دارایی ها
۷_نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام
۸_نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام عادی
در ادامه این مقاله به توضیح و بررسی موارد نسب های سودآوری می پردازیم:
نسبت سود ناخالص
این نسبت،سودآوری محصولات شرکت را اندازه گیری می کند. نسبت یاد شده از تقسیم نسبت به سود ناخالص بر فروش خالص به شرح زیر به دست می آید:
فروش خالص/مبلغ سود ناخالص=نرخ سود ناخالص
نسبت هزینه های عملیاتی
این نسبت توانایی مدیریت واحد تجاری را در کنترل هزینه های عملیاتی مورد اندازه گیری قرار می دهند. برای محاسبه این نسبت،هزینه های عملیاتی بر سود خالص و سود ناخالص فروش خالص تقسیم می شود. درزیر چگونگی اندازه گیری نسبت به یاد شده ارائه میشود:
فروش خالص/هزینه های عملیاتی =نسبت هزینه های عملیاتی
سود عملیاتی
توانایی اصلی شرکت را در پرداختن به فعالیتهای تجاری مورد بررسی قرار میدهد.و از طریق کسر هزینه های عملیاتی از سود ناخالص محاسبه می شود.
هزینه های عملیاتی/سود ناخالص=سود عملیاتی
درصد سود خالص به فروش خالص
این سبک بیانگر توانایی مدیریت واحد تجاری در کنترل بهای تمام شده می باشد. برای محاسبه نسبت به بیان شده سود خالص در فروش خالص تقسیم میشود. نحوه محاسبه نسبت یاد شده به شرح زیر می باشد:
فروش خالص/سود خالص =درصد سود خالص به فروش خالص
نسبت فروش خالص دارایی ها
قسمت فروش خالص داراییهای یکی از نسبتهای سودآوری است. نشان دهنده آن است که شرکت چگونه به طور مطلوب از دارایی های خود استفاده می کنند. برای مثال دو شرکت رقیب را با دانه های یکسان در نظر آورید،اگر فروش شرکت اول دو برابر فروش شرکت دوم باشد بیانگر آن است که شرکت اول از دارایی خود به نحو بهتری استفاده نموده است. در این محاسبه این نسبت به سرمایه گذاریهای بلندمدت جایی ندارند زیرا سرمایه گذاریهای بلندمدت با عملیاتی واحد تجاری ارتباطی ندارند.
متوسط کل دارایی ها ( به استثنایی سرمایه گذاریهای بلندمدت)/فروش خالص=نسبت فروش خالص به داراییها
نرخ بازده کسب شده از کل دارایی ها
این نسبت به اندازه گیری سودآوری کل دارایی ها،صرف نظر از چگونگی تامین مالی آنها میپردازد. در نتیجه تامین مالی دارایی ها توسط سهامداران و یا بستانکار آن تاثیری بر این نشر نخواهد داشت.
نرخ بازده کسب شده از کل دارایی ها از تجمیع سود خالص و هزینه بهره تقسیم بر متوسط کل دارایی ها به دست می آید. اضافه نمودن نرخ بهره حذف اثر تامین مالی به دست سهامداران و یا بستانکاران می شود.
میانگین کل دارایی/سود عملیاتی=نرخ بازده کسب شده از کل دارایی ها
نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام
این نسبت به یکی دیگر از اندازه گیری های سودآوری به شمار میرود که از تقسیم سود خالص بر کل متوسط حقوق صاحبان سهام به دست می آید. در مقابل،نرخ بازده کسب شده از دارایی ها این نسبت بر سود کسب شده از سرمایه گذاری سهامداران تاکید دارند. نرخ بازده کسب شده واحد تجاری از حقوق صاحبان سهام معمولا از بازده کسب شده از دارایی ها بیشتر است.
این اتفاق هم رخ می دهد که دارایی های تحصیل شده با وجود بستانکاران،از بهره پرداختی به بستانکار بیشتر است. این اختلاف در نرخ حقوق صاحبان سهام و نرخ کل دارایی ها به عنوان اهرم شناخته می شود.
میانگین کل حقوق صاحبان سهام عادی/سود خالص=نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام
نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام عادی
شرکت ممکن است دارای هر دوی سهام ممتاز و عادی باشد،در این موارد دارندگان سهام عادی نسبت به باقیمانده بود مدعی می باشند. در نتیجه نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام عادی تنها بر سود کسب شده از مبلغ سرمایه گذاری شده توسط سهامداران عادی تمرکز می نمایند. این نسبت از تفریق سهام ممتاز از سود خالص و تقسیم آن بر متوسط حقوق صاحبان سهام عادی به دست می آیند.
میانگین حقوق صاحبان سهام عادی/سود سهام ممتاز-سود خالص=نرخ بازده کسب شده از حقوق صاحبان سهام عادی
سود هر سهم
یکی از نسبتهای سودآوری که بیشتر از طریق جراید مالی اعلام می شود،سود هر سهم از سهام عادی است. آیا به سود هر سهم از سهام عادی در گزارش سالانه شرکت در صورت سود و زیان گزارش می شود. اگر شرکت تنها دارای یک طبقه سهام باشد،از تقسیم سود خالص بر تعداد سهام منتشره در دست سهامداران محاسبه می شود. و در صورتیکه شرکت دارای هر دو سهام عادی و سهام ممتاز در دست سهامداران باشد آنگاه سود خالص ابتدا به میزان سود سهام ممتاز کاهش می یابد و سپس بر تعداد سهام عادی منتشر شده در دست سهامداران تقسیم می شود.
تعداد سهام عادی منتشره در دست سهامداران در تاریخ ترازنامه/سود سهام ممتاز-سود خالص=سود هر سهم از سهام عادی
دیدگاه شما